احساس مسؤليت نسبت به موفقيت امام
﴿وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَيِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِيهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ اقْصِمْ قَاصِمِيهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ جَمِيعَ الْمُلْحِدِينَ
حَيْثُ كَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِينَ نَبِيِّكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ﴾
خدايا! به نور حضرت، عدالت را ظاهر فرما، تا هيچ كس از زمينههاي تعالي محروم نگردد و با نصر و پيروزي خودت او را پيروز گردان، و يارانش را ياري و مخالفانش را خوار كن،
كمر آنهايي كه ميخواهند كمر برنامههاي نوراني آن حضرت را بشكنند، و كمر گردنكشان و كفّار را بشكن،
به نور و به قدرت و عظمت آن حضرت، همه كفّار و منافقين و جميع منكران را در هر كجاي زمين كه هستند، چه در دريا - در ناوهاي جنگي- و چه در خشكي، به قتل برسان،
به نور و همّت آن حضرت، زمين را سراسر از عدل لبريز كن
و به نور آن حضرت، دين پيامبرت را به كاملترين شكل بنمايان و مرا نيز در زمره ياران و پشتيبانان و تابعان و شيعيان آن حضرت قرار بده!
اين نان و آب چرخ، چو سيلي است بيوفا................من ماهيام، نهنگم و عُمانم آرزوست
جانم ملول گشت زفرعون و ظلم او................آن نور روي موسيِ عمرانم آرزوست
هر چند مفلسم، نپذيرم عقيق خُرد...............كان عقيق نادر ارزانم آرزوست
گوشمشنيد قصة ايمان و مست شد...............كوقسمِچشم، صورتايمانمآروزست
ما را سر آن نيست تا راضي باشيم در ظلمت ظالمان بهسر بريم و چشم و دل خود را به زندگيكردن در كنار حاكميت حضرت بقيةاللهاعظم منصرف كنيم، اين است كه در فراز بالا از خدا ميخواهيم:
منگر اندر ما، مكن در ما نظر
اندر اكرام و صفاي خود نگر
خدايا! كرامت خاصي مرحمت فرما و اگر ما شايسته ظهور آن حضرت نيستيم، تو شايستهاي كه با رحمت خاص خود، سبب ظهور آن حضرت گردي،
ما اين تقاضاها را رها نميكنيم تا:
اوّلاً؛ تو به حق خودِ اين دعاها، دعاهاي ما را مستجاب گرداني،
ثانياً؛ اينها وسيلهاي شود كه با لطف و كرم خود، امام را و برنامههاي او را حفظ بفرمايي تا آن نصرت نهايي محقق شود.
و
اين تقاضا چندين نتيجه دارد؛
اولاً: قلبمان متوجه حفظ امام است و در حدّ توان خود را آماده ميكنيم كه در كنار آن خطرات، آنطور كه بايد جانفشاني كنيم، و به تعبير ديگر؛ مصداق كساني باشيم كه در وصفشان ميفرمايد: «اللّهُمَّ اجْعَلْني مِنْ أَنْصَارِهِ وَ اَعْوانِه وَ الذّابِّينَ عَنْه» از آنهايي كه ياور اويند و پيرو او و از آن هم مهمتر، ذوب در اويند،
ثانياً: شايد از اين تأكيدهايي كه در دعا ميشود جهت حفاظت جان آن حضرت از طرف خداوند، بتوان اين نكته را فهميد، ملّتي كه نگران موفقيت امامش نيست، خدا آن ملّت را مفتخر به ظهور امام نخواهد كرد، لذا شما از خدا درخواست و التماس ميكنيد كه خدايا! اين امام را براي ما حفظ كن و تمام ابعاد شخصيتي او را هم حفظ بفرما تا بتواند برنامههايش را عملي كند.
در واقع يك نوع توجه روح و قلب است به امام و نقش جهاني او و احساس مسئوليت نسبت به برنامههاي آن حضرت، تا ما صرفاً ناظري بيتفاوت نباشيم، و نتيجهاش اين ميشود كه ما بتوانيم ارتباط قلبيمان را از اين طريق با آن حضرت در همه ابعاد محكم كنيم
و عرض كنيم:
ماهِ كنعانيِ من، مسند مصر آن تو شد
وقت آن است كه بِدْرود كني زندان را
ياعلي.