PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا مولوی تقیّه کرده است؟ بررسی امکان تقیه در آثار مولوی



طاهره وحیدیان
11-05-2011, 07:56 AM
مولوی و انکار ضروریّات دینی

مولوی در مقدمه دفتر­پنجم ­مثنوی بطور تلویحی «­­لو ­ظهرت ­الحقایق بطلت الشّرایع­» را پذیرفته است:

شرع بهر زندگان و اغنیا است شرع بر اصحاب گورستان کجا است ؟

آن گروهی کز فقیری بی برند صــد جهت زان مردگـان فانی ترند

مرده از یکسوست فانی درگزند صوفیــان از صد جهت فانی شدند [i]



به نظر او چون احکام شرع (مانند نماز و روزه) مخصوص زندگان و اغنیا­ست و مردگان از ­انجام آن معاف­اند، صوفیان نیز چون از مردگان فانی­ترند بطریق اولی تکلیفی به عهده آنان نیست. این سخن مولوی بر اساس قیاس است همان قیاسی که امام­ صادق­ علیه­السلام در باره­اش فرمودند اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود و در دین خدا قیاس راه ندارد.

مولوی بیان می­دارد که بایزید در مسیر حج به بزرگی رسید که او را از حج باز­داشت و گفت من را طواف کن و بدین­ترتیب فریضه حج را که از مهم­ترین فرایض است را مورد انکار قرار داده است:[ii]

سوی مکّه شیخ امّت بایزیــد از برای حجّ و عمره می دوید . . .

دید پیری با قدی همچون هلال دید در وی فرّ و گفتار و رجال . . .

گفت عـزم تو کجا ای بایزید رخت غربت را کجا خواهی کشید

گفت قصـد کعبه دارم از وَ لَه گفت هیـن با خود چه داری زاد ره

گفت دارم از درم نقره دویست نک ببستـه سخت بر گوشه ردیست

گفت طوفی کن بگردم هفت بار وین نکوتر از طواف حجّ شمار . . .

بایزید آن نکته­ها را هوش داشت همچو زرّین حلقه­اش درگوش داشت

آمد از وی بایزید اندر مزید منتهــا در منتهـا آخـر رسیــد



مولوی در تجلیل شمس ­تبریزی گوید:



خضرت چرا نخوانم کاب حیات خوردی پیشت چـرا نمیرم چون یار یار گشتی

گردت چـرا نگردم چون خـانه خدائی پایت چـرا نبوسم چون پای دار گشتی

فاروق چون نباشی چون از فراق رستی صدّیق چون نباشی چون یار غار گشتی [iii]
پی نوشت:
[۱]- پیامبر­صلّی­الله­علیه­و­آ له­و­سلّم فرمودند­: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقی کَلَّه عَلَی­النّاس.

[۲]- کُدیَه: در اینجا به معنای گدایی می­باشد.



[i]- مثنوی، دفتر ششم، ص ۳۷۵٫

[ii]- مثنوی، دفتر دوم، ص ۱۱۳٫

[iii]- دیوان­غزلیات­شمس، ص ۷۴۲ و ۷۴۳٫

طاهره وحیدیان
11-05-2011, 08:05 AM
آیا رسول­خدا در مدت هفت سالی که از سوی مشرکین از حج ممانعت می­شد فرمودند که به گرد من طواف کنید؟

آیا قتل حلاج توسط المقتدر­عباسی بهانه­ای جز انکار حج داشت؟

بهر حال، انکار حج از سوی مولوی – که اهمیت آن نزد شیعه و سنی محفوظ است – خود حکایت از شدت امر اباحی­گری در محیط قونیه دارد با این وجود چگونه می­توان پذیرفت مولوی در مورد تشیعش تقیه کرده باشد؟

وی در مورد مسجد نیز گوید:

ابلهـان تعظیم مسجـد می­کننــد در جفای اهل دل جدّ می­کنند

آن مجاز است این حقیقت ای خران نیست مسجد جز درون سروران [iv]

تهمت­های مولوی به خدا در اثنای داستان شیخ ­محمد ­سَرْرزی و داستان موسی و شبان، بسیار تأسف بار است.

مولوی در داستان جعلی شیخ ­محمد ­سرْرزی که ذکر آن گذشت، علاوه بر اتّهام به ذات باری­تعالی در مورد رؤیت صوری خداوند و نسبت فرمان تکدّی­گری[۱] خدا به شیخ­ محمّد، که به زعم او به این خاطر به مقاماتی رسیده است، می­گوید:

انبیاء هر یک همین فنّ می­زنند خلق مُفلس کُدیَه[۲] ایشان می­کنند

أَقرضوا الله أَقرضوا الله می­زنند باژگون بر انصروا الله می­تننــد [v]

آیا این اظهارات اهانت به انبیا­ء ­صلوات ­الله ­علیهم ­اجمعین نیست؟


پی نوشت:
[iv]- مثنوی، دفتر­دوم، ص ۱۲۶، سطر ۳۷ و ۳۸٫

[v]- مثنوی، دفتر­پنجم، ص۳۲۵ سطر ۷