RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : عمار یاسر
: حکم تبعید عمّار و اعتراض مردم
عثمان که از برخوردها و سخنان به حق عمار به ستوه آمده بود و دانست ضرب و شتم و حتی جرح او در خاموش نگه داشتن او موثر و کارگر نیست، بر آن شد که وی را تبعید کند و هر گاه در صدد اعمال تصمیم خود بر می آمد، با مخالفت جمعیت رو به رو می شد، و از انجام این کار عاجز می ماند. تا این که خبر آمد ابوذر غفاری رضی الله عنه در ربذه (محل تبعیدگاهش) در گذشته است.
عثمان در میان جماعتی از مردم برای ابوذر طلب رحمت و آمرزش نمود، عمار که سخنان عثمان را شنید گفت: آری خداوند تعالی او را از دست ما نجات داد. عثمان دانست که لبه این کنایه متوجه اوست، لذا با عصبانیت در حالی که پشت گردن عمار می زد، گفت: گمان می کنی من از تبعید کردن او نادم و پشیمانم، حال تو هم برو به جای او در ربذه.
چون عمار دستور و سخن خلیفه را جدی گرفت که قصد تبعید کردن او را دارد، مهیای حرکت به سوی ربذه شد، طایفه بنی مخزوم که هم پیمان سابق خاندان یاسر بودند، از امیرمومنان علی علیه السلام خواستند تا در این بین وساطت کند و عثمان را از تصمیم خود در مورد تبعید عمار منصرف گرداند.
حضرت امیر علیه السلام در این مورد با عثمان ملاقات کرد و فرمود:
یا عثمان، اتق الله فانک سیرت رجلا صالحا من المسلمین، فهلک فی تسییرک، ثم انت الآن ترید انْ تنفی نظیره؛
ای عثمان، از خدا بترس، قبلا یکی از مردان صالح امت اسلام (ابوذر غفاری) را تبعید کردی تا در تبعیدگاه جان سپرد، اکنون می خواهی یکی دیگر نظیر و همانند او را تبعید کنی.
در این ملاقات، گفت و گویی میان عثمان و حضرت علی علیه السلام درگرفت تا آن که عثمان به حضرت علیه السلام جسارت کرد و گفت: تو بیش از او مستوجب تبعید شدنی! حضرت فرمود: مانعی ندارد، اگر می خواهی مرا هم تبعید کن.
چون این خبر به مهاجران و انصار رسید دور عثمان گرد آمدند و از روی اعتراض به وی گفتند: این چه روشی است در پیش گرفته ای، هر بار مردی با تو سخن بگوید و اعتراضی نماید، او را تبعید می کنی؟! این رفتار نادرست، پایدار نخواهد ماند.
عثمان که با موج اعتراض و انتقاد رو به رو شد، از تصمیم خود منصرف شد و از تبعید عمار صرف نظر کرد.(۱).
*****
الغدیر، ج ۹، ص17