- عدل الهی و لذائذ دنيوی
-
عدل الهی و لذائذ دنيوی
با توجه به اينکه همه لذت هاي دنيوي را خداي متعال آفريده و همچنين حس گرايش به اين لذائذ را خداوند در درون انسان نهاده، آيا عادلانه است که انسان بواسطه عبادت الهي از اين لذائذ محروم باشد؟عادلانه تر نبود که انسان به واسطه عبوديت الهي دچار هيچ محروميتي از لذت ها نمي شد؟
اينکه يكي از گرايش هاي فطري و دروني انسان، گرايش به لذت و خوش گذراني مي باشد کاملا درست است.و وجود اين لذائذ و گرايش ها به هيچ عنوان با عدل الهي در تضاد نيست چون قرآن مجيد اين ميل فطري را به رسميّت مي شناسد و مانع آن نمي شود، وليکن هيچ گاه هم آن را رها و آزاد نمي گذارد، بلكه آن را در جهت صحيح هدايت مي كند. و از ديد گاه عبوديت الهي اين لذت نيست كه منشأ نكوهش و مذمت شده، بلكه به خاطر عوامل جنبي همراهش مذمت شده، مثلاً گاهي غرق شدن در لذايذ آني، باعث غفلت از لذت هاي ابدي و ارزنده تر مي شود و يا باعث غرق شدن در لذت هاي پست و هوس هاي كم اهميت مي شود. کما اينکه استفاده از نعمت ها و لذت بردن از آن ها از ديد قرآن بي اشكال مي باشد، لذا قرآن مجيد كساني كه بيهوده خود يا ديگران را از نعمتهاي الهي محروم مي كنند، نكوهش مي كند و مي فرمايد:
"قل مَن حرّم زينة اللَّه التي أخرج لعباده؛ بگو چه كسي زينت خدا را كه براي بندگان خود آورده و روزيهاي پاك و پاكيزه را منع كرده است؟!".(اعراف ، آيه 32) پس آن چه منع شده، ترجيح دادن لذت هاي آني بر لذايذ ابدي مي باشد. دليلش هم اين است كه ظرفيت لذت براي انسان محدود بوده و طوري آفريده شده كه در اين عالم نمي تواند همه لذت ها را يك جا به دست آورد. پس انسان ناگزير است از ميان آن ها، انتخاب كند.لذا دانشمندان ديني لذت ها به چند قسم تقسيم مي کنند:
اول لذت هاي مباح: لذاتي كه انسان را از لذت ابدي محروم نمي كند و موجب عذاب اخروي نمي شود، مانند لذتي كه از غذاي لذيذ حاصل مي شود و يا لذتي كه از مسافرت و تفريح و ازدواج شرعي به دست مي آيد.
دوم لذت هاي مكروه: لذاتي كه انسان را از لذايذ بيش تر در آخرت محروم مي كند، ولي موجب عذاب اخروي نمي شود. با وجود اين لذت ها آدمي وارد بهشت مي شود، ولي از مراتب عالي محروم خواهد بود، مانند پرخوابي، پرخوري و پرگويي.
سوم لذت هاي حرام: لذاتي كه مانع لذات ابدي و موجب عذاب اخروي مي شوند. اين لذات از نظر اسلام بار منفي دارند. چون اين امور انسان را از مقام انسانيت دور مي سازد و به مرتبه حيوانيت نزديك مي كند، در نتيجه از هدف اصلي كه نزديكي به خدا است باز مي ماند.
-
-
اگر انسان در برخورد با لذائذ مراقب حلال و حرام باشد و از وظيفه الهي غفلت نکند و از آن ها جهت تكامل خود استفاده كند، با عبوديت الهي منافاتي ندارد.بطور مثال لذت بردن از خوردني ها و نوشيدني ها، خود به خود نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفي، يعني نه مي توان آن را پسنديده خواند و نه مي توان آن را ناپسند دانست، بلكه امري مباح مي باشد. بار مثبت يا منفي داشتن بستگي به عوامل ديگر دارد.لذا از آيات و روايات استفاده مي شود كه دو چيز مي تواند به عمل خوردن و نوشيدن انسان ارزش دهد:
اول كسب قدرت و توانايي بر عبادت. دوم شكرگويي و سپاس گزاري.[1]
خوردن غذاي خوشمزه اگر به انگيزه شكر باشد، علاوه بر ارزش مادي آن داراي ارزش مثبت اخلاقي و معنوي هم خواهد بود. اما اگر صرف لذّت بردن باشد. باز عمل ناپسندي نمي باشد.
مشکل جايي است که به لذت ها به چشم هدف نگاه شود، به طوري كه از خدا غفلت شود و همه تلاشش فقط براي رسيدن به لذائذ باشد و بالاتر از لذائذ دنيوي را در نظر نگيرد، و انسانيت خود را فراموش كرده و به جرگه حيوانات پيوسته است.
پس آن چه با عبوديت الهي در تنافي مي باشد، صرف پرداختن انسان و مشغول شدنش به لذتهاي دنيوي است، به شكلي كه از زندگي آخرت غافل شود. لذا قرآن مجيد مي فرمايد: "براي مردم تمايل و دوستي خواستههاي نفساني چون زنان و فرزندان و هَميانهاي پر از طلا و نقره و اسبهاي نشان دار و چارپايان و مزارع قرار داده شده است. اينها متاع زندگي دنيا است و نزد خدا، منزل گاه نيكو و ابدي براي بازگشت انسان وجود دارد".(آل عمران، آيه 14) پس بايد در انتخاب، نهايت دقت را کرد.
لذا لذتها، از نظر ارزش، شدت و ضعف دارد. اگر لذّت زودگذر دنيا، مانع لذت پايدار و جاودانه اخروي شود و عذاب را در پي داشته باشد، از نظر عقل ارزش کاملا منفي داشته و از نظر شرع ترك آن واجب است. اما بعضي از لذايذ دنيوي موجب عذاب نميشود، ولي از بيشتر لذايذ آخرت، محروم مي كند. اين نوع لذت ها در شرع، مكروه شمرده شده است. برخي از لذتها صرفاً مزاحم با لذايذ خاص اولياي الهي مي باشد، كه در شرح مباح شمرده شده، ولي اولياي الهي از اين نوع لذتها حتي المقدور پرهيز مي كنند.[2] البته در دين الهي هم بعضي از لذتها، توصيه شده است مثل ارتباط زناشويي و خوردن براي سلامت جسماني. که حد تعادل، و عدم تعارض با لذات اخروي مي باشد.
پي نوشتها
1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 231
2. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 230 - 190
رهروان ولایت
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن