غریبه
08-12-2012, 10:42 PM
مسأله : اگر در روزه ماه رمضان عمداً قى كند و يا در آب ارتماس نمايد و يا با مايع حُقنه كند يا در شب، جنب شود و همان گونه كه در « مسأله 1769 » گفته شد، بيدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، فقط بايد قضاى آن روز را بجا آورد، امّا اگر كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند عمداً انجام دهد، در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل مى كند، قضا و كفّاره بر او واجب مى شود، امّا كفّاره در بعضى از موارد مانند دروغ بستن به خدا و پيامبر و يا اهل بيت او(عليهم السلام) از باب احتياط واجب است.
مسأله : اگر به جهت ندانستن مسأله، كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كند، چنانچه مى توانسته مسأله را ياد بگيرد ( يعنى مقصّر در ندانستن بوده )، كفّاره بر او واجب مى شود و اگر نمى توانسته مسأله را ياد بگيرد ( يعنى قاصر در ندانستن مسأله بوده ) كفّاره بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب حكم انسانى كه غافل باشد نيز چنين است.كفّاره روزه
مسأله : كسى كه كفّاره روزه ماه رمضان بر او واجب مى شود، بايد يك برده آزاد كند، يا به كيفيّتى كه در مسأله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند و يا به هركدام يك مُد، كه تقريباً ده سير است « حدود هفتصد و پنجاه گرم » طعام يعنى گندم يا جو و يا مانند آن بدهد. و چنانچه هيچ كدام ممكن نباشد، مخيّر است بين اينكه هيجده روز پى در پى روزه بگيرد يا هر مقدار مى تواند به فقير طعام بدهد. و اگر نتواند روزه بگيرد يا طعام بدهد، بايد استغفار كند، اگرچه مثلا يك مرتبه « أَسْتَغْفِرُ اللّه » بگويد. و بنابر احتياط واجب هروقت بتواند، كفّاره را بدهد.
مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه، كفّاره روزه ماه رمضان را بگيرد بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد و اگر بقيّه آن، پى در پى نباشد، اشكال ندارد.
مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه، روزه كفّاره بگيرد، نبايد وقتى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است.
مسأله : كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز، روزه نگيرد، يا عمداً وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسأله : اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى غير اختيارى، مانند حيض، يا نفاس و يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر، واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد، بلكه بقيّه را بجا آورد.
مسأله : اگر با چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز از اصل حرام باشد مانند شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مانند خوردن غذاى حلالى كه براى انسان ضرر زياد دارد و نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنابر احتياط كفّاره جمع بر او واجب مى شود، يعنى بايد يك برده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كرده، يا به هركدام آنها يك مُدّ كه تقريباً ده سير است، حدود هفتصد و پنجاه گرم، گندم يا نان آن، يا جو يا نان آن، يا يك مدّ مويز يا يك مد خرما بدهد. و چنانچه هرسه برايش ممكن نباشد، هركدام كه ممكن است بايد انجام دهد.
مسأله : اگر روزه دار، دروغى به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد، اگرچه روزه خود را با چيز حرامى باطل كرده، ولى كفّاره جمع كه در مسأله پيش گفته شد بر او واجب نمى شود.
مسأله : اگر به جهت ندانستن مسأله، كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كند، چنانچه مى توانسته مسأله را ياد بگيرد ( يعنى مقصّر در ندانستن بوده )، كفّاره بر او واجب مى شود و اگر نمى توانسته مسأله را ياد بگيرد ( يعنى قاصر در ندانستن مسأله بوده ) كفّاره بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب حكم انسانى كه غافل باشد نيز چنين است.كفّاره روزه
مسأله : كسى كه كفّاره روزه ماه رمضان بر او واجب مى شود، بايد يك برده آزاد كند، يا به كيفيّتى كه در مسأله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند و يا به هركدام يك مُد، كه تقريباً ده سير است « حدود هفتصد و پنجاه گرم » طعام يعنى گندم يا جو و يا مانند آن بدهد. و چنانچه هيچ كدام ممكن نباشد، مخيّر است بين اينكه هيجده روز پى در پى روزه بگيرد يا هر مقدار مى تواند به فقير طعام بدهد. و اگر نتواند روزه بگيرد يا طعام بدهد، بايد استغفار كند، اگرچه مثلا يك مرتبه « أَسْتَغْفِرُ اللّه » بگويد. و بنابر احتياط واجب هروقت بتواند، كفّاره را بدهد.
مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه، كفّاره روزه ماه رمضان را بگيرد بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد و اگر بقيّه آن، پى در پى نباشد، اشكال ندارد.
مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه، روزه كفّاره بگيرد، نبايد وقتى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است.
مسأله : كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز، روزه نگيرد، يا عمداً وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسأله : اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى غير اختيارى، مانند حيض، يا نفاس و يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر، واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد، بلكه بقيّه را بجا آورد.
مسأله : اگر با چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز از اصل حرام باشد مانند شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مانند خوردن غذاى حلالى كه براى انسان ضرر زياد دارد و نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنابر احتياط كفّاره جمع بر او واجب مى شود، يعنى بايد يك برده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كرده، يا به هركدام آنها يك مُدّ كه تقريباً ده سير است، حدود هفتصد و پنجاه گرم، گندم يا نان آن، يا جو يا نان آن، يا يك مدّ مويز يا يك مد خرما بدهد. و چنانچه هرسه برايش ممكن نباشد، هركدام كه ممكن است بايد انجام دهد.
مسأله : اگر روزه دار، دروغى به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد، اگرچه روزه خود را با چيز حرامى باطل كرده، ولى كفّاره جمع كه در مسأله پيش گفته شد بر او واجب نمى شود.