توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره همزه [104]
امیرحسین
09-24-2011, 09:58 AM
سوره همزه [104]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 9 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
در اين سوره از كسانى سخن مىگويد كه تمام همّ خود را متوجه جمع مال كرده، و تمام ارزشهاى وجودى انسان را در آن خلاصه مىكنند، سپس نسبت به كسانى كه دستشان از آن خالى است به ديده حقارت مىنگرند و آنها را به باد استهزا مىگيرند.
و در پايان سوره از سرنوشت دردناك آنها سخن مىگويد كه چگونه به صورت حقارت آميزى در دوزخ پرتاب مىشوند، و آتش سوزان جهنم قبل از هر چيز بر قلب آنها مسلط مىگردد، و روح و جان آنها را به آتش مىكشد.
در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«هر كس اين سوره را تلاوت كند به عدد هر يك از كسانى كه محمد و يارانش را استهزا كردند ده حسنه به او داده مىشود».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس آن را در نماز فريضهاى بخواند فقر از او دور مىشود، روزى به او رو مىآورد، و مرگهاى زشت و بد از او قطع مىگردد».
امیرحسین
09-24-2011, 09:59 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
شأن نزول:
جمعى از مفسران چنين گفتهاند كه آيات اين سوره در باره وليد بن مغيره نازل شده است كه پشت سر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله غيبت مىكرد، و در پيش رو طعن و استهزا مىنمود.
بعضى ديگر آن را در باره افرادى ديگرى از سران شرك و دشمنان كينهتوز و سرشناس اسلام مانند «اخنس بن شريق» و «امية بن خلف» و «عاص بن وائل» دانستهاند.
ولى چنانچه اين شأن نزولها را بپذيريم باز عموميت مفهوم آيات شكسته نمىشود، بلكه شامل تمام كسانى است كه داراى اين صفاتند.
(آيه 1)- واى بر عيبجويان و غيبت كنندگان! اين سوره با تهديدى كوبنده آغاز مىشود، مىفرمايد: «واى بر هر عيبجوى مسخره كنندهاى!» (ويل لكل همزة لمزة).
آنها كه با نيش زبان و حركات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پيش رو، ديگران را استهزا كرده، يا عيبجوئى و غيبت مىكنند، يا آنها را هدف تيرهاى طعن و تهمت قرار مىدهند.
از مجموع كلمات ارباب لغت استفاده مىشود كه دو واژه «همزه» و «لمزه» به يك معنى است، و مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه عيبجوئى و غيبت و طعن و استهزا به وسيله زبان و علائم و اشارات و سخن چينى و بدگوئى را شامل مىشود.
اصولا آبرو و حيثيت اشخاص از نظر اسلام بسيار محترم است، و هر كارى كه موجب تحقير مردم گردد گناه بزرگى است.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «ذليلترين مردم كسى است كه به مردم توهين كند»! در حديث ديگرى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهى از دوزخيان را ديدم كه گوشت از پهلويشان جدا مىكردند و به آنها مىخوراندند! از جبرئيل پرسيدم اينها كيانند؟
گفت: اينها عيبجويان و استهزاكنندگان از امت تواند»!
امیرحسین
09-24-2011, 09:59 AM
(آيه 2)- سپس به سر چشمه اين عمل زشت (عيبجوئى و استهزا) كه غالبا از كبر و غرور ناشى از ثروت مايه مىگيرد پرداخته، مىافزايد: «همان كسى كه مال فراوانى جمع آورى و شماره كرده» بىآنكه مشروع و نامشروع آن را حساب كند (الذى جمع مالا و عدده).
آنقدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مىشمرد، و هر درهم و دينارى براى او بتى است، نه تنها شخصيت خويش كه تمام شخصيتها را در آن خلاصه مىبيند، و طبيعى است كه چنين انسان گمراه و ابلهى مؤمنان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.
به هر حال آيه ناظر به ثروت اندوزانى است كه مال را نه به عنوان يك وسيله بلكه به عنوان يك هدف مىنگرند، و در جمع آورى آن هيچ قيد و شرطى قائل نيستند، از حلال و حرام و تجاوز بر حقوق ديگران، از طريق شرافتمندانه و يا طرق پست و رذيلانه آن را جمعآورى مىكنند، و آن را تنها نشانه عظمت و شخصيت مىدانند.
آنها مال را براى رفع نيازهاى زندگى نمىخواهند، و به همين دليل هر قدر بر اموالشان افزوده شود حرصشان بيشتر مىگردد، و گر نه مال در حدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نيست، بلكه در قرآن مجيد گاهى از آن به عنوان «فضل اللّه» تعبير شده، آنجا كه مىفرمايد: «و ابتغوا من فضل الله و از فضل خدا بطلبيد» (جمعه/ 10) و در جاى ديگر از آن تعبير به خير مىكند: «بر شما مقرر شده كه وقتى مرگ يكى از شما فرا رسد اگر خيرى از خود به يادگار گذارده وصيت كند».
(بقره/ 180).
چنين مالى مسلما نه مايه طغيان است، نه وسيله تفاخر، نه بهانه استهزاى ديگران، اما مالى كه معبود است و هدف نهائى ننگ است و ذلت، و مصيبت است و نكبت، و مايه دورى از خدا و خلود در آتش دوزخ است.
و غالبا جمع آورى مقدار زيادى از اين مال جز با آلودگيهاى فراوان ممكن نمىشود.
لذا در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «مال جز با پنج خصلت در يكجا جمع نمىشود: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم، و مقدم داشتن دنيا بر آخرت».
امیرحسین
09-24-2011, 10:00 AM
(آيه 3)- در اين آيه مىافزايد: اين انسان زر اندوز و مال پرست «گمان مىكند اموالش او را جاودانه مىسازد» (يحسب ان ماله اخلده).
چه پندار غلط و خيال خامى؟ اموالى كه آنقدر در اختيار قارون بود كه كليد گنجهايش را چندين مرد زورمند به زحمت بر مىداشت، ولى به هنگام حمله عذاب الهى نتوانستند مرگ او را ساعتى به تأخير اندازند، و خداوند او و گنجهايش را در يك لحظه با يك زمين لرزه مختصر در زمين فرو برد (قصص/ 81).
اموالى كه نمونه كاملش در دست فراعنه مصر بود، همانگونه كه قرآن مىفرمايد: «چه بسيار باغها و چشمهها از خود به جاى گذاشتند و زراعتها و قصرهاى جالب و گران قيمت و نعمتهاى فراوان ديگر كه در آن متنعم بودند» (دخان/ 25 تا 27) ولى همه اينها به آسانى در عرض ساعتى به ديگران رسيد (دخان/ 28).
و لذا در قيامت كه پردهها كنار مىرود آنها به اشتباه بزرگشان پى مىبرند و فريادشان بلند مىشود: «مال و ثروتم هرگز مرا بىنياز نكرد، قدرت من نيز از دست رفت». (حاقه/ 28 و 29) از اين بيان روشن شد كه پندار جاودانگى به وسيله مال دليلى براى جمع مال، و جمع مال نيز عاملى براى استهزاء و سخريه ديگران در نظر اين كوردلان محسوب مىشود.
(آيه 4)- قرآن در پاسخ اين گروه مىفرمايد: «چنين نيست» كه مىپندارد (كلا).
«به زودى در حطمه [- آتشى خردكننده] پرتاب مىشود»! (لينبذن فى الحطمة).
(آيه 5)- «و تو چه مىدانى حطمه چيست»؟! (و ما ادراك ما الحطمة).
(آيه 6)- «آتش برافروخته الهى است» (نار الله الموقدة).
امیرحسین
09-24-2011, 10:00 AM
(آيه 7)- «آتشى كه از دلها سر مىزند» و نخستين جرقههايش در قلوب ظاهر مىشود! (التى تطلع على الافئدة).
يعنى خداوند، اين مغروران خود خواه برتربين را در آن روز به صورت موجوداتى ذليل و بىارزش در آتش دوزخ پرتاب مىكند، تا نتيجه كبر و غرور خود را ببينند.
عجب اين كه اين آتش برخلاف تمام آتشهاى دنيا اول بر دلها شراره مىزند، و درون را مىسوزاند، نخست قلب را، و بعد مغز و استخوان را، و سپس به خارج سرايت مىكند.
چرا چنين نباشد؟ در حالى كه قلبهاى آنها كانون كفر و كبر و غرور بود و مركز حب دنيا و ثروت و مال.
آرى! آنها دل مؤمنان را در اين دنيا با سخريهها و عيبجوئى و غيبت و تحقير سوزاندند، عدالت الهى ايجاب مىكند كه آنها كيفرى همانند اعمالشان را ببينند.
(آيه 8)- در آخرين آيات اين سوره مىفرمايد: «اين آتش بر آنها فرو بسته شده»! (انها عليهم مؤصدة).
در حقيقت همانگونه كه آنها اموال خود را در گاو صندوقها و مخازن در بسته نگاه مىداشتند خداوند هم آنها را در عذاب در بسته دوزخ كه راه خلاص و نجاتى از آن نيست زندانى مىكند.
(آيه 9)- و سر انجام مىگويد: «در ستونهاى كشيده و طولانى» قرار خواهند داشت (فى عمد ممددة).
جمعى از مفسران اين تعبير را اشاره به ميخهاى عظيم آهنين دانستهاند كه درهاى جهنم محكم با آن بسته مىشود، به گونهاى كه راه خروج مطلقا از آن وجود ندارد، و بنابر اين تأكيدى است بر آيه قبل كه مىگويد: درهاى جهنّم را بر آنها مىبندند و از هر طرف محصورند.
«پايان سوره همزه»
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.