: عمار یاسر
عمار فرزند «یاسر بن کتابه بن قیس عنبسی» از قبیله مذحج و کنیه اش «ابو یقظان» و هم پیمان بنی مخزوم است. او از اصحاب و یاران مخلص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امیر مومنان علیه السلام و یکی از ارکان اربعه(۱) به شمار می آید.
پدر عمار، جناب یاسر و مادرش سمیه هر دو از سابقین در اسلام به شمار می آیند و از نخستین شهیدان صدر اسلام می باشند که پس از تحمل رنج و محنت فراوان زیر شکنجه های شکننده قریش به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
عمار خود در سن سی و چند سالگی مسلمان شد و در راه اسلام و ایمانش شکنجه های بسیار متحمل گردید. او نخستین موسس و اولین بنیان گذار مسجد در صدر اسلام بود، زیرا مسجد قبا را او تاسیس کرد.(۲).
این خاندان پاک و با فضیلت به جرم ایمان و اسلام که آورده بودند، تحت شدیدترین شکنجه های کفار مکه قرار گرفتند تا سرانجام پدر و مادرش زیر شکنجه آنها جان دادند ولی عمار با تظاهر به کفر و شرک در حالی که قلبش مطمین به ایمان بود، از مرگ نجات یافت.(۳).
عمار از جمله کسانی است که به حبشه هجرت کرد و به هر دو قبله نماز خواند و از نخستین مهاجران به مدینه بود، سپس در جنگ بدر و سایر جنگ های صدر اسلام و غزوه های رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت جست. پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله او در جنگ یمامه هم حاضر شد و در آن جنگ پایداری کرد و یک گوش او نیز قطع شد.
عبدالله بن عمر می گوید: روز جنگ یمامه، عمار را دیدم که بر فراز صخره ای از کوه برآمده قرار گرفته و فریاد می زند: ای گروه مسلمانان، آیا از بهشت می گریز ید، من عمار یاسرم پیش من آیید؛ در همان حال به گوش بریده او می نگریستم که روی زمین افتاده بود و می جهید. ابن عمر می افزاید: عمار شخصی بیش از اندازه کشیده قامت و دارای چشمانی شهلا و فراخ شانه بود و موهای سپید داشت و آن را رنگ نمی کرد(۴).
عمار یکی از مخالفین سرسخت «عثمان بن عفان» خلیفه سوم بود و جزو کسانی بود که بر او شورید و در قتل او کمک نمود و از اقرار بر این عمل باک نداشت و بر آن پا می فشرد.
وی از یاران فدایی و جان نثار مولا امیر المومنین علیه السلام بود و در جنگ جمل در رکاب حضرتش جنگید و در جنگ صفین شرکت نمود و در همان جنگ در ماه ربیع الآخر سال ۳۷ هجری در سن ۹۱ یا ۹۲ و به قولی ۹۳ یا ۹۴ سالگی به دست سپاهیان معاویه به شهادت رسید. امیر مومنان علیه السلام او را در جامه هایش بدون این که غسل دهد، به خاک سپرد، روش حضرت با شهیدان در صفین همین بود که فقط بر آنان نماز می گزارد و دفن می کرد و غسل و کفن نمی نمود.(۵).
*****
ر. ک: همین کتاب، ج ۱، ص ۸۱٫
ر. ک: اسد الغابه، ج ۴، ص ۴۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۰، ص ۱۰٫
ر. ک: اسد الغابه، ج ۴، ص ۴۴؛ طبقات الکبری، ج ۳، ص ۲۴۹؛ سفینه البحار، ج ۱، ص ۶۶۴٫
شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۰، ص ۱۰۲٫
ر. ک: اسد الغابه، ج ۴، ص ۴۷ – ۴۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۰، ص ۱۰۶ – ۱۰۳٫