PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره طلاق [65]



امیرحسین
09-07-2011, 09:33 PM
سوره طلاق [65]

اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 12 آيه است‏.

محتواى سوره:
محتواى اين سوره به دو بخش عمده تقسيم مى‏شود.

بخش اول هفت آيه نخستين سوره است كه پيرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن مى‏گويد.
بخش دوم كه در حقيقت انگيزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند، و عظمت مقام رسول او، و پاداش صالحان، و مجازات بدكاران، بحث مى‏كند، و مجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى اين مسأله مهم اجتماعى ارائه مى‏دهد، ضمنا اين سوره نام ديگرى نيز دارد و آن سوره «نساء قصرى» (بر وزن و معنى صغرى) در مقابل سوره معروف نساء است كه «نساء كبرى» مى‏باشد.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس سوره طلاق را بخواند (و آن را در برنامه‏هاى زندگى خود به كار بندد) بر سنت پيامبر از دنيا مى‏رود».

امیرحسین
09-07-2011, 09:34 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- شرايط طلاق و جدائى: در نخستين آيه روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مى‏كند، مى‏فرمايد: «اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عدّه آنها را طلاق گوييد» (يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن).

يعنى، صيغه طلاق در زمانى اجرا شود كه زن از عادت ماهيانه پاك شده، و با همسرش نزديكى نكرده باشد.

و اين نخستين شرط طلاق است.
سپس به دومين حكم كه مسأله نگهداشتن حساب عدّه است پرداخته، مى‏فرمايد: «و حساب عدّه را نگه داريد» (و احصوا العدة).

دقيقا ملاحظه كنيد كه سه بار زن، ايّام پاكى خود را به پايان رساند و عادت ماهيانه ببيند، هنگامى كه سومين دوران پاكى پايان يافت، و وارد عادت ماهيانه سوّم شد، ايّام عدّه سر آمده و پايان يافته است.

قابل توجه اين كه: مخاطب به نگهدارى حساب عدّه، مردان هستند، اين به خاطر آن است كه مسأله «حقّ نفقه و مسكن» بر عهده آنهاست، و همچنين «حق رجوع» نيز از آن آنان است، و گر نه زنان نيز موظفند كه براى روشن شدن تكليفشان حساب عدّه را دقيقا نگه دارند.

بعد از اين دستور، همه مردم را به تقوا و پرهيزكارى دعوت كرده، مى‏فرمايد:
«و از خدائى كه پروردگار شماست بپرهيزيد» (و اتقوا الله ربكم).

او پروردگار و مربى شماست، و دستوراتش، ضامن سعادت شما مى‏باشد، بنابر اين فرمانهاى او را به كار بنديد و از عصيان و نافرمانيش بپرهيزيد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:34 PM
بعد به «سومين» و «چهارمين» حكم- كه يكى مربوط به شوهران و ديگرى مربوط به زنان است- پرداخته، مى‏فرمايد: «نه شما آنها را از خانه‏هايشان، بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عدّه) بيرون روند» (لا تخرجوهن من بيوتهن و لا يخرجن).

گرچه بسيارى از بى‏خبران، اين حكم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمى‏كنند، و به محض جارى شدن صيغه طلاق، هم مرد به خود اجازه مى‏دهد كه زن را بيرون كند، و هم زن خود را آزاد مى‏پندارد كه از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد، ولى اين حكم اسلامى فلسفه بسيار مهمى دارد، زيرا علاوه بر حفظ احترام زن، غالبا زمينه را براى بازگشت شوهر از طلاق، و تحكيم پيوند زناشوئى، فراهم مى‏سازد.

پشت پا زدن به اين حكم مهم اسلامى كه در متن قرآن مجيد آمده است سبب مى‏شود بسيارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود، در حالى كه اگر اين حكم اجرا مى‏شد، غالبا به آشتى و بازگشت مجدّد منتهى مى‏گشت.

ولى از آنجا كه گاهى شرائطى فراهم مى‏شود كه نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقت‏فرساست، به دنبال آن پنجمين حكم را به صورت استثناء اضافه كرده، مى‏گويد: «مگر اين كه كار زشت آشكارى انجام دهند» (الا ان يأتين بفاحشة مبينة).

مثلا آنقدر ناسازگارى، بدخلقى، و بد زبانى با همسر و كسان او كند كه ادامه حضور او در منزل، باعث مشكلات بيشتر گردد.

به دنبال بيان اين احكام به عنوان تأكيد مى‏افزايد: «اينها حدود و مرزهاى الهى است و هر كس از حدود الهى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده» (و تلك حدود الله و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه).

چرا كه اين قوانين و مقررات الهى ضامن مصالح خود مكلفين است.

امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
در پايان آيه ضمن اشاره لطيفى به فلسفه عدّه، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى، مى‏فرمايد: «تو نمى‏دانى شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحى) فراهم كند» (لا تدرى لعل الله يحدث بعد ذلك امرا).

با گذشتن زمان، طوفان خشم و غضب كه غالبا موجب تصميمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مى‏شود فرو مى‏نشيند، و حضور دائمى زن در خانه در كنار مرد در مدّت عدّه، و يادآورى عواقب شوم طلاق، مخصوصا در آنجا كه پاى فرزندانى در كار است، و اظهار محبت هر يك نسبت به ديگرى، زمينه‏ساز رجوع مى‏گردد.

در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم: «زن مطلّقه در دوران عدّه‏اش مى‏تواند آرايش كند، سرمه در چشم نمايد، و موهاى خود را رنگين، و خود را معطر، و هر لباسى كه مورد علاقه اوست بپوشد، زيرا خداوند مى‏فرمايد: شايد خدا بعد از اين ماجرا وضع تازه‏اى فراهم سازد، و ممكن است از همين راه زن بار ديگر قلب مرد را تسخير كرده و مرد رجوع كند».

طلاق منفورترين حلالها

اصل مسأله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.

به همين دليل در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت گرديده، در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «چيزى از امور حلال، در پيشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نيست».

چرا كه طلاق مشكلات زيادى براى خانواده‏ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى‏آورد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
(آيه 2)- يا سازش يا جدائى خدا پسندانه! در ادامه بحثهاى مربوط به «طلاق» در اين آيه به چند حكم ديگر اشاره مى‏كند، نخست مى‏فرمايد: «و چون عدّه آنها سر آمد، آنها را بطرز شايسته‏اى نگه داريد يا بطرز شايسته‏اى از آنان جدا شويد» (فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف).

منظور از «بلغن اجلهنّ» (رسيدن به پايان مدت) رسيدن به اواخر مدت است. و گر نه رجوع كردن بعد از پايان عده جايز نيست مگر اين كه نگهدارى آنها از طريق عقد جديد صورت گيرد.

همان گونه كه زندگى مشترك بايد روى اصول صحيح و طرز انسانى و شايسته باشد، جدائى نيز بايد خالى از هر گونه جار و جنجال و دعوى و نزاع و بدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضييع حقوق بوده باشد، چرا كه ممكن است در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيفتند، ولى بدرفتاريهاى هنگام جدائى چنان جوّ فكرى آنها را تيره و تار ساخته كه راه بازگشت را به روى آنها مى‏بندد، از سوى ديگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به يك جامعه، و جدائى توأم با مخاصمه و امور ناشايست نه تنها در خود آنها اثر مى‏گذارد كه در فاميل دو طرف هم اثرات زيانبارى دارد، و گاه زمينه همكاريهاى آنها را در آينده بكلى بر باد مى‏دهد.

سپس به دومين حكم اشاره كرده، مى‏افزايد: «و (هنگام طلاق و جدائى) دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد» (و اشهدوا ذوى عدل منكم). تا اگر در آينده اختلافى روى دهد، هيچ يك از طرفين، نتوانند واقعيتها را انكار كنند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
و در سومين دستور، وظيفه شهود را چنين بيان مى‏كند: «و شهادت را براى خدا برپا داريد» (و اقيموا الشهادة لله).

مبادا تمايلى قلبى شما به يكى از دو طرف، مانع شهادت به حق باشد.

سپس به عنوان تأكيد در باره تمام احكام گذشته مى‏افزايد: «اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مى‏شوند»! (ذلكم يوعظ به من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر).

و از آنجا كه گاهى مسائل مربوط به معيشت و زندگى آينده و يا گرفتاريهاى ديگر خانوادگى سبب مى‏شود كه دو همسر به هنگام طلاق يا رجوع، و يا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جادّه حق و عدالت منحرف شوند در پايان آيه مى‏فرمايد:
«و هر كس از خدا بپرهيزد و ترك گناه كند خداوند براى او راه نجاتى قرار مى‏دهد» و مشكلات زندگى او را حل مى‏كند (و من يتق الله يجعل له مخرجا).

امیرحسین
09-07-2011, 09:36 PM
(آيه 3)- «و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد» (و يرزقه من حيث لا يحتسب).
«و هر كس بر خداوند توكل كند (و كار خود را به او واگذارد خدا) كفايت امرش را مى‏كند» (و من يتوكل على الله فهو حسبه).

«خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و خدا براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده‏است» (ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شى‏ء قدرا).

به اين ترتيب به زنان و مردان و شهود هشدار مى‏دهد كه از مشكلات حق نهراسند، و مجرى عدالت باشند، و گشايش كارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا كه خداوند تضمين كرده كه مشكل پرهيزكاران را بگشايد.

آيات فوق از اميد بخش‏ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مى‏بخشد، پرده‏هاى يأس و نوميد را مى‏درد، و به تمام افراد پرهيزكار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مى‏دهد.

در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: «خداوند پرهيزكاران را از شبهات دنيا و حالات سخت مرگ و شدائد روز قيامت رهائى مى‏بخشد».

امیرحسین
09-07-2011, 09:36 PM
(آيه 4)- احكام زنان مطلّقه و حقوق آنها از جمله احكامى كه از آيات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است، و از آنجا كه در آيه 228 سوره بقره حكم زنانى كه عادت ماهيانه مى‏بينند در مسأله عده روشن شده است كه بايد سه بار پاكى را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببينند هنگامى كه براى بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عدّه آنها پايان يافته، ولى در اين ميان افراد ديگرى هستند كه به عللى عادت ماهانه نمى‏بينند و يا باردارند، آيه مورد بحث حكم اين افراد را روشن ساخته و بحث عدّه را تكميل مى‏كند.

نخست مى‏فرمايد: «و از زنانتان آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شك كنيد عدّه آنان سه ماه است» (و اللائى يئسن من المحيض من نسائكم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة اشهر).

«و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديده‏اند» آنها نيز بايد سه ماه تمام عدّه نگهدارند (و اللائى لم يحضن).

سپس به سومين گروه اشاره كرده، مى‏افزايد: «و عدّه زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند» (و اولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن).

به اين ترتيب حكم سه گروه ديگر از زنان در آيه فوق مشخص شده است، دو گروه بايد سه ماه عدّه نگهدارند، و گروه سوم يعنى، زنان باردار با وضع حمل عدّه آنان پايان مى‏گيرد، خواه يك ساعت بعد از طلاق وضع حمل كنند يا مثلا هشت ماه.

منظور از جمله «ان ارتبتم» (هر گاه شك و ترديد كنيد) احتمال و شكّ در وجود «حمل» است، به اين معنى كه اگر بعد از سن يأس (سن پنجاه سالگى در زنان عادى و شصت سالگى در زنان قرشى) احتمال وجود حمل در زنى برود بايد عدّه نگهدارد، اين معنى هر چند كمتر اتفاق مى‏افتد ولى گاه اتفاق افتاده است.

و بالاخره در پايان آيه مجددا روى مسأله تقوا تكيه كرده، مى‏فرمايد:
«و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند كار را بر او آسان مى‏سازد» (و من يتق الله يجعل له من امره يسرا).

هم در اين جهان و هم در جهان ديگر مشكلات او را- چه در رابطه با مسأله جدايى و طلاق و احكام آن و چه در رابطه با مسائل ديگر- به لطفش حل مى‏كند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
(آيه 5)- در اين آيه باز براى تأكيد بيشتر روى احكامى كه در زمينه طلاق و عدّه در آيات قبل آمده، مى‏افزايد: «اين فرمان خداست كه بر شما نازل كرده است» (ذلك امر الله انزله اليكم).

«و هر كس تقواى الهى پيشه كند (و از مخالفت فرمان او بپرهيزد) خداوند گناهانش را مى‏بخشد، و پاداش او را بزرگ مى‏دارد» (و من يتق الله يكفر عنه سيئاته و يعظم له اجرا).

(آيه 6)- اين آيه توضيح بيشترى در باره حقوق زن بعد از جدائى مى‏دهد، هم از نظر «مسكن» و «نفقه» و هم از جهات ديگر.

نخست در باره چگونگى مسكن زنان مطلّقه، مى‏فرمايد: «آنها را هر جا خودتان سكونت داريد و در توانايى شماست سكونت دهيد» (اسكنوهن من حيث سكنتم من وجدكم).

سپس به حكم ديگرى پرداخته، مى‏گويد: «به آنها زيان نرسانيد تا كار را بر آنان تنگ كنيد» و مجبور به ترك منزل شوند (و لا تضآروهن لتضيقوا عليهن).

مبادا كينه توزيها و عداوت و نفرت، شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد، و آنها را از حقوق مسلّم خود در مسكن و نفقه محروم كنيد، و آن چنان در فشار قرار گيرند كه همه چيز را رها كرده، فرار كنند! در سومين حكم در مورد زنان باردار مى‏گويد: «و اگر باردار باشند نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل كنند» (و ان كن اولات حمل فانفقوا عليهن حتى يضعن حملهن).

زيرا مادام كه وضع حمل نكرده‏اند در حال عدّه هستند، و نفقه و مسكن بر همسر واجب است.

امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
و در چهارمين حكم در مورد حقوق «زنان شيرده» مى‏فرمايد: «و اگر براى شما (فرزند را) شير مى‏دهند، پاداش آنها را بپردازيد» (فان ارضعن لكم فآتوهن اجورهن).
اجرتى متناسب با مقدار و زمان شير دادن بر حسب عرف و عادت.

و از آنجا كه بسيار مى‏شود نوزادان و كودكان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائى واقع مى‏شوند در پنجمين حكم، يك دستور قاطع در اين زمينه صادر كرده، مى‏فرمايد: در باره سرنوشت فرزندان كار را «با مشاوره شايسته انجام دهيد» (و أتمروا بينكم بمعروف).

مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع كودكان وارد سازد از نظر جسمى و ظاهرى گرفتار خسران شوند، و يا از نظر عاطفى از محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گيرند، و منافع نوزاد بى‏دفاع را فداى اختلافات و اغراض خويش نكنند.

و از آنجا كه گاهى توافق لازم ميان دو همسر بعد از طلاق براى حفظ مصالح فرزند و مسأله شير دادن حاصل نمى‏شود در ششمين حكم مى‏فرمايد: «و اگر هر كدام بر ديگرى سخت گرفتيد و به توافق نرسيديد زن ديگرى شير دادن آن بچه را بر عهده مى‏گيرد» تا كشمكشها ادامه نيابد (و ان تعاسرتم فسترضع له اخرى).

اشاره به اين كه اگر اختلافها به طول انجاميد خود را معطل نكنيد، و كودك را به ديگرى بسپاريد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
(آيه 7)- اين آيه هفتمين و آخرين حكم را در اين زمينه بيان كرده، مى‏افزايد: «آنان كه امكانات وسيعى دارند، از امكانات وسيع خود انفاق كنند، و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند، خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده، تكليف نمى‏كند» (لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله لا يكلف الله نفسا الا ما آتاها).

دستور انفاق به اندازه توانائى هم مربوط به زنانى است كه بعد از جدائى، شير دادن كودكان را بر عهده مى‏گيرند، و هم مربوط به ايام عدّه است كه در آيات قبل بطور اجمال اشاره شده بود.

به هر حال آنها كه توانائى كافى دارند، بايد مضايقه و سختگيرى نكنند، و آنها كه تمكن مالى ندارند، بيش از توانائى خود مأمور نيستند، و زنان نمى‏توانند ايرادى به آنها داشته باشند.

و در پايان آيه، براى اين كه تنگى معيشت، سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد، و هيچ يك زبان به شكايت نگشايند، مى‏فرمايد: «خداوند به زودى بعد از سختيها، آسانى قرار مى‏دهد» (سيجعل الله بعد عسر يسرا).

يعنى، غم مخوريد، بيتابى نكنيد، دنيا به يك حال نمى‏ماند، مبادا مشكلات مقطعى و زود گذر رشته صبر و شكيبائى شما را پاره كند.

(آيه 8)- سر انجام دردناك سركشان شيوه قرآن اين است كه در بسيارى از موارد بعد از ذكر يك سلسله از دستورات عملى اشاره به وضع امتهاى پيشين مى‏كند، تا مسلمانان نتيجه «اطاعت» و «عصيان» را در سرگذشت آنها با چشم ببينند، و مسأله شكل حسى به خود گيرد.

لذا در اين سوره نيز بعد از ذكر وظائف مردان و زنان در موقع طلاق و جدائى به سراغ همين معنى رفته، و به عاصيان و گردنكشان هشدار مى‏دهد.

نخست مى‏فرمايد: «چه بسيار شهر و آباديها كه اهل آن از فرمان پروردگار و رسولانش سرپيچى كردند، و ما به شدت به حسابشان رسيديم و به مجازات كم نظيرى گرفتار ساختيم»! (و كاين من قرية عتت عن امر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها عذابا نكرا).

امیرحسین
09-07-2011, 09:38 PM
(آيه 9)- سپس در اين آيه مى‏افزايد: «آنها آثار سوء كار خود را چشيدند، و عاقبت كارشان خسران بود» (فذاقت وبال امرها و كان عاقبة امرها خسرا).

چه زيانى از اين بدتر كه سرمايه‏هاى خداداد را از كف دادند، و در اين بازار تجارت دنيا نه تنها متاعى نخريدند بلكه سر انجام با عذاب الهى نابود شدند.

(آيه 10)- سپس به عذاب اخروى آنها اشاره كرده، مى‏فرمايد: «خداوند عذاب سختى براى آنها آماده ساخته» (اعد الله لهم عذابا شديدا).

عذابى دردناك، شديد، وحشت انگيز، خوار كننده، رسواگر، و هميشگى در دوزخ براى آنها از هم اكنون فراهم است.

حال كه چنين است «پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اى خردمندانى كه ايمان آورده‏ايد»! (فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين آمنوا).

فكر و انديشه از يكسو، ايمان و آيات الهى از سوى ديگر، به شما هشدار مى‏دهد كه سرنوشت اقوام متمرد و طغيانگر را ببينيد، و از آن عبرت بگيريد، مبادا در صف آنها واقع شويد.

سپس مؤمنان انديشمند را مخاطب ساخته، مى‏افزايد: «خداوند چيزى كه مايه تذكر است بر شما نازل كرده است» (قد انزل الله اليكم ذكرا).

امیرحسین
09-07-2011, 09:38 PM
(آيه 11)- «رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مى‏كند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند از تاريكيها به سوى نور، خارج سازد» (رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبينات ليخرج الذين آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الى النور).

هدف نهائى از ارسال اين رسول و انزال اين كتاب آسمانى اين است كه با تلاوت آيات الهى آنها را از ظلمتهاى كفر و جهل و گناه و فساد اخلاق بيرون آورده، به سوى نور ايمان، و توحيد، و تقوا، رهنمون گردد.

و در پايان آيه به اجر و پاداش كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند اشاره كرده، مى‏افزايد: «و هر كس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد (و اين راه را تداوم بخشد خداوند) او را در باغهايى از بهشت وارد مى‏سازد كه از زير (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مى‏مانند، و خداوند روزى نيكوئى براى او قرار داده است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا قد احسن الله له رزقا).

تعبير «رزقا» مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه موهبت الهى را در آخرت و حتى در دنيا نيز در بر مى‏گيرد، چرا كه افراد مؤمن و پرهيزكار در اين دنيا نيز زندگى پاكتر و آرامتر و لذتبخش‏ترى دارند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:39 PM
(آيه 12)- هدف از آفرينش عالم، معرفت است اين آيه- كه آخرين آيه سوره طلاق است- اشاره پرمعنى و روشنى به عظمت قدرت خداوند در آفرينش آسمانها و زمين، و نيز هدف نهائى اين آفرينش دارد.

نخست مى‏فرمايد: «خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد» (الله الذى خلق سبع سماوات).
«و از زمين نيز همانند آنها را» (و من الارض مثلهن).

يعنى، همان گونه كه آسمانها «هفتگانه» اند زمينها نيز هفتگانه مى‏باشند، و اين تنها آيه‏اى از قرآن مجيد است كه اشاره به زمينهاى هفتگانه مى‏كند.

با توجه به آيه 6 سوره صافات كه مى‏گويد: «ما آسمان نزديك (آسمان اول) را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم».

روشن مى‏شود كه آنچه ما مى‏بينيم و علم و دانش بشر به آن احاطه دارد همه مربوط به آسمان اول است، و ماوراى اين ثوابت و سيّارات، شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس علم ما بيرون است.

اما زمينهاى هفتگانه ممكن است اشاره به طبقات مختلف كره زمين باشد، زيرا امروز ثابت شده كه زمين از قشرهاى گوناگونى تشكيل يافته، و يا اشاره به اقليمهاى هفتگانه روى زمين باشد چرا كه هم در گذشته و هم امروز كره زمين را به هفت «منطقه» تقسيم مى‏كردند.

سپس به مسأله تدبير اين عالم بزرگ به فرمان خداوند اشاره كرده، مى‏افزايد:
«فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مى‏آيد» (يتنزل الامر بينهن).

و در پايان به هدف اين آفرينش عظيم اشاره كرده، مى‏گويد: «اينها همه به خاطر آن است «تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اين كه علم خداوند به همه چيز احاطه دارد» (لتعلموا ان الله على كل شى‏ء قدير و ان الله قد احاط بكل شى‏ء علما).

انسان بايد بداند او بر تمام اسرار وجودش احاطه دارد، و از همه اعمالش با خبر است، و نيز بداند وعده‏هايش در زمينه معاد و رستاخيز، در زمينه پاداش و كيفر و در زمينه وعده پيروزى مؤمنان تخلف ناپذير است.

«پايان سوره طلاق»