امّا لشكر روم وارد مدینه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آنجا پردازند، آنگاه به سوی مكّه روانه گردند تا به بیابان رسند. خداوند در این هنگام جبرئیل را به سوی آنها فرستد و فرماید: «ای جبرئیل برو آنها را نابود كن»، پس جبرئیل ضربهای به آن زمین زند كه آنها را در خود فرو برد. هیچ یك از آنها نجات نیابد مگر دو نفر از قبیله جهینه».(2)
همچنین در نسخه خطی ابن حماد از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده كه فرمودند: «سفیانی از فرزندان خالد، پسر ابوسفیان مردی با سر درشت و چهرهای آبلهگون، در چشمش نقطهای سفید پیداست، او از سمت دمشق كه «دره خشك» نامیده میشود، با هفت نفر كه یكی از آنها درفشی آماده اهتزاز با خود دارد، خروج میكند».(3)
پینوشتها:
1- تونهای، مجتبی، موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویت، ص 751.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 75.
3- نسخة خطی ابن حماد، ص 75 به نقل از كورانی، علی، عصر ظهور.