RE: فصل دوّم: زمينههاى گناه
8- در قرآن در جريان موسى عليه السلام و ساحران آمده: وقتى كه ساحران طنابهاى خود را انداختند، به نظر مىرسيد همهى آنها در حركتند؛
«فَاوجَسَ فى نفسه خِيفَة موسى» «1»
«ناگهان موسى در دل خويش ترس خفيفى احساس كرد.»
اميرمؤمنان عليه السلام در توضيح اين مطلب مىفرمايد:
«لم يُوجِس موسى عليه السلام خيفَةً على نفسه بل اشفَقَ مِن غَلَبة الجُهّال و دُوَل الضّلال» «2»
«موسى عليه السلام بر جان خود نترسيد بلكه ترس او از اين بود كه مبادا جاهلان پيروز گردند و دولتهاى ضلال برنده شوند.»
اين سخن نيز از كارهاى انحرافى جاهلان پرده برمىدارد و بيانگر آن است كه جهل زمينهساز گناهان بزرگى همچون مبارزه علنى با پيامبران به پشتيبانى از طاغوتها مىباشد.
جلوگيرى بنىاميه از تعليم شرك
از احاديث جالب اينكه امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان بنى امية اطلقوا للناس تعليم الايمان ولم يطلقوا تعليم الشرك لكى اذا حملوهم عليه لم يعرفوه» «3»
«بنى اميه تعليم ايمان را براى مردم آزاد گزاردند ولى تعليم شرك را آزاد نگذاردند تا اگر مردم را بر شرك وادار كردند آن را نشناسند. (و در نتيجه از روى جهل قبول شرك نمايند).»
اين حديث بيانگر آن است كه: بنىاميه از شناخت شرك و انواع آن جلوگيرى مىكردند زيرا اگر مردم معنى شرك و انواع آن را مىفهميدند از بنىاميه كه غوطهور در شرك بودند، روى برمىگرداندند و به امامان اهلالبيت عليهم السلام كه از شرك به دور بودند متوجه مىشدند، آرى رهبران طاغوتى حساسيت داشتند كه مردم از دستورات سازنده و بيدار بخش اسلام، آگاه نشوند تا جهل آنها باعث توقف و ركود آنها شود، و زمينه انحراف آنها را فراهم سازد.
__________________________________________________
(1). طه/ 66- 67
(2). نهج البلاغه، خطبه 4
(3). كافى، ج 2 ص 415- 416