اسب تازي بر پيكر مطهر حسين بن علي(عليه السلام)
پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) عمر سعد خطاب به سپاه خود اعلام كرد: من ينتدب للحسين فيواطيء الخيل ظهره صدره؛
كيست كه داوطلب شود تا بر پشت و سينه حسين(عليه السلام) اسب بتازد؟
ده نفر داوطلب شدند كه اسامي آنان در مقاتل ذكر و اين ننگ ابدي بر آنان و فرزندانشان نيز ثبت شده است كه فرزندان آنان را «بنو السرج» ميخواندند؛ يعني فرزندان آنان كه بر بدن حسين(عليه السلام) اسب تاختند. آن ده نفر سوار بر اسب هاي خود شدند و بر بدن امام حسين(عليه السلام) تاختند... اينان وقتي بر عبد ا... بن زياد وارد شدند خودشان را اين چنين معرفي كردند :
نحن رضصنا الصدر بعد الظهر بكل يعبوب شديد الاسر
ما كساني هستيم كه با تاختن اسبان چالاك خود، سينه و پشت حسين (عليه السلام) را پايمال سم اسبان كرديم و كوبيديم.
و نهايت حمله جنايتكارانه خودشان را اين چنين وصف كردند:
ابو عمر زاهد ميگويد: پس از بررسي حال آن ده نفر دريافتيم كه همگي آنان
اي حسين! قدرت مرا چگونه ديديد؟
زينب كبري (س) وقتي اين منظره را ديد از شدت مصيبت گريبان خود را پاره كرد و با صداي جگرسوز فرياد برآورد:
يا حسيناه! يا حبيب رسول ا...! يا بن مكه و مني! يا بن فاطمه الزهراء سيده النساء! يا بن بنت المصطفي!
از اين آه جانكاه اهل مجلس گريستند، اين جا بود كه يزيد سنگدل چوب خيزران خود را طلبيد و در برابر اهل بيت حسين (عليه السلام) با آن چوب بر دندانهاي امام حسين (عليه السلام) زد.
فلسفه و عوامل جاودانگي نهضت عاشورا