کودکان قربانی سیاستهای بازاریابی مکدونالد
اریک اسکلوسر (Eric Schlosser) در کتاب خود با نام ملت "وابسته به فستفود" که در سال 2001 به چاپ رسید به انتقاد از سیاستهای بازاریابی مکدونالد پرداخت. به عقیده وی این شرکت با ایجاد سیاستهای بازریابی به تقلید از شرکت والت دیزنی و ایجاد شخصیتهایی مانند دلقک رونالد مکدونالد و همراهش برای جذب بازار کودکان تمرکز ویژهای کرده است. به عقیده کارشناسان بازاریابی این اقدام نه تنها موجب جذب کودکان، بلکه خانوادههای آنها نیز میشود. از همه مهمتر این تاکتیک موجب حفظ محبوبیت این برند در دوره بزرگسالی و ایجاد نوعی حس نوستالژی در میان افراد خواهد بود.دلقک رونالد مکدونالد، شخصیت محبوب کودکان
به عقیده اسکلوسر، مکدونالد با نفوذ در میان مدارس از طریق اسپانسرشیپ موفق به کاهش مالیاتهای خود شده است. بر اساس منابع وی 80% کتابهایی که از سوی فرد یا موسسهای مورد حمایت مالی قرار میگیرند حاوی مطالبی به سود حمایت کننده کتاب هستند و مسلما مکدونالد نیز از این قاعده مستثنی نیست.
به عقیده نویسنده بی احترامی به حامیان مالی در مدارس با مجازات همراه خواهد بود. یکی از این موارد مربوط به دانش آموزی به نام مایک کامرون بود که به دلیل پوشیدن لباسی به رنگ آبی (که نماد شرکت پپسی، رقیب کوکاکولا است) در روز کوکاکولا (Coke Day) و هماهنگ نبودن با لباس مشکی و قرمز دیگر دانشآموزان، از تحصیل معلق شد.غذاهای مکدونالد، تهدیدی جدی برای سلامت کودکان
با توجه به انتقادات موجود و تلاشهای مکدونالد در جهت رفع کمبودها و بهبود شیوه عملکرد (بر اساس ادعای مدیران شرکت) واضح است که سیاستهای اخلاقی این شرکت تنها در حد شعار بوده و اقدامی تاثیرگذار در جهت تغییر و بهبود شرایط از سوی شرکت صورت نکرفته است. بیشتر تلاشها حالت توصیفی داشته و بر اساس اهداف آینده ترسیم شده است و نه آنچه تا کنون انجام شده است. به عبارت ساده تر تلاشهای این شرکت بیشتر در جهت امیدوار نگه داشتن مردم به بهبود شرایط در اینده است تا مطمئن ساختن آنها.