توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره تغابن [64]
امیرحسین
09-07-2011, 09:28 PM
سوره تغابن [64]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 18 آيه است.
محتواى سوره:
لحن آيات اخير اين سوره، با سورههاى مدنى هماهنگ است، ولى صدر آن، با سورههاى مكّى موافقتر است، اما به هر حال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنى، تلقى مىكنيم.
از نظر محتوا، اين سوره را مىتوان به چند بخش تقسيم كرد:
1- آغاز سوره كه از توحيد و صفات و افعال خدا بحث مىكند.
2- به دنبال آن، با استفاده از علم خداوند، به مردم هشدار مىدهد كه مراقب اعمال پنهان و آشكار خود باشند و سرنوشت اقوام پيشين را فراموش نكنند.
3- در بخش ديگرى از سوره، سخن از معاد است. و اين كه روز قيامت روز «تغابن» و مغبون شدن گروهى و برنده شدن گروه ديگرى است (نام اين سوره نيز از همين گرفته شده).
4- در بخشى ديگر دستور به اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داده و پايههاى اصل نبوت را تحكيم مىبخشد.
5- آخرين بخش سوره، مردم را به انفاق در راه خدا تشويق مىكند و از اين كه فريفته اموال و اولاد و همسران شوند بر حذر مىدارد، و سوره را با نام و صفات خدا پايان مىدهد همان گونه كه آغاز كرده بود.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه سوره تغابن را در نماز فريضهاش بخواند شفيع او روز قيامت خواهد شد، و شاهد عادلى است در نزد كسى كه شفاعت او را اجازه مىدهد، سپس از او جدا نمىشود تا داخل بهشت گردد».
بديهى است اين تلاوت بايد توأم با انديشه باشد انديشهاى كه محتواى آن را در عمل منعكس كند، تا اين همه آثار و بركات بر آن مترتب گردد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:28 PM
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- اين سوره نيز با تسبيح خداوند آغاز مىشود، خداوندى كه مالك و حاكم بر كل جهان هستى، و قادر بر همه چيز است.
مىفرمايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مىگويند» (يسبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).
سپس مىافزايد: «مالكيت و حكومت از آن اوست» (له الملك).
«و (به همين دليل) تمام حمد و ستايش نيز به ذات پاك او بر مىگردد» (و له الحمد).
«و او بر همه چيز تواناست» (و هو على كل شىء قدير).
(آيه 2)- سپس به امر خلقت و آفرينش كه لازمه قدرت است اشاره كرده، مىفرمايد: «او كسى است كه شما را آفريد» (هو الذى خلقكم).
و به شما نعمت آزادى و اختيار داد، لذا «گروهى از شما كافريد و گروهى مؤمن» (فمنكم كافر و منكم مؤمن).
و به اين ترتيب بازار امتحان و آزمايش الهى داغ شد و در اين ميان «خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست» (و الله بما تعملون بصير).
امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 3)- سپس مسأله «خلقت» را با توضيح بيشتر، و با اشاره به هدف آفرينش در اين آيه ادامه داده، مىفرمايد: «آسمانها و زمين را به حق آفريد» (خلق السماوات و الارض بالحق).
هم در آفرينش آن، نظام حق و دقيقى است، و هم داراى هدف حكيمانه و مصالح حقّى است، چنانكه در آيه 27 سوره «ص» نيز فرمود: «ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم، اين گمان كافران است».
بعد به آفرينش «انسان» پرداخته و ما را از سير آفاقى به سير انفسى دعوت كرده، مىافزايد: «و شما را (در عالم جنين) تصوير كرد، تصويرى زيبا و دلپذير» هم از نظر جسم و هم از نظر جان (و صوركم فاحسن صوركم).
به انسان، ظاهرى آراسته، و باطنى پيراسته، عقلى فروزان و خردى نيرومند داد، و از آنچه در كل جهان هستى است، نمونههائى در وجود او آفريد.
ولى همان گونه كه در پايان آيه مىفرمايد: «سر انجام (بازگشت همه) به سوى اوست» (و اليه المصير).
(آيه 4)- و از آنجا كه انسان براى هدف بزرگى آفريده شده بايد دائما تحت مراقبت پروردگار باشد، پروردگارى كه، از درون و برون او با خبر است، لذا در اين آيه مىفرمايد: «آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند، و از آنچه پنهان يا آشكار مىكنيد با خبر است، و خداوند از آنچه در درون سينههاست، آگاه است» (يعلم ما فى السماوات و الارض و يعلم ما تسرون و ما تعلنون و الله عليم بذات الصدور).
اين آيه ترسيمى است از علم بىپايان خداوند، در سه مرحله: نخست علم او نسبت به تمامى موجودات آسمانها و زمين، سپس علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان مىدارند يا آشكار مىسازند، و در مرحله سوم مخصوصا روى عقائد باطنى و چگونگى نيّتها و آنچه بر قلب و جان انسان، حاكم است، تكيه مىكند.
مسلما توجه به اين حقيقت در اصلاح و تربيت انسان فوق العاده مؤثر است، و انسان را براى وصول به هدف آفرينش و قانون تكامل آماده مىسازد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 5)- و از آنجا كه يكى از مؤثّرترين وسائل تربيت و طرق انذار، توجه دادن به سرنوشت اقوام و امتهاى پيشين است، اين آيه يك نگاه اجمالى به زندگى آنها افكنده، سپس انسانها را مخاطب ساخته، مىگويد: «آيا خبر كسانى كه پيش از اين كافر شدند به شما نرسيده است؟ (آرى) آنها طعم كيفر گناهان بزرگ خود را چشيدند و (در آخرت نيز) عذاب دردناكى براى آنهاست»؟! (ا لم يأتكم نبأ الذين كفروا من قبل فذاقوا وبال امرهم و لهم عذاب اليم).
شما از كنار شهرهاى بلا ديده و ويران شده آنها، در مسير خود به سوى شام و مناطق ديگر عبور مىكنيد، نتيجه كفر و ظلم و عصيانگرى آنها را با چشم مىبينيد، و اخبار آنها را در تاريخ مىخوانيد.
اين عذاب دنياى آنها بود، در آخرت نيز عذاب دردناكى در انتظارشان است.
(آيه 6)- اين آيه به منشأ اصلى اين سرنوشت دردناك اشاره كرده، مىافزايد: «اين به خاطر آن بود كه رسولان آنها (پيوسته) با دلائل روشن به سراغشان مىآمدند ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى (مثل ما) مىخواهند ما را هدايت كنند»؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ (ذلك بانه كانت تأتيهم رسلهم بالبينات فقالوا ا بشر يهدوننا).
و با اين منطق پوشالى به مخالفت با آنها برخاستند «پس كافر شدند و روى برگرداندند» (فكفروا و تولوا).
«در حالى كه خداوند (از ايمان و طاعتشان) بىنياز بود» (و استغنى الله). و اگر آنها را موظف به ايمان و اطاعت و پرهيز از گناه فرمود تنها براى منفعت خودشان و سعادت و نجاتشان در اين جهان و جهان ديگر بود.
آرى «خداوند بىنياز و شايسته ستايش است» (و الله غنى حميد).
اگر جمله كائنات كافر شوند بر دامان كبريائيش گردى نمىنشيند، همان گونه كه اگر همه مخلوقات مؤمن و مطيع فرمان او باشند چيزى بر جلالش افزوده نمىشود، اين مائيم كه نيازمند به اين برنامههاى تربيتى و سازنده و تكامل بخش هستيم.
امیرحسین
09-07-2011, 09:29 PM
(آيه 7)- در تعقيب بحثهايى كه در آيات قبل، پيرامون هدفدار بودن آفرينش آمده در اينجا مسأله معاد و رستاخيز را- كه تكميلى است بر بحث هدف آفرينش انسان- مطرح مىكند.
نخست از ادعاى بىدليل، منكران رستاخيز، شروع كرده، مىفرمايد: «كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد» (زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا).
سپس در تعقيب اين سخن، به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «بگو: آرى به پروردگارم سوگند همه شما (در قيامت) برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل مىكرديد به شما خبر داده مىشود، و اين براى خداوند آسان است» (قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم و ذلك على الله يسير).
وقتى كه كار دست خداوند قادر متعال است مشكلى در ميان نخواهد بود.
(آيه 8)- در اين آيه چنين نتيجهگيرى مىكند: اكنون كه قطعا معادى در كار است، «به خدا و رسول او و نورى كه نازل كردهايم ايمان بياوريد» (فآمنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا).
و بدانيد «خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (و الله بما تعملون خبير).
به اين ترتيب دستور مىدهد كه خود را براى رستاخيز از طريق ايمان و عمل صالح آماده كنند، ايمان به سه اصل «خدا»، «پيامبر» و «قرآن» كه اصول ديگر نيز در آن درج است.
امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
(آيه 9)- روز تغابن و آشكار شدن غبنها در اين آيه به توصيف روز قيامت پرداخته، چنين مىگويد: «اين (بعث و نشور و حساب و جزا) در زمانى خواهد بود كه همه شما را در آن روز اجتماع [- روز رستاخيز] گردآورى مىكند» (يوم يجمعكم ليوم الجمع).
يكى از نامهاى قيامت «يوم الجمع» است كه در آيات قرآن با تعبيرهاى مختلف كرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آيه 49 و 50 سوره واقعه مىخوانيم: «بگو: تمام اولين و آخرين در ميعاد روز معينى جمع مىشوند» و از آن به خوبى استفاده مىشود كه رستاخيز همه انسانها در يك روز است.
سپس مىافزايد: «آن روز روز تغابن است» (ذلك يوم التغابن).
روزى است كه «غابن» (برنده) و «مغبون» (بازنده) شناخته مىشوند، روزى كه روشن مىشود چه كسانى در تجارت خود در عالم دنيا گرفتار غبن و خسارت و پشيمانى شدهاند؟
به اين ترتيب يكى ديگر از نامهاى قيامت «يوم التّغابن» روز ظهور غبنهاست.
سپس به بيان حال مؤمنان در آن روز پرداخته، مىافزايد: «و هر كس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مىبخشد و او را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد مىكند، جاودانه در آن مىمانند و اين پيروزى بزرگى است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلك الفوز العظيم).
به اين ترتيب هنگامى كه دو شرط اصلى، يعنى ايمان و عمل صالح حاصل شود، اين مواهب عظيم پشت سر آن خواهد بود.
امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
(آيه 10)- در اين آيه مىافزايد: «اما كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، و (سر انجام آنها) سر انجام بدى است» (و الذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب النار خالدين فيها و بئس المصير).
در اينجا نيز، عامل بدبختى دو چيز شمرده شده است: «كفر» و «تكذيب آيات الهى» كه ضد «ايمان» و «عمل صالح» است، و در نتيجه در آنجا سخن از بهشت جاويدان است و در اينجا از دوزخ هميشگى، آنجا فوز عظيم است و اينجا بئس المصير و سر انجام مرگبار!
(آيه 11)- همه مصائب به فرمان اوست! در اين آيه به يك اصل كلى در مورد مصائب و حوادث دردناك اين جهان اشاره مىكند، شايد از اين جهت كه هميشه وجود مصائب دستاويزى براى كفّار در مورد نفى عدالت در اين جهان بوده است، و يا از اين نظر كه در راه تحقق ايمان و عمل صالح هميشه مشكلاتى وجود دارد كه بدون مقاومت در برابر آنها مؤمن به جائى نمىرسد، و به اين ترتيب رابطه اين آيات با آيات گذشته روشن مىشود.
نخست مىفرمايد: «هيچ مصيبتى رخ نمىدهد مگر به اذن خدا» (ما اصاب من مصيبة الا باذن الله).
منظور از «اذن» در اينجا همان اراده تكوينى خداوند است، نه اراده تشريعى.
از مجموع آياتى كه در باره مصائب در قرآن مجيد آمده بر مىآيد كه مصائب بر دو گونه است: مصائبى كه با طبيعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر كمترين تأثيرى در آن ندارد، مانند مرگ و مير و قسمتى از حوادث دردناك طبيعى.
دوم مصائبى كه انسان به نحوى در آن نقشى داشته باشد.
قرآن در باره دسته اول مىگويد: همه به اذن خدا روى مىدهد و در باره قسم دوم مىگويد: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مىگيرد «1».
__________________________________________________
(1) شرح بيشتر اين مطلب را ذيل آيات 22 سوره حديد و 30 سوره شورى و 165 آل عمران مطالعه فرمائيد.
امیرحسین
09-07-2011, 09:30 PM
سپس در دنباله آيه به مؤمنان بشارت مىدهد كه: «و هر كس به خدا ايمان آورد، خدا قلبش را هدايت مىكند» (و من يؤمن بالله يهد قلبه). آن چنان كه در برابر مصائب زانو نزند، مأيوس نشود، جزع و بيتابى نكند.
اين هدايت الهى هنگامى كه به سراغ انسان آيد در نعمتها شاكر مىشود و در مصيبتها صابر، و در برابر قضاى الهى تسليم.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به هر چيز داناست» (و الله بكل شىء عليم).
اين تعبير مىتواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد كه خداوند روى علم و آگاهى بىپايانش براى تربيت بندگان و اعلام بيدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ايجاد مىكند، تا به خواب فرو نروند و موقعيت خويش را در دنيا فراموش نكنند، و دست به طغيان و سركشى نزنند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
(آيه 12)- و از آنجا كه معرفت مبدأ و معاد كه در آيات قبل، پايه ريزى شده و اثر حتمى آن، تلاش در راستاى اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، در اين آيه مىافزايد: «و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر را» (و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول).
ناگفته پيداست كه اطاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز شعبهاى از اطاعت خداوند است، چرا كه او از خود چيزى نمىگويد، و تكرار «اطيعوا» در اينجا اشاره به همين است كه اين دو در عرض هم نيست، بلكه يكى از ديگرى سر چشمه مىگيرد، از اين گذشته اطاعت خداوند، مربوط به اصول قوانين و تشريع الهى است، و اطاعت رسول مربوط به تفسيرها و مسائل اجرائى مىباشد، بنابر اين يكى اصل و ديگرى فرع است.
سپس مىفرمايد: «اگر شما روى گردان شويد (و اطاعت نكنيد، او هرگز مأمور به اجبار شما نيست) رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفهاى ندارد» (فان توليتم فانما على رسولنا البلاغ المبين).
آرى! او موظف به رساندن پيام حق است، بعدا سر و كار شما با خداست، و اين تعبير يك نوع تهديد جدّى و سر بسته است.
(آيه 13)- در اين آيه اشاره به مسأله توحيد در عبوديت مىكند كه به منزله دليلى براى وجوب اطاعت است، مىفرمايد: «خداوند (كسى است كه) هيچ معبودى جز او نيست» (الله لا اله الا هو).
«مؤمنان بايد فقط بر او توكل كنند» (و على الله فليتوكل المؤمنون).
غير از او هيچ كس شايسته عبوديت نيست، چرا كه مالكيت و قدرت و علم و غنا، همه از آن اوست، و ديگران هر چه دارند، از او دارند. و به همين دليل نبايد در برابر غير او سر تسليم و تعظيم فرود آورند و نيز به همين دليل براى حل هرگونه مشكل بايد از او مدد گيرند و فقط بر او توكل كنند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
(آيه 14)-
شأن نزول:
در روايتى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: كه در مورد آيه «انّ من ازواجكم ...» فرمود: منظور اين است كه وقتى بعضى از مردان مىخواستند هجرت كنند پسر و همسرش دامن او را مىگرفتند و مىگفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زيرا اگر بروى ما بعد از تو بىسرپرست خواهيم شد، بعضى مىپذيرفتند و مىماندند، آيه نازل شد و آنها را از قبول اين گونه پيشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در اين زمينهها بر حذر داشت.
اما بعضى ديگر اعتنا نمىكردند و مىرفتند ولى به خانواده خود مىگفتند: به خدا اگر با ما هجرت نكنيد و بعدا در (دار الهجرة) مدينه نزد ما آئيد ما مطلقا به شما اعتنا نخواهيم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آنها به آنها پيوستند گذشته را فراموش كنند و جمله «و ان تعفوا و تصفحوا ...» ناظر به همين معنى است.
تفسير:
اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند! از آنجا كه در آيات گذشته فرمان به اطاعت بىقيد و شرط خدا و رسولش آمده بود، و نيز يكى از موانع مهم اين راه علاقه افراطى به اموال و همسران و فرزندان است در اينجا به مسلمانان در اين زمينه هشدار مىدهد.
نخست مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد» (يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم فاحذروهم).
البته نشانههاى اين عداوت كم نيست گاه مىخواهيد اقدام به كار مثبتى همچون هجرت كنيد دامان شما را مىگيرند و مانع اين فيض عظيم مىشوند، و گاه انتظار مرگ شما را مىكشند تا ثروت شما را تملك كنند، و مانند اينها.
امیرحسین
09-07-2011, 09:31 PM
البته اين دشمنى گاه در لباس دوستى است و به گمان خدمت است، و گاه به راستى با نيت سوء و قصد عداوت انجام مىگيرد، و يا به قصد منافع خويشتن.
ولى از آنجا كه ممكن است اين دستور بهانهاى براى خشونت و انتقامجوئى و افراط از ناحيه پدران و همسران گردد بلافاصله در ذيل آيه براى تعديل آنها مىفرمايد: «و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد (خداوند شما را مشمول عفو و رحمتش قرار مىدهد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است» (و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحيم).
بنابر اين اگر آنها از كار خود پشيمان شدند و در مقام عذرخواهى برآمدند، و يا بعد از هجرت به شما پيوستند آنها را از خود نرانيد، عفو و گذشت پيشه كنيد، همان طور كه انتظار داريد خدا هم با شما چنين كند.
امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 15)- در اين آيه به يك اصل كلى ديگر در مورد اموال و فرزندان اشاره كرده، مىفرمايد: «اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند»نما اموالكم و اولادكم فتنة).
و اگر در اين ميدان آزمايش، از عهده برآئيد «اجر و پاداش عظيم نزد خداوند (از آن شما) خواهد بود» الله عنده اجر عظيم).
در آيه گذشته تنها سخن از عداوت بعضى از همسران و فرزندان نسبت به انسان بود كه او را از راه اطاعت خدا منحرف ساخته، به گناه، و گاهى به كفر مىكشانند، ولى در اينجا سخن از همه فرزندان و اموال است كه وسيله آزمايش انسانند.
در واقع اين دو موضوع، بيش از هر چيز ديگر وسيله امتحان است، و به همين دليل در روايتى از امير مؤمنان على عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «هيچ كس از شما نگويد: خداوندا! من به تو پناه مىبرم، از امتحان و آزمايش، چرا كه هر كس داراى وسيله آزمايشى است (و حد اقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبيعت زندگى دنيا، طبيعت آزمايش و بوته امتحان است) و لكن كسى كه مىخواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه كننده پناه برد چه اين كه خداوند مىگويد. بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمون است».
امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 16)- در اين آيه، به عنوان نتيجهگيرى مىفرمايد: «پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است» (فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم).
نخست دستور به اجتناب از گناهان مىدهد- چرا كه تقوا بيشتر ناظر به پرهيز از گناه است- و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنيدنى كه مقدمه اين اطاعت است و از ميان طاعات بخصوص روى مسأله انفاق كه از مهمترين آزمايشهاى الهى است تكيه مىكند و سر انجام هم مىگويد: سود تمام اينها عائد خود شما مىشود.
در پايان آيه به عنوان تأكيدى بر مسأله انفاق مىفرمايد: «و كسانى كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگارانند» (و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون).
اين دو صفت رذيله از بزرگترين موانع رستگارى انسان، و بزرگترين سدّ راه انفاق و كارهاى خير است.
در حديثى مىخوانيم كه امام صادق عليه السّلام از شب تا صبح طواف خانه خدا به جا مىآورد و پيوسته مىفرمود: «اللّهمّ ق شحّ نفسى خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار».
يكى از يارانش عرض مىكند: فدايت شوم، امشب نشنيدم غير از اين دعا، دعاى ديگرى كنى! فرمود: «چه چيز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى كه خداوند مىفرمايد: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون».
امیرحسین
09-07-2011, 09:32 PM
(آيه 17)- سپس براى تشويق به انفاق و جلوگيرى از بخل و شحّ نفس مىفرمايد: «اگر به خدا، قرض الحسنه دهيد، آن را براى شما مضاعف مىسازد، و شما را مىبخشد، و خداوند شكر كننده و بردبار است» (ان تقرضوا الله قرضا حسنا يضاعفه لكم و يغفر لكم و الله شكور حليم).
چه تعبير عجيبى خدائى كه آفريننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتهاست از ما وام مىطلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف و آمرزش» مىدهد، و نيز از ما تشكر مىكند، لطف و محبت بالاتر از اين تصور نمىشود.
(آيه 18)- و بالاخره در آخرين آيه، مىفرمايد: «او داناى پنهان و آشكار است و او عزيز و حكيم است» (عالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم).
از اعمال بندگان مخصوصا انفاقهاى آنها، در نهان و آشكار، با خبر است، و اگر از آنها تقاضاى قرض مىكند، نه به خاطر نياز و عدم قدرت است بلكه به خاطر كمال لطف و محبت است، و اگر اين همه پاداش در برابر انفاقها به آنها وعده مىدهد، اين نيز مقتضاى حكمت اوست.
«پايان سوره تغابن»
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.