توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دعایی که کارایی ندارد
غریبه
08-13-2012, 11:27 AM
دعا، به معنای خواندن و صدا زدن دیگری، و از برنامه های عبادی مهمی است که در تمامی ادیان، به ویژه ادیان
آسمانی موردتوجه خاص قرار گرفته است؛ چرا که جوهر ی دین، پرستش است و دعا، اظهار نیاز و ناتوانی در
برابر نیروی برتر و بدون رقیب آن دین می باشد، آن سان که رسول گرامی اسلام فرمودند: «الدُّعا مُخُّ العِبَادَةَ؛
درون مایه اصلی عبادت، دعاست».1
تعابیر روایی نیایش
در زبان روایات و کلام معصومان(علیهم السلام)، از دعا، با تعبیرهای مختلفی چون برترین عبادت2، کلید
رستگاری3، سلاح مؤمن4، سلاح انبیاء5، برنده ترین سلاح6 و... یاد شده است. می گویند روزی در مسجد،
اصحاب گرم گفت وگو بودند که آوای دل نشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همگان را به سکوت واداشت. آن حضرت پرسید:
آیا می خواهید شما را به اسلحه ای که موجب نجات شما از دشمن و سبب افزایش روزی می شود رهنمون
شوم؟ حاضران پاسخ گفتند: آری ای فرستاده خدا. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «شب و روز در حال دعا و
نیایش با پروردگارتان باشید؛ چرا که دعا، سلاح مؤمن است».
غریبه
08-13-2012, 11:28 AM
شرایط پذیرش دعا
1. حمد و صلوات
نیایش، بیان خواسته های موجودی ناتوان است؛ آن گاه که در برابر قدرتی بیکران قرار می گیرد و با کوله باری از
نیاز، لب به خواهش می گشاید. باید پیش از آن که خواسته ای بخواهد، ابتدا شکر آن چه را دارد به جای آرد و بر
آن کسانی که نزد معبود والاترین جایگاه را دارند، درود فرستد، تا خواسته اش پذیرفته شود. روزی مردی عرب
وارد مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شد و به نماز ایستاد و دستانش را به درگاه الاهی بلند کرد و مشغول
نیایش شد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) به راز و نیاز او نگریست و به یاران خود رو کرد و فرمود: این بنده خدا در
نیایش خود با
پروردگارش شتاب کرد. آن گاه نگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به گوشه دیگری از مسجد گره خورد. عرب دیگری
مشغول نماز و
نیاز بود. او پس از نمازش دست به دعا برداشت و پس از سپاس گذاری نعمت های پروردگار و صلوات بر پیامبر
اکرم(صلی الله علیه وآله) و خاندان او، خواسته هایش را بر زبان جاری ساخت. پیامبر( صلی الله علیه وآله) از
جای خود برخاست و نزد او رفت و به او فرمود: «هر چه از خدای خود می خواهی بخواه؛ زیرا شیوه ای برگزیده
ای که به استجابت می انجامد و با این گونه نیایش، هر خواسته ای که داری، برآورده خواهد شد».8
غریبه
08-13-2012, 11:28 AM
2. ولایت پذیری
محمد بن مسلم، از دوستان امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت پرسید: آیا دعای کسی که بسیار عبادت می
کند و در عبادت خود نیز فروتن است، ولی ولایت شما را نمی پذیرد، پذیرفته می شود و به حال وی سودی
دارد؟ امام با چهره ای گشاده به او فرمود: ای محمد، مَثَل ما خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، مَثَل آن
خانواده ای است که در قوم بنی اسراییل به سر می بردند و هر گاه چهل شبانه روز به راز و نیاز می پرداختند،
دعایشان مستجاب می شد. اما روزی یکی از آنان پس از آن چهل روز، دعایش مستجاب نشد. نزد حضرت
عیسی(ع) رفت و گله نمود و از او خواست تا برایش دعا کند. عیسی(ع) نمازی به جای آورد و سپس برای فرد
دعا کرد. خدا به عیسی(ع) وحی نمود: «این بنده من، از دری که باید از آن به سوی من بیاید، نیامده؛ مرا خوانده،
ولی در دلش به پیامبری تو شک دارد. به همین دلیل، دعایش را هرگز مستجاب نخواهم کرد». عیسی(ع) جریان
را با آن مرد در میان گذاشت. او اعتراف کرد و از او خواست تا برای رفع مشکلش دعا کند. حضرت عیسی(ع) دعا
کرد و مرد نیز توبه نمود. پروردگار نیز توبه او را پذیرفت و او نیز مانند دیگر افراد خانواده اش مستجاب الدعوة
گردید».
محمد بن مسلم نیز با این سخن امام صادق(علیه السلام) دریافت که پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام ،
شرط پذیرش و استجابت دعا می باشد.9احمد بن محمد، نزد امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت: چند سال است که حاجتی دارم و بسیار هم دعا کرده ام، ولی دعایم مستجاب نمی شود. کم کم در دلم شک
راه یافته است، چه کنم؟ امام نگاه تندی به او کرد، بعد برآشفت و فرمود: «ای احمد، مراقب باش که شیطان بر
تو پیروز نشود و تو را از رحمت پروردگارت ناامید نسازد. مگر نمی دانی که پروردگار، گاه برآوردن نیاز مؤمن را به
تأخیر می اندازد، تا او بیشتر به راز و نیاز بپردازد؛ چرا که خداوند بزرگ، گفتگوی بندگان را با خود دوست می
دارد. به خدا سوگند، دیر برآورده شدن نیازهای بندگان، برای آنان بهتر از زود برآورده شدن آن هاست».
غریبه
08-13-2012, 11:30 AM
3. آه مظلوم: دعایی مستجاب
یونس بن عمار، شیعه ای از دوستداران امام صادق(علیه السلام) بود که مظلوم واقع شده بود. او برای گله
مندی نزد امام رفت و گفت: ای پسر رسول خدا، همسایه ای از قبیله قریش دارم که با من دشمنی می کند و
برای این که مرا در معرض خطر طاغوتیان قرار بدهد، نام مرا به عنوان یکی از شیعیان فاش نموده، تا مرا از میان
بردارد. من هر گاه که از کنارش می گذرم یا هر گاه مرا در جایی می بیند، فریاد می زند: این رافضی (شیعه)،
دارایی های مردم را جمع می کند و نزد مولایش جعفر بن محمد(علیه السلام) می برد. این مسأله در حالی بود
که خفقان و ترس از رژیم حاکم، همه جا را فرا گرفته بود. امام به او فرمود: «ای یونس بن عمار، نگران نباش. از
او آسیبی به تو نخواهد رسید. آن گاه که شب پرده بر رخ شهر می کشد و چشم ها در خواب فرو می روند و تو
برای برپا داشتن نماز شبت برمی خیزی، دست به دعا بردار و او را نفرین کن که دعای کسی که حق به جانب
اوست مستجاب می شود».
یونس همان گونه که از امام آموخته بود، دست به دعا برداشت و آن چه را امام فرموده بود، از خدا خواست.
فردای آن روز خبر رسید که آن دشمن خدا به سختی بیمار است و چندی نگذشت که صدای شیون و زاری از
خانه اش بلند شد.10
4. دعا برای دوستان
حسن بن جهم نزد امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا، مرا در دعاهایتان فراموش نکنید
و برای برطرف شدن مشکلاتم دعا بفرمایید. امام فرمود: از کجا می دانی که تو را در دعاهای خود فراموش می کنم؟ حسن پیش خود اندیشید: آن بزرگوار امام شیعیان
است و دوستان و شیعیان خود را فراموش نمی کند. من هم که از شیعیان او هستم، پس دلیلی ندارد که او مرا
فراموش نماید. عرض کرد: نه، شما مرا فراموش نمی کنید. امام فرمود: چگونه فهمیدی که فراموشت نمی کنم؟
گفت: چون من از شیعیان و دوستداران شما هستم و می دانم که شما برای دوستان خود دعا می کنید. امام
پرسید: آیا غیر از این مطلب چیز دیگری را هم می دانی که به خاطر آن فراموشت نسازم؟ حسن گفت: خیر، چیز
دیگری نمی دانم. امام فرمود: «هرگاه خواستی بدانی که در نزد من چگونه ای، نگاه کن ببین من در نظر تو
چگونه هستم و چقدر با هم دوستی داریم؛ تا به وسیله آن، بیشتر به یاد هم باشیم».11
غریبه
08-13-2012, 11:37 AM
5. امیدواری در دعا
احمد بن محمد، نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: چند سال است که حاجتی دارم و بسیار هم دعا کرده ام، ولی دعایم مستجاب نمی شود. کم کم در دلم شک راه یافته است، چه کنم؟ امام نگاه تندی به او کرد، بعد برآشفت و فرمود: «ای احمد، مراقب باش که شیطان بر تو پیروز نشود و تو را از رحمت پروردگارت ناامید نسازد. مگر نمی دانی که پروردگار، گاه برآوردن نیاز مؤمن را به تأخیر می اندازد، تا او بیشتر به راز و نیاز بپردازد؛ چرا که خداوند بزرگ، گفتگوی بندگان را با خود دوست می دارد. به خدا سوگند، دیر برآورده شدن نیازهای بندگان، برای آنان بهتر از زود برآورده شدن آن هاست». سپس امام، احمد بن محمد را به بردباری، تلاش برای کسب حلال و پیوند با خویشاوندان سفارش فرمود و گفت: «خدا به وعده خود پای بند است و وفا می کند. مگر خود او نفرموده است: هنگامی که بندگان من از تو در مورد من بپرسند، به آنان بگو من نزدیکم و نیایش نیایش کننده را آن گاه که مرا می خواند، پاسخ می گویم.12 مگر خود او نفرموده: از رحمت پروردگار ناامید نشوید13 و نیز این که: خداوند به شما وعده آمرزش و فزونی می دهد.14 بنابراین، دلبندی ات را به پروردگار استوارساز و شک و تردید در دل خود راه مده و دروازه دلت را برای وارد شدن چیزی به جز خیر و نیکی مگشا، که این تنها راه آمرزیده شدن و برآورده شدن دعاهاست.»15
صدای مردی که به پرده خانه خدا چنگ زده بود و زاری می کرد، توجه امام را به خود جلب نمود. او به پرده کعبه آویخته بودو برای برآورده شدن دعایش مدام صلوات می فرستاد، ولی می گفت: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و دنباله آن را نمی گفت. امام باقر(ع) به او فرمود: «بنده خدا، تو با این صلواتت به ما ظلم می کنی. چرا دنباله دعای صلوات را نمی گویی و آن را کامل نمی کنی». «بگو اللهم صل علی محمد و آل محمد»
غریبه
08-13-2012, 11:40 AM
زیباترین نام ها
درود فرستادن بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و خاندان او، شیوه خدا و فرشتگان اوست؛ آن چنان که در قرآن نیز
بدان اشاره شده است. جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر خدا( صلی الله علیه وآله) پرسید: ای رسول خدا، در
شأن علی بن ابی طالب(علیه السلام) چه می فرمایید؟ فرمود: او جان من است. عرض کرد: ای رسول خدا، در
مورد حسن و حسین چه؟ پاسخ فرمود: آن دو، دو روح و ریحان من هستند که مادرشان فاطمه(سلام الله علیها)
است، دختر من که هر که او را غمگین سازد، مرا غمگین نموده و هر که او را خرسند سازد، مرا خرسند ساخته
است. ای جابر، خدا را گواه می گیرم که من با هر که دشمنی آنان کند، دشمنم و با هر که دوستی با آنان نماید،
دوست هستم. ای جابر، هر گاه خواستی دعا کنی و دعایت مستجاب گردد، اسم های آنان را بخوان و بر آنان
درود فرست که نام آن ها نزد پروردگار زیباترین و محبوب ترین نام هاست.16
پرهیز از فرستادن صلوات ناقص
در سخنان معصومان(علیهم السلام) فرستادن صلوات ناقص نهی شده است؛ یعنی کسی بر پیامبر خدا(صلی
الله علیه وآله) درود فرستد،
ولی خاندان او را شامل آن نسازد. نوشته اند امام باقر(علیه السلام) در حجر اسماعیل نشسته و مشغول
مناجات با خدای خویش بود. صدای مردی که به پرده خانه خدا چنگ زده بود و زاری می کرد، توجه امام را به
خود جلب نمود. او به پرده کعبه آویخته بودو برای برآورده شدن دعایش مدام صلوات می فرستاد، ولی می
گفت: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و دنباله آن را نمی گفت. امام باقر(علیه السلام) به او فرمود: «بنده خدا، تو با این
صلواتت به ما ظلم می کنی. چرا دنباله دعای صلوات را نمی گویی و آن را کامل نمی کنی».
بگو:« اللهم صل علی محمد و آل محمد».
غریبه
08-13-2012, 11:41 AM
نیایش های ناکارآمد
گاهی دعا، نیاز به مقدمات و زمینه هایی دارد تا در پرتو آن کارآیی داشته باشد. آورده اند در سفری، کاروان امام
صادق(علیه السلام) به سوی مدینه در حرکت بود که سه نفر با فاصله زمانی نزد امام آمدند و از او کمک
خواستند. امام به دو نفر اول کمک مالی کرد و برای سومی فقط دعا کردند و آن گاه رو به کاروانیان فرمودند:
دوستان، بدانید که اگر می خواستم به این نفر آخر هم کمکی بکنم، توانایی آن را داشتم، ولی بیم آن را دارم تا
جزو سه گروهی شوم که دعایشان مستجاب نمی شود. اول کسی که خدا به او مال و دارایی می دهد، ولی
وی آن را درست خرج نمی کند و در نتیجه، نیازمند می شود و آن گاه که نیازمند شد، دست به دعا برمی دارد و
از خدا درخواست مال و دارایی می کند. دوم کسی که با زنی ناشایسته و بی ایمان ازدواج می کند و بدون این
که از او جدا شود، دعا می کند که پروردگار راهی برای رهایی از مشکلش برای او قرار دهد. سوم کسی است
که پیوسته همسایه خود را به جهت آزار و اذیت هایش نفرین می کند که خدایا همسایه ام را نابود کن، ولی با
این که می تواند خانه خود را تغییر دهد، این کار را نمی کند و فقط می خواهد با دعا مشکل خود را حل نماید».
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.