توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا ما خدايي را كه نميبينيم بايد بپرستيم؟
امیرحسین
07-22-2011, 08:52 AM
*متن سوال: چرا ما خدايي را كه نميبينيم و صدايش را نميشنويم و نميتوانيم با او صحبت كنيم، بايد بپرستيم؟
امیرحسین
07-22-2011, 08:53 AM
*متن پاسخ:
هر انساني، براساس فطرت و عقل خود، در مييابد كه بايد به عبادت خداي متعال برخيزد; احساس بندگي، در همه انسانها وجود دارد و اين نياز از بنده و مخلوق بودن انسان است. انسان، احساس نياز به بندگي دارد. اصل بندگي و عبادت، دليلها و انگيزههاي متعددي دارد كه از جمله به انگيزه عقلي و فطري و عاطفي ميتوان اشاره نمود.(پيام قرآن، آيت الله ناصر مكارم شيرازي، ج 2، ص 25، دارالكتب الاسلامية.)
قرآن مجيد نيز در اين كه انسان بايد چيزي را پرستش كند، زياد بحث نكرده، چرا كه يك احساس هميشگي انسانهاست، اما نكته مهم اين است كه انسان چه كسي را بايد بپرستد؟ قرآن مجيد نيز بر اين پرسش، تأكيد دارد كه معبود انسان چه شرايطي بايد داشته باشد، و آيا انسان حق دارد هر كسي را پرستش كند؟ انسان به دليل آن كه آزاد آفريده شده، جز در برابر آفريدگار خود، در برابر هيچ كس نبايد سربندگي فرود آورد، چرا كه او فقط بنده خداست.
قرآن مشركان را كه به جاي خدا ، بت ميپرستيدند، ملامت نموده، ميفرمايد: " قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ;(صافات،95) گفت: آيا چيزي را ميپرستيد كه با دست خود ميتراشيد؟" و نيز ميفرمايد: " قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكُمْ شَيْئا وَ لاَ يَضُرُّكُمْ ;(انبيأ،66) آيا جز خدا چيزي را ميپرستيد كه نه كمترين سودي براي شما دارد و نه زياني به شما ميرساند؟"
"*أُفٍّ لَّكُمْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ*;(انبيأ،67) اف بر شما و آن چه جز خدا ميپرستيد! آيا انديشه نميكنيد؟"عبادت يا براي اميد به خير و يا به علت امنيّت از شرّ است و غير از خداوند نه خيري دارد و نه شري ; از اين رو پرستش آنان بيهوده است.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 14، ص 302، جامعه مدرسين قم.)
خلاصه آن كه پرستش تنها براي آفريدگار جهان است و خداي متعال ،تمام كمالات را داراست و هيچ نقصي نيز ندارد و لازمه چنين موجودي اين است كه ما نتوانيم آن را ببينيم، چرا كه ديدن ما موجب نقص اوست; ديدن با چشم سر، شرايطي دارد; چيزي ديده ميشود كه در مكان و زمان و مادّي باشد و روشن است كه اينها، براي وجود خداي متعال نقص به حساب نميآيد، چرا كه از ويژگي هاي موجود مادي و مكاني آن است كه در يك جا هست و در جاي ديگر نيست..
خداي متعال كه به علّت آفريدگار بودن، حقّ پرستش دارد، از همه نقصها پاك است; از اين رو، اصلاً نبايد ديده شود، و خدايي كه با چشم ديده شود، شايستگي پرستش ندارد. بقيه موارد هم اين گونه است. خداي متعال با بشر سخن گفته و انسانها نيز ميتوانند با او سخن بگويند، اما صحبت حضوري كه رو در رو باشد، مستلزم نقص خداست و نقص بر خداي متعال، وارد نيست..
امیرحسین
07-22-2011, 08:53 AM
قرآن مجيد در اين باره ميفرمايد:« وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء.....»;(شوري،51) و شايسته هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا از پشت حجاب، يا رسولي ميفرستد و به فرمان او آن چه را بخواهد وحي ميكند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است.."
ارتباط كلامي بين خدا و مردم هست، ولي دليلي كه در آخر آيه آمده است نشان ميدهد، خداي متعال كه از همه نقصها پاك است و بر آفريدههاي خود برتري دارد، شأن او فراتر است از اين كه با مردم صحبت حضوري داشته باشد، چنان كه مردم با يكديگر دارند و به خاطر حكمتش، از راه وحي با مردم سخن ميگويد و آنها را به كمال و هدف خود ميرساند.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 18، ص 74، جامعه مدرسين قم.)
خلاصه آن كه خدايي را بايد بپرستيم كه جامع تمام كمالات بوده و هيچ گونه نقصي نداشته باشد، البته چنين موجودي نه ديده ميشود و نه ميتوان با او رو در رو بسان مكالمات عرفي، سخن گفت.
اين نكته را نيز بايد توجه داشت كه به طور معمول اين گونه پرسشها كه با نگرش مادّي به جهان هستي مطرح ميشوند، در اين مرز و بوم سابقه و عوامل خاصّ تاريخي دارد و گرايش به مادي گرايي در غرب نيز عوامل خاصّ خود را دارد و پرواضح است كه مادّي گرايي پيش از آن كه دليل منطقي داشته باشد، علت دارد.در اين زمينه، بسيار مناسب است كه كتاب شهيد مطهري را كه در يك مقاله ماترياليسم در ايران و در بخشهايي، علل گرايش به مادي گري را به طور مفصّل بيان كردهاند، مطالعه نماييد.(مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج 1، ص 440 به بعد، انتشارات صدرا.)
نكته مهم قابل توجه اين كه موجود مساوي با محسوس نيست; بخشي از موجودات، محسوسند و در مقابل، بخشي از آنها با آن كه از وجود واقعي برخوردارند، با حواس، درك شدني نيستند و اين اصل بايد در تمام پرسشها لحاظ شود كه دايرة وجود را بايد فراتر از محسوس دانست..
-پایان-
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.