چه مى شود اگر شبى تا میان آن هاله ى نور بالا رویم و در آن غوطه ور شویم و نورانیت شب جمعه را دریابیم. سبحان الله اگر این شب جمعه است با این روشنى؛ پس روز جمعه را چه نیاز به طلوع خورشید است؟ و لحظه اى دلت مى لرزد و اشک چشمت را پر مى سازد و آرزو مى کنى کاش خورشید جمعه ى موعودمان طلوع مى کرد و ما در چشمه ى نورش همه ى تاریکى دلمان را مى شستیم. چه بهانه ى شیرینى است آمدن جمعه براى دل هاى پاک که از کدروت یک هفته آلودگى به دنیا خسته اند و مى خواهند در چشمه ى زلال جمعه شست و شویى بکنند، پاک و شفاف شوند و آینه صفت در انتظار دیدارش بنشینند.
چه قدر جمعه ها به بهشت نزدیک است و به تو اى بهشتى ترین گل بوستان خلقت! چه مى گویم؛ که بهشتى بودن تو افتخارى است نه براى تو که براى بهشت خدا. بلندترین درجات بهشت هم، بى تو بى صفاست، اى آخرین یادگار رسول خدا! اى مبارک ترین ثمره ى عصمت! و ما هر شب جمعه نه در انتظار بهشت، که در انتظار تو ضجه مى زنیم و مى نالیم.
گفته اند خواندن سوره ى اسراء در شب جمعه دل را در صف یاران امام قرار مى دهد.(3) چه تناسب شیرینى است بین خواندن این سوره و بودن با تو؛ که در صف یاران تو بودن، خود عروجى آسمانى و دلنشین است در گستره ى بودن خاکى انسان.
چه قدر جمعه ها به بهشت نزدیک است وبه تو اى بهشتى ترین گل بوستان خلقت! چه مى گویم؛ که بهشتى بودن تو افتخارى است نه براى تو که براى بهشت خدا. بلندترین درجات بهشت هم، بى تو بى صفاست، اى آخرین یادگار رسول خدا! اى مبارک ترین ثمره ى عصمت! وما هر شب جمعه نه در انتظار بهشت، که در انتظار تو ضجه مى زنیم ومى نالیم.
پی نوشت:
مفاتیح الجنان،ص 76، اعمال شب جمعه.