نمازی خواندم که هیچ جنی نخوانده بود
وقتی وارد شدم، او در حال خواندن آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین بود، بلافاصله جلو رفتم و ادامه نماز را از اهدناالصراطالمستقیم خواندم. جالب اینجا بود که بدون تکبیرهالاحرام شروع کردم و هیچکس به من معترض نشد؛ نمازی خواندم که هیچ جنی نخوانده بود!
بعضی وقتها بزرگان ما هم داستانهای عجیبی دارند. زندگیشان حکایت خاصی دارد. شاید تا کنون به این مساله فکر کرده باشید که بزرگان ما در کودکی چطور بوده اند. آیا شخصیت آنها با دیگران متفاوت بود. آیا از کودکان دیگر متمایز بودند. آیا در آن زمان شیطنت می کردند؟ زکاوت و هوششان چطور بود؟ بعد از کودکی چطور؟ ایام جوانی را چگونه گذراندند.
خواندن و دانستن این مراحل می تواند برخی نقطه های کور را جلوی چشم انسان باز کند. خیلی ها فکر می کنند بزرگان علمی و اخلاقی ما نابغه بودند یا زندگی آنها کاملا با زندگی مردم عادی متفاوت بوده.
شاید هم برخی تصور کنند اصلا کودکی آنها نیز به گونه خاصی بوده است. امکانات زیادی در تحصیل برایشان فراهم بوده و یا استعداد عجیب و غریبی داشتند که به جایی رسیده اند.
اما واقعیت چیز دیگری است. مهمترین عامل موفقیت این شخصیت های برجسته بعد از توفیقات الهی، همت و سعی و تلاش و کوشش و عزم و اراده بوده است.