وقتی دستمال اشک آیت الله حق‌شناس شفا می‌دهد
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: وقتی دستمال اشک آیت الله حق‌شناس شفا می‌دهد

  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    157

    وقتی دستمال اشک آیت الله حق‌شناس شفا می‌دهد

    «دستمال اشك» پارچه مخصوصي بوده‌است كه خيلي از بزرگان مقيد به همراه داشتن آن در مجالس روضه اهل بيت بودند و اشكهايي كه بر مصيبت آن حضرات مي‌ريختند با اين دستمال خشك مي‌كردند.



    حاج«سیدمحسن حسینی» از آیت الله«حق‌شناس» خاطره‌ای نقل کرده است که در ادامه می‌آید:

    «سال‌ها پیش یکی از جوان‌های فامیل به سرطان ریه مبتلا شد. او در حدود یک سال بود زمین گر شده بود. به چندین دکتر مراجعه کرده بود و همگی جوابش کرده بودند. بعضی دکتر‌ها تصریح کرده بودند بیشتر از یک ماه دوام نخواهد آورد.

    روزی در یکی از مهمانی‌ها و جمع‌های فامیلی، دیدم خانوادهٔ او بسیار ناراحت و متأثر هستند. آن‌هاـ به‌خصوص پدرش ـ از شفای او ناامید شده بودند. به آن‌ها پیشنهاد کردم آن جوان را به نزد حضرت آیت‌الله حق ‌شناس بیاورند.
    ویرایش توسط امیرحسین : 11-20-2013 در ساعت 08:31 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    157
    آن‌ها با ناامیدی و یأس، این پیشنهاد را قبول کردند. یکی دو روز بعد، برادر‌هایش او را به خانهٔ حاج آ قا آوردند.

    حاج آقا به من فرمود: «شما الآن یک روضهٔ حضرت علی اصغر(علیه السلام) بخوان»

    من هم شروع به خواندن روضه کردم و ایشان شروع به گریه کردند. بعد از روضه، حاج آقا دستمالی را که با آن اشک‌های خود را پاک کرده بودند، به من دادند و گفتند: «داداش جون! این دستمال را بده ایشان به سینه‌اش بمالد. دیگر هم لازم نیست به دکتر مراجعه کند.»

    حاج‌آقا در این باره دیگر هیچ حرفی نزد و ما آن دستمال را به سینه‌های مریض مالیدیم و خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون.

    پس از چند روز دیدم آن جوان برای کسب و کار به بازار آمده است. او می‌گفت: «از‌‌ همان روز بعد از ملاقات با حاج آقا، تصمیم گرفته است به زندگی عادی برگردد و مدتی با دکتر و دارو خداحافظی کند.»

    یادم هست در‌‌ همان روز‌ها در جلسه‌ای در حضور آیت‌الله حق‌شناس وقتی بیماران را دعا می‌کردم، آن فامیلمان را نیز دعا کردم. حاج آقا بعد از جلسه به من فرمود: «داداش جون! آن آقا که خوب شد!»»
    و بعد، ما دیدیم به واقع همین‌طور شده است. پس از مدتی معلوم شد که آن جوان به طور کامل از آن بیماری شفا یافته و اثری از بیماری و مرضش باقی نمانده. الحمدلله او سال‌هاست در صحت و سلامت به زندگی ادامه می‌دهد و گاهی در این جلسه‌های توسل و روضهٔ هیأت ما نیز شرکت می‌کند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  3. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (11-20-2013)

موضوعات مشابه

  1. انتقاد قرائتی از نحوه استفاده از قرآن
    توسط امیرحسین در انجمن درسهایی از قرآن
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 08-01-2013, 06:27 PM
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 06-09-2013, 11:40 AM
  3. عادتی خطرناک به نام شکستن قولنج
    توسط امیرحسین در انجمن سلامت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 04-12-2012, 07:47 AM
  4. پخش مستند زندگی قرائتی در برج میلاد
    توسط امیرحسین در انجمن هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 02-08-2012, 12:04 AM
  5. انتقاد قرائتی از فعالیت های فرهنگی بیهوده
    توسط امیرحسین در انجمن دیگر شخصیتها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 12-24-2011, 11:17 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •