PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره تغابن [64]



امیرحسین
09-07-2011, 09:28 PM
سوره تغابن [64]

اين سوره در «مدينه» نازل شده و 18 آيه است‏.

محتواى سوره:
لحن آيات اخير اين سوره، با سوره‏هاى مدنى هماهنگ است، ولى صدر آن، با سوره‏هاى مكّى موافقتر است، اما به هر حال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنى، تلقى مى‏كنيم.
از نظر محتوا، اين سوره را مى‏توان به چند بخش تقسيم كرد:
1- آغاز سوره كه از توحيد و صفات و افعال خدا بحث مى‏كند.
2- به دنبال آن، با استفاده از علم خداوند، به مردم هشدار مى‏دهد كه مراقب اعمال پنهان و آشكار خود باشند و سرنوشت اقوام پيشين را فراموش نكنند.
3- در بخش ديگرى از سوره، سخن از معاد است. و اين كه روز قيامت روز «تغابن» و مغبون شدن گروهى و برنده شدن گروه ديگرى است (نام اين سوره نيز از همين گرفته شده).
4- در بخشى ديگر دستور به اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داده و پايه‏هاى اصل نبوت را تحكيم مى‏بخشد.
5- آخرين بخش سوره، مردم را به انفاق در راه خدا تشويق مى‏كند و از اين كه فريفته اموال و اولاد و همسران شوند بر حذر مى‏دارد، و سوره را با نام و صفات خدا پايان مى‏دهد همان گونه كه آغاز كرده بود.

فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «كسى كه سوره تغابن را در نماز فريضه‏اش بخواند شفيع او روز قيامت خواهد شد، و شاهد عادلى است در نزد كسى كه شفاعت او را اجازه مى‏دهد، سپس از او جدا نمى‏شود تا داخل بهشت گردد».
بديهى است اين تلاوت بايد توأم با انديشه باشد انديشه‏اى كه محتواى آن را در عمل منعكس كند، تا اين همه آثار و بركات بر آن مترتب گردد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:28 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)- اين سوره نيز با تسبيح خداوند آغاز مى‏شود، خداوندى كه مالك و حاكم بر كل جهان هستى، و قادر بر همه چيز است.
مى‏فرمايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مى‏گويند» (يسبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).

سپس مى‏افزايد: «مالكيت و حكومت از آن اوست» (له الملك).
«و (به همين دليل) تمام حمد و ستايش نيز به ذات پاك او بر مى‏گردد» (و له الحمد).
«و او بر همه چيز تواناست» (و هو على كل شى‏ء قدير).

(آيه 2)- سپس به امر خلقت و آفرينش كه لازمه قدرت است اشاره كرده، مى‏فرمايد: «او كسى است كه شما را آفريد» (هو الذى خلقكم).

و به شما نعمت آزادى و اختيار داد، لذا «گروهى از شما كافريد و گروهى مؤمن» (فمنكم كافر و منكم مؤمن).

و به اين ترتيب بازار امتحان و آزمايش الهى داغ شد و در اين ميان «خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست» (و الله بما تعملون بصير).

امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 3)- سپس مسأله «خلقت» را با توضيح بيشتر، و با اشاره به هدف آفرينش در اين آيه ادامه داده، مى‏فرمايد: «آسمانها و زمين را به حق آفريد» (خلق السماوات و الارض بالحق).

هم در آفرينش آن، نظام حق و دقيقى است، و هم داراى هدف حكيمانه و مصالح حقّى است، چنانكه در آيه 27 سوره «ص» نيز فرمود: «ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم، اين گمان كافران است».

بعد به آفرينش «انسان» پرداخته و ما را از سير آفاقى به سير انفسى دعوت كرده، مى‏افزايد: «و شما را (در عالم جنين) تصوير كرد، تصويرى زيبا و دلپذير» هم از نظر جسم و هم از نظر جان (و صوركم فاحسن صوركم).

به انسان، ظاهرى آراسته، و باطنى پيراسته، عقلى فروزان و خردى نيرومند داد، و از آنچه در كل جهان هستى است، نمونه‏هائى در وجود او آفريد.

ولى همان گونه كه در پايان آيه مى‏فرمايد: «سر انجام (بازگشت همه) به سوى اوست» (و اليه المصير).

(آيه 4)- و از آنجا كه انسان براى هدف بزرگى آفريده شده بايد دائما تحت مراقبت پروردگار باشد، پروردگارى كه، از درون و برون او با خبر است، لذا در اين آيه مى‏فرمايد: «آنچه را در آسمانها و زمين است مى‏داند، و از آنچه پنهان يا آشكار مى‏كنيد با خبر است، و خداوند از آنچه در درون سينه‏هاست، آگاه است» (يعلم ما فى السماوات و الارض و يعلم ما تسرون و ما تعلنون و الله عليم بذات الصدور).

اين آيه ترسيمى است از علم بى‏پايان خداوند، در سه مرحله: نخست علم او نسبت به تمامى موجودات آسمانها و زمين، سپس علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان مى‏دارند يا آشكار مى‏سازند، و در مرحله سوم مخصوصا روى عقائد باطنى و چگونگى نيّتها و آنچه بر قلب و جان انسان، حاكم است، تكيه مى‏كند.

مسلما توجه به اين حقيقت در اصلاح و تربيت انسان فوق العاده مؤثر است، و انسان را براى وصول به هدف آفرينش و قانون تكامل آماده مى‏سازد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 5)- و از آنجا كه يكى از مؤثّرترين وسائل تربيت و طرق انذار، توجه دادن به سرنوشت اقوام و امتهاى پيشين است، اين آيه يك نگاه اجمالى به زندگى آنها افكنده، سپس انسانها را مخاطب ساخته، مى‏گويد: «آيا خبر كسانى كه پيش از اين كافر شدند به شما نرسيده است؟ (آرى) آنها طعم كيفر گناهان بزرگ خود را چشيدند و (در آخرت نيز) عذاب دردناكى براى آنهاست»؟! (ا لم يأتكم نبأ الذين كفروا من قبل فذاقوا وبال امرهم و لهم عذاب اليم).

شما از كنار شهرهاى بلا ديده و ويران شده آنها، در مسير خود به سوى شام و مناطق ديگر عبور مى‏كنيد، نتيجه كفر و ظلم و عصيانگرى آنها را با چشم مى‏بينيد، و اخبار آنها را در تاريخ مى‏خوانيد.
اين عذاب دنياى آنها بود، در آخرت نيز عذاب دردناكى در انتظارشان است.

(آيه 6)- اين آيه به منشأ اصلى اين سرنوشت دردناك اشاره كرده، مى‏افزايد: «اين به خاطر آن بود كه رسولان آنها (پيوسته) با دلائل روشن به سراغشان مى‏آمدند ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى (مثل ما) مى‏خواهند ما را هدايت كنند»؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ (ذلك بانه كانت تأتيهم رسلهم بالبينات فقالوا ا بشر يهدوننا).

و با اين منطق پوشالى به مخالفت با آنها برخاستند «پس كافر شدند و روى برگرداندند» (فكفروا و تولوا).

«در حالى كه خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى‏نياز بود» (و استغنى الله). و اگر آنها را موظف به ايمان و اطاعت و پرهيز از گناه فرمود تنها براى منفعت خودشان و سعادت و نجاتشان در اين جهان و جهان ديگر بود.

آرى «خداوند بى‏نياز و شايسته ستايش است» (و الله غنى حميد).
اگر جمله كائنات كافر شوند بر دامان كبريائيش گردى نمى‏نشيند، همان گونه كه اگر همه مخلوقات مؤمن و مطيع فرمان او باشند چيزى بر جلالش افزوده نمى‏شود، اين مائيم كه نيازمند به اين برنامه‏هاى تربيتى و سازنده و تكامل بخش هستيم.

امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 7)- در تعقيب بحثهايى كه در آيات قبل، پيرامون هدف‏دار بودن آفرينش آمده در اينجا مسأله معاد و رستاخيز را- كه تكميلى است بر بحث هدف آفرينش انسان- مطرح مى‏كند.

نخست از ادعاى بى‏دليل، منكران رستاخيز، شروع كرده، مى‏فرمايد: «كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد» (زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا).

سپس در تعقيب اين سخن، به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «بگو: آرى به پروردگارم سوگند همه شما (در قيامت) برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل مى‏كرديد به شما خبر داده مى‏شود، و اين براى خداوند آسان است» (قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم و ذلك على الله يسير).

وقتى كه كار دست خداوند قادر متعال است مشكلى در ميان نخواهد بود.

(آيه 8)- در اين آيه چنين نتيجه‏گيرى مى‏كند: اكنون كه قطعا معادى در كار است، «به خدا و رسول او و نورى كه نازل كرده‏ايم ايمان بياوريد» (فآمنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا).
و بدانيد «خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است» (و الله بما تعملون خبير).

به اين ترتيب دستور مى‏دهد كه خود را براى رستاخيز از طريق ايمان و عمل صالح آماده كنند، ايمان به سه اصل «خدا»، «پيامبر» و «قرآن» كه اصول ديگر نيز در آن درج است.

امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
(آيه 9)- روز تغابن و آشكار شدن غبن‏ها در اين آيه به توصيف روز قيامت پرداخته، چنين مى‏گويد: «اين (بعث و نشور و حساب و جزا) در زمانى خواهد بود كه همه شما را در آن روز اجتماع [- روز رستاخيز] گردآورى مى‏كند» (يوم يجمعكم ليوم الجمع).

يكى از نامهاى قيامت «يوم الجمع» است كه در آيات قرآن با تعبيرهاى مختلف كرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آيه 49 و 50 سوره واقعه مى‏خوانيم: «بگو: تمام اولين و آخرين در ميعاد روز معينى جمع مى‏شوند» و از آن به خوبى استفاده مى‏شود كه رستاخيز همه انسانها در يك روز است.

سپس مى‏افزايد: «آن روز روز تغابن است» (ذلك يوم التغابن).

روزى است كه «غابن» (برنده) و «مغبون» (بازنده) شناخته مى‏شوند، روزى كه روشن مى‏شود چه كسانى در تجارت خود در عالم دنيا گرفتار غبن و خسارت و پشيمانى شده‏اند؟
به اين ترتيب يكى ديگر از نامهاى قيامت «يوم التّغابن» روز ظهور غبن‏هاست.

سپس به بيان حال مؤمنان در آن روز پرداخته، مى‏افزايد: «و هر كس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى‏بخشد و او را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد مى‏كند، جاودانه در آن مى‏مانند و اين پيروزى بزرگى است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلك الفوز العظيم).

به اين ترتيب هنگامى كه دو شرط اصلى، يعنى ايمان و عمل صالح حاصل شود، اين مواهب عظيم پشت سر آن خواهد بود.

امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
(آيه 10)- در اين آيه مى‏افزايد: «اما كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مى‏مانند، و (سر انجام آنها) سر انجام بدى است» (و الذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب النار خالدين فيها و بئس المصير).

در اينجا نيز، عامل بدبختى دو چيز شمرده شده است: «كفر» و «تكذيب آيات الهى» كه ضد «ايمان» و «عمل صالح» است، و در نتيجه در آنجا سخن از بهشت جاويدان است و در اينجا از دوزخ هميشگى، آنجا فوز عظيم است و اينجا بئس المصير و سر انجام مرگبار!

(آيه 11)- همه مصائب به فرمان اوست! در اين آيه به يك اصل كلى در مورد مصائب و حوادث دردناك اين جهان اشاره مى‏كند، شايد از اين جهت كه هميشه وجود مصائب دستاويزى براى كفّار در مورد نفى عدالت در اين جهان بوده است، و يا از اين نظر كه در راه تحقق ايمان و عمل صالح هميشه مشكلاتى وجود دارد كه بدون مقاومت در برابر آنها مؤمن به جائى نمى‏رسد، و به اين ترتيب رابطه اين آيات با آيات گذشته روشن مى‏شود.

نخست مى‏فرمايد: «هيچ مصيبتى رخ نمى‏دهد مگر به اذن خدا» (ما اصاب من مصيبة الا باذن الله).
منظور از «اذن» در اينجا همان اراده تكوينى خداوند است، نه اراده تشريعى.

از مجموع آياتى كه در باره مصائب در قرآن مجيد آمده بر مى‏آيد كه مصائب بر دو گونه است: مصائبى كه با طبيعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر كمترين تأثيرى در آن ندارد، مانند مرگ و مير و قسمتى از حوادث دردناك طبيعى.

دوم مصائبى كه انسان به نحوى در آن نقشى داشته باشد.
قرآن در باره دسته اول مى‏گويد: همه به اذن خدا روى مى‏دهد و در باره قسم دوم مى‏گويد: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى‏گيرد «1».
__________________________________________________
(1) شرح بيشتر اين مطلب را ذيل آيات 22 سوره حديد و 30 سوره شورى و 165 آل عمران مطالعه فرمائيد.

امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
سپس در دنباله آيه به مؤمنان بشارت مى‏دهد كه: «و هر كس به خدا ايمان آورد، خدا قلبش را هدايت مى‏كند» (و من يؤمن بالله يهد قلبه). آن چنان كه در برابر مصائب زانو نزند، مأيوس نشود، جزع و بيتابى نكند.

اين هدايت الهى هنگامى كه به سراغ انسان آيد در نعمتها شاكر مى‏شود و در مصيبتها صابر، و در برابر قضاى الهى تسليم.

و در پايان آيه مى‏فرمايد: «و خداوند به هر چيز داناست» (و الله بكل شى‏ء عليم).

اين تعبير مى‏تواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد كه خداوند روى علم و آگاهى بى‏پايانش براى تربيت بندگان و اعلام بيدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ايجاد مى‏كند، تا به خواب فرو نروند و موقعيت خويش را در دنيا فراموش نكنند، و دست به طغيان و سركشى نزنند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
(آيه 12)- و از آنجا كه معرفت مبدأ و معاد كه در آيات قبل، پايه ريزى شده و اثر حتمى آن، تلاش در راستاى اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، در اين آيه مى‏افزايد: «و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر را» (و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول).

ناگفته پيداست كه اطاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز شعبه‏اى از اطاعت خداوند است، چرا كه او از خود چيزى نمى‏گويد، و تكرار «اطيعوا» در اينجا اشاره به همين است كه اين دو در عرض هم نيست، بلكه يكى از ديگرى سر چشمه مى‏گيرد، از اين گذشته اطاعت خداوند، مربوط به اصول قوانين و تشريع الهى است، و اطاعت رسول مربوط به تفسيرها و مسائل اجرائى مى‏باشد، بنابر اين يكى اصل و ديگرى فرع است.

سپس مى‏فرمايد: «اگر شما روى گردان شويد (و اطاعت نكنيد، او هرگز مأمور به اجبار شما نيست) رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفه‏اى ندارد» (فان توليتم فانما على رسولنا البلاغ المبين).

آرى! او موظف به رساندن پيام حق است، بعدا سر و كار شما با خداست، و اين تعبير يك نوع تهديد جدّى و سر بسته است.

(آيه 13)- در اين آيه اشاره به مسأله توحيد در عبوديت مى‏كند كه به منزله دليلى براى وجوب اطاعت است، مى‏فرمايد: «خداوند (كسى است كه) هيچ معبودى جز او نيست» (الله لا اله الا هو).
«مؤمنان بايد فقط بر او توكل كنند» (و على الله فليتوكل المؤمنون).

غير از او هيچ كس شايسته عبوديت نيست، چرا كه مالكيت و قدرت و علم و غنا، همه از آن اوست، و ديگران هر چه دارند، از او دارند. و به همين دليل نبايد در برابر غير او سر تسليم و تعظيم فرود آورند و نيز به همين دليل براى حل هرگونه مشكل بايد از او مدد گيرند و فقط بر او توكل كنند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
(آيه 14)-
شأن نزول:
در روايتى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم: كه در مورد آيه «انّ من ازواجكم ...» فرمود: منظور اين است كه وقتى بعضى از مردان مى‏خواستند هجرت كنند پسر و همسرش دامن او را مى‏گرفتند و مى‏گفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زيرا اگر بروى ما بعد از تو بى‏سرپرست خواهيم شد، بعضى مى‏پذيرفتند و مى‏ماندند، آيه نازل شد و آنها را از قبول اين گونه پيشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در اين زمينه‏ها بر حذر داشت.

اما بعضى ديگر اعتنا نمى‏كردند و مى‏رفتند ولى به خانواده خود مى‏گفتند: به خدا اگر با ما هجرت نكنيد و بعدا در (دار الهجرة) مدينه نزد ما آئيد ما مطلقا به شما اعتنا نخواهيم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آنها به آنها پيوستند گذشته را فراموش كنند و جمله «و ان تعفوا و تصفحوا ...» ناظر به همين معنى است.

تفسير:
اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند! از آنجا كه در آيات گذشته فرمان به اطاعت بى‏قيد و شرط خدا و رسولش آمده بود، و نيز يكى از موانع مهم اين راه علاقه افراطى به اموال و همسران و فرزندان است در اينجا به مسلمانان در اين زمينه هشدار مى‏دهد.

نخست مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد» (يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم فاحذروهم).

البته نشانه‏هاى اين عداوت كم نيست گاه مى‏خواهيد اقدام به كار مثبتى همچون هجرت كنيد دامان شما را مى‏گيرند و مانع اين فيض عظيم مى‏شوند، و گاه انتظار مرگ شما را مى‏كشند تا ثروت شما را تملك كنند، و مانند اينها.

امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
البته اين دشمنى گاه در لباس دوستى است و به گمان خدمت است، و گاه به راستى با نيت سوء و قصد عداوت انجام مى‏گيرد، و يا به قصد منافع خويشتن.

ولى از آنجا كه ممكن است اين دستور بهانه‏اى براى خشونت و انتقام‏جوئى و افراط از ناحيه پدران و همسران گردد بلافاصله در ذيل آيه براى تعديل آنها مى‏فرمايد: «و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد (خداوند شما را مشمول عفو و رحمتش قرار مى‏دهد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است» (و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحيم).

بنابر اين اگر آنها از كار خود پشيمان شدند و در مقام عذرخواهى برآمدند، و يا بعد از هجرت به شما پيوستند آنها را از خود نرانيد، عفو و گذشت پيشه كنيد، همان طور كه انتظار داريد خدا هم با شما چنين كند.

امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 15)- در اين آيه به يك اصل كلى ديگر در مورد اموال و فرزندان اشاره كرده، مى‏فرمايد: «اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند»نما اموالكم و اولادكم فتنة).

و اگر در اين ميدان آزمايش، از عهده برآئيد «اجر و پاداش عظيم نزد خداوند (از آن شما) خواهد بود» الله عنده اجر عظيم).

در آيه گذشته تنها سخن از عداوت بعضى از همسران و فرزندان نسبت به انسان بود كه او را از راه اطاعت خدا منحرف ساخته، به گناه، و گاهى به كفر مى‏كشانند، ولى در اينجا سخن از همه فرزندان و اموال است كه وسيله آزمايش انسانند.

در واقع اين دو موضوع، بيش از هر چيز ديگر وسيله امتحان است، و به همين دليل در روايتى از امير مؤمنان على عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «هيچ كس از شما نگويد: خداوندا! من به تو پناه مى‏برم، از امتحان و آزمايش، چرا كه هر كس داراى وسيله آزمايشى است (و حد اقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبيعت زندگى دنيا، طبيعت آزمايش و بوته امتحان است) و لكن كسى كه مى‏خواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه كننده پناه برد چه اين كه خداوند مى‏گويد. بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمون است».

امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 16)- در اين آيه، به عنوان نتيجه‏گيرى مى‏فرمايد: «پس تا مى‏توانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است» (فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم).

نخست دستور به اجتناب از گناهان مى‏دهد- چرا كه تقوا بيشتر ناظر به پرهيز از گناه است- و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنيدنى كه مقدمه اين اطاعت است و از ميان طاعات بخصوص روى مسأله انفاق كه از مهمترين آزمايشهاى الهى است تكيه مى‏كند و سر انجام هم مى‏گويد: سود تمام اينها عائد خود شما مى‏شود.

در پايان آيه به عنوان تأكيدى بر مسأله انفاق مى‏فرمايد: «و كسانى كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگارانند» (و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون).

اين دو صفت رذيله از بزرگترين موانع رستگارى انسان، و بزرگترين سدّ راه انفاق و كارهاى خير است.
در حديثى مى‏خوانيم كه امام صادق عليه السّلام از شب تا صبح طواف خانه خدا به جا مى‏آورد و پيوسته مى‏فرمود: «اللّهمّ ق شحّ نفسى خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار».

يكى از يارانش عرض مى‏كند: فدايت شوم، امشب نشنيدم غير از اين دعا، دعاى ديگرى كنى! فرمود: «چه چيز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى كه خداوند مى‏فرمايد: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون».

امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 17)- سپس براى تشويق به انفاق و جلوگيرى از بخل و شحّ نفس مى‏فرمايد: «اگر به خدا، قرض الحسنه دهيد، آن را براى شما مضاعف مى‏سازد، و شما را مى‏بخشد، و خداوند شكر كننده و بردبار است» (ان تقرضوا الله قرضا حسنا يضاعفه لكم و يغفر لكم و الله شكور حليم).

چه تعبير عجيبى خدائى كه آفريننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتهاست از ما وام مى‏طلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف و آمرزش» مى‏دهد، و نيز از ما تشكر مى‏كند، لطف و محبت بالاتر از اين تصور نمى‏شود.

(آيه 18)- و بالاخره در آخرين آيه، مى‏فرمايد: «او داناى پنهان و آشكار است و او عزيز و حكيم است» (عالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم).

از اعمال بندگان مخصوصا انفاقهاى آنها، در نهان و آشكار، با خبر است، و اگر از آنها تقاضاى قرض مى‏كند، نه به خاطر نياز و عدم قدرت است بلكه به خاطر كمال لطف و محبت است، و اگر اين همه پاداش در برابر انفاقها به آنها وعده مى‏دهد، اين نيز مقتضاى حكمت اوست.

«پايان سوره تغابن»