PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره قريش [106]



امیرحسین
09-24-2011, 10:04 AM
سوره قريش [106]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و 4 آيه دارد.

محتواى سوره:
اين سوره در حقيقت مكمل سوره «فيل» محسوب مى‏شود و آيات آن دليل روشنى بر اين مطلب است.

محتواى اين سوره بيان نعمت خداوند بر قريش و الطاف و محبتهاى او نسبت به آنهاست، تا حسّ شكرگزارى آنها تحريك شود و به عبادت پروردگار اين بيت عظيم كه تمام شرف و افتخارشان از آن است قيام كنند.

همان گونه كه در آغاز سوره «و الضّحى» گفتيم آن سوره و سوره «الم نشرح» در حقيقت يك سوره محسوب مى‏شود، همچنين سوره «فيل» و سوره «قريش» چرا كه پيوند مطالب آنها بقدرى است كه مى‏تواند دليل بر وحدت آن دو بوده باشد.

به همين دليل براى خواندن يك سوره كامل در هر ركعت از نماز اگر كسى سوره‏هاى فوق را انتخاب كند بايد هر دو را با هم بخواند.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود:
«كسى كه آن را بخواند به تعداد هر يك از كسانى كه در گرد خانه كعبه طواف كرده، يا در آنجا معتكف شده، ده حسنه به او مى‏دهند».

مسلما چنين فضيلتى از آن كسانى است كه در پيشگاه خداوندى كه پروردگار كعبه است سر تعظيم فرود آورده، او را عبادت كنند، و احترام اين خانه را پاسدارى كرده و پيامش را با گوش جان بشنوند و به كار بندند.

امیرحسین
09-24-2011, 10:05 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- از آنجا كه در سوره قبل شرح نابودى اصحاب الفيل و لشكريان «ابرهه»- كه به قصد نابود كردن خانه كعبه آمده بودند- آمد، در اولين آيه اين سوره كه در واقع تكميلى است براى سوره «فيل» مى‏فرمايد: كيفر لشكر فيل سواران «به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس) الفت گيرند» و زمينه ظهور پيامبر فراهم شود (لايلاف قريش).

زيرا آنها و تمام اهل «مكّه» به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بسيارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى‏آمدند، مراسم حج را به جا مى‏آوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى‏نمودند.

همه اينها در سايه امنيت ويژه آن بود، اگر با لشكركشى ابرهه و امثال او اين امنيت خدشه‏دار مى‏شد يا خانه كعبه ويران مى‏گشت ديگر كسى با اين سرزمين الفتى پيدا نمى‏كرد.

امیرحسین
09-24-2011, 10:06 AM
(آيه 2)- در اين آيه مى‏افزايد: «الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه» و به خاطر اين الفت به آن بازگردند! (ايلافهم رحلة الشتاء و الصيف).

ممكن است منظور الفت بخشيدن قريش به اين سرزمين مقدس باشد كه آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به اين كانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنيتش به سوى آن باز گردند، نكند تحت تأثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و «مكّه» را خالى كنند.

و يا اين كه منظور ايجاد الفت ميان قريش و ساير مردم در طول اين دو سفر بزرگ است، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مى‏نگريستند، و براى كاروان قريش احترام و اهميت و امنيت قائل بودند.

مى‏دانيم زمين «مكّه» باغ و زراعتى نداشت، دامدارى آن نيز محدود بود، بيشترين درآمد آن از طريق همين كاروانهاى تجارى تأمين مى‏شد، در فصل زمستان به سوى جنوب يعنى سرزمين يمن كه هواى آن نسبتا گرم بود روى مى‏آوردند، و در فصل تابستان به سوى شمال و سرزمين شام كه هواى ملايم و مطلوبى داشت، و اتفاقا هم سرزمين يمن و هم سرزمين شام از كانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مكّه و مدينه حلقه اتصالى در ميان آن دو محسوب مى‏شد.

البته قريش با كارهاى خلافى كه انجام مى‏دادند مستحق اين همه لطف و محبت الهى نبودند، اما چون مقدر بود از ميان آن قبيله، و از آن سرزمين مقدس، اسلام و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله طلوع كند، خداوند اين لطف را در حق آنها انجام داد.

امیرحسین
09-24-2011, 10:06 AM
(آيه 3)- در اين آيه چنين نتيجه مى‏گيرد كه قريش با اين همه نعمت الهى كه به بركت كعبه پيدا كرده‏اند «پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند» نه بتها راليعبدوا رب هذا البيت).

(آيه 4)- «همان كس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و ناامنى ايمن ساخت» (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف).

از يكسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود، و جلب منفعت نمود، و از سوى ديگر ناامنى را از آنها دور كرد و دفع ضرر فرمود، و اينها همه با شكست لشكر «ابرهه» فراهم گشت، و در حقيقت استجابت دعاى ابراهيم بنيانگذار كعبه بود، ولى آنها قدر اين همه نعمت را ندانستند، و اين خانه مقدس را به بتخانه‏اى تبديل كردند، و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند، و سر انجام ثمره شوم اين همه ناسپاسى را ديدند.

«پايان سوره قريش»