PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره انشقاق [84]



امیرحسین
09-11-2011, 09:24 AM
سوره انشقاق [84]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 25 آيه است‏.

محتواى سوره:
اين سوره مانند بسيارى از سوره‏هاى جزء اخير قرآن مجيد از مباحث معاد سخن مى‏گويد، در آغاز اشاراتى به حوادث هولناك و تكان دهنده پايان جهان و شروع قيامت مى‏كند، و در مرحله بعد به مسأله رستاخيز و حساب اعمال نيكوكاران و بدكاران، و سرنوشت آنها، و در مرحله سوم به بخشى از اعمال و اعتقاداتى كه موجب عذاب و كيفر الهى مى‏شود، و در مرحله چهارم بعد از ذكر سوگندهائى به مراحل سير انسان در مسير زندگى دنيا و آخرت اشاره مى‏كند و سر انجام در مرحله پنجم باز سخن از اعمال نيك و بد و كيفر و پاداش آنهاست.

در باره فضيلت تلاوت اين سوره‏
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم:
«كسى كه سوره انشقاق را بخواند خداوند او را از اين كه در قيامت نامه اعمالش به پشت سرش داده شود در امان مى‏دارد»!

امیرحسین
09-11-2011, 09:25 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- همان گونه كه در شرح محتواى سوره گفتيم در آغاز اين سوره نيز به حوادث عظيم و عجيب پايان جهان اشاره شده، مى‏فرمايد: «در آن هنگام كه آسمان [- كرات آسمانى‏] شكافته شود» (اذا السماء انشقت).
نظير آنچه در آغاز سوره انفطار آمده كه مى‏فرمايد: «در آن زمان كه آسمان (و كرات آسمانى) شكافته و ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند».
و اين اعلام پايان دنيا و خرابى و فناى آن است.

در حديثى از امير مؤمنان على عليه السّلام در تفسير آيه آمده كه فرمود: «در آستانه قيامت اين كواكب را كه ما مشاهده مى‏كنيم از كهكشان جدا مى‏شود، و نظام همگى به هم مى‏خورد».

(آيه 2)- سپس مى‏افزايد: «و تسليم فرمان پروردگارش شود و شايسته است چنين باشد» (و اذنت لربها و حقت).
مبادا تصور شود كه آسمان با آن عظمت كمترين مقاومتى در مقابل اين فرمان الهى مى‏كند.
چگونه مى‏تواند تسليم نباشد در حالى كه فيض وجود لحظه به لحظه از سوى خداوند به آن مى‏رسد، و اگر يك آن اين رابطه قطع گردد متلاشى و نابود خواهد شد.

(آيه 3)- و در مرحله بعد به وضع «زمين» اشاره كرده، مى‏فرمايد: «و در آن هنگام كه زمين گسترده شود» (و اذا الارض مدت).
كوهها- به شهادت آيات فراوانى از قرآن- بكلى متلاشى و بر چيده مى‏شوند و تمام بلنديها و پستيها از ميان مى‏رود، زمين صاف و گسترده و آماده حضور همه بندگان در صحنه مى‏شود.

(آيه 4)- و در سومين مرحله، مى‏افزايد: «و (زمين) آنچه در درون دارد بيرون افكنده و خالى مى‏شود» (و القت ما فيها و تخلت).
معروف در ميان مفسران اين است كه مفهوم آيه اين است كه تمام مردگانى كه در درون خاك و داخل قبرها آرميده‏اند يكباره همه به بيرون پرتاب مى‏شوند، و لباس حيات و زندگى بر تن مى‏كنند.

بعضى ديگر گفته‏اند علاوه بر انسانها، معادن و گنجهاى نهفته درون زمين نيز همگى بيرون مى‏ريزد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه مواد مذاب درون زمين با زلزله‏هاى هولناك و وحشتناك بكلى بيرون مى‏ريزد، و همه پستيها را پر مى‏كند و سپس درون زمين خالى و آرام مى‏گردد.

امیرحسین
09-11-2011, 09:26 AM
(آيه 5)- باز به دنبال اين سخن، مى‏افزايد: «و تسليم فرمان پروردگارش گردد و شايسته است» كه تسليم باشد (و اذنت لربها و حقت).

اين حوادث عظيم كه با تسليم كامل همه موجودات توأم است، از يكسو بيانگر فناى اين دنياست، فناى زمين و آسمان و انسانها و گنجها و گنجينه‏ها، و از سوى ديگر دليل بر ايجاد نقطه عطفى است در جهان آفرينش، و مرحله نوين و تازه هستى.

و از سوى سوم نشانه قدرت خداوند بزرگ است، بر همه چيز مخصوصا بر مسأله معاد و رستاخيز.
آرى! هنگامى كه اين حوادث واقع شود، انسان، نتيجه اعمال نيك و بد خود را مى‏بيند- و اين جمله‏اى است كه در تقدير است.

(آيه 6)- تلاشى پر رنج به سوى كمال مطلق! سپس انسانها را مخاطب ساخته و سرنوشت آنها را در مسيرى كه در پيش دارند براى آنها روشن كرده، مى‏فرمايد: «اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى‏روى، و او را ملاقات خواهى كرد» (يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه).

اين آيه اشاره به يك اصل اساسى در حيات همه انسانهاست، كه همواره زندگى، آميخته با زحمت و رنج و تعب است، حتى اگر هدف رسيدن به متاع دنيا باشد، تا چه رسد به اين كه هدف آخرت و سعادت جاويدان و قرب پروردگار باشد، اين طبيعت زندگى دنياست، حتى افرادى كه در نهايت رفاه زندگى مى‏كنند آنها نيز از رنج و زحمت و درد بركنار نيستند.

تعبير به «ملاقات پروردگار» در اينجا، خواه اشاره به ملاقات صحنه قيامت كه صحنه حاكميّت مطلقه اوست باشد، يا ملاقات جزا و پاداش و كيفر او، يا ملاقات خود او از طريق شهود باطن، نشان مى‏دهد كه اين رنج و تعب تا آن روز ادامه خواهد يافت، و زمانى به پايان مى‏رسد كه پرونده اين دنيا بسته شود و انسان با عملى پاك خداى خويش را ملاقات كند.
آرى! راحتى بى‏رنج و تعب، تنها در آنجاست.

تكيه بر عنوان «ربّ» (پروردگار) اشاره به اين است كه اين سعى و تلاش جزئى از برنامه ربوبيت خداوند و تكامل و تربيت انسان است.

امیرحسین
09-11-2011, 09:26 AM
(آيه 7)- ولى در اينجا انسانها به دو گروه تقسيم مى‏شوند همان گونه كه مى‏فرمايد: «پس كسى كه نامه اعمالش به دست راستش داده شود» (فاما من اوتى كتابه بيمينه).

(آيه 8)- «به زودى حساب آسانى براى او مى‏شود» (فسوف يحاسب حسابا يسيرا).

(آيه 9)- «و خوشحال به اهل و خانواده‏اش باز مى‏گردد» (و ينقلب الى اهله مسرورا).
اينها كسانى هستند كه در مدار اصلى آفرينش، در همان مدارى كه خداوند براى اين انسان و سرمايه‏ها و نيروهاى او تعيين كرده حركت مى‏كنند، و تلاش و كوشش آنها همواره براى خدا، و سعى و حركتشان به سوى خداست، در آنجا نامه اعمالشان را به دست راستشان مى‏دهند كه اين نشانه پاكى عمل و صحّت ايمان و نجات در قيامت است، و مايه سر افرازى و سر بلندى در برابر اهل محشر.

منظور از «حساب يسير» حساب سهل و آسان است كه سخت‏گيرى و دقت در آن نباشد، از سيئات بگذرد و حسنات را پاداش دهد و حتى سيئات آنها را به حسنات تبديل كند.

(آيه 10)- آنها كه از شرم نامه اعمال را پشت سر مى‏گيرند! به دنبال بحثى كه در آيات قبل پيرامون اصحاب اليمين (مؤمنانى كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى‏شود) گذشت در اينجا از كفّار و مجرمان و چگونگى نامه اعمال آنها سخن مى‏گويد.
نخست مى‏فرمايد: «و اما كسى كه نامه اعمالش به پشت سرش داده شود» (و اما من اوتى كتابه وراء ظهره).

(آيه 11)- «به زودى فرياد مى‏زند: اى واى بر من كه هلاك شدم»! (فسوف يدعوا ثبورا).

(آيه 12)- «و در شعله‏هاى سوزان آتش مى‏سوزد» (و يصلى سعيرا).
«اصحاب اليمين» با سر افرازى و افتخار و مباهات نامه اعمالشان را به دست راست گرفته و صدا مى‏زنند: هاؤم اقرؤا كتابيه اى اهل محشر! بياييد و نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد» (حاقه/ 19).

اما وقتى مجرمان تبهكار نامه اعمالشان را به دست چپشان مى‏دهند آنها از شرمسارى و ذلت دست را پشت سر مى‏گيرند، تا اين سند جرم و فضاحت كمتر ديده شود، ولى چه فايده كه در آنجا چيزى پنهان شدنى نيست.

امیرحسین
09-11-2011, 09:26 AM
(آيه 13)- سپس به بيان علت اين سرنوشت شوم پرداخته، مى‏فرمايد: «چرا كه او در ميان خانواده‏اش پيوسته (از كفر و گناه خود) مسرور بود» (انه كان فى اهله مسرورا).
سرورى آميخته با غرور، و غرورى آميخته با غفلت و بى‏خبرى از خدا، سرورى كه نشانه دلبستگى سخت به دنيا و بى‏اعتنايى به جهان پس از مرگ بود.

(آيه 14)- و لذا در اين آيه، مى‏افزايد: اين به خاطر آن است كه «او گمان مى‏كرد هرگز بازگشت نمى‏كند» و معادى در كار نيست! (انه ظن ان لن يحور).

در حقيقت منشأ اصلى بدبختى او اعتقاد فاسد و گمان باطلش دائر بر نفى معاد بود، و همين اعتقاد باعث غرور و سرور او شد، او را از خدا دور ساخت و در شهوات و انواع گناهان غوطه‏ور نمود، تا آنجا كه دعوت انبيا را به باد استهزا گرفت، و وقتى به سراغ خانواده خود مى‏آمد از اين استهزا و سخريه شاد و خوشحال بود، همين معنى در آيه 31 سوره مطففين نيز آمده است.

(آيه 15)- در اين آيه، براى نفى عقائد باطل آنها مى‏فرمايد: «آرى پروردگارش نسبت به او بينا بود» و اعمالش را براى حساب ثبت كرد! (بلى ان ربه كان به بصيرا).
تعبير اين آيه همانند آيه «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه».

مى‏تواند به منزله دليلى بر مسأله معاد محسوب شود، بخصوص اين كه در هر دو آيه روى عنوان «رب» تكيه شده است، چرا كه سير تكاملى انسان به سوى پروردگار هرگز نمى‏تواند با مرگ متوقف گردد، و زندگى دنيا كمتر از آن است كه هدف چنين سيرى باشد.
و نيز بصير بودن خداوند نسبت به اعمال آدمى، و ثبت و ضبط آنها حتما بايد مقدمه‏اى براى حساب و جزا باشد و گر نه بيهوده است.

(آيه 16)- به دنبال بحثى كه در آيات گذشته پيرامون سير تكاملى انسان به سوى خداوند آمد، در اينجا براى تأكيد اين مطلب و توضيح بيشتر، مى‏فرمايد:
«سوگند به شفق» (فلا اقسم بالشفق).

امیرحسین
09-11-2011, 09:27 AM
(آيه 17)- «و سوگند به شب و آنچه را (از امور پراكنده) جمع‏آورى مى‏كند» (و الليل و ما وسق).

(آيه 18)- «و سوگند به ماه آنگاه كه بدر كامل مى‏شود» (و القمر اذا اتسق).

(آيه 19)- «كه همه شما پيوسته از حالى به حال ديگر منتقل مى‏شويد» تا به كمال برسيد (لتركبن طبقا عن طبق).
منظور از «شفق» در اينجا همان روشنى آميخته با تاريكى در آغاز شب است.
و از آنجا كه ظهور «شفق» خبر از يك حالت تحول و دگرگونى عميق در جهان مى‏دهد، و اعلام پايان روز و آغاز شب است، به علاوه جلوه و زيبائى خاصى دارد، و از همه گذشته وقت نماز مغرب است، خداوند به آن سوگند ياد فرموده تا همگان را وادار به انديشه در اين پديده زيباى آسمانى كند.

و اما سوگند به شب به خاطر آثار و اسرار زيادى است كه در آن نهفته شده و در گذشته مشروحا از آن سخن گفته‏ايم.
تعبير به «ما وسق» با توجه به اين كه «وسق» به معنى جمع كردن پراكنده‏هاست اشاره به بازگشت انواع حيوانات و پرندگان و حتى انسانها به خانه‏ها و لانه‏هاى خود به هنگام شب است، كه نتيجه آن آرامش و آسايش عمومى جانداران مى‏باشد، و يكى از اسرار و آثار پر اهميت شب محسوب مى‏شود.

قابل توجه اين كه هر چهار موضوعى كه در آيات فوق به آن سوگند ياد شده است (شفق، شب، موجوداتى كه شب آنها را گردآورى مى‏كند، ماه در حالت بدر كامل) همه موضوعاتى است مربوط به هم و مكمل يكديگر، و مجموعه‏اى زيبا و منسجم را تشكيل مى‏دهد كه انديشه انسان را تحريك مى‏كند، تا در قدرت عظيم آفرينش بينديشد، و از اين دگرگونيهاى سريع به مسأله معاد و قدرت خداوند بر آن آشناتر شود.

جمله «لتركبنّ طبقا عن طبق» بيانگر حالات مختلفى است كه انسان در مسير زندگى خود يكى پس از ديگرى پيدا مى‏كند.
از جمله حالات گوناگونى كه انسان در طريق پر رنج و مشقت خود به سوى خداوند و كمال مطلق پيدا مى‏كند، نخست عالم دنيا، بعد جهان برزخ و سپس رستاخيز و حالات مختلف آن.

امیرحسین
09-11-2011, 09:27 AM
(آيه 20)- سپس به عنوان يك نتيجه‏گيرى كلى از بحثهاى گذشته، مى‏فرمايد: «پس چرا هنگامى كه آنها ايمان نمى‏آورند»؟! (فما لهم لا يؤمنون).

با اين كه دلائل حق روشن و آشكار است هم دلائل توحيد و خداشناسى و هم دلائل معاد، هم آيات آفاقى و هم آيات انفسى.

(آيه 21)- سپس از كتاب «تكوين» به سراغ كتاب «تدوين» مى‏رود، مى‏افزايد: «و (چرا) هنگامى كه قرآن بر آنها خوانده مى‏شود سجده نمى‏كنند»؟

(و اذا قرئ عليهم القرآن لا يسجدون).

قرآنى كه نور اعجاز از جوانب مختلف آن مى‏درخشد، و هر ناظر بى‏طرف مى‏داند ممكن نيست زائيده مغز بشرى باشد.

(آيه 22)- در اين آيه، مى‏افزايد: «بلكه كافران پيوسته آيات الهى را تكذيب مى‏كنند» (بل الذين كفروا يكذبون).

به كار بردن «فعل مضارع» (يكذّبون) در اينجا كه معمولا براى استمرار مى‏آيد گواه بر اين معنى است كه آنها در تكذيبهاى خود اصرار داشتند، اصرارى كه از روح لجاج و عناد سر چشمه مى‏گرفت.

امیرحسین
09-11-2011, 09:27 AM
(آيه 23)- سپس با لحنى تهديدآميز مى‏فرمايد: «و خداوند آنچه را در دل پنهان مى‏دارند به خوبى مى‏داند» (و الله اعلم بما يوعون).

خداوندا از نيات و اهداف آنها، و انگيزه‏هائى كه سبب اين تكذيبهاى مستمر مى‏گردد، با خبر است هر قدر آنها بر آن پرده پوشى كنند و سر انجام كيفر همه آن را به آنها خواهد داد.

(آيه 24)- و در اين آيه، مى‏فرمايد: «پس آنها را به عذابى دردناك بشارت ده» (فبشرهم بعذاب اليم).

تعبير به «بشارت» كه معمولا در خبرهاى خوش به كار مى‏رود در اينجا نوعى طعن و سرزنش است، اين در حالى است كه مؤمنان را حقيقتا بشارت به نعمتهاى گسترده بهشتى مى‏دهد، تا تكذيب كنندگان دوزخى در حسرت و اندوه فرو روند.

(آيه 25)- در آخرين آيه اين سوره، به صورت يك استثناء بار ديگر به سرنوشت مؤمنان صالح العمل اشاره كرده، مى‏فرمايد: «مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند كه براى آنها پاداشى است قطع نشدنى» (الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غير ممنون).

اين آيه راه بازگشت را به روى كفار مى‏گشايد، و مى‏فرمايد: اين عذاب اليم از كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و اعمال صالح انجام دهند قطعا برداشته شده و پاداش دائم و نقصان ناپذير به آنها داده مى‏شود.

«پايان سوره انشقاق»