امّا دلیل أوّل که براى ازدواج آن حضرت به استحباب شرعى ازدواج، و سنّت بودن آن استدلال شده بود، دلیل محکم و قابل قبولى است، چون مقتضى موجود است، اگر چه زمان استنتاج هنوز نرسیده، و زود است تا قضاوت قطعى بشود، چرا که باید دیدگاه مقابل را نیز بررسى کرد و از نبودن مانع و یا وجود امرى مهمتر از ازدواج نیز مطمئن شد.
آیا ازدواج امام (علیه السلام) با فلسفه غیبت سازگارى دارد؟
ـ نظریه دوّم:
برخى معتقدند که اساساً آن حضرت ازدواج نکرده است.
و تنها دلیل آنان این است که:
ازدواج امام (علیه السلام) با فلسفه غیبت سازگارى ندارد، زیرا لازمه ازدواج داشتن همسر و فرزند است، و این امر باعث می شود که حضرت شناخته شده و اسرارش فاش شود.
و از سوى دیگر غیبت به معناى خفاى شخص است، یعنى ناشناس بودن نه نامرئى بودن، در حالى که با ازدواج کردن شناخته می شود، و حداقلّ شناخته شدن شناسایى وى توسط همسرش می باشد.
امّا فلسفه غیبت بنا بر آنچه در روایات آمده است خوف از کشته شدن است، امام صادق (علیه السلام) درباره آن حضرت می فرماید: «براى غلام (مهدى علیه السلام) غیبتى است قبل از این که قیام کند، شخصى پرسید: براى چه؟ فرمود: می ترسد. سپس با دست مبارکش به شکمش اشاره کرد.» [46]
مقصود امام صادق (علیه السلام) از این حرکت احتمال کشته شدن آن حضرت است، و همچنین از امام سجّاد (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «در قائم ما سنّت هایى از پیامبران گذشته وجود دارد... و سنّتى که از موسى (علیه السلام) در او هست، خوف و غیبت است.» [47]
بنابراین، فلسفه ى غیبت، دورى و پنهان بودن از مردم است تا این که صدمه و گزندى به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان بوده و هر چیزى که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست، و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.