امیرحسین
11-29-2010, 09:36 PM
با سلام
خودباختگى افراد جامعه در برابر پيشرفتهاى مادى غرب
نقش تخريبى و فاسدكننده استعمار را گفتيم؛ حالا عوامل درونى بعضى از افراد جامعه خودمان را بايد بر آن اضافه كنيم. و آن خودباختگى آنهاست در برابر پيشرفت مادى استعمارگران. وقتى كشورهاى استعمارگر با پيشرفت علمى و صنعتى يا به حساب استعمار و غارت ملل آسيا و آفريقا ثروت و تجملاتى فراهم آوردند، اينها خود را باختند.
فكر كردند راه پيشرفت صنعتى اين است كه قوانين و عقايد خود را كنار بگذارند! همين كه آنها مثلًا به كره ماه رفتند، اينها خيال مىكنند بايد قوانين خود را كنار بگذارند! رفتن به كره ماه چه ربطى دارد به قوانين اسلامى! مگر نمىبينند كه كشورهايى با قوانين و نظامات اجتماعى متضاد توانستهاند در پيشرفت صنعتى و علمى و تسخير فضا با هم رقابت كنند، و با هم پيش بروند. آنها به كره مريخ هم بروند، به كهكشانها هم بروند، باز از سعادت و فضايل اخلاقى و تعالى روانى عاجزند؛ و قادر نيستند مشكلات اجتماعى خود را حل كنند.
چون حل مشكلات اجتماعى و بدبختيهاى آنها محتاج راهحلهاى اعتقادى و اخلاقى است؛ و كسب قدرت مادى يا ثروت و تسخير طبيعت و فضا از عهده حل آن برنمىآيد.
ثروت و قدرت مادى و تسخير فضا احتياج به ايمان و اعتقاد و اخلاق اسلامى دارد تا تكميل و متعادل شود و در خدمت انسان قرار گيرد؛ نه اينكه بلاى جان انسان بشود. و اين اعتقاد و اخلاق و اين قوانين را ما داريم. بنا بر اين تا كسى جايى رفت يا چيزى ساخت، ما نبايد فوراً از دين و قوانينى كه مربوط به زندگى بشر است و مايه اصلاح حال بشر در دنيا و آخرت است دست برداريم.
در مورد تبليغات استعمارگران وضع همين طور است. آنها كه دشمن ما هستند تبليغاتى كردهاند، و متأسفانه بعضى از افراد جامعه ما تحت تأثير قرار گرفتهاند؛ در حالى كه نبايد قرار مىگرفتند. استعمارگران به نظر ما آوردند كه اسلام حكومتى ندارد؛ تشكيلات حكومتى ندارد. بر فرض كه احكامى داشته باشد، مجرى ندارد. و خلاصه اسلام فقط قانونگذار است. واضح است كه اين تبليغات جزئى از نقشه استعمارگران است براى بازداشتن مسلمين از سياست و اساس حكومت. اين حرف با معتقدات اساسى ما مخالف است.
یا حق !
خودباختگى افراد جامعه در برابر پيشرفتهاى مادى غرب
نقش تخريبى و فاسدكننده استعمار را گفتيم؛ حالا عوامل درونى بعضى از افراد جامعه خودمان را بايد بر آن اضافه كنيم. و آن خودباختگى آنهاست در برابر پيشرفت مادى استعمارگران. وقتى كشورهاى استعمارگر با پيشرفت علمى و صنعتى يا به حساب استعمار و غارت ملل آسيا و آفريقا ثروت و تجملاتى فراهم آوردند، اينها خود را باختند.
فكر كردند راه پيشرفت صنعتى اين است كه قوانين و عقايد خود را كنار بگذارند! همين كه آنها مثلًا به كره ماه رفتند، اينها خيال مىكنند بايد قوانين خود را كنار بگذارند! رفتن به كره ماه چه ربطى دارد به قوانين اسلامى! مگر نمىبينند كه كشورهايى با قوانين و نظامات اجتماعى متضاد توانستهاند در پيشرفت صنعتى و علمى و تسخير فضا با هم رقابت كنند، و با هم پيش بروند. آنها به كره مريخ هم بروند، به كهكشانها هم بروند، باز از سعادت و فضايل اخلاقى و تعالى روانى عاجزند؛ و قادر نيستند مشكلات اجتماعى خود را حل كنند.
چون حل مشكلات اجتماعى و بدبختيهاى آنها محتاج راهحلهاى اعتقادى و اخلاقى است؛ و كسب قدرت مادى يا ثروت و تسخير طبيعت و فضا از عهده حل آن برنمىآيد.
ثروت و قدرت مادى و تسخير فضا احتياج به ايمان و اعتقاد و اخلاق اسلامى دارد تا تكميل و متعادل شود و در خدمت انسان قرار گيرد؛ نه اينكه بلاى جان انسان بشود. و اين اعتقاد و اخلاق و اين قوانين را ما داريم. بنا بر اين تا كسى جايى رفت يا چيزى ساخت، ما نبايد فوراً از دين و قوانينى كه مربوط به زندگى بشر است و مايه اصلاح حال بشر در دنيا و آخرت است دست برداريم.
در مورد تبليغات استعمارگران وضع همين طور است. آنها كه دشمن ما هستند تبليغاتى كردهاند، و متأسفانه بعضى از افراد جامعه ما تحت تأثير قرار گرفتهاند؛ در حالى كه نبايد قرار مىگرفتند. استعمارگران به نظر ما آوردند كه اسلام حكومتى ندارد؛ تشكيلات حكومتى ندارد. بر فرض كه احكامى داشته باشد، مجرى ندارد. و خلاصه اسلام فقط قانونگذار است. واضح است كه اين تبليغات جزئى از نقشه استعمارگران است براى بازداشتن مسلمين از سياست و اساس حكومت. اين حرف با معتقدات اساسى ما مخالف است.
یا حق !