توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره انسان [76]
امیرحسین
09-09-2011, 09:18 AM
سوره دهر (انسان) [76]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 31 آيه دارد.
محتواى سوره:
اين سوره از يك نظر به پنج بخش تقسيم مىشود:
در بخش اول از آفرينش انسان و خلقت او از نطفه «امشاج» (مختلط) و سپس هدايت و آزادى اراده او سخن مىگويد.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نيكان است كه شأن نزول خاصى در مورد اهل بيت عليهم السّلام دارد كه به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم: دلائل استحقاق اين پاداشها را در جملههايى كوتاه و مؤثر بازگو مىكند.
در بخش چهارم به اهميت قرآن، و طريق اجراى احكام آن، و راه پرفراز و نشيب خودسازى اشاره شده.
و در بخش پنجم سخن از حاكميت مشيت الهى (در عين مختار بودن انسان) به ميان آمده است.
براى اين سوره نامهاى متعددى است كه مشهورترين آنها سوره «انسان» و سوره «دهر» و سوره «هل اتى» است كه هر كدام از آنها از يكى از كلمات اوائل سوره گرفته شده، هر چند در رواياتى كه بعدا در فضيلت سوره مىخوانيم تنها از «هل اتى» ياد شده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «كسى كه سوره هل اتى را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباسهاى بهشتى است».
و در حديثى از امام باقر عليه السّلام آمده كه «يكى از پاداشهاى كسى كه سوره هل اتى را در هر صبح پنجشنبه بخواند اين است كه در قيامت با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خواهد بود».
امیرحسین
09-09-2011, 09:19 AM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- با اين كه بيشترين بحثهاى اين سوره پيرامون قيامت و نعمتهاى بهشتى است، ولى در آغاز آن سخن از آفرينش انسان است چرا كه توجه به اين آفرينش زمينه ساز توجه به قيامت و رستاخيز است، مىفرمايد: «آيا (چنين نيست كه) زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود»! (هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا).
منظور از «انسان» در اينجا نوع انسان است، و عموم افراد بشر را شامل مىشود.
(آيه 2)- بعد از اين مرحله، نوبت آفرينش انسان، و موجود قابل ذكر شدن است. مىفرمايد: «ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم، و او را مىآزمائيم، (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم» (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا).
آفرينش انسان از «نطفه مخلوط» ممكن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و تركيب «اسپرم» و «اوول» بوده باشد همان گونه كه در روايات اهل بيت عليهم السّلام اجمالا به آن اشاره شده است.
يا اشاره به استعدادهاى مختلفى كه در درون نطفه از نظر عامل وراثت از طريق ژنها و مانند آن وجود دارد، و يا اشاره به اختلاط مواد مختلف تركيبى نطفه است، چرا كه از دهها ماده مختلف تشكيل يافته، و يا اختلاط همه اينها با يكديگر.
معنى اخير از همه جامعتر و مناسبتر است.
جمله «نبتليه» اشاره به رسيدن انسان به مقام «تكليف و تعهد و مسؤوليت و آزمايش و امتحان» است و از آنجا كه «آزمايش و تكليف» بدون «آگاهى» ممكن نيست، در آخر آيه اشاره به ابزار شناخت و چشم و گوش مىكند كه در اختيار انسانها قرار داده است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:19 AM
(آيه 3)- و از آنجا كه تكليف و آزمايش انسان علاوه بر مسأله آگاهى و ابزار شناخت نياز به دو عامل ديگر يعنى «هدايت» و «اختيار» دارد- اين آيه به آن اشاره كرده، مىفرمايد: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس» (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا).
«هدايت» در اينجا معنى وسيع و گستردهاى دارد كه هم هدايت «تكوينى» را شامل مىشود و هم هدايت «فطرى» و هم «تشريعى» را هر چند سوق آيه بيشتر روى هدايت تشريعى است.
(آيه 4)- در اين آيه، اشاره كوتاه و پرمعنائى به سرنوشت كسانى كه راه كفر و كفران را مىپويند كرده، مىفرمايد: «ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كردهايم» (انا اعتدنا للكافرين سلاسل و اغلالا و سعيرا).
ذكر غل و زنجير، و سپس شعلههاى سوزان آتش بيانگر مجازات عظيم اين گروه است كه در آيات ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده، و عذاب و اسارت در آن جمع است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:20 AM
(آيه 5)-
شأن نزول:
سندى بزرگ بر فضيلت اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابن عباس مىگويد: «حسن و حسين عليهما السّلام بيمار شدند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند، و به على عليه السّلام گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى.
على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند.
چيزى نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذائى دست خالى بودند على عليه السّلام سه من جو قرض نمود، و فاطمه عليها السّلام يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: «السّلام عليكم اهل بيت محمّد صلّى اللّه عليه و آله سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمين هستم، غذائى به من بدهيد».
آنها همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى كه غذائى را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمى بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاى خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
امیرحسین
09-09-2011, 09:21 AM
در سومين روز اسيرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى كه صبح شد على عليه السّلام دست حسن و حسين عليهما السّلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود: اين حالى را كه در شما مىبينم براى من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامى كه وارد خانه فاطمه عليها السّلام شد ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودى نشسته، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ناراحت شد در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اى محمّد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مىگويد، سپس سوره «هل اتى» را بر او خواند».
بعضى گفتهاند كه از آيه «ان الابرار» تا آيه «كان سعيكم مشكورا» كه مجموعا هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت.
آنچه را در بالا آورديم نص حديثى است كه با كمى اختصار در «الغدير» آمده است، و در همان كتاب از 34 نفر از علماى معروف اهل سنت نام مىبرد كه اين حديث را در كتابهاى خود آوردهاند.
به اين ترتيب روايت فوق از رواياتى است كه در ميان اهل سنت مشهور بلكه متواتر است.
و اما علماى شيعه همه اتفاق نظر دارند كه اين هيجده آيه يا مجموع اين سوره، در ماجراى فوق نازل شده است و همگى بدون استثناء در كتب تفسير يا حديث روايت مربوط به آن را به عنوان يكى از افتخارات و فضائل مهم على عليه السّلام و فاطمه زهرا و فرزندانشان عليهم السّلام آوردهاند.
امیرحسین
09-09-2011, 09:22 AM
تفسير:
پاداش عظيم ابرار! در آيات گذشته بعد از آن كه انسانها را به دو گروه «شاكر» و «كفور» يا شكرگزار و كفران كننده تقسيم كرد، اشاره كوتاهى به مجازات و كيفر سخت كفران كنندگان آمده بود، در اينجا به سراغ پاداشهاى شكرگزاران و ابرار (نيكان و پاكان) مىرود، و نكات جالبى در اين زمينه يادآورى مىكند، نخست مىفرمايد: «به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است» (ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا).
آيه فوق نشان مىدهد كه اين شراب طهور بهشتى بسيار معطر و خوشبو است كه هم ذائقه از آن لذت مىبرد، و هم شامه.
امیرحسین
09-09-2011, 09:22 AM
(آيه 6)- سپس به سر چشمهاى كه اين جام شراب طهور از آن پر مىشود اشاره كرده، مىافزايد: «از چشمهاى كه بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند»! (عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا).
آرى! اين چشمه شراب طهور چنان در اختيار ابرار و عباد اللّه است كه هر جا اراده كنند از همانجا سر بر مىآورد، و جالب اين كه در حديثى از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه در توصيف آن فرمود: «اين چشمهاى است در خانه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه از آنجا به خانه ساير پيامبران و مؤمنان جارى مىشود».
آرى! همان گونه كه در دنيا چشمههاى علم و رحمت از خانه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به سوى بندگان خدا و نيكان سرازير مىشود، در آخرت كه تجسم بزرگى از اين برنامه است چشمه شراب طهور الهى از همين بيت وحى مىجوشد، و شاخههاى آن به خانههاى مؤمنان سرازير مىگردد! و با نوشيدن از اين شراب هرگونه اندوه و ناراحتى و ناخالصى را از درون جان خود مىشويند.
(آيه 7)- در آيات بعد به ذكر اعمال و اوصافى كه «ابرار» و «عباد اللّه» دارند، پرداخته، با ذكر پنج وصف دليل استحقاق آنها را نسبت به اين همه نعمتهاى بىمانند توضيح داده، مىفرمايد: «آنها به نذر خود وفا مىكنند» (يوفون بالنذر).
«و از روزى كه شر و عذابش گسترده است بيمناكند» (و يخافون يوما كان شره مستطيرا).
ترس آنها از شرّ آن روز بزرگ اشاره به ايمانشان به مسأله معاد، و احساس مسؤوليت شديد در برابر فرمان الهى است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:22 AM
(آيه 8)- سپس به ذكر سومين عمل شايسته آنها پرداخته، مىگويد:
«و غذاى (خود) را با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مىدهند» (و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا).
اطعام كردن آنها ساده نيست، بلكه توأم با ايثار در هنگام نياز شديد است، و از سوى ديگر اطعامى است گسترده كه انواع نيازمندان را از «مسكين» و «يتيم» و «اسير» شامل مىشود، و به اين ترتيب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمنا از آيه فوق به خوبى استفاده مىشود كه يكى از بهترين اعمال، اطعام محرومين و نيازمندان است، نه تنها نيازمندان مسلمان كه اسيران بلاد شرك نيز تحت پوشش اين دستور اسلامى قرار گرفته، تا آنجا كه اطعام آنها يكى از كارهاى برجسته «ابرار» شمرده شده است.
(آيه 9)- اين آيه چهارمين عمل برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد، و مىفرمايد: آنها مىگويند: «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام مىكنيم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم» (انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا).
اين برنامه منحصر به مسأله اطعام نيست كه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است و هيچ چشمداشتى به پاداش مردم و حتى تقدير و تشكر آنها نيست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نيّت است، و گر نه اعمالى كه انگيزههاى غير الهى داشته باشد، هيچ گونه ارزش معنوى و الهى ندارد.
(آيه 10)- و در آخرين توصيف «ابرار» مىفرمايد: آنها مىگويند: «ما از پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس و سخت است» (انا نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا).
تعبير از روز قيامت به روز «عبوس» (سخت) با اين كه عبوس از صفات انسان است و به كسى مىگويند كه قيافهاش را در هم كشيده، به خاطر تأكيد بر وضع وحشتناك آن روز است، يعنى آنقدر حوادث آن روز سخت و ناراحت كننده است كه نه تنها انسانها در آن روز عبوسند بلكه گوئى خود آن روز نيز عبوس است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:23 AM
(آيه 11)- در اين آيه، به نتيجه اجمالى اعمال نيك و نيات پاكى كه «ابرار» دارند اشاره كرده، مىفرمايد: به خاطر اين عقيده و عمل «خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذيرد در حالى كه غرق شادى و سرورند» (فوقاهم الله شر ذلك اليوم و لقاهم نضرة و سرورا).
بنابر اين، اگر در دنيا به خاطر احساس مسؤوليت از آن روز بيمناك بودند، خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانى و سرور مىكند.
(آيه 12)- پاداشهاى عظيم بهشتى! بعد از اشاره اجمالى در آيات گذشته به نجات «ابرار و نيكان» از عذابهاى دردناك روز قيامت، و رسيدن آنها به لقاى محبوب، در اينجا به شرح اين نعمتهاى بهشتى پرداخته، حد اقل پانزده نعمت را در طى اين آيات بر مىشمرد:
نخست از مسكن و لباس اين بهشتيان سخن مىگويد، مىفرمايد: خداوند «در برابر صبرشان بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مىدهد» (و جزاهم بما صبروا جنة و حريرا).
نه تنها در اين آيه، كه در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت تصريح شده كه پاداشهاى قيامت در مقابل صبر و شكيبائى انسان است- صبر در طريق اطاعت، صبر در برابر معصيت، و صبر و استقامت در برابر مشكلات و مصائب.
در آيه 24 سوره رعد مىخوانيم، فرشتگان به بهشتيان چنين خوشامد مىگويند:
سلام عليكم بما صبرتم درود بر شما به خاطر صبر و استقامتى كه داشتيد».
امیرحسین
09-09-2011, 09:23 AM
(آيه 13)- سپس مىافزايد: «اين در حالى است كه در بهشت بر تختهاى زيبا تكيه كردهاند نه آفتاب را در آنجا مىبينند، و نه سرما را» (متكئين فيها على الارائك لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا).
نه اين كه خورشيد و ماه در آنجا وجود نداشته باشد، بلكه تابش ناراحت كننده خورشيد وجود ندارد، با وجود سايههاى درختان بهشتى.
«آلوسى» مفسر معروف اهل سنت در «روح المعانى» در حديثى از ابن عباس چنين نقل مىكند: «هنگامى كه بهشتيان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نور آفتاب مشاهده مىكنند كه صحنه بهشت را روشن ساخته، بهشتيان به رضوان (فرشته مأمور بهشت) مىگويند: اين نور چيست با اين كه پروردگار ما فرموده: «در بهشت نه آفتاب را مىبينند و نه سرما را»؟
او در پاسخ مىگويد: «اين نور خورشيد و ماه نيست، ولى على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام خندان شدهاند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است»!
(آيه 14)- در ادامه اين نعمتها مىافزايد: «و در حالى است كه سايههاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده، و چيدن ميوههايش بسيار آسان است» (و دانية عليهم ظلالها و ذللت قطوفها تذليلا).
نه مشكلى وجود دارد، نه خارى در دست مىرود، و نه احتياج به تلاش و حركتى براى چيدن ميوههاست!
(آيه 15)- در اين آيه به توضيح قسمتى از چگونگى پذيرائى از اين ميهمانان بهشتى خدا و وسائل پذيرائى آنها، و پذيرائى كنندگان پرداخته، مىفرمايد: «و در گرداگرد آنها ظرفهائى سيمين و قدحهائى بلورين مىگردانند» پر از بهترين غذاها و نوشيدنيها (و يطاف عليهم بآنية من فضة و اكواب كانت قواريرا).
(آيه 16)- «ظرفهاى بلورينى از نقره! كه آنها را به اندازه مناسب آماده كردهاند» (قواريرا من فضة قدروها تقديرا).
در اين ظرفها انواع غذاهاى بهشتى، و در آن قدحهاى بلورين انواع نوشيدنيهاى لذت بخش و نشاط آفرين، به مقدارى كه مىخواهند و علاقه دارند موجود است، و خدمتكاران بهشتى پيوسته گرد آنها دور مىزنند و به آنها عرضه مىكنند.
امیرحسین
09-09-2011, 09:23 AM
(آيه 17)- سپس مىافزايد: «و در آنجا از جامهائى سيراب مىشوند كه لبريز از شراب طهورى آميخته با زنجبيل است» (و يسقون فيها كأسا كان مزاجها زنجبيلا).
بسيارى از مفسران تصريح كردهاند كه عرب جاهلى از شرابهائى كه آميخته با زنجيل بود لذت مىبرد زيرا كه تندى مخصوصى به شراب مىداد، و قرآن در اينجا از جامهائى سخن مىگويد كه شراب طهورش با زنجبيل آميخته است، ولى بديهى است ميان اين شراب و آن شراب تفاوت از دنيا تا آخرت است!
(آيه 18)- سپس مىافزايد: اين جامها «از چشمهاى در بهشت كه نامش سلسبيل است» پر مىشود (عينا فيها تسمى سلسبيلا).
«سلسبيل» نوشيدنى بسيار لذيذى را مىگويند كه به راحتى در دهان و گلو جارى مىشود و كاملا گواراست.
(آيه 19)- سپس از پذيرائى كنندگان اين بزم پر سرور كه در جوار رحمت حق در بهشت برين برپا مىشود سخن به ميان آورده، مىگويد: «و برگردشان (براى پذيرائى) نوجوانانى جاودانى مىگردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مىكنى مرواريد پراكندهاند»! (و يطوف عليهم ولدان مخلدون اذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).
هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زيبائى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذيرائى كردن آنان.
تعبير به «لؤلؤا منثورا» (مرواريدهاى پراكنده) اشارهاى است به زيبائى و صفا و درخشندگى و جذابيت آنها، و هم حضورشان در همه جاى اين بزم الهى و روحانى.
(آيه 20)- و از آنجا كه نعمتهاى جهان ديگر به وصف نمىآيد- هر قدر الفاظ گويا و رسا باشد- در اين آيه به صورت سر بسته مىافزايد: «و هنگامى كه آنجا را ببينى نعمتها و ملك عظيمى را مىبينى»! (و اذا رأيت ثم رأيت نعيما و ملكا كبيرا).
امیرحسین
09-09-2011, 09:24 AM
(آيه 21)- تا اينجا به قسمتى از نعمتهاى بهشتى از قبيل «مساكن» و «تختها» و «سايهها» و «ميوهها» و «نوشيدنيها» و «ظرفها» و «گروه پذيرائى كنندگان» اشاره شد، اكنون نوبت وسائل تزيينى بهشتيان است.
مىفرمايد: «بر اندام آنها لباسهائى است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباى ضخيم» (عاليهم ثياب سندس خضر و استبرق).
سپس مىافزايد: «و با دستبندهائى از نقره آراستهاند» (و حلوا اساور من فضة).
نقرههائى شفاف كه همچون بلور مىدرخشد، و از ياقوت و درّ و مرواريد زيباتر است.
و سر انجام در پايان آيه به عنوان آخرين و مهمترين نعمت از اين سلسله نعمتها مىفرمايد: «و پروردگارشان شراب طهور به آنان مىنوشاند» (و سقاهم ربهم شرابا طهورا).
در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه: اين شراب «قلب و جان آنها را از همه چيز جز خداوند پاك مىكند».
و از حديثى كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده استفاده مىشود كه چشمه شراب طهور بر در بهشت قرار دارد: «جرعهاى از اين شراب طهور به آنها داده مىشود و خدا به وسيله آن قلوب آنها را از حسد (و هرگونه صفات رذيله) پاك مىسازد».
(آيه 22)- و در اين آيه، آخرين سخن را در اين زمينه بيان كرده، مىفرمايد:
از سوى خدا به آنها گفته مىشود: «اين پاداش شماست، و سعى و تلاش شما (در طريق اطاعت فرمان حق) مورد قدردانى است» (ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا).
مبادا كسى تصور كند كه اين مواهب و پاداشهاى عظيم را بىحساب مىدهند، اينها همه جزاى سعى و عمل و پاداش مجاهدتها و خودسازيها و چشم پوشى از گناه است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:24 AM
(آيه 23)- پنج دستور مهم براى موفقيت در اجراى حكم خدا آيات اين سوره از آغاز تا كنون در باره خلقت انسان و سپس معاد و رستاخيز او سخن مىگفت، در اينجا روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، دستورات مؤكدى براى هدايت انسانها و صبر و مقاومت در اين راه به او مىدهد، در واقع اين آيات راه وصول به آن همه نعمتهاى بىمانند را نشان داده است كه تنها از طريق تمسك به قرآن و پيروى از رهبرى چون پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و الهام گرفتن از دستورات او امكان پذير است.
نخست مىفرمايد: «مسلما ما قرآن را بر تو نازل كرديم» (انا نحن نزلنا عليك القرآن تنزيلا).
(آيه 24)- سپس پنج دستور مهم به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىدهد كه نخستين آن دعوت به صبر و استقامت است، مىفرمايد: «سپس در (تبليغ و اجراى) حكم پروردگارت شكيبا (و با استقامت) باش» (فاصبر لحكم ربك).
از مشكلات و موانع راه و كثرت دشمنان و سرسختى آنها ترس و هراسى به خود راه مده، و همچنان به پيش حركت كن.
و در دومين دستور، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از هرگونه سازش با منحرفان بر حذر داشته، مىگويد: «و از هيچ گنهكار يا كافرى از آنان اطاعت مكن» (و لا تطع منهم آثما او كفورا).
در حقيقت اين حكم دوم تأكيدى است بر حكم اول چرا كه جمعيت دشمنان تلاش مىكردند كه از طرق مختلف پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در مسير باطل به سازش بكشانند، چنانكه نقل شده كه «عتبة بن ربيعه» و «وليد بن مغيره» به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىگفتند: از دعوت خود بازگرد، ما آنقدر ثروت در اختيار تو مىگذاريم كه راضى شوى، و زيباترين دختران عرب را به همسرى تو در مىآوريم، و پيشنهادهاى ديگرى از اين قبيل، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان يك رهبر بزرگ راستين بايد در برابر اين وسوسههاى شيطانى، يا تهديداتى كه بعد از بىاثر ماندن اين تطميعات عنوان مىشود، صبر و استقامت به خرج دهد، نه تسليم تطميع گردد، و نه تهديد.
(آيه 25)- ولى از آنجا كه صبر و استقامت در برابر هجوم اين مشكلات عظيم كار آسانى نيست و پيمودن اين راه دو توشه خاصى لازم دارد، در اين آيه مىافزايد:
«و نام پروردگارت را هر صبح و شام به يادآور» (و اذكر اسم ربك بكرة و اصيلا).
امیرحسین
09-09-2011, 09:24 AM
(آيه 26)- «و در شبانگاه براى او سجده كن، و مقدار طولانى از شب او را تسبيح گوى» (و من الليل فاسجد له و سبحه ليلا طويلا).
تا در سايه آن «ذكر» و اين «سجده» و «تسبيح» نيروى لازم و قدرت معنوى و پشتوانه كافى براى مبارزه با مشكلات اين راه فراهم سازى.
دو آيه فوق در حقيقت بيانگر لزوم توجه شبانه روزى و مستمر به ذات مقدس پروردگار است.
در اينجا بايد به اين نكته توجه داشت كه دستورهاى پنجگانه آيات فوق گرچه به صورت برنامهاى براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ذكر شده، ولى در حقيقت سرمشقى است براى همه كسانى كه در مسير رهبرى معنوى و انسانى جامعه بشرى گام بر مىدارند.
آنها بايد بدانند بعد از اطمينان و ايمان كامل به هدف و رسالتى كه دارند لازم است صبر و استقامت پيشه كنند، و از انبوه مشكلات راه، وحشت نداشته باشند.
و در مرحله بعد بايد در برابر وسوسههاى شياطينى كه مصداق آثم و كفورند، و با انواع حيل و تزوير سعى در منحرف ساختن رهبران و پيشوايان مىكنند، تا رسالت آنها عقيم ماند، با كمال قدرت مقاومت كنند، نه فريب تطميع را بخورند و نه واهمهاى از تهديد به خود راه دهند.
و در تمام مراحل براى كسب قدرت روحى، و نيروى اراده، عزم راسخه، و تصميم آهنين، هر صبح و شام به ياد خدا باشند، و پيشانى را بر درگاهش بسايند، مخصوصا از عبادتهاى شبانه و راز و نياز با او مدد گيرند كه اگر اين امور رعايت شود پيروزى حتمى است، و اگر در پارهاى از مراحل مصيبت و شكستى رخ دهد در پرتو اين اصول مىتوان آنها را جبران كرد، برنامه زندگى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و دعوت و رسالت او سرمشق مؤثرى براى رهروان اين راه است.
امیرحسین
09-09-2011, 09:25 AM
(آيه 27)- اين يك هشدار است، و انتخاب راه با شماست! در آيات گذشته به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هشدار داده شده كه تحت تأثير افراد «آثم» و «كفور» (مجرم و كافر) هرگز واقع نشود.
در اينجا معرفى بيشترى از آنها كرده، مىگويد: «آنها زندگى زود گذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را در پشت سر خود رها مىكنند» و ناديده مىگيرند! (ان هؤلاء يحبون العاجلة و يذرون وراءهم يوما ثقيلا).
سنگين از نظر محاسبه، از نظر طول زمان و فضاحت و رسوايى.
افق افكار آنها از خور و خواب و شهوت فراتر نمىرود، و آخرين نقطه ديد آنها همين لذائذ بىقيد و شرط مادى است، و عجيب اين كه مىخواهند روح بزرگ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را نيز با همين مقياس بسنجند.
(آيه 28)- در اين آيه به آنها هشدار مىدهد كه از نيرو و قدرت خود مغرور نشوند كه اينها را همه خدا داده، و هر زمان بخواهد بسرعت بازپس مىگيرد.
مىفرمايد: «ما آنها را آفريديم، و پيوندهاى وجودشان را محكم كرديم (به آنها قوت و قدرت بخشيديم) و هر زمان بخواهيم جاى آنها را به گروه ديگرى مىدهيم» (نحن خلقناهم و شددنا اسرهم و اذا شئنا بدلنا امثالهم تبديلا).
به راستى قرآن در اينجا انگشت روى نقطه حساسى گذارده، و آن پيوندهاى مختلف اجزاى وجود بشر است از عصبهاى كوچك و بزرگ كه همچون طنابهاى آهنين عضلات را به يكديگر مربوط مىسازد گرفته، تا رباطها و عضلات مختلف، آن چنان قطعات كوچك و بزرگ استخوان و گوشتهاى اندام انسان را به يكديگر محكم بسته كه از مجموع آنها يك واحد كاملا منسجم- كه آماده انجام هرگونه فعاليتى است- ساخته، اما روى هم رفته اين جمله كنايه از قدرت و قوت است.
اين آيه در ضمن غنا و بىنيازى ذات پاك خدا را، از آنها، و از اطاعت و ايمانشان، روشن مىسازد، تا بدانند اگر اصرارى براى ايمان آنهاست، در حقيقت لطف و رحمتى است از ناحيه پروردگار.
امیرحسین
09-09-2011, 09:25 AM
(آيه 29)- سپس به كل بحثهائى كه در اين سوره آمده است- كه مجموعا يك برنامه جامع سعادت را ارائه مىدهد- اشاره كرده، مىگويد: «اين يك تذكر و يادآورى است، و هر كس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمىگزيند» (ان هذه تذكرة فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا).
وظيفه ما نشان دادن راه است، نه اجبار بر انتخاب، اين شما هستيد كه بايد با عقل و درك خود، حق را از باطل تشخيص دهيد، و با اراده و اختيار خود تصميم بگيريد.
اين در حقيقت تأكيدى است بر آنچه در آغاز سوره گذشت كه فرمود: «ما راه را به او نشان داديم، خواه پذيرا شود و شكر اين نعمت را به جا آورد، يا روى گرداند و كفران كند».
(آيه 30)- و از آنجا كه ممكن است افراد كوته فكر از تعبير فوق نوعى تفويض و واگذارى مطلق به بندگان تصور كنند، در اين آيه براى نفى اين توهّم مىافزايد: «و شما هيچ چيز را نمىخواهيد مگر اين كه خدا بخواهد» (و ما تشاؤن الا ان يشاء الله).
«چرا كه خداوند دانا و حكيم بوده و هست» (ان الله كان عليما حكيما).
و اين در حقيقت اثبات اصل معروف «الامر بين الامرين» است، از يك سو مىفرمايد: «خدا راه را نشان داده و انتخاب با شماست» و از سوى ديگر مىافزايد:
«انتخاب شما منوط به مشيت الهى است» يعنى شما استقلال كامل نداريد بلكه قدرت و توان و آزادى اراده شما همه به خواست خدا و از ناحيه اوست، و هر زمان اراده كند مىتواند اين قدرت و آزادى را سلب كند.
به اين ترتيب نه «تفويض» و واگذارى كامل است و نه «اجبار» و سلب اختيار، بلكه حقيقتى است دقيق و ظريف در ميان اين دو يا به تعبير ديگر: نوعى آزادى وابسته به مشيت الهى است، كه هر لحظه بخواهد مىتواند آن را باز پس گيرد، تا هم بندگان بتوانند بار تكليف و مسؤوليت را كه رمز تكامل آنهاست بر دوش گيرند و هم خود را بىنياز از خداوند تصور نكنند.
ذيل آيه كه مىفرمايد: (ان الله كان عليما حكيما) نيز ممكن است اشاره به همين معنى باشد چرا كه علم و حكمت خدا ايجاب مىكند بندگان را در پيمودن راه تكامل آزاد بگذارد، و گر نه تكامل اجبارى و تحميلى تكامل نيست، به علاوه علم و حكمت او اجازه نمىدهد كه افرادى را مجبور به كار خير و افرادى را مجبور به كار شرّ كند، و بعد گروه اول را پاداش دهد، و گروه دوم را مجازات كند.
امیرحسین
09-09-2011, 09:25 AM
(آيه 31)- و سر انجام در آخرين آيه اين سوره، به سرنوشت نيكوكاران و بدكاران در يك جمله كوتاه و پر معنى اشاره كرده، مىفرمايد: خدا «هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمتش وارد مىكند، و براى ظالمان عذاب دردناكى آماده ساخته است» (يدخل من يشاء فى رحمته و الظالمين اعد لهم عذابا اليما).
جالب اين كه در آغاز آيه مىگويد: «هر كس را بخواهد در رحمت خود وارد مىكند» ولى در پايان آيه، عذاب را روى ظالمان متمركز مىسازد، و اين نشان مىدهد كه مشيت او بر عذاب به دنبال مشيت انسان بر ظلم و گناه است، و به قرينه مقابله روشن مىشود كه مشيت او در رحمت نيز به دنبال اراده انسان در ايمان و عمل صالح و اجراى عدل است، و جز اين از حكيم نمىتوان انتظار داشت.
پايان سوره دهر (انسان)
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.