توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره طلاق [65]
امیرحسین
09-07-2011, 09:33 PM
سوره طلاق [65]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 12 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره به دو بخش عمده تقسيم مىشود.
بخش اول هفت آيه نخستين سوره است كه پيرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن مىگويد.
بخش دوم كه در حقيقت انگيزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند، و عظمت مقام رسول او، و پاداش صالحان، و مجازات بدكاران، بحث مىكند، و مجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى اين مسأله مهم اجتماعى ارائه مىدهد، ضمنا اين سوره نام ديگرى نيز دارد و آن سوره «نساء قصرى» (بر وزن و معنى صغرى) در مقابل سوره معروف نساء است كه «نساء كبرى» مىباشد.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس سوره طلاق را بخواند (و آن را در برنامههاى زندگى خود به كار بندد) بر سنت پيامبر از دنيا مىرود».
امیرحسین
09-07-2011, 09:34 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- شرايط طلاق و جدائى: در نخستين آيه روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مىكند، مىفرمايد: «اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عدّه آنها را طلاق گوييد» (يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن).
يعنى، صيغه طلاق در زمانى اجرا شود كه زن از عادت ماهيانه پاك شده، و با همسرش نزديكى نكرده باشد.
و اين نخستين شرط طلاق است.
سپس به دومين حكم كه مسأله نگهداشتن حساب عدّه است پرداخته، مىفرمايد: «و حساب عدّه را نگه داريد» (و احصوا العدة).
دقيقا ملاحظه كنيد كه سه بار زن، ايّام پاكى خود را به پايان رساند و عادت ماهيانه ببيند، هنگامى كه سومين دوران پاكى پايان يافت، و وارد عادت ماهيانه سوّم شد، ايّام عدّه سر آمده و پايان يافته است.
قابل توجه اين كه: مخاطب به نگهدارى حساب عدّه، مردان هستند، اين به خاطر آن است كه مسأله «حقّ نفقه و مسكن» بر عهده آنهاست، و همچنين «حق رجوع» نيز از آن آنان است، و گر نه زنان نيز موظفند كه براى روشن شدن تكليفشان حساب عدّه را دقيقا نگه دارند.
بعد از اين دستور، همه مردم را به تقوا و پرهيزكارى دعوت كرده، مىفرمايد:
«و از خدائى كه پروردگار شماست بپرهيزيد» (و اتقوا الله ربكم).
او پروردگار و مربى شماست، و دستوراتش، ضامن سعادت شما مىباشد، بنابر اين فرمانهاى او را به كار بنديد و از عصيان و نافرمانيش بپرهيزيد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:34 PM
بعد به «سومين» و «چهارمين» حكم- كه يكى مربوط به شوهران و ديگرى مربوط به زنان است- پرداخته، مىفرمايد: «نه شما آنها را از خانههايشان، بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عدّه) بيرون روند» (لا تخرجوهن من بيوتهن و لا يخرجن).
گرچه بسيارى از بىخبران، اين حكم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمىكنند، و به محض جارى شدن صيغه طلاق، هم مرد به خود اجازه مىدهد كه زن را بيرون كند، و هم زن خود را آزاد مىپندارد كه از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد، ولى اين حكم اسلامى فلسفه بسيار مهمى دارد، زيرا علاوه بر حفظ احترام زن، غالبا زمينه را براى بازگشت شوهر از طلاق، و تحكيم پيوند زناشوئى، فراهم مىسازد.
پشت پا زدن به اين حكم مهم اسلامى كه در متن قرآن مجيد آمده است سبب مىشود بسيارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود، در حالى كه اگر اين حكم اجرا مىشد، غالبا به آشتى و بازگشت مجدّد منتهى مىگشت.
ولى از آنجا كه گاهى شرائطى فراهم مىشود كه نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقتفرساست، به دنبال آن پنجمين حكم را به صورت استثناء اضافه كرده، مىگويد: «مگر اين كه كار زشت آشكارى انجام دهند» (الا ان يأتين بفاحشة مبينة).
مثلا آنقدر ناسازگارى، بدخلقى، و بد زبانى با همسر و كسان او كند كه ادامه حضور او در منزل، باعث مشكلات بيشتر گردد.
به دنبال بيان اين احكام به عنوان تأكيد مىافزايد: «اينها حدود و مرزهاى الهى است و هر كس از حدود الهى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده» (و تلك حدود الله و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه).
چرا كه اين قوانين و مقررات الهى ضامن مصالح خود مكلفين است.
امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
در پايان آيه ضمن اشاره لطيفى به فلسفه عدّه، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى، مىفرمايد: «تو نمىدانى شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحى) فراهم كند» (لا تدرى لعل الله يحدث بعد ذلك امرا).
با گذشتن زمان، طوفان خشم و غضب كه غالبا موجب تصميمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مىشود فرو مىنشيند، و حضور دائمى زن در خانه در كنار مرد در مدّت عدّه، و يادآورى عواقب شوم طلاق، مخصوصا در آنجا كه پاى فرزندانى در كار است، و اظهار محبت هر يك نسبت به ديگرى، زمينهساز رجوع مىگردد.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «زن مطلّقه در دوران عدّهاش مىتواند آرايش كند، سرمه در چشم نمايد، و موهاى خود را رنگين، و خود را معطر، و هر لباسى كه مورد علاقه اوست بپوشد، زيرا خداوند مىفرمايد: شايد خدا بعد از اين ماجرا وضع تازهاى فراهم سازد، و ممكن است از همين راه زن بار ديگر قلب مرد را تسخير كرده و مرد رجوع كند».
طلاق منفورترين حلالها
اصل مسأله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.
به همين دليل در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت گرديده، در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «چيزى از امور حلال، در پيشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نيست».
چرا كه طلاق مشكلات زيادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
(آيه 2)- يا سازش يا جدائى خدا پسندانه! در ادامه بحثهاى مربوط به «طلاق» در اين آيه به چند حكم ديگر اشاره مىكند، نخست مىفرمايد: «و چون عدّه آنها سر آمد، آنها را بطرز شايستهاى نگه داريد يا بطرز شايستهاى از آنان جدا شويد» (فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف).
منظور از «بلغن اجلهنّ» (رسيدن به پايان مدت) رسيدن به اواخر مدت است. و گر نه رجوع كردن بعد از پايان عده جايز نيست مگر اين كه نگهدارى آنها از طريق عقد جديد صورت گيرد.
همان گونه كه زندگى مشترك بايد روى اصول صحيح و طرز انسانى و شايسته باشد، جدائى نيز بايد خالى از هر گونه جار و جنجال و دعوى و نزاع و بدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضييع حقوق بوده باشد، چرا كه ممكن است در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيفتند، ولى بدرفتاريهاى هنگام جدائى چنان جوّ فكرى آنها را تيره و تار ساخته كه راه بازگشت را به روى آنها مىبندد، از سوى ديگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به يك جامعه، و جدائى توأم با مخاصمه و امور ناشايست نه تنها در خود آنها اثر مىگذارد كه در فاميل دو طرف هم اثرات زيانبارى دارد، و گاه زمينه همكاريهاى آنها را در آينده بكلى بر باد مىدهد.
سپس به دومين حكم اشاره كرده، مىافزايد: «و (هنگام طلاق و جدائى) دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد» (و اشهدوا ذوى عدل منكم). تا اگر در آينده اختلافى روى دهد، هيچ يك از طرفين، نتوانند واقعيتها را انكار كنند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:35 PM
و در سومين دستور، وظيفه شهود را چنين بيان مىكند: «و شهادت را براى خدا برپا داريد» (و اقيموا الشهادة لله).
مبادا تمايلى قلبى شما به يكى از دو طرف، مانع شهادت به حق باشد.
سپس به عنوان تأكيد در باره تمام احكام گذشته مىافزايد: «اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مىشوند»! (ذلكم يوعظ به من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر).
و از آنجا كه گاهى مسائل مربوط به معيشت و زندگى آينده و يا گرفتاريهاى ديگر خانوادگى سبب مىشود كه دو همسر به هنگام طلاق يا رجوع، و يا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جادّه حق و عدالت منحرف شوند در پايان آيه مىفرمايد:
«و هر كس از خدا بپرهيزد و ترك گناه كند خداوند براى او راه نجاتى قرار مىدهد» و مشكلات زندگى او را حل مىكند (و من يتق الله يجعل له مخرجا).
امیرحسین
09-07-2011, 09:36 PM
(آيه 3)- «و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مىدهد» (و يرزقه من حيث لا يحتسب).
«و هر كس بر خداوند توكل كند (و كار خود را به او واگذارد خدا) كفايت امرش را مىكند» (و من يتوكل على الله فهو حسبه).
«خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و خدا براى هر چيزى اندازهاى قرار دادهاست» (ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شىء قدرا).
به اين ترتيب به زنان و مردان و شهود هشدار مىدهد كه از مشكلات حق نهراسند، و مجرى عدالت باشند، و گشايش كارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا كه خداوند تضمين كرده كه مشكل پرهيزكاران را بگشايد.
آيات فوق از اميد بخشترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مىبخشد، پردههاى يأس و نوميد را مىدرد، و به تمام افراد پرهيزكار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مىدهد.
در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: «خداوند پرهيزكاران را از شبهات دنيا و حالات سخت مرگ و شدائد روز قيامت رهائى مىبخشد».
امیرحسین
09-07-2011, 09:36 PM
(آيه 4)- احكام زنان مطلّقه و حقوق آنها از جمله احكامى كه از آيات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است، و از آنجا كه در آيه 228 سوره بقره حكم زنانى كه عادت ماهيانه مىبينند در مسأله عده روشن شده است كه بايد سه بار پاكى را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببينند هنگامى كه براى بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عدّه آنها پايان يافته، ولى در اين ميان افراد ديگرى هستند كه به عللى عادت ماهانه نمىبينند و يا باردارند، آيه مورد بحث حكم اين افراد را روشن ساخته و بحث عدّه را تكميل مىكند.
نخست مىفرمايد: «و از زنانتان آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شك كنيد عدّه آنان سه ماه است» (و اللائى يئسن من المحيض من نسائكم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة اشهر).
«و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديدهاند» آنها نيز بايد سه ماه تمام عدّه نگهدارند (و اللائى لم يحضن).
سپس به سومين گروه اشاره كرده، مىافزايد: «و عدّه زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند» (و اولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن).
به اين ترتيب حكم سه گروه ديگر از زنان در آيه فوق مشخص شده است، دو گروه بايد سه ماه عدّه نگهدارند، و گروه سوم يعنى، زنان باردار با وضع حمل عدّه آنان پايان مىگيرد، خواه يك ساعت بعد از طلاق وضع حمل كنند يا مثلا هشت ماه.
منظور از جمله «ان ارتبتم» (هر گاه شك و ترديد كنيد) احتمال و شكّ در وجود «حمل» است، به اين معنى كه اگر بعد از سن يأس (سن پنجاه سالگى در زنان عادى و شصت سالگى در زنان قرشى) احتمال وجود حمل در زنى برود بايد عدّه نگهدارد، اين معنى هر چند كمتر اتفاق مىافتد ولى گاه اتفاق افتاده است.
و بالاخره در پايان آيه مجددا روى مسأله تقوا تكيه كرده، مىفرمايد:
«و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند كار را بر او آسان مىسازد» (و من يتق الله يجعل له من امره يسرا).
هم در اين جهان و هم در جهان ديگر مشكلات او را- چه در رابطه با مسأله جدايى و طلاق و احكام آن و چه در رابطه با مسائل ديگر- به لطفش حل مىكند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
(آيه 5)- در اين آيه باز براى تأكيد بيشتر روى احكامى كه در زمينه طلاق و عدّه در آيات قبل آمده، مىافزايد: «اين فرمان خداست كه بر شما نازل كرده است» (ذلك امر الله انزله اليكم).
«و هر كس تقواى الهى پيشه كند (و از مخالفت فرمان او بپرهيزد) خداوند گناهانش را مىبخشد، و پاداش او را بزرگ مىدارد» (و من يتق الله يكفر عنه سيئاته و يعظم له اجرا).
(آيه 6)- اين آيه توضيح بيشترى در باره حقوق زن بعد از جدائى مىدهد، هم از نظر «مسكن» و «نفقه» و هم از جهات ديگر.
نخست در باره چگونگى مسكن زنان مطلّقه، مىفرمايد: «آنها را هر جا خودتان سكونت داريد و در توانايى شماست سكونت دهيد» (اسكنوهن من حيث سكنتم من وجدكم).
سپس به حكم ديگرى پرداخته، مىگويد: «به آنها زيان نرسانيد تا كار را بر آنان تنگ كنيد» و مجبور به ترك منزل شوند (و لا تضآروهن لتضيقوا عليهن).
مبادا كينه توزيها و عداوت و نفرت، شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد، و آنها را از حقوق مسلّم خود در مسكن و نفقه محروم كنيد، و آن چنان در فشار قرار گيرند كه همه چيز را رها كرده، فرار كنند! در سومين حكم در مورد زنان باردار مىگويد: «و اگر باردار باشند نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل كنند» (و ان كن اولات حمل فانفقوا عليهن حتى يضعن حملهن).
زيرا مادام كه وضع حمل نكردهاند در حال عدّه هستند، و نفقه و مسكن بر همسر واجب است.
امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
و در چهارمين حكم در مورد حقوق «زنان شيرده» مىفرمايد: «و اگر براى شما (فرزند را) شير مىدهند، پاداش آنها را بپردازيد» (فان ارضعن لكم فآتوهن اجورهن).
اجرتى متناسب با مقدار و زمان شير دادن بر حسب عرف و عادت.
و از آنجا كه بسيار مىشود نوزادان و كودكان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائى واقع مىشوند در پنجمين حكم، يك دستور قاطع در اين زمينه صادر كرده، مىفرمايد: در باره سرنوشت فرزندان كار را «با مشاوره شايسته انجام دهيد» (و أتمروا بينكم بمعروف).
مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع كودكان وارد سازد از نظر جسمى و ظاهرى گرفتار خسران شوند، و يا از نظر عاطفى از محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گيرند، و منافع نوزاد بىدفاع را فداى اختلافات و اغراض خويش نكنند.
و از آنجا كه گاهى توافق لازم ميان دو همسر بعد از طلاق براى حفظ مصالح فرزند و مسأله شير دادن حاصل نمىشود در ششمين حكم مىفرمايد: «و اگر هر كدام بر ديگرى سخت گرفتيد و به توافق نرسيديد زن ديگرى شير دادن آن بچه را بر عهده مىگيرد» تا كشمكشها ادامه نيابد (و ان تعاسرتم فسترضع له اخرى).
اشاره به اين كه اگر اختلافها به طول انجاميد خود را معطل نكنيد، و كودك را به ديگرى بسپاريد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:37 PM
(آيه 7)- اين آيه هفتمين و آخرين حكم را در اين زمينه بيان كرده، مىافزايد: «آنان كه امكانات وسيعى دارند، از امكانات وسيع خود انفاق كنند، و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند، خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده، تكليف نمىكند» (لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله لا يكلف الله نفسا الا ما آتاها).
دستور انفاق به اندازه توانائى هم مربوط به زنانى است كه بعد از جدائى، شير دادن كودكان را بر عهده مىگيرند، و هم مربوط به ايام عدّه است كه در آيات قبل بطور اجمال اشاره شده بود.
به هر حال آنها كه توانائى كافى دارند، بايد مضايقه و سختگيرى نكنند، و آنها كه تمكن مالى ندارند، بيش از توانائى خود مأمور نيستند، و زنان نمىتوانند ايرادى به آنها داشته باشند.
و در پايان آيه، براى اين كه تنگى معيشت، سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد، و هيچ يك زبان به شكايت نگشايند، مىفرمايد: «خداوند به زودى بعد از سختيها، آسانى قرار مىدهد» (سيجعل الله بعد عسر يسرا).
يعنى، غم مخوريد، بيتابى نكنيد، دنيا به يك حال نمىماند، مبادا مشكلات مقطعى و زود گذر رشته صبر و شكيبائى شما را پاره كند.
(آيه 8)- سر انجام دردناك سركشان شيوه قرآن اين است كه در بسيارى از موارد بعد از ذكر يك سلسله از دستورات عملى اشاره به وضع امتهاى پيشين مىكند، تا مسلمانان نتيجه «اطاعت» و «عصيان» را در سرگذشت آنها با چشم ببينند، و مسأله شكل حسى به خود گيرد.
لذا در اين سوره نيز بعد از ذكر وظائف مردان و زنان در موقع طلاق و جدائى به سراغ همين معنى رفته، و به عاصيان و گردنكشان هشدار مىدهد.
نخست مىفرمايد: «چه بسيار شهر و آباديها كه اهل آن از فرمان پروردگار و رسولانش سرپيچى كردند، و ما به شدت به حسابشان رسيديم و به مجازات كم نظيرى گرفتار ساختيم»! (و كاين من قرية عتت عن امر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها عذابا نكرا).
امیرحسین
09-07-2011, 09:38 PM
(آيه 9)- سپس در اين آيه مىافزايد: «آنها آثار سوء كار خود را چشيدند، و عاقبت كارشان خسران بود» (فذاقت وبال امرها و كان عاقبة امرها خسرا).
چه زيانى از اين بدتر كه سرمايههاى خداداد را از كف دادند، و در اين بازار تجارت دنيا نه تنها متاعى نخريدند بلكه سر انجام با عذاب الهى نابود شدند.
(آيه 10)- سپس به عذاب اخروى آنها اشاره كرده، مىفرمايد: «خداوند عذاب سختى براى آنها آماده ساخته» (اعد الله لهم عذابا شديدا).
عذابى دردناك، شديد، وحشت انگيز، خوار كننده، رسواگر، و هميشگى در دوزخ براى آنها از هم اكنون فراهم است.
حال كه چنين است «پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اى خردمندانى كه ايمان آوردهايد»! (فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين آمنوا).
فكر و انديشه از يكسو، ايمان و آيات الهى از سوى ديگر، به شما هشدار مىدهد كه سرنوشت اقوام متمرد و طغيانگر را ببينيد، و از آن عبرت بگيريد، مبادا در صف آنها واقع شويد.
سپس مؤمنان انديشمند را مخاطب ساخته، مىافزايد: «خداوند چيزى كه مايه تذكر است بر شما نازل كرده است» (قد انزل الله اليكم ذكرا).
امیرحسین
09-07-2011, 09:38 PM
(آيه 11)- «رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مىكند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند از تاريكيها به سوى نور، خارج سازد» (رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبينات ليخرج الذين آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الى النور).
هدف نهائى از ارسال اين رسول و انزال اين كتاب آسمانى اين است كه با تلاوت آيات الهى آنها را از ظلمتهاى كفر و جهل و گناه و فساد اخلاق بيرون آورده، به سوى نور ايمان، و توحيد، و تقوا، رهنمون گردد.
و در پايان آيه به اجر و پاداش كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند اشاره كرده، مىافزايد: «و هر كس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد (و اين راه را تداوم بخشد خداوند) او را در باغهايى از بهشت وارد مىسازد كه از زير (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مىمانند، و خداوند روزى نيكوئى براى او قرار داده است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا قد احسن الله له رزقا).
تعبير «رزقا» مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه موهبت الهى را در آخرت و حتى در دنيا نيز در بر مىگيرد، چرا كه افراد مؤمن و پرهيزكار در اين دنيا نيز زندگى پاكتر و آرامتر و لذتبخشترى دارند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:39 PM
(آيه 12)- هدف از آفرينش عالم، معرفت است اين آيه- كه آخرين آيه سوره طلاق است- اشاره پرمعنى و روشنى به عظمت قدرت خداوند در آفرينش آسمانها و زمين، و نيز هدف نهائى اين آفرينش دارد.
نخست مىفرمايد: «خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد» (الله الذى خلق سبع سماوات).
«و از زمين نيز همانند آنها را» (و من الارض مثلهن).
يعنى، همان گونه كه آسمانها «هفتگانه» اند زمينها نيز هفتگانه مىباشند، و اين تنها آيهاى از قرآن مجيد است كه اشاره به زمينهاى هفتگانه مىكند.
با توجه به آيه 6 سوره صافات كه مىگويد: «ما آسمان نزديك (آسمان اول) را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم».
روشن مىشود كه آنچه ما مىبينيم و علم و دانش بشر به آن احاطه دارد همه مربوط به آسمان اول است، و ماوراى اين ثوابت و سيّارات، شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس علم ما بيرون است.
اما زمينهاى هفتگانه ممكن است اشاره به طبقات مختلف كره زمين باشد، زيرا امروز ثابت شده كه زمين از قشرهاى گوناگونى تشكيل يافته، و يا اشاره به اقليمهاى هفتگانه روى زمين باشد چرا كه هم در گذشته و هم امروز كره زمين را به هفت «منطقه» تقسيم مىكردند.
سپس به مسأله تدبير اين عالم بزرگ به فرمان خداوند اشاره كرده، مىافزايد:
«فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مىآيد» (يتنزل الامر بينهن).
و در پايان به هدف اين آفرينش عظيم اشاره كرده، مىگويد: «اينها همه به خاطر آن است «تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اين كه علم خداوند به همه چيز احاطه دارد» (لتعلموا ان الله على كل شىء قدير و ان الله قد احاط بكل شىء علما).
انسان بايد بداند او بر تمام اسرار وجودش احاطه دارد، و از همه اعمالش با خبر است، و نيز بداند وعدههايش در زمينه معاد و رستاخيز، در زمينه پاداش و كيفر و در زمينه وعده پيروزى مؤمنان تخلف ناپذير است.
«پايان سوره طلاق»
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.