آســـــمان
08-13-2012, 01:19 PM
نقل از پروفایل فیس بوک یکی از کاربران داوطلب حاضر در منطقه زلزله زده :
تازه از راه رسیدم و باید دوباره برگردم. فقط حرفی راه گلویم را بسته، می گویم و می روم:
دلم می خواهد فریاد بزنم وقتی در یکی از روستاهای کاملا تخریب شده، مرد روستایی به من می گوید :
بمانید و یک استکان چایی را مهمان ما باشید. هنوز در بدنمان جان داریم که مهمان نوازی کنیم...
http://fararu.com/files/fa/news/1391/5/23/24131_788.jpg
تازه از راه رسیدم و باید دوباره برگردم. فقط حرفی راه گلویم را بسته، می گویم و می روم:
دلم می خواهد فریاد بزنم وقتی در یکی از روستاهای کاملا تخریب شده، مرد روستایی به من می گوید :
بمانید و یک استکان چایی را مهمان ما باشید. هنوز در بدنمان جان داریم که مهمان نوازی کنیم...
http://fararu.com/files/fa/news/1391/5/23/24131_788.jpg