بخششهای بزرگی که دیده نشد / سر و صدای اعدام بلندتر از بخشش است
سر و صدای اعدام بلندتر از بخشش است، شاید به همین خاطر است که صدای اعدام ریحانه جباری همه مرزهای قضاوتهای درست و نادرست را درمینوردد، اما مختومه شدن 375 پرونده قصاص با بخشش اولیای دم در سال گذشته، یک خط خبر ساده میشود.
خبر ظاهرا هرچه تلختر باشد، فراگیرتر و وسیعتر میشود، خصوصا که به دست کسانی برسد که اهلش نیستند و فقط حواشی و پر و بال دادنش را بلد باشند، همین میشود که همان اعدام که میتوانست به بخشش ختم شود، به گواه همه نزدیکان به پرونده و حتی خانواده مقتولان، به چوبه دار میرسد و نااهلان البته منتظر پرونده بعدی میمانند. در این میان نقش رسانهها نیز بسیار مهم است.
رسانه که آمده حق مردم را مطالبه کند و از زبان جامعه حرف بزند، اگر قاعده بازی را بلد نباشد، تیشهای میشود به ریشه بعضیها.
این بعضیها میتوانند همین قاتلان قصاص شده باشند که تازهتریناش ریحانه جباری است. اکنون یک هفته از مرگ او بر بلندای چوبه دار میگذرد، اما برخی رسانهها هنوز دستبردار پرونده او نیستند. اصرار بر این است که او بیگناهی است که خونش هدر رفته، در حالی که پروندهاش خلاف این را نشان میدهد.
شاید برای ما رسانهها نوعی خودزنی باشد، ولی در میان ما کسانی هستند که به نام دفاع از قاتل، او را از چاله به چاه میاندازند و گره پروندهاش را کورتر میکنند.
برای ریحانه جباری که این طور شد، قبلترش هم برای بهنود شجاعی و کمی قبلتر برای دلارام دارابی.