توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره مرسلات [77]
امیرحسین
09-10-2011, 10:36 AM
سوره مرسلات [77]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 50 آيه است.
محتواى سوره:
بيشترين مطلبى كه در اين سوره مطرح شده، مسائل مربوط به قيامت و تهديد و انذار مكذبان و منكران است.
و از امتيازات اين سوره اين است كه آيه «ويل يومئذ للمكذبين واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» ده بار در آن تكرار شده، و هر بار به دنبال مطلب تازهاى.
بعد از ذكر سوگندهائى، از قيامت و حوادث سنگين و سخت رستاخيز خبر مىدهد.
در مرحله بعد سرگذشت غمانگيز اقوام گنهكار پيشين.
و در مرحله سوم گوشهاى از ويژگيهاى آفرينش انسان.
و در مرحله چهارم قسمتى از مواهب الهى در زمين.
و در مرحله پنجم قسمتهايى از عذاب تكذيب كنندگان را شرح مىدهد.
همچنين در هر مرحله اشارهاى به مطلبى بيدارگر و تكان دهنده كرده، و به دنبال آن اين آيه را تكرار مىكند، و حتى در بخشى از آن به نعمتهاى بهشتى كه نصيب پرهيزكاران شده اشاره نموده تا انذار را با بشارت بياميزد، و تهديد را با تشويق.
و به هر حال اين تكرار، تكرار بعضى از آيات را در سوره «الرحمن» تداعى مىكند، با اين تفاوت كه در آنجا سخن از نعمتها بود، و در اينجا غالبا از عذابهاى انتخاب نام «مرسلات» براى اين سوره به تناسب نخستين آيه اين سوره است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است: «كسى كه اين سوره را بخواند خداوند او را با پيامبر آشنا (و همجوار) مىسازد».
بدون شك اين ثواب و فضيلت از آن كسانى است كه بخوانند و بينديشند و عمل كنند، و لذا در حديثى آمده است: بعضى از ياران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خدمتش عرض كردند: «چه زود آثار پيرى در شما نمايان شده اى رسول خدا»؟! فرمود: «سورههاى هود، واقعه، مرسلات، و عمّ يتسائلون مرا پير كرده»! قابل توجه اين كه در تمام اين سورهها احوال قيامت و مسائل هول انگيز آن دادگاه بزرگ منعكس است، و همينها بوده كه در روح مقدس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اثر گذارده.
بديهى است تلاوت بدون فكر و تصميم بر عمل نمىتواند چنين اثرى بگذارد.
امیرحسین
09-10-2011, 10:37 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- در آغاز اين سوره مقدمتا در پنج آيه، پنج سوگند آمده كه در تفسير معنى آنها سخن بسيار است:
مىفرمايد: «سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند» (و المرسلات عرفا).
(آيه 2)- «و آنها كه همچون تندباد حركت مىكنند» (فالعاصفات عصفا).
(آيه 3)- «و سوگند به آنها كه (ابرها را) مىگسترانند» (و الناشرات نشرا).
(آيه 4)- «و آنها كه جدا مىكنند» (فالفارقات فرقا).
(آيه 5)- «و سوگند به آنها كه آيات بيدارگر (الهى) را (به انبيا) القا مىنمايند» (فالملقيات ذكرا).
(آيه 6)- «براى اتمام حجت يا براى انذار» (عذرا او نذرا).
سوگند اول و دوم ناظر به مسأله «بادها و طوفانها» است، و سوگند سوم و چهارم و پنجم ناظر به نشر آيات حق به وسيله «فرشتگان»، و سپس جدا كردن حق از باطل، و بعد القاء ذكر و دستورهاى الهى به پيامبران، به منظور اتمام حجت و انذار است.
(آيه 7)- حال بايد ديد كه اين سوگندها براى چه منظورى است؟ در اين آيه پرده از روى اين معنى برداشته، مىگويد: «آنچه به شما (در باره قيامت) وعده داده مىشود يقينا واقع شدنى است» (انما توعدون لواقع).
بعث و نشور، ثواب و عقاب، حساب و جزا، همه حق است، و ترديدى در آن نيست.
(آيه 8)- سپس به بيان نشانههاى اين روز موعود پرداخته، مىفرمايد: «در آن هنگام كه ستارگان محو و تاريك شوند» (فاذا النجوم طمست).
(آيه 9)- «و (كرات) آسمان از هم بشكافند» (و اذا السماء فرجت).
(آيه 10)- «و در آن زمان كه كوهها از جا كنده شوند» (و اذا الجبال نسفت).
اصولا از آيات متعددى در قرآن مجيد استفاده مىشود كه پايان اين جهان با يك سلسله حوادث بسيار هول انگيز و كوبنده همراه است، بطورى كه نظام آن را بكلى متلاشى مىسازد، و جهان آخرت با نظامى نوين جايگزين آن مىگردد.
امیرحسین
09-10-2011, 10:38 AM
(آيه 17)- «سپس ديگر (مجرمان) را به دنبال آنها مىفرستيم» (ثم نتبعهم الآخرين). چرا كه اين يك سنّت مستمر است و تبعيض و استثنا بر نمىدارد، مگر ممكن است گروهى را به جرمى مجازات كند و همان جرم را براى ديگران بپسندد؟!
(آيه 18)- و لذا در اين آيه مىافزايد: «اين گونه ما با مجرمان رفتار مىكنيم» (كذلك نفعل بالمجرمين).
اين آيه در حقيقت به منزله بيان دليل بر هلاكت «اقوام اولين» و به دنبال آنها هلاكت «اقوام آخرين» است، چرا كه عذابهاى الهى نه جنبه انتقامجوئى دارد، و نه تسويه حساب شخصى است، بلكه تابع اصل استحقاق و مقتضاى حكمت است.
(آيه 19)- و سر انجام نتيجهگيرى كرده، مىافزايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
«يومئذ» در اينجا اشاره به روز رستاخيز است كه مجازات اصلى و مهم آنها مربوط به آن روز است، و اين تكرار براى تأكيد مطلب است.
(آيه 20)- سپس دست آنها را گرفته، به عالم جنين مىبرد، و عظمت و قدرت خداوند، و كثرت مواهب او را در اين جهان اسرار آميز، به آنها نشان مىدهد، تا از يك سو به قدرت خدا بر مسأله رستاخيز و معاد پىببرند، و از سوى ديگر خود را مديون نعمتهاى بىشمارش بدانند، و سر تعظيم بر آستانش فرود آورند.
مىفرمايد: «آيا ما شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم»؟! (ا لم نخلقكم من ماء مهين).
(آيه 21)- «سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار داديم» (فجعلناه فى قرار مكين).
قرارگاهى كه تمام شرائط حيات و پرورش و رشد و محافظت نطفه انسان در آن از هر نظر تأمين شده، و آنقدر عجيب و جالب و موزون است كه هر انسانى را در شگفتى فرو مىبرد.
امیرحسین
09-10-2011, 10:39 AM
(آيه 22)- سپس مىافزايد: قرار گرفتن نطفه در آن جايگاه محفوظ «تا مدتى معين» ادامه دارد (الى قدر معلوم).
مدتى كه آن را هيچ كس جز خدا نمىداند، مدتى مملوّ از تغييرات و دگرگونيها و تحولات بسيار كه هر روز لباس تازهاى از حيات و زندگى بر نطفه پوشانيده مىشود، و او را در مسير تكامل در آن مخفيگاه پيش مىبرد.
(آيه 23)- سپس نتيجهگيرى مىكند «ما قدرت بر اين كار داشتيم (كه از نطفه بىارزش و حقير و ناچيزى چنان انسان شريف و كاملى بسازيم) پس ما قدرتمند خوبى هستيم» (فقدرنا فنعم القادرون).
اين همان دليلى است كه قرآن بارها براى اثبات مسأله معاد روى آن تكيه كرده است، از جمله در آيات آغاز سوره حج مىگويد: چگونه در بازگشت مردگان به حيات جديد ترديد مىكنيد با اين كه قدرت او را در آفرينش اين انسان از يك نطفه بىارزش مشاهده مىكنيد كه هر روزش معاد و رستاخيزى است؟! چه تفاوتى ميان خاك و آن نطفه بىارزش است؟
(آيه 24)- در پايان باز همان جمله را تكرار فرموده، مىگويد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
واى بر آنها كه اين همه آثار قدرت او را مىبينند و باز او را انكار مىكنند.
(آيه 25)- در بخش ديگرى از اين آيات به بيان قسمتى از آيات و نشانههاى آفاقى خداوند و نعمتها و مواهب او در جهان بزرگ مىپردازد كه هم دليل بر قدرت و رحمت واسعه اوست، و هم دليلى بر امكان معاد، در حالى كه در آيات گذشته سخن از آيات انفسى و مواهب خداوند در آفرينش خود انسان بود.
مىفرمايد: «آيا ما زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم»؟ (ا لم نجعل الارض كفاتا).
(آيه 26)- «هم در حال حياتشان و هم مرگشان» (احياء و امواتا).
منظور اين است كه زمين قرارگاهى است براى همه انسانها، زندگان را روى خود جمع مىكند، و تمام حوائج و نيازهايشان را در اختيارشان مىگذارد، و مردگان آنها را نيز در خود جاى مىدهد، كه اگر زمين، آماده براى دفن مردگان نبود عفونت و بيماريهاى ناشى از آن فاجعهاى براى همه زندگان به وجود مىآورد.
امیرحسین
09-10-2011, 10:39 AM
(آيه 27)- سپس به يكى از نعمتهاى بزرگ الهى در كره زمين اشاره كرده، مىافزايد: «و در آن كوههاى استوار و بلندى قرار داديم» (و جعلنا فيها رواسى شامخات).
اين كوهها كه سر به آسمان كشيده، و ريشههاى آن به يكديگر پيوسته است از يك سو همچون زرهى زمين را در برگرفته، و در برابر فشار داخلى و فشارهاى ناشى از جزر و مد خارجى حفظ مىكند، و از سوى ديگر جلو اصطكاك قشر هوا را با زمين مىگيرد، و پنجه در هوا انداخته و آن را با خود به گردش در مىآورد، و از سوى سوم طوفانها و بادهاى عظيم را كنترل مىكند، و به اين ترتيب از جهات مختلف به اهل زمين آرامش مىبخشد.
و در ذيل همين آيه به يكى ديگر از بركات كوهها اشاره كرده، مىافزايد:
«و آبى گوارا به شما نوشانديم» (و اسقيناكم ماء فراتا).
آبى كه هم براى شما گوارا و مايه حيات است، و هم براى حيوانات شما و زراعتها و باغهايتان.
بسيارى از چشمهها و قناتها از كوهها مىجوشد، و سر چشمه بسيارى از نهرها و شطهاى عظيم از برفهاى متراكمى است كه بر قلههاى كوهها مىنشيند، و مهمترين ذخائر آبى انسانها را تشكيل مىدهد.
(آيه 28)- در پايان اين قسمت باز مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
همان كسانى كه اين همه آيات و نشانههاى قدرت حق را با چشم خود مىبينند، و اين همه نعمتهاى الهى را كه در آن غرقند مشاهده مىكنند باز هم رستاخيز و دادگاه قيامت را كه مظهر عدل و حكمت اوست انكار مىنمايند.
(آيه 29)- در اين جا سرنوشت نهائى تكذيب كنندگان قيامت، و منكران آن دادگاه عدل الهى بيان شده است، بيانى كه به راستى انسان را در وحشتى عميق فرو مىبرد، و ابعاد فاجعه را روشن مىسازد.
مىفرمايد: در آن روز به آنها گفته مىشود: «بىدرنگ به سوى همان چيزى كه پيوسته آن را انكار مىكرديد برويد»! (انطلقوا الى ما كنتم به تكذبون).
رهسپار شويد به سوى جهنم سوزان كه هميشه آن را به باد استهزا مىگرفتيد به سوى انواع عذابها كه با اعمالتان آن را از پيش فراهم ساختهايد.
امیرحسین
09-10-2011, 10:40 AM
(آيه 30)- سپس به توضيح بيشترى در باره اين عذاب پرداخته، مىگويد:
«برويد به سوى سايه سه شاخه» دودهاى خفقان بار و آتش زا! (انطلقوا الى ظل ذى ثلاث شعب).
شاخهاى از بالاسر، و شاخهاى از طرف راست، و شاخهاى از طرف چپ، و به اين ترتيب از هر طرف اين دود غليظ مرگبار آنها را احاطه مىكند، و در كام خود فرو مىبرد.
(آيه 31)- «سايهاى كه نه آرام بخش است، و نه از شعلههاى آتش جلوگيرى مىكند» (لا ظليل و لا يغنى من اللهب). چه اين كه خود برخاسته از آتش است.
(آيه 32)- سپس در توصيف ديگرى از آن آتش سوزان مىافزايد:
«شرارههايى از خود پرتاب مىكند مانند يك كاخ» (انها ترمى بشرر كالقصر).
نه همچون جرقههاى آتش اين دنيا كه گاه به اندازه سر سوزنى بيش نيست.
(آيه 33)- در اين آيه به توصيف ديگرى از شرارهها و جرقههاى اين آتش سوزان پرداخته، مىفرمايد: «گويى (در سرعت و كثرت) همچون شتران زرد رنگى هستند» كه به هر سو پراكنده مىشوند! (كانه جمالت صفر).
جائى كه جرقهها اين چنين باشد، پيداست كه خود آن آتش سوزان چگونه است؟ و در كنار آن چه عذابهاى دردناك ديگرى قرار گرفته؟
(آيه 34)- بار ديگر در پايان اين بخش از آيات، همان هشدار را تكرار كرده، مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 35)- سپس فصل ديگرى از مشخصات آن روز هولناك را شروع كرده، مىافزايد: «امروز، روزى است كه سخن نمىگويند» و قادر بر دفاع از خويش نيستند (هذا يوم لا ينطقون).
آرى! خداوند در آن روز بر دهان مجرمان و گناهكاران مهر سكوت مىزند همان گونه كه در آيه 65 سوره يس آمده است: «اليوم نختم على افواههم امروز بر دهانشان مهر مىنهيم».
امیرحسین
09-10-2011, 10:40 AM
(آيه 36)- سپس مىافزايد: «و به آنها اجازه داده نمىشود كه عذرخواهى كنند» (و لا يؤذن لهم فيعتذرون).
نه اجازه سخن گفتن دارند، و نه عذر خواهى و دفاع از خويشتن، چرا كه همه حقايق در آنجا روشن است، و چيزى براى گفتن ندارند، آرى اين زبان پشت هم انداز كه در دنيا از آزادى خود سوء استفاده كرده، به تكذيب انبيا و استهزاء اولياء و باطل كردن حق و حق جلوه دادن باطل، مىپرداخت در آنجا بايد به كيفر آن اعمال قفل شود، و از كار بيفتد، كه اين خود عذاب و شكنجه دردناكى است.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است كه: «خداوند برتر و عادلتر و بزرگتر از آن است كه بندهاش عذر موجهى داشته باشد و به او اجازه عذرخواهى ندهد، بلكه آنها در حقيقت هيچ عذر موجهى ندارند كه مطرح كنند».
(آيه 37)- باز در پايان اين مقطع مىگويد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 38)- در مقطع ديگر روى سخن را به مجرمان كرده، به عنوان حكايت از صحنه آن روز، مىگويد: «امروز همان روز جدائى (حق از باطل) است كه همه شما و پيشينيان را در آن جمع كردهايم» (هذا يوم الفصل جمعناكم و الاولين).
امروز همه انسانها را بدون استثنا از اولين گرفته، تا آخرين، همه را براى حسابرسى و فصل خصومت در اين عرصه و دادگاه بزرگ گردآوردهايم.
آرى! امروز روز جدايى حق از باطل و ظالم از مظلوم است.
(آيه 39)- «اكنون اگر چارهاى در برابر من (براى فرار از چنگال مجازات) داريد انجام دهيد» (فان كان لكم كيد فكيدون).
آيا مىتوانيد از قلمرو حكومت من بگريزيد؟ يا توانائى داريد با پرداختن فديهاى آزاد شويد؟ و يا قدرت داريد مأموران حسابرسى را فريب دهيد؟
هر كار از دست شما ساخته است انجام دهيد، ولى بدانيد كارى از شما ساخته نيست.
(آيه 40)- و باز همان جمله تهديدآميز و بيداركننده را تكرار كرده، مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
امیرحسین
09-10-2011, 10:41 AM
(آيه 41)- مىدانيم برنامه قرآن آميختن انذار به بشارت، و تهديد به تشويق است، و همچنين ذكر سرنوشت مؤمنان در برابر سرنوشت، مجرمان تا با قرينه مقابله مسائل بهتر درك شود.
بر اساس همين سنّت، قرآن به دنبال بيان مجازاتهاى گوناگون مجرمان در قيامت، اشاره پر معنى و كوتاهى در باره وضع پرهيزكاران در آن روز كرده، مىفرمايد:
«پرهيزكاران در سايههاى (درختان بهشتى) و در ميان چشمهها قرار دارند» (ان المتقين فى ظلال و عيون).
(آيه 42)- سپس مىافزايد: «و (آنها) در ميان انواع ميوهها از آنچه مايل باشند» قرار دارند (و فواكه مما يشتهون).
(آيه 43)- جالب اين كه آنها در اين ميهمان سراى الهى به عاليترين وجهى پذيرائى مىشوند، همان گونه كه در اين آيه آمده كه به آنها گفته مىشود: «بخوريد و بنوشيد گوارا، اينها در برابر اعمالى است كه انجام مىداديد»! (كلوا و اشربوا هنيئا بما كنتم تعملون).
تعبير «بما كنتم تعملون» (در مقابل اعمالى كه انجام مىداديد) اشاره به اين است كه اين مواهب را بدون حساب به كسى نمىدهند، و با ادعا و خيال و پندار به دست نمىآيد، تنها به وسيله تقوا، اعمال صالح و احسان و نيكوكارى فراهم مىشود.
«هنىء» هر چيزى است كه مشقتى به دنبال ندارد، و ناراحتى توليد نمىكند، و اين اشاره به آن است كه ميوهها و غذاها و نوشابههاى بهشتى، همانند آب و غذاى دنيا نيست كه گاه آثار سوئى در بدن مىگذارد يا عوارض نامطلوبى به دنبال دارد.
(آيه 44)- در اين آيه باز روى اين مطلب تكيه مىكند كه اين نعمتها بىحساب نيست، مىافزايد: «ما اين گونه، نيكوكاران را پاداش مىدهيم» (انا كذلك نجزى المحسنين).
(آيه 45)- و در پايان اين مقطع باز تكرار مىكند: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
واى بر آنها كه از تمام اين نعمتها و محبتها محروم مىشوند، كه حسرت اين محروميت آزارش كمتر از آتش سوزان دوزخ نيست؟
امیرحسین
09-10-2011, 10:41 AM
(آيه 46)- و از آنجا كه يكى از عوامل انكار معاد پرداختن به لذات زود گذر دنيا، و تمايل به آزادى بىقيد و شرط براى بهرهگيرى از اين لذات است، در اين آيه روى سخن را به مجرمان كرده، با لحنى تهديد آميز مىفرمايد: «بخوريد و بهره گيريد در اين مدت كم (از زندگى دنيا و بدانيد عذاب الهى در انتظار شماست) چرا كه شما مجرميد» (كلوا و تمتعوا قليلا انكم مجرمون).
جمله «انكم مجرمون» (اين تهديد به خاطر آن است كه شما مجرميد) نشان مىدهد كه سر چشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است كه از بىايمانى يا اسارت در چنگال شهوات ناشى مىشود.
(آيه 47)- سپس اين تهديد را بار ديگر با جمله: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» تكميل مىكند (ويل يومئذ للمكذبين).
همانها كه به زرق و برق دنيا و لذات و شهوات آن مغرور و فريفته شدند، و عذاب الهى را براى خود خريدند.
(آيه 48)- در اين آيه به يكى ديگر از عوامل انحراف و بدبختى و آلودگى آنها اشاره كرده، مىافزايد: «و (چنان از باده غرور سرمستند) هنگامى كه به آنان گفته شود (در برابر پروردگار) ركوع كنيد ركوع نمىكنند» (و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون).
آنها نه فقط از ركوع و سجود ابا دارند بلكه اين روح غرور و نخوت در تمامى افكار و زندگيشان منعكس است نه در برابر خدا تسليمند و نه در برابر دستورات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و نه حقوق مردم را به رسميت مىشناسند.
امیرحسین
09-10-2011, 10:41 AM
(آيه 49)- و بعد براى دهمين و آخرين بار در اين سوره مىفرمايد: «واى در آن روز بر تكذيب كنندگان» (ويل يومئذ للمكذبين).
(آيه 50)- و در آخرين آيه سوره با لحنى آميخته از عتاب، و مملوّ از سرزنش، به صورت يك استفهام آميخته با تعجب مىفرمايد: اگر آنها به اين قرآن- كه دلائل صدقش از تمام آياتش نمايان است، و حقانيتش در تمام تعبيراتش منعكس مىباشد- ايمان نمىآورند «پس به كدام سخن بعد از آن ايمان مىآورند»؟! (فباى حديث بعده يؤمنون).
كسى كه به قرآنى كه اگر بر كوهها نازل مىشد لرزان و خاشع مىشدند و از هم مىشكافتند ايمان نياورد، در برابر هيچ كتاب آسمانى، و هيچ منطق عقلانى تسليم نخواهد شد، و اين نشانه روح عناد و لجاج است.
«پايان سوره مرسلات»
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.