(آيه 6)- مراحل شگفتانگيز آفرينش انسان: اين آيه تأكيدى است بر بحثهاى توحيدى كه در آيات قبل گذشت و در چهار مرحله خلاصه مىشد (توحيد خالقيت، حاكميت ولايت و ربوبيت) مىفرمايد: كسى كه با اين صفات گفته شد «او خداوندى است كه از پنهان و آشكار با خبر است و شكستناپذير و مهربان است» (ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ).
(آيه 7)- اين آيه اشارهاى به نظام احسن آفرينش بطور عموم، و سرآغازى براى بيان خلقت انسان و مراحل تكامل او بطور خصوص است، مىفرمايد: «او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد» (الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ).
و به هر چيز آنچه نياز داشت داد و بناى كاخ عظيم خلقت را بر «نظام احسن» يعنى بر چنان نظمى استوار كرد كه از آن كاملتر تصور نمىشد.
دهندهاى كه به گل نكهت و به گل جان داد-----به هر كه آنچه سزا ديد حكمتش آن داد!
قرآن سپس با ذكر اين مقدمه «آفاقى» وارد بحث «انفسى» مىشود و همان گونه كه در بحث آيات آفاقى از چند شاخه توحيد سخن گفت در اينجا نيز از چند موهبت بزرگ در مورد انسانها سخن مىگويد.
نخست مىفرمايد: خداوند «آغاز آفرينش انسان را از گل قرار داد» (وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ). تا هم عظمت و قدرت خود را نشان دهد و هم به اين انسان هشدار دهد كه تو از كجا آمدهاى و به كجا خواهى رفت.
پيداست اين آيه سخن از آفرينش «آدم» مىگويد، نه همه انسانها، چرا كه ادامه نسل او در آيه بعد مطرح است، و ظاهر اين آيه دليل روشنى است بر خلقت مستقل انسان كه بدون واسطه از گل صورت گرفته است.
(آيه 8)- اين آيه به آفرينش نسل انسان و چگونگى تولد فرزندان آدم در مراحل بعد اشاره كرده، مىگويد: «سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچيز و بىقدر آفريد» (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ).