إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ
خدايا! از خشم و فرا رسيدن غضبت، به خودت پناه ميآورم.
إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ
خدايا! اگر شايسته رحمت تو نيستم، تو سزاواري كه رحمت گستردهات را بر من عطا كني.
إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ
خدايا! گويا چنانم كه در پيشگاه لطف تو ايستادهام و سايهسار توكل نيكويم بر من بال گشوده و آنچه را تو شايسته آني گفتهاي و مرا در هالهاي از بخشايش خويش پوشاندهاي.
إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَي مِنْكَ بِذَلِكَ
خدايا! اگر ببخشايي، كيست كه از تو سزاوارتر به عفو باشد؟
وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي
و اگر اجلم فرا رسيده و كار شايستهاي نداشتهام كه مرا به تو نزديك سازد، اعتراف به گناه را وسيله آمرزش تو ساختهام.
إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَي نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خداوندا! با مهلت و ميداني كه به نفس دادهام، بر خويش ستم كردهام، پس اگر مرا نيامرزي، پس واي بر من.
إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي
خدايا! همواره در طول زندگي، از لطف و احسانتبرخوردار بودهام، پس از مرگ هم، لطف خويش از من دريغ مدار.