PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره غاشيه [88]



امیرحسین
09-21-2011, 10:43 AM
سوره غاشيه [88]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و 26 آيه دارد.

محتواى سوره:
اين سوره عمدتا بر سه محور دور مى‏زند: محور اول بحث «معاد» است، مخصوصا كيفرهاى دردناك مجرمان و پاداشهاى شوق انگيز مؤمنان.
محور دوم بحث «توحيد» است كه با اشاره به آفرينش آسمان و خلقت كوهها و زمين و توجه انسانها به اين سه موضوع اسرار آميز بيان شده.
و محور سوم بحث از «نبوت» و گوشه‏اى از وظائف پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله است.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «هر كس آن را تلاوت كند خداوند حساب او را در قيامت آسان مى‏كند».

و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «كسى كه مداومت بر قرائت اين سوره در نمازهاى فريضه يا نافله كند خداوند او را تحت پوشش رحمت خود در دنيا و آخرت قرار مى‏دهد، و در قيامت او را از عذاب آتش امان مى‏بخشد».

مسلما اين همه ثواب و فضيلت در صورتى عائد مى‏شود كه تلاوت انگيزه انديشه و عمل گردد.

امیرحسین
09-21-2011, 10:44 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- خستگان بى‏نصيب! در آغاز اين سوره به نام تازه‏اى در باره قيامت برخورد مى‏كنيم كه آن «غاشيه» است، مى‏فرمايد: «آيا داستان غاشيه [- روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را مى‏پوشاند] به تو رسيده است»؟! (هل اتاك حديث الغاشية).

«غاشيه» از ماده «غشاوة» به معنى پوشاندن است، انتخاب اين نام براى قيامت به خاطر آن است كه حوادث وحشتناك آن ناگهان همه را زير پوشش خود قرار مى‏دهد.

(آيه 2)- سپس به بيان چگونگى حال مجرمان پرداخته، مى‏گويد:
«چهره‏هائى در آن روز خاشع و ذلت‏بارند» (وجوه يومئذ خاشعة).

ذلت و ترس از عذاب و كيفرهاى عظيم آن روز تمام وجود آنها را فرا گرفته، و از آنجا كه حالات روحى انسان بيش از همه جا در چهره او منعكس مى‏شود، اشاره به خوف و ذلت و وحشتى مى‏كند كه سراسر چهره آنها را مى‏پوشاند.

(آيه 3)- آنگاه مى‏افزايد: «آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شده‏اند» (عاملة ناصبة).

تلاش و كوشش زيادى در زندگى دنيا به خرج مى‏دهند، ولى هيچ فايده‏اى جز خستگى نصيبشان نمى‏شود، نه عمل مقبولى در درگاه خدا دارند، و نه چيزى از آن همه ثروتهائى كه اندوخته‏اند مى‏توانند با خود ببرند، و نه نام نيكى از خود به يادگار مى‏گذارند، و نه فرزند صالحى، آنها زحمتكشان خسته و بينوايند، و چه تعبير رسائى است جمله «عاملة ناصبة» در حق آنان.

(آيه 4)- «و (سر انجام اين زحمتكشان خسته و بيهوده‏گر) در آتش سوزان وارد مى‏گردند» و با آن مى‏سوزند (تصلى نارا حامية).

(آيه 5)- ولى مجازات آنها به همين جا ختم نمى‏گردد، بلكه هنگامى كه بر اثر حرارت آتش تشنه مى‏شوند «از چشمه‏اى بسيار داغ به آنها مى‏نوشانند» (تسقى من عين آنية).

در آيه 29 سوره كهف مى‏خوانيم: «و اگر تقاضاى آب كنند آبى براى آنها مى‏آورند مانند فلز گداخته كه صورتهايشان را بريان مى‏كند، چه بد نوشيدنى است و چه بد محل اجتماعى»؟!

امیرحسین
09-21-2011, 10:44 AM
(آيه 6)- و در اين آيه در باره خوراك آنها به هنگامى كه گرسنه مى‏شوند مى‏افزايد: «غذايى جز از ضريع [- خار خشك تلخ و بدبو] ندارند» (ليس لهم طعام الا من ضريع).

در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «ضريع چيزى است كه در آتش دوزخ، شبيه خار، تلخ‏تر از «صبر» و متعفن‏تر از مردار، و سوزنده‏تر از آتش، خداوند آن را ضريع نام نهاده است».

(آيه 7)- سپس مى‏افزايد: «غذائى كه نه آنها را فربه مى‏كند و نه از گرسنگى مى‏رهاند» (لا يسمن و لا يغنى من جوع).
آنها كه در اين دنيا انواع غذاهاى لذيذ و چرب و شيرين را از طريق ظلم و تجاوز به حقوق ديگران فراهم كردند، و آنها كه اجازه ندادند محرومان جز از غذاهاى گلوگير و ناگوار استفاده كنند، بايد در آنجا غذائى داشته باشند كه «عذاب اليم» آنها گردد.

(آيه 8)- دورنمايى از نعمتهاى روح پرور بهشتى: به دنبال توصيفى كه در آيات گذشته از حال مجرمان و بدكاران در جهان ديگر و عذابهاى دوزخى آمده، در اينجا به شرح حال مؤمنان نيكوكار، و توصيف نعمتهاى بى‏نظير بهشتى مى‏پردازد، تا «قهر» را با «مهر» بياميزد، و «انذار» را با «بشارت» همراه سازد.

مى‏فرمايد: «چهره‏هائى در آن روز شاداب و باطراوتند» (وجوه يومئذ ناعمة).
به عكس چهره بدكاران كه در آيات قبل به آن اشاره شده بود كه غرق ذلت و اندوه است.

(آيه 9)- اين چهره‏ها چنان مى‏نمايد كه: «از سعى و تلاش خود خشنودند» (لسعيها راضية).
به عكس دوزخيان كه از تلاش و كوشش خود جز خستگى و رنج بهره‏اى نبردند، بهشتيان نتايج تلاش و كوشش خود را به احسن وجه مى‏بينند و كاملا راضى و خشنودند.

تلاشهائى كه در پرتو لطف خدا به اضعاف مضاعف، گاه ده برابر، و گاه هفتصد برابر، و گاه بيشتر، رشد و نمو يافته، و گاهى با آن جزاى بى‏حساب را خريدارى كرده‏اند.

امیرحسین
09-21-2011, 10:44 AM
(آيه 10)- سپس به شرح اين مطلب پرداخته، مى‏گويد: «در بهشتى عالى جاى دارند» (فى جنة عالية).
آرى! آنها در طبقات عالى و مقامات بالاى بهشتند.
(آيه 11)- بعد به توصيف ديگرى از اين بهشت كه جنبه روحانى و معنوى دارد پرداخته، مى‏افزايد: «در آنجا هيچ سخن لغو و بيهوده‏اى نمى‏شنوند» (لا تسمع فيها لاغية).

و چه آرام بخش است محيطى كه از همه اين سخنان پاك باشد، و اگر درست بينديشيم قسمت عمده ناراحتيهاى زندگى دنيا از شنيدن اين گونه سخنان است كه آرامش روح و جان و نظامات اجتماعى را برهم مى‏زند و آتش فتنه‏ها را شعله‏ور مى‏سازد.

(آيه 12)- بعد از ذكر اين نعمت روحانى و آرامش كه بر روح و جان بهشتيان به خاطر نبودن سخنان لغو و بيهوده حكم فرماست به بيان قسمتى از نعمتهاى مادى بهشت پرداخته، مى‏گويد: «در آن چشمه‏اى جارى است» (فيها عين جارية).
چشمه‏اى كه مطابق ميل بهشتيان به هر طرف كه بخواهند جريان پيدا مى‏كند، و نيازى به شكافتن نهر و ساختن بستر ندارد.

وجود چشمه‏هاى متعدد علاوه بر افزودن بر زيبائى و طراوت، اين فايده را نيز دارد كه هر كدام نوشابه مخصوصى دارد و ذائقه بهشتيان را هر زمان با انواع شراب طهور شيرين و معطر مى‏كند.

(آيه 13)- بعد از ذكر چشمه‏ها به سراغ تختهاى بهشتى مى‏رود، مى‏فرمايد:
«در آن (باغهاى بهشتى) تختهاى زيباى بلندى است» (فيها سرر مرفوعة).
بلند بودن اين تختها به خاطر آن است كه بهشتيان بر تمام مناظر و صحنه‏هاى اطراف خود مسلط باشند، و از مشاهده آن لذت برند.

امیرحسین
09-21-2011, 10:45 AM
(آيه 14)- و از آنجا كه استفاده از آن چشمه‏هاى گوارا و شرابهاى طهور بهشتى، نياز به ظرفهايى دارد، در اين آيه مى‏افزايد: «و قدحهايى (كه در كنار اين چشمه) نهاده» (و اكواب موضوعة).

هر زمان اراده كنند قدحها از چشمه‏ها پر مى‏شود، تازه به تازه مى‏نوشند، و سيراب مى‏شوند و لذت مى‏برند، لذتى كه توصيفش براى ساكنان دنيا غير ممكن است.

(آيه 15)- باز به نكته‏هاى بيشترى از جزئيات نعمتهاى بهشتى پرداخته، اضافه مى‏كند: «و بالشها و پشتيهاى صف داده شده» (و نمارق مصفوفة).

تعبير به «مصفوفه» اشاره به تعدد و نظم خاصى است كه بر آنها حاكم است، اين تعبير نشان مى‏دهد كه آنها جلسات انس دسته جمعى تشكيل مى‏دهند.

(آيه 16)- و در اين آيه، به فرشهاى زيباى بهشتى اشاره كرده، مى‏فرمايد:
«و (در آنجا) فرشهاى فاخر گسترده شده» (و زرابى مبثوثة).

امیرحسین
09-21-2011, 10:45 AM
(آيه 17)- به شتر نگاه كن كه خود آيتى است! در آيات گذشته بحثهاى فراوانى پيرامون بهشت و نعمتهايش آمده بود، اما در اينجا سخن از كليد اصلى وصول به آن همه نعمتها كه «معرفة اللّه» است به ميان آمده، و با ذكر چهار نمونه از مظاهر قدرت خداوند، از خلقت بديع خدا، و دعوت انسان به مطالعه در باره آنها راه ورود به بهشت را نشان مى‏دهد، در ضمن اشاره‏اى است به قدرت بى‏پايان خدا كه كليد حل مسأله «معاد» است.

نخست مى‏فرمايد: «آيا آنان به شتر نمى‏نگرند كه چگونه آفريده شده است»؟
(ا فلا ينظرون الى الابل كيف خلقت).

پيداست كه روى سخن در مرحله اول به اعراب «مكّه» بود كه «شتر» همه چيز زندگى آنها را تشكيل مى‏داد، و شب و روز با آن سر و كار داشتند.

از اين گذشته اين حيوان ويژگيهاى عجيبى دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مى‏كند، و به حق آيتى است از آيات خدا، از جمله اين كه:

1- شتر حيوانى است كه هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شيرش، هم از آن براى سوارى و هم باربرى استفاده مى‏شود.
2- شتر نيرومندترين و با مقاومت‏ترين حيوان اهلى است.
3- شتر مى‏تواند روزهاى متوالى (حدود يك هفته الى ده روز) تشنه بماند، و در مقابل گرسنگى نيز تحمل بسيار دارد.
4- شتر مى‏تواند هر روز مسافتى طولانى را طى كند، و از زمينهاى صعب العبور، و شنزارهائى كه هيچ حيوانى قادر بر عبور از آن نيست بگذرد، و به همين دليل عربها آن را «كشتى بيابانها» مى‏نامند.
5- از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هرگونه خار و خاشاكى را مى‏خورد.

خلاصه اين كه ويژگيهاى اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او انسان را متوجه خالق بزرگى مى‏كند كه آفريننده چنين موجودى است.

ناگفته پيداست منظور از «نظر» در جمله «ا فلا ينظرون» نگاه كردن عادى نيست، بلكه نگاهى است توأم با تفكر و انديشه و دقت.

امیرحسین
09-21-2011, 10:46 AM
(آيه 18)- و بعد از آن به آسمان پرداخته، مى‏فرمايد: «و (آيا) به آسمان نگاه نمى‏كنند كه چگونه برافراشته شده»؟! (و الى السماء كيف رفعت).

چگونه اين كرات عظيم هر يك در مدار خود ميخكوب شده‏اند؟ و بدون ستونى در جاى خود قرار گرفته‏اند؟ ميليونها سال بر كرات منظومه شمسى مى‏گذرد و محورهاى اصلى حركت اين كرات تغيير نمى‏يابد.
آيا نبايد در باره خالق و مدبر اين جهان بزرگ انديشيد و به اهداف بزرگ و والاى او نزديك شد؟!

(آيه 19)- سپس مى‏افزايد: «و (آيا) به كوهها نگاه نمى‏كنند كه چگونه در جاى خود نصب گرديده»؟! (و الى الجبال كيف نصبت).

كوههائى كه ريشه‏هاى آن به يكديگر متصل است، و همچون حلقه‏هاى زره گرداگرد زمين را فرا گرفته، و لرزشهاى ناشى از مواد مذاب درونى، و جذر و مد ناشى از جاذبه‏هاى ماه و خورشيد را به حد اقل مى‏رساند.

«نصبت» از ماده «نصب» به معنى ثابت قرار دادن است، و ممكن است اين تعبير ضمنا اشاره‏اى به كيفيت خلقت كوهها در آغاز آفرينش نيز بوده باشد، همان چيزى كه علم امروز پرده از آن برداشته، و پيدايش كوهها را به عوامل متعددى نسبت مى‏دهد، و انواع و اقسامى براى آن قائل است:

كوههائى كه بر اثر چين خوردگى زمين پيدا شده.
كوههائى كه از آتشفشانها به وجود آمده.
كوههائى كه نتيجه آبرفتهاى ناشى از باران است.
و كوههائى كه در دل درياها تكوين مى‏يابد و مجموعه‏اى است از رسوبات دريا و باقى مانده حيوانات آن- مانند كوهها و جزائر مرجانى.

آرى! هر كدام از اين كوهها، و آثار و بركات آنها براى انسانهاى بيدار نشانه‏هاى زنده‏اى است از قدرت پروردگار.

امیرحسین
09-21-2011, 10:46 AM
(آيه 20)- سپس به زمين پرداخته، مى‏گويد: «و (آيا) به زمين (نگاه نمى‏كنند) كه چگونه گسترده و هموار گشته است»؟ (و الى الارض كيف سطحت).

چگونه بارانهاى مداوم كوهها را شسته، و ذرات خاك را به وجود آورده، سپس در گودالها پهن كرده و زمينهاى صافى كه هم آماده كشاورزى است و هم قابل هرگونه ساختمان، در اختيار انسان قرار داده است؟
اگر به راستى كره زمين تماما كوه و دره بود زندگى كردن بر آن چقدر مشكل و طاقت فرسا بود؟ چه كسى آن را پيش از تولد ما مسطح و قابل استفاده ساخت؟

امور چهارگانه‏اى كه در آيات فوق آمده- شتر، آسمان، كوهها، زمين- زير بناى زندگى انسان را تشكيل مى‏دهد:
آسمان كانون نور است و باران و هوا، و زمين مركز پرورش انواع مواد غذائى، كوهها رمز آرامش و ذخيره آب و مواد معدنى، و شتر نمونه روشنى از چهارپايان اهلى كه در اختيار بشر قرار دارد.

به اين ترتيب هم مسائل كشاورزى، هم دامدارى و هم صنعتى در اين امور چهارگانه نهفته شده است، و انديشه در اين نعمتهاى گوناگون، خواه ناخواه انسان را به شكر منعم وا مى‏دارد، و شكر منعم او را به معرفت اللّه و شناخت خالق نعمت دعوت مى‏كند.

(آيه 21)- و به دنبال اين بحث توحيدى روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «پس اكنون كه چنين است آنها را) تذكر ده كه تو فقط تذكر دهنده‏اى» (فذكر انما انت مذكر).

(آيه 22)- «تو سلطه‏گر بر آنان نيستى كه (بر ايمان) مجبورشان كنى» (لست عليهم بمصيطر).
آرى! آفرينش آسمان و زمين و كوهها و حيوانات نشان مى‏دهد كه اين عالم بى‏حساب نيست، و آفرينش انسان نيز هدفى داشته، اكنون كه چنين است آنها را با تذكرات خويش به اهداف خلقت و آفرينش آشنا ساز، و راه قرب خدا را به آنها نشان ده، و در مسير تكامل رهبر و راهنمايشان باش.

البته راه كمال در صورتى پيموده مى‏شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، تو هرگز نمى‏توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى‏توانستى فايده‏اى نداشت.

امیرحسین
09-21-2011, 10:46 AM
(آيه 23)- در اين آيه به صورت يك استثنا، مى‏فرمايد: «مگر كسى كه پشت كند و كافر شود» (الا من تولى و كفر). كه در برابر آنها به زور متوسل شو و مقابله كن.

(آيه 24)- «كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مى‏كند» (فيعذبه الله العذاب الاكبر).

منظور از عذاب اكبر يا «عذاب آخرت» است در برابر «عذاب دنيا» كه عذاب كوچك و كم اهميت نسبت به آن است و يا قسمت شديدترى از عذاب قيامت و دوزخ است زيرا عذاب همه مجرمان در دوزخ يكسان نيست.

(آيه 25)- و در پايان سوره با لحنى تهديد آميز مى‏گويد: «به يقين بازگشت (همه) آنها به سوى ما است» (ان الينا ايابهم).

(آيه 26)- بعد مى‏افزايد: «و مسلما حسابشان (نيز) بر ما است» (ثم ان علينا حسابهم).

و اين در حقيقت نوعى دلدارى و تسلى خاطر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است كه در مقابل لجاجت آنها ناراحت و دلسرد نشود، و به كار خود ادامه دهد، و در ضمن تهديدى است نسبت به همه اين كافران لجوج كه بدانند حسابشان با كيست.
به اين ترتيب سوره غاشيه كه از مسأله قيامت آغاز شد به مسأله قيامت نيز پايان مى‏يابد.

«پايان سوره غاشيه»