طاهره وحیدیان
12-24-2013, 06:47 AM
بسم الله الرحمن الرحیم
با سوز و آه مینویسم که
مرحوم صدر الدین واعظ قزوینی (رحمه الله) در کتاب شریفشان ریاض القدس
حدیثی نقل میفرمایند که انسان نمیدونه چه کنه
اشک بریزه ، خون گریه کنه ، چه کنه
آب میشه آدم
عین متن با اندکی تصرّف
میفرمایند که :
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01387856945.jpg
مروان به دستور معاویه (علیهما لعائن الله) در خطبه های نماز جمعه
نسبت به امیرالمومنین و امام مجتبی (علیهما السلام و الصلاة) سبّ و ناسزا میگفت
فحش میداد
روزی اسامة از صحابه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پای منبر آن ملعون بود
این واقعه ی سبّ و ناسزا را شنید ، طاقت نیاورد
با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السلام)رفت و عرض کرد :
الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت و
در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) به امیر المومنین (علیه السلام) ناسزا گفت
- فدای غربت و مظلومیتت حسن جان حسن جان حسن جان -
با سوز و آه مینویسم که
مرحوم صدر الدین واعظ قزوینی (رحمه الله) در کتاب شریفشان ریاض القدس
حدیثی نقل میفرمایند که انسان نمیدونه چه کنه
اشک بریزه ، خون گریه کنه ، چه کنه
آب میشه آدم
عین متن با اندکی تصرّف
میفرمایند که :
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01387856945.jpg
مروان به دستور معاویه (علیهما لعائن الله) در خطبه های نماز جمعه
نسبت به امیرالمومنین و امام مجتبی (علیهما السلام و الصلاة) سبّ و ناسزا میگفت
فحش میداد
روزی اسامة از صحابه ی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پای منبر آن ملعون بود
این واقعه ی سبّ و ناسزا را شنید ، طاقت نیاورد
با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السلام)رفت و عرض کرد :
الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت و
در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) به امیر المومنین (علیه السلام) ناسزا گفت
- فدای غربت و مظلومیتت حسن جان حسن جان حسن جان -