سوره ذاريات [51]
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: سوره ذاريات [51]

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    سوره ذاريات [51]

    سوره ذاريات [51]

    اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 60 آيه است‏.

    محتواى سوره:
    محور بحث در اين سوره در درجه اول، مسائل مربوط به معاد و رستاخيز و پاداش و كيفر مؤمنان و مجرمان است، و بطور كلى مى‏توان گفت مباحث اين سوره بر پنج محور زير دور مى‏زند:
    1- قسمت مهمى از آن را مباحث معاد تشكيل مى‏دهد يعنى آغاز و پايان سوره با معاد است.
    2- بخش ديگرى از اين سوره ناظر به مسأله توحيد و آيات و نشانه‏هاى خدا در نظام آفرينش است كه طبعا بحثهاى معاد را تكميل مى‏كند.
    3- در بخش ديگر، از داستان فرشتگانى كه ميهمان ابراهيم (ع) شدند و مأمور درهم كوبيدن شهرهاى قوم لوط بودند بحث مى‏كند.
    4- آيات ديگرى از اين سوره اشارات كوتاهى به داستان موسى (ع) و قوم عاد و ثمود و قوم نوح دارد.
    5- و بالاخره قسمت ديگرى از اين سوره، مبارزه اقوام متعصب و لجوج را با انبياء گذشته بازگو كرده، و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله را كه در برابر مخالفين سر سخت قرار داشت از اين طريق دلدارى مى‏دهد، و دعوت به استقامت مى‏كند.

    فضيلت تلاوت سوره:
    در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «هر كس سوره ذاريات را در روز يا شب بخواند خداوند وضع زندگى و معيشت او را اصلاح مى‏كند، روزى وسيعى به او مى‏دهد، و قبر او را با چراغى روشن مى‏سازد كه تا روز قيامت مى‏درخشد»! كرارا گفته‏ايم تنها لقلقه زبان براى رسيدن به اين همه پاداش عظيم كافى نيست بلكه هدف تلاوتى است انديشه برانگيز، و انديشه‏اى عمل آفرين! ضمنا نامگذارى سوره به «ذاريات» به تناسب نخستين آيه اين سوره است.

  2. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

    (آيه 1)- سوگند به طوفانها و ابرهاى باران زا! بعد از سوره «و الصّافات» اين دومين سوره‏اى است كه با سوگندهاى مكرّر آغاز مى‏شود، سوگندهائى پر معنى و تفكر آفرين، سوگندهائى بيدار كننده و آگاهى‏بخش.

    جالب اين كه محتواى اين سوگندها ربط خاصى با مباحث رستاخيز دارد، و با ظرافت و زيبائى مخصوصى اين بحث مهم را از جوانب گوناگون تعقيب مى‏كند.

    حقيقت اين است كه سوگندهاى قرآن كه تعداد آن زياد است يكى از چهره‏هاى اعجاز اين كتاب آسمانى و از زيباترين و درخشنده‏ترين فرازهاى آن است كه شرح هر كدام در جاى خود خواهد آمد.
    در آغاز اين سوره خداوند به پنج موضوع مختلف سوگند ياد كرده است.

    نخست مى‏فرمايد: «سوگند به بادهائى كه (ابرها را) به حركت در مى‏آورند» (وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً). و گرد و غبارها و بذر گياهان و نطفه‏هاى گلها را در روى زمين به هر سو مى‏پراكنند.

    (آيه 2)- سپس مى‏افزايد: «سوگند به آن ابرها كه بار سنگينى (از باران را) با خود حمل مى‏كنند» (فَالْحامِلاتِ وِقْراً).

    (آيه 3)- «و سوگند به كشتيهائى كه (بر رودخانه‏هاى عظيم و صفحه درياها) به آسانى به حركت در مى‏آيند» (فَالْجارِياتِ يُسْراً).

    (آيه 4)- «و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏كنند» (فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً).

    به اين ترتيب سخن از بادها، سپس ابرها، و بعد از آن نهرها، و سر انجام روئيدن گياهان است كه تناسب نزديكى با مسأله معاد كه بعد از آن آمده دارد، زيرا مى‏دانيم كه يكى از دلائل امكان معاد مسأله زنده كردن زمينهاى مرده به وسيله نزول باران است كه بارها در قرآن با عبارات مختلف ذكر شده است.

    (آيه 5)- بعد از ذكر اين چهار سوگند- كه همه بيانگر اهميت مطلبى است كه بعد از آن مى‏آيد- مى‏فرمايد: «آنچه به شما وعده داده شده قطعا راست است» (إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ).

  3. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 6)- و بار ديگر به عنوان تأكيد مى‏افزايد: «و بى‏شك (رستاخيز و) جزاى اعمال واقع شدنى است» (وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ).

    «دين» در اينجا به معنى جزاست، و اصولا يكى از نامهاى قيامت «يوم الدّين» (روز جزا) است و از آن روشن مى‏شود كه منظور از وعده‏هاى واقع شدنى در اينجا وعده‏هاى مربوط به قيامت و حساب و پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ و ساير امور مربوط به معاد است، بنابر اين جمله اول تمام وعده‏هاى قيامت را شامل مى‏شود، و جمله دوم تأكيدى است بر مسأله جزا.

    (آيه 7)- سوگند به آسمان و چين و شكنهاى زيبايش! اين آيه همچون آيات گذشته با سوگند شروع مى‏شود، نخست مى‏فرمايد:
    «سوگند به آسمان كه داراى چين و شكنهاى زيباست» (وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ).

    (آيه 8)- اين آيه به جواب قسم يعنى مطلبى كه به خاطر آن سوگند ياد شده است پرداخته، مى‏افزايد: «همه شما (در باره قيامت) در گفتارى مختلف و گوناگون هستيد» (إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ). پيوسته ضد و نقيض مى‏گوئيد، و همين تناقض گوئى دليل بر بى‏پايه بودن سخنان شماست.

    در مورد معاد، گاه مى‏گوئيد: ما اصلا باور نمى‏كنيم كه استخوانهاى پوسيده زنده شوند.
    و گاه مى‏افزاييد: پدران و نياكان ما را بياوريد تا گواهى دهند بعد از مرگ قيامت و رستاخيزى در كار است تا قبول كنيم! و در مورد پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله گاه مى‏گوئيد: ديوانه است، گاه شاعرش مى‏خوانيد، گاه ساحرش مى‏ناميد.

    همچنين در مورد قرآن گاه آن را «اساطير الاولين» (افسانه‏ها و خرافات پيشينيان) مى‏ناميد گاهى شعرش مى‏خوانيد، و گاه سحر، و گاه دروغ! اين تعبير در حقيقت استدلالى است بر بطلان ادعاهاى مخالفان در مورد توحيد و معاد و پيامبر و قرآن- هر چند تكيه اصلى اين آيات به قرينه آياتى كه بعدا مى‏آيد روى مسأله معاد است.

  4. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 9)- در اين آيه علت اين انحراف از حق را بيان كرده، مى‏فرمايد:
    « (تنها) كسى از ايمان به آن منحرف مى‏شود كه از قبول حق، سرباز مى‏زند» و گر نه دلائل زندگى بعد از مرگ آشكار است (يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ).

    با توجه به اين كه در آيات قبل سخن از رستاخيز در ميان بود معلوم است كه منظور اصلى انحراف از اين عقيده است، و نيز از آنجا كه در آيه گذشته سخن از گفتگوهاى ضد و نقيض كافران در ميان بود معلوم مى‏شود منظور در اينجا كسانى است كه از منطق و دليل روشن منحرف مى‏شوند.

    بنابر اين مجموع آيه چنين معنى مى‏دهد: كسانى از ايمان به معاد منحرف مى‏شوند كه از مسير دليل عقل و منطق حق طلبى منحرف گشته‏اند.

    (آيه 10)- در اين آيه دروغگويان و دروغ پردازان را شديدا مورد مذمت و تهديد قرار داده، مى‏گويد: «كشته باد دروغگويان» و مرگ بر آنها! (قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ).
    منظور از «خرّاصون» كسانى هستند كه غرق جهل و نادانى خويشند، و براى فرار از زير بار حق هر روز بهانه و سخن بى‏اساسى را عنوان مى‏كنند.

    اصولا قضاوتهائى كه مدرك روشنى ندارند و بر پايه حدس و تخمين و گمانهاى بى‏اساس است كارى است گمراه‏كننده و مستحق نفرين و عذاب.

    (آيه 11)- سپس به معرفى اين دروغگويان پرداخته، مى‏افزايد: «همانها كه در جهل و غفلت فرو رفته‏اند» (الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ).
    (آيه 12)- «و (از اين رو) پيوسته سؤال مى‏كنند: روز جزا چه موقع است» و قيامت كى خواهد آمد؟ (يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ).

    اين سخن به آن مى‏ماند كه بيمارى از طبيب مرتبا سؤال كند پايان عمر من چه روزى خواهد بود؟
    هر كس اين سؤال را بى‏اساس مى‏داند، و مى‏گويد مهم اين است كه بدانى مرگ حق است تا خود را درمان كنى مبادا گرفتار «مرگ زودرس» شوى.

    (آيه 13)- ولى با اين حال قرآن به آنها پاسخ كوبنده‏اى داده، مى‏گويد:
    (آرى) همان روزى است كه آنها را بر آتش مى‏سوزانند»! (يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ).

  5. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 14)- و به آنها گفته مى‏شود: «بچشيد عذاب خود را، اين همان چيزى است كه براى آن شتاب داشتيد» (ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ).

    (آيه 15)- پاداش سحر خيزان نيكو كار! در تعقيب آيات گذشته كه سخن از دروغگويان جاهل و منكران قيامت و رستاخيز و عذاب آنها در ميان بود، در اينجا از مؤمنان پرهيزكار و اوصاف و پاداش آنها سخن مى‏گويد، تا در مقايسه با يكديگر- آن چنان كه روش قرآن است- حقائق روشنتر شود.

    مى‏فرمايد: «به يقين پرهيز كاران در باغهاى بهشت و در ميان چشمه‏ها قرار دارند» (إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ).

    درست است كه باغ طبيعتا داراى نهرهاى آب است، اما لطفش در اين است كه چشمه‏ها از درون خود باغ بجوشد، و درختان را دائما مشروب كند، اين امتيازى است كه باغهاى بهشت دارد، نه يك نوع چشمه كه انواع مختلفى از چشمه‏ها در آن موجود است.

    (آيه 16)- سپس به نعمتهاى ديگر بهشتى اشاره كرده و به صورت سر بسته مى‏گويد: «و آنچه پروردگارشان به آنها بخشيده دريافت مى‏دارند» (آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ).
    يعنى آنها با نهايت ميل و اشتياق و كمال رضا و رغبت و خشنودى اين مواهب الهى را پذيرا مى‏شوند.

    و در دنبال آيه مى‏افزايد: اين پاداشهاى عظيم بى‏جهت نيست «زيرا آنها پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكو كاران بودند» (إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ).
    احسان و نيكو كارى كه در اينجا آمده معنى وسيعى دارد كه هم اطاعت خدا را شامل مى‏شود و هم انواع نيكيها به خلق خدا.

    (آيه 17)- از اين به بعد به توضيح چگونگى نيكو كار بودن آنها پرداخته، سه وصف را از ميان اوصاف آنها بيان مى‏كند.

    نخست اين كه: «آنها كمى از شب را مى‏خوابيدند» (كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ).
    يعنى همه شب، بخشى را بيدار بودند و به عبادت و نماز شب مى‏پرداختند و شبهائى را كه تماما در خواب باشند و عبادت شبانه از آنها بكلى فوت شود كم بوده است.

  6. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 18)- دومين وصف آنها را چنين بيان مى‏كند: «و در سحرگاهان استغفار مى‏كردند» (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ).

    در آخر شب كه چشم غافلان در خواب است، و محيط از هر نظر آرام، قال و غوغاى زندگى مادى فرو نشسته، و عواملى كه فكر انسان را به خود مشغول دارد خاموش است بر مى‏خيزند، و به درگاه خدا مى‏روند، در پيشگاه معبود به راز و نياز مى‏پردازند، نماز مى‏خوانند، و مخصوصا از گناهان خود استغفار مى‏كنند.

    (آيه 19)- سپس به سومين وصف پرهيز كاران بهشتى اشاره كرده، مى‏افزايد:
    «و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود» (وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ).

    تعبير به «حقّ» در اينجا يا به خاطر اين است كه خداوند بر آنها لازم شمرده است- مانند زكات و خمس و ساير حقوق واجب شرعى- و يا آنها خود بر خويشتن الزام كرده‏اند و تعهد نموده‏اند و مى‏توان گفت كه فرق نيكو كاران با ديگران آن است كه آنها اين حقوق را ادا مى‏كنند در حالى كه ديگران مقيد به آن نيستند.

    در رواياتى كه از منابع اهل بيت عليهم السّلام رسيده تأكيد شده كه منظور از «حق معلوم» چيزى غير از زكات واجب است.

    در فرق ميان «سائل» و «محروم» جمعى گفته‏اند: «سائل» كسى است كه از مردم تقاضاى كمك مى‏كند، ولى «محروم» شخص آبرومندى است كه براى معيشت خود نهايت تلاش و كوشش را به خرج مى‏دهد اما دستش به جائى نمى‏رسد و كسب و كار و زندگيش به هم پيچيده است و با اين حال خويشتندارى كرده، از كسى تقاضاى كمك نمى‏كند.

    به هر حال اين تعبير اشاره به اين نكته است كه هرگز منتظر ننشينيد نيازمندان نزد شما آيند و تقاضاى كمك كنند، بر شماست كه جستجو كنيد و افراد آبرومند محروم را پيدا كنيد، و به آنها كمك نموده، گره مشكلاتشان را بگشائيد و آبرويشان را حفظ نماييد.

  7. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 20)- نشانه‏هاى خدا در وجود شماست آيا نمى‏بينيد؟

    در تعقيب آيات پيشين كه پيرامون مسأله معاد و صفات دوزخيان و بهشتيان سخن مى‏گفت در اينجا سخن از نشانه‏هاى خدا در زمين و در وجود خود انسان است، تا از يكسو به مسأله توحيد و شناخت خدا و صفات او كه مبدأ حركت به سوى همه خيرات است آشنا شوند، و از سوى ديگر به قدرت او بر مسأله معاد و زندگى پس از مرگ، چرا كه خالق حيات در روى زمين و اين همه عجائب و شگفتيها قادر بر تجديد حيات نيز مى‏باشد.

    نخست مى‏فرمايد: «و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است» (وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ).
    به راستى نشانه‏هاى حق و قدرت بى‏پايان و علم و حكمت نا محدود خدا در همين كره خاكى آنقدر فراوان است كه عمر هيچ انسانى براى شناخت همه آنها كافى نيست.
    بد نيست در اينجا به گوشه‏اى از سخنان يكى از دانشمندان معروف جهان كه در اين زمينه مطالعات زيادى دارد گوش فرا دهيم.

    كرسى موريسين مى‏گويد: «در تنظيم عوامل طبيعى منتهاى دقت و ريزه كارى به كار رفته است، مثلا اگر قشر خارجى كره زمين ده پا ضخيمتر از آنچه هست مى‏بود اكسيژن- يعنى ماده اصلى حيات- وجود پيدا نمى‏كرد، يا هر گاه عمق درياها چند پا بيشتر از عمق فعلى بود آن وقت كليه اكسيژن و كربن زمين جذب مى‏شد و ديگر امكان هيچ گونه زندگى نباتى و يا حيوانى در سطح خاك باقى نمى‏ماند».

    و در جاى ديگر مى‏گويد: «تنها بيست و يك در صد از هواى اطراف زمين اكسيژن است ... اگر مقدار اكسيژن موجود در هوا به جاى بيست و يك در صد پنجاه در صد بود تمام مواد سوختنى اين عالم محترق مى‏شد، و اگر جرقه‏اى به درختى در جنگلى مى‏رسيد، تمام جنگل بطور كامل مى‏سوخت»!

  8. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 21)- در اين آيه مى‏افزايد: «و در وجود خود شما» نيز آياتى است (وَ فِي أَنْفُسِكُمْ).

    «آيا (چشم باز نمى‏كنيد و اين همه آيات و نشانه‏اى آشكار حق را) نمى‏بينيد»؟! (أَ فَلا تُبْصِرُونَ).
    بدون شك انسان اعجوبه عالم هستى است و آنچه در عالم كبير است در اين عالم صغير نيز وجود دارد، بلكه عجايبى در آن است كه در هيچ جاى جهان نيست.

    دستگاههائى كه در بدن انسان است مانند قلب و كليه و ريه و مخصوصا دهها هزار كيلو متر! رگهاى درشت و باريك و حتى مويرگهائى كه با چشم ديده نمى‏شود، و مسؤول آبرسانى و تغذيه و تهويه «ده ميليون ميليارد» سلول تن انسان هستند، و حواس مختلفى مانند بينائى و شنوائى و حواس ديگر هر كدام آيتى عظيم از آيات اوست.

    و از همه مهمتر معماى «حيات» كه اسرار آن همچنان ناشناخته مانده، و ساختمان روح و عقل انسان است كه عقول همه انسانها از درك آن عاجز است.
    و لذا پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله فرمود: «كسى كه خويش را بشناسد خداى خويش را شناخته است».

    (آيه 22)- در اين آيه به سومين بخش از نشانه‏هاى عظمت پروردگار و قدرت او بر معاد اشاره كرده، مى‏فرمايد: «و روزى شما در آسمان است، و آنچه به شما وعده داده مى‏شود» (وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ).

    مفهوم «رزق» هم باران را شامل مى‏شود، هم نور آفتاب را كه از آسمان به سوى ما مى‏آيد و نقش آن در حيات و زندگى فوق العاده حساس است، و همچنين هوا را كه مايه حيات همه موجودات زنده است.

    چيزى كه مانع بصيرت آدمى مى‏شود، همان حرص براى روزى است خداوند در اين آيه به انسان اطمينان مى‏دهد كه روزى او تضمين شده است، تا بتواند با خيال راحت به شگفتيهاى جهان هستى بنگرد.

    به هر حال سه آيه فوق ترتيب لطيفى دارد: آيه نخست از عوامل وجود انسان در كره زمين سخن مى‏گويد، و آيه دوم از خود وجود انسان، و آيه سوم از عوامل دوام و بقاء او.

  9. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 23)- لذا براى تأكيد مطلب در اين آيه سوگند ياد كرده، مى‏گويد:
    «سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است، همان گونه كه شما سخن مى‏گوئيد» (فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ).

    كار به جائى رسيده است كه خداوند با آن عظمت و قدرتش براى اطمينان دادن به بندگان شكاك و دير باور و ضعيف النفس و حريص سوگند ياد مى‏كند كه آنچه به شما در زمينه رزق و روزى و وعده‏هاى ثواب و عقاب قيامت وعده داده شده همه حق است، و هيچ شك و ترديدى در آن نيست.

    (آيه 24)- ميهمانان ابراهيم (ع): از اين به بعد گوشه‏هائى از سرگذشت انبيا و اقوام پيشين براى تأكيد و تأييد مطالب گذشته مطرح مى‏شود، و نخستين فراز آن سرگذشت فرشتگانى است كه براى عذاب قوم لوط در شكل آدميان بر ابراهيم (ع) ظاهر شدند، و او را بشارت به تولد فرزندى دادند با اين كه ابراهيم به سن پيرى رسيده بود و همسرش نيز مسن و نازا بود.

    از يكسو عطا كردن اين فرزند برومند در اين سن و سال به اين پدر و مادر پير و فرتوت تأكيدى است براى آنچه در باره مقدر بودن ساير روزيها كه در آيات گذشته آمد.
    و از سوى ديگر دليلى است بر قدر و توانائى حق، و آيتى است از آيات خدا شناسى كه در آيات گذشته از آن بحث شده است.

    و از سوى سوم بشارتى است براى اقوام با ايمان كه مشمول حمايت حق هستند، همان گونه كه آيات بعد كه سخن از عذاب هولناك قوم لوط مى‏گويد هشدار و تهديدى است براى مجرمان بى‏ايمان.
    نخست روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏فرمايد: «آيا خبر مهمانهاى بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است»؟! (هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ).

    (آيه 25)- سپس به شرح حال آنها پرداخته، مى‏گويد: «در آن زمان كه بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت: سلام بر شما كه جمعيتى نا شناخته‏ايد»! (إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ).

  10. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: سوره ذاريات [51]

    (آيه 26)- به هر حال ابراهيم ميهمان نواز و پر سخاوت، براى پذيرائى ميهمانان خود فورا دست به كار شد، «پس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شده‏اى را براى آنها) آورد» (فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ).

    چرا ابراهيم چنين كرد؟ براى اين كه ممكن بود اگر ميهمانان متوجه شوند مانع از چنين پذيرائى پر هزينه‏اى گردند.

    اما چرا ابراهيم براى ميهمانهاى معدود كه به گفته بعضى سه نفر و حد اكثر دوازده نفر بودند غذاى فراوان و مفصل تهيه كرد، اين به خاطر آن است كه معمولا اشخاص سخاوتمند هر گاه ميهمانى براى آنها فرا رسد تنها به اندازه ميهمانان غذا تهيه نمى‏كنند، بلكه غذائى فراهم مى‏سازند كه علاوه بر ميهمانان تمام كسانى كه براى آنان كار مى‏كنند در آن شريك و سهيم باشند، و حتى همسايگان و نزديكان و اطرافيان ديگر را هم در نظر مى‏گيرند.

    (آيه 27)- ابراهيم شخصا اين غذا را براى ميهمانان آورد «و نزديك آنها گذارد» (فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ).
    ولى با تعجب ديد كه آنها دست به سوى غذا نمى‏برند «گفت: آيا شما غذا نمى‏خوريد»؟! (قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ).

    (آيه 28)- ابراهيم تصور مى‏كرد آنها از جنس بشرند و هنگامى كه ديد دست به سوى غذا نمى‏برند «از آنان احساس وحشت كرد» (فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً).

    زيرا در آن زمان و امروز هم در ميان بسيارى از اقوام- كه پايبند به اخلاق سنتى هستند- هر گاه كسى از غذاى ديگرى بخورد به او آزارى نمى‏رساند و خيانتى نمى‏كند. و اگر ميهمان دست به غذا نبرد اين گمان پيدا مى‏شد كه او براى كار خطرناكى آمده است.
    در اينجا ميهمانان- همان گونه كه در آيه 70 سوره هود آمده است- «به او گفتند: نترس» ما رسولان و فرشتگان پروردگار توايم (قالُوا لا تَخَفْ).

    سپس مى‏افزايد: «و او را بشارت به تولد پسرى دانا دادند» (وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ).
    بديهى است فرزند به هنگام تولد «عالم» نيست، اما ممكن است استعدادى در او باشد كه در آينده عالم و دانشمند بزرگى شود، و منظور در اينجا همين است.
    و مشهور اين است كه اين فرزند «اسحاق» بوده است.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •