غریبه
09-17-2012, 12:00 PM
مى گویند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش به مرغى افتاد که در لابلاى شاخه هاى
درختى گیر کرده بودو راه نجاتى مى جست .
وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود که ندانست چند رکعت نماز به جاى آورده است .
پس ، خدمت رسول اکرم (ص ) آمد و حال خود را بیان داشت و عرض کرد:بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید
ببینید چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شیطان موجب مى شود بوستانى که مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترک گفته شود.
درختى گیر کرده بودو راه نجاتى مى جست .
وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود که ندانست چند رکعت نماز به جاى آورده است .
پس ، خدمت رسول اکرم (ص ) آمد و حال خود را بیان داشت و عرض کرد:بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید
ببینید چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شیطان موجب مى شود بوستانى که مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترک گفته شود.