توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره مزّمّل [73]
امیرحسین
09-08-2011, 11:34 PM
سوره مزّمّل [73]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 20 آيه مىباشد.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره را مىتوان در پنج بخش خلاصه كرد:
بخش اول آيات آغاز سوره است كه پيامبر را به قيام شبانه براى عبادت و تلاوت قرآن دعوت مىكند، و براى آمادگى پذيرش يك برنامه سنگين آماده مىسازد.
بخش دوم سوره او را به صبر و شكيبائى و مقاومت و مدارا با مخالفان در اين مقطع خاص دعوت مىكند.
در بخش سوم بحثهائى پيرامون معاد، و ارسال موسى بن عمران به سوى فرعون و سركشى و سپس عذاب دردناك او را بيان مىدارد.
بخش چهارم دستورات شديدى را كه در آغاز سوره پيرامون قيام شبانه آمده است به خاطر گرفتاريهاى مسلمانان تخفيف مىدهد.
و در بخش پنجم بار ديگر دعوت به تلاوت قرآن، و خواندن نماز و دادن زكات و انفاق فى سبيل اللّه و استغفار مىنمايد.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله آمده است:
«هر كس سوره مزّمّل را بخواند سختيها در دنيا و آخرت از او برداشته مىشود».
و در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره مزّمّل را در نماز عشاء دوم (منظور همان نماز عشاء است زيرا گاه به مغرب عشاء اول گفته مىشود) يا در آخر شب بخواند، شب و روز، و همچنين خود اين سوره، گواه او در روز قيامت خواهد بود، و خداوند او را حيات پاكيزه و مرگ پاكيزهاى خواهد داد»! مسلما اين فضائل بزرگ در صورتى است كه محتواى سوره دائر به قيام شبانه و تلاوت قرآن و صبر و استقامت و ايثار و انفاق عملى گردد، نه تلاوتى خالى از عمل.
امیرحسین
09-08-2011, 11:35 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- اى جامه به خود پيچيده به پاخيز! همان گونه كه از لحن آغاز اين سوره بر مىآيد دعوتى است آسمانى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى استقامت، و آمادگى جهت پذيرش يك وظيفه بزرگ و سنگين، كه بدون خود سازى قبلى انجام. آن ممكن نيست.
مىفرمايد: «اى جامه به خود پيچيده»! (يا ايها المزمل).
(آيه 2)- «شب را جز كمى به پا خيز»! (قم الليل الا قليلا).
(آيه 3)- «نيمى از شب را، يا كمى از آن كم كن» (نصفه او انقص منه قليلا).
(آيه 4)- «يا بر نصف آن بيفزا» (او زد عليه).
«و قرآن را با دقت و تأمل بخوان» (و رتل القرآن ترتيلا).
به پا خيز كه دوران «جامه به خود پيچيدن» و در گوشه انزوا نشستن نيست.
تعبير به «ترتيل» كه در اصل به معنى «تنظيم» و «ترتيب موزون» است، در اينجا به معنى خواندن آيات قرآن با تأنى و نظم لازم، و اداء صحيح حروف، و تبيين كلمات، و دقت و تأمل در مفاهيم آيات، و انديشه در نتايج آن است.
همچنين رواياتى كه در تفسير «ترتيل» وارد شده همگى گواه بر اين حقيقت است كه نبايد آيات قرآن را به عنوان الفاظى خالى از محتوا و پيام، تلاوت كرد، بلكه بايد به تمام امورى كه تأثير آن را در خواننده و شنونده عميق مىسازد توجه داشت، و فراموش نكرد كه اين پيام الهى است، و هدف تحقق بخشيدن به محتواى آن است.
ولى متأسفانه امروز بسيارى از مسلمانان از اين واقعيت فاصله گرفته، و از قرآن تنها به الفاظى اكتفا نمودهاند، بىآنكه بدانند اين آيات براى چه نازل شده؟
درست است كه الفاظ قرآن نيز محترم، است ولى نبايد فراموش كرد كه اين الفاظ و تلاوت مقدمه بيان محتواست.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام در تفسير «ترتيل» مىخوانيم: «وقتى از كنار آيهاى مىگذرى كه در آن نامى از بهشت است توقف كن و از خدا بهشت را بطلب (و خود را براى آن بساز) و هنگامى كه از آيهاى مىگذرى كه در آن نام دوزخ است از آن به خدا پناه بر». و خويشتن را از آن دور دار.
امیرحسین
09-08-2011, 11:35 PM
(آيه 5)- سپس هدف نهايى اين دستور سخت و مهم را چنين بيان مىكند:
«ما به زودى سخنى سنگين را به تو القا خواهيم كرد» (انا سنلقى عليك قولا ثقيلا).
سنگين از نظر محتوا، و مفهوم آيات! و بيان مسؤوليتها.
سنگين از نظر تحمل آن بر قلوب و دلها، تا آنجا كه قرآن در آيه 21 سوره حشر مىگويد: «اگر اين قرآن را بر كوهها نازل مىكرديم آن را خاشع و از هم شكافته مىديدى»! سنگين از نظر تبليغ، و مشكلات راه دعوت! و برنامهريزى و اجراى كامل آن! سنگين در ترازوى عمل و در عرصه قيامت.
ولى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ياران اندكش با استمداد از تربيت قرآن مجيد، و استعانت به نماز شب و استفاده از تقرب به ذات پاك پروردگار، توانستند بر تمام اين مشكلات فائق آيند، و بار اين «قول ثقيل» را بر دوش كشند و به منزل مقصود برسانند!
فضيلت نماز شب:
اين آيات بار ديگر اهميت شب زندهدارى، و نماز شب، و تلاوت قرآن را در آن هنگام كه غافلان در خوابند گوشزد مىكند، عبادت در شب، مخصوصا در سحرگاهان و نزديك طلوع فجر، اثر فوق العادهاى در صفاى روح، و تهذيب نفوس، و تربيت معنوى انسان، و پاكى قلب و بيدارى دل و تقويت ايمان و اراده، و تحكيم پايههاى تقوا در دل و جان انسان دارد.
به همين دليل علاوه بر آيات قرآن در روايات اسلامى نيز تأكيد فراوان روى آن شده است.
از جمله در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «سه چيز از عنايات مخصوص الهى است: عبادت شبانه (نماز شب) و افطار دادن به روزه داران، و ملاقات برادران مسلمان».
امیرحسین
09-08-2011, 11:36 PM
(آيه 6)- تأثير نيايش در دل شب: اين آيه ادامه بحث پيرامون عبادت شبانه، و آموزشهاى معنوى در پرتو تلاوت قرآن در دل شب است و در حقيقت به منزله بيان دليلى است براى آنچه در آيات قبل آمده است، مىفرمايد: «مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است» (ان ناشئة الليل هى اشد وطئا و اقوم قيلا).
آيه فوق از آياتى است كه با تعبيرات پرمحتوايش رساترين سخن را در باره «عبادت شبانه» و نيايش سحرگاهان، و راز و نياز با محبوب، در ساعاتى كه اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهمتر است، و همچنين تأثير آن در تهذيب نفس، و پرورش روح و جان انسانى، بيان كرده است، و نشان مىدهد كه روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نيايش و مناجات و ذكر و فكر دارد.
(آيه 7)- در اين آيه مىافزايد: اين به خاطر آن است كه «در روز تلاش و كوشش مستمر و طولانى خواهى داشت» (ان لك فى النهار سبحا طويلا).
دائما مشغول هدايت خلق و ابلاغ رسالت پروردگار، و حل مشكلات زندگى جمعى و فردى هستى، و مجال كافى براى عبادت و نيايش حاصل نمىشود، بنابراين عبادت شبانه را جانشين آن كن و آمادگى لازم براى اين فعاليتهاى بزرگ و گسترده را از آن قيام شب به دست آور.
(آيه 8)- بعد از دستور قيام عبادت شبانه و اشاره اجمالى به آثار عميق آن به ذكر پنج دستور كه مكمّل آن است پرداخته، مىفرمايد: «و نام پروردگارت را ياد كن» (و اذكر اسم ربك).
مسلم است منظور تنها ذكر نام نيست، بلكه توجه به معنى است چرا كه ياد لفظى مقدمه ياد قلبى است، و ذكر قلبى روح و جان را صفا مىبخشد، و نهال معرفت و تقوا را در دل آبيارى مىكند.
در دستور دوم مىفرمايد: «تنها به او دل ببند» و از غير او قطع اميد كن و خالصانه به عبادتش برخيز (و تبتل اليه تبتيلا).
«تبتل» آن است كه انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد، و از ما سوى اللّه منقطع شود، و اعمالش را فقط به خاطر او به جا آورد و غرق در اخلاص گردد.
امیرحسین
09-08-2011, 11:37 PM
(آيه 9)- سپس به سومين دستور پرداخته مىافزايد: «همان پروردگار شرق و غرب كه معبودى جز او نيست، او را نگاهبان و و كيل خود انتخاب كن» (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا).
در اينجا بعد از مرحله «ذكر اللّه» و «اخلاص» مرحله توكل و واگذارى همه كارها به خدا فرا مىرسد، خداوندى كه مشرق و مغرب عالم، يعنى، مجموعه جهان هستى در زير سيطره حكومت و ربوبيت او قرار دارد، و تنها معبود شايسته پرستش، اوست.
اين تعبير در حقيقت به منزله دليلى است براى موضوع توكل بر خدا، چگونه انسان بر او توكل نكند، و كار خويش را به او نسپارد، در حالى كه در پهنه جهان هستى غير از او حاكم و فرمانروا و منعم و مربّى و معبود نيست.
(آيه 10)- و بالاخره در چهارمين و پنجمين دستور مىفرمايد: «و در برابر آنچه (دشمنان) مىگويند صابر و شكيبا باش، و بطرزى شايسته از آنان دورى گزين»! (و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلا).
و به اين ترتيب در اينجا مقام «صبر» و «هجران» فرا مىرسد، چرا كه در مسير دعوت به سوى حق، بدگوئى دشمنان، و ايذاء و آزار آنان، فراوان است، و اگر باغبان بخواهد گلى را بچيند بايد در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد.
به علاوه گاهى در اينجا بىاعتنائى و دورى لازم است، تا هم از شرشان در امان بماند و هم درسى از اين طريق به آنان بدهد، ولى اين هجران و دورى نبايد به معنى قطع برنامههاى تربيتى، و تبليغ و دعوت به سوى خدا باشد.
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» در ذيل آيه مىگويد: «اين آيه دلالت مىكند كه مبلغين اسلام، و دعوت كنندگان به سوى قرآن، بايد در مقابل ناملائمات شكيبائى پيشه كنند، و با حسن خلق، و مدارا، با مردم معاشرت نمايند، تا سخنان آنها زودتر پذيرفته شود».
امیرحسین
09-08-2011, 11:38 PM
(آيه 11)- در آيه قبل اشارهاى به كار شكنيها و سخنان ناروا و اذيت و آزار دشمنان اسلام بود در اينجا آنها را زير رگبارى از تهديدات شديد، دائر به عذابهاى دنيا و آخرت از سوى خداوند، قرار داده، و آنها را دعوت به تجديد نظر در برنامههاى شوم خود مىكند، و هم به مسلمانان صدر اول در برابر هجوم سخت اين دشمنان دلدارى مىدهد، و پايمردى مىبخشد.
نخست مىفرمايد: «مرا با تكذيب كنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را كمى مهلت ده»! (و ذرنى و المكذبين اولى النعمة و مهلهم قليلا).
يعنى، طرف آنها تو نيستى، مجازات و كيفر آنها را به خود من واگذار، و كمى به آنها مهلت ده، تا هم اتمام حجت گردد، و هم ماهيت خود را آشكار سازند، و مىدانيم مدت كمى گذشت كه مسلمانان نيرومند شدند، و ضربات سنگين و شكننده خود را در جنگهاى «بدر» و «حنين» و «احزاب» و مانند آن بر پيكر دشمن وارد آوردند و نيز مدت كمى بيشتر نگذشت كه اين گردنكشان از دنيا رفتند، و گرفتار عذاب الهى در برزخ شدند و عذاب قيامت نيز از آنها چندان دور نيست.
(آيه 12)- سپس در ادامه همين تهديد به صورت صريحتر مىگويد: «نزد ما غل و زنجيرها و (آتش) دوزخ است»! (ان لدينا انكالا و جحيما).
آرى! در برابر آزادى بىقيد و شرط و تنعمى كه در اين دنيا داشتند بهره آنها در آنجا اسارت است و آتش!
(آيه 13)- و باز مىافزايد: «و غذائى گلوگير و عذابى دردناك» (و طعاما ذا غصة و عذابا اليما).
غذائى بر عكس غذاهاى چرب و شيرين دنياى آنها كه به راحتى از گلو فرو مىرفت و گوارا بود، و زندگى دردناك در برابر آسايش بىحساب اين مغروران خودخواه و مستكبر در اين جهان.
با اين كه غذاى خشن و گلوگير خود عذابى است اليم، بعد از آن عذاب اليم را جداگانه ذكر مىكند، و اين نشان مىدهد ابعاد عذاب اليم آخرت از نظر شدت و عظمت بر هيچ كس جز خدا معلوم نيست، و لذا در حديثى مىخوانيم كه: روزى يكى از مسلمانان اين آيه را تلاوت مىكرد، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله استماع مىفرمود: ناگهان شخص مزبور صيحهاى زد و مدهوش شد.
امیرحسین
09-08-2011, 11:38 PM
(آيه 14)- در اين آيه به شرح روزى مىپردازد كه اين عذابها در آن ظاهر مىشوند، مىفرمايد: «در آن روز كه زمين و كوهها سخت به لرزه در مىآيد و كوهها (چنان در هم كوبيده مىشود كه) به شكل تودههائى از شن نرم در مىآيد» (يوم ترجف الارض و الجبال و كانت الجبال كثيبا مهيلا).
(آيه 15)- سپس به مقايسهاى در ميان بعثت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مخالفت زورمندان عرب، و قيام موسى بن عمران در مقابل فرعونيان پرداخته، مىفرمايد: «ما پيامبرى به سوى شما فرستاديم كه گواه بر شماست، همان گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم» (انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم كما ارسلنا الى فرعون رسولا).
هدف او، هدايت شما و نظارت بر اعمال شماست، همان گونه كه هدف موسى بن عمران، هدايت فرعون و فرعونيان و نظارت بر اعمال آنها بود.
(آيه 16)- ولى «فرعون به مخالفت و نافرمانى آن رسول، برخاست و ما او را سخت مجازات كرديم»! (فعصى فرعون الرسول فاخذناه اخذا وبيلا).
نه لشكر عظيم او مانع از عذاب الهى شد، و نه وسعت مملكت و قدرت حكومت و اموال و ثروتشان جلو اين كار را گرفت و سر انجام همگى در امواج خروشان نيل كه به آن مباهات مىكردند غرق شدند، شما كه در سطحى بسيار پائينتر از آنها قرار داريد در باره خود چه مىانديشيد؟
(آيه 17)- سپس روى سخن را به كفار زمان پيامبر اسلام كرده، به آنها چنين هشدار مىدهد: «شما (نيز) اگر كافر شويد چگونه خود را (از عذاب الهى) بر كنار مىداريد در آن روز كه كودكان را پير مىكند»! (فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا).
امیرحسین
09-08-2011, 11:39 PM
(آيه 18)- در اين آيه توصيف بيشترى در باره آن روز وحشتناك بيان كرده، مىافزايد: در آن روز «آسمان از هم شكافته مىشود، و وعده او شدنى و حتمى است» (السماء منفطر به كان وعده مفعولا).
وقتى آسمان و كرات آسمانى با آن همه عظمت نتوانند در برابر حوادث عظيم آن روز مقاومت كنند از اين انسان ضعيف و ناتوان و آسيب پذير چه كارى ساخته است؟
(آيه 19)- در پايان اين بحث اشارهاى به تمام هشدارها و انذارهاى گذشته كرده، مىفرمايد: «اين هشدار و تذكرى است» (ان هذه تذكرة).
شما در انتخاب راه آزاد هستيد، «پس هر كس بخواهد (هدايت شود و طالب سعادت ابدى باشد) راهى به سوى پروردگارش برمىگزيند» (فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا).
اگر پيمودن اين راه از طريق اجبار و اكراه صورت گيرد، نه افتخارى است، نه فضيلتى، فضيلت آن است كه انسان با اراده و اختيار خود اين راه را انتخاب كرده، و بپويد.
امیرحسین
09-08-2011, 11:42 PM
(آيه 20)- هر چه براى شما امكان دارد قرآن بخوانيد! اين آيه كه طولانىترين آيه اين سوره است مشتمل بر مسائل بسيارى است كه محتواى آيات گذشته را تكميل مىكند.
نخست مىفرمايد: «پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستند نزديك دو سوم از شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مىخيزيد خداوند شب و روز را اندازه گيرى مىكند» (ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذين معك و الله يقدر الليل و النهار).
اشاره به همان دستورى است كه در آغاز سوره به پيامبر داده شده، تنها چيزى كه در اينجا اضافه دارد اين است كه گروهى از مؤمنان نيز در اين عبادت شبانه، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را همراهى مىكردند- به عنوان يك حكم استحبابى و يا احتمالا يك حكم وجوبى زيرا شرائط آغاز اسلام ايجاب مىكرد كه آنها با تلاوت قرآن كه مشتمل بر انواع درسهاى عقيدتى و عملى و اخلاقى است و همچنين عبادات شبانه خود را بسازند و آماده تبليغ اسلام و دفاع از آن گردند.
ولى از بعضى روايات استفاده مىشود جمعى از مسلمانان در نگهداشتن حساب «ثلث» و «نصف» و «دو ثلث» گرفتار اشكال و دردسر مىشدند و اين امر سبب مىشد كه گاه تمام شب را بيدار بمانند، و مشغول عبادت باشند، تا آنجا كه پاهاى آنها به خاطر قيام شبانه ورم كرد! لذا خداوند اين حكم را بر آنها تخفيف داد و فرمود: «او مىداند كه شما نمىتوانيد مقدار آن را (به دقت) اندازه گيرى كنيد (براى عبادت كردن) پس شما را بخشيد، اكنون آنچه براى شما ميسر است قرآن بخوانيد» (علم ان لن تحصوه فتاب عليكم فاقرؤا ما تيسر من القرآن).
سپس به بيان دليل ديگرى براى اين تخفيف پرداخته، مىافزايد: خداوند «مىداند به زودى گروهى از شما بيمار مىشوند، و گروهى ديگر براى به دست آوردن فضل الهى (و كسب روزى) به سفر مىروند، و گروهى ديگر در راه خدا جهاد مىكنند» و از تلاوت قرآن باز مىمانند (علم ان سيكون منكم مرضى و آخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل الله و آخرون يقاتلون فى سبيل الله).
«پس به اندازهاى كه براى شما ممكن است از آن تلاوت كنيد» (فاقرؤا ما تيسر منه).
امیرحسین
09-08-2011, 11:43 PM
روشن است كه ذكر بيمارى، و مسافرتهاى ضرورى، و جهاد فى سبيل اللّه، به عنوان سه مثال براى عذرهاى موجه است، ولى منحصر به اينها نيست، منظور اين است چون خداوند مىداند شما گرفتار مشكلات مختلف زندگى در روز خواهيد شد، و اين مانع تداوم آن برنامه سنگين است، به شما تخفيف داده است.
در حقيقت در آغاز اسلام به خاطر وجود شرائطى اين تلاوت و عبادت شبانه واجب بوده، و بعد هم از نظر مقدار و هم از نظر حكم تخفيف داده شده، و به صورت يك حكم استحبابى آن هم به مقدار ميسور در آمده است.
البته مهم خوب خواندن و تدبّر و انديشه در آن است. لذا امام علىّ بن موسى الرضا عليه السّلام مىفرمايد: «آن مقدار بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد».
سپس به چهار دستور ديگر در پايان آيه اشاره كرده، و برنامه خودسازى ارائه شده را به اين وسيله تكميل مىكند، مىفرمايد: «و نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد و به خدا قرض الحسنه دهيد [- در راه او انفاق نماييد] و (بدانيد) آنچه را از كارهاى نيك براى خود از پيش مىفرستيد نزد خداوند به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت» (و اقيموا الصلاة و آتوا الزكاة و اقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله هو خيرا و اعظم اجرا).
«و از خداوند آمرزش بطلبيد كه خداوند آمرزنده و مهربان است» (و استغفروا الله ان الله غفور رحيم).
منظور از «نماز» در اينجا نمازهاى واجب پنجگانه و منظور از «زكات» زكات واجب است، منظور از دادن «قرض الحسنه» به خداوند همان انفاقهاى مستحبى است، و اين بزرگوارانهترين تعبيرى است كه در اين زمينه تصور مىشود، چرا كه مالك تمام ملكها، از كسى كه مطلقا چيزى از خود ندارد قرض مىطلبد، تا از اين طريق او را تشويق به انفاق و ايثار و كسب فضيلت اين عمل خير كند، و از اين طريق تربيت شود و تكامل يابد.
ذكر «استغفار» در پايان اين دستورات ممكن است اشاره به اين باشد كه مبادا با انجام اين طاعات خود را انسان كاملى بدانيد و به اصطلاح طلبكار تصور كنيد، بلكه همواره بايد خود را مقصر بشمريد، و عذر به درگاه خدا آوريد، «ورنه سزاوار خداونديش كس نتواند كه به جا آورد».
«پايان سوره مزّمّل»
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.