پرواز
08-07-2012, 03:45 PM
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده/به نام خداوند بخشنده ی مهربان
نحل
(آيه 125)- ده دستور مهم اخلاقى در مقابله با مخالفان: در لابلاى آيات مختلف اين سوره بحثهاى گوناگونى گاهى ملايم و گاهى تند، با مشركان و يهود و بطور كلى با گروههاى مختلف به ميان آمد، مخصوصا در آيات اخير عمق و شدت بيشترى داشت.
اين برنامه به ترتيب زير در ده اصل خلاصه مىشود.
1- نخست مىگويد:
«به وسيله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن» (ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ).
نخستين گام در دعوت به سوى حق، استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت درآوردن آن و بيدار ساختن عقلهاى خفته نخستين گام محسوب مىشود.
2-
«و به وسيله اندرزهاى نيكو» (وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).
يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن مىتوان تودههاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
3-
«و با آنها (مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره پرداز» (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).
و اين سومين گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و بايد از طريق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذيرش حق پيدا كنند.
و در پايان آيه اضافه مىكند:
«پروردگارت از هر كسى بهتر مىداند، چه كسى از راه او گمراه شده است و چه كسانى هدايت يافتهاند» (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ).
اشاره به اين كه وظيفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه كسانى سر انجام هدايت مىشوند، و چه كسانى در طريق ضلالت پافشارى خواهند كرد آن را تنها خدا مىداند و بس.
نحل
(آيه 125)- ده دستور مهم اخلاقى در مقابله با مخالفان: در لابلاى آيات مختلف اين سوره بحثهاى گوناگونى گاهى ملايم و گاهى تند، با مشركان و يهود و بطور كلى با گروههاى مختلف به ميان آمد، مخصوصا در آيات اخير عمق و شدت بيشترى داشت.
اين برنامه به ترتيب زير در ده اصل خلاصه مىشود.
1- نخست مىگويد:
«به وسيله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن» (ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ).
نخستين گام در دعوت به سوى حق، استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت درآوردن آن و بيدار ساختن عقلهاى خفته نخستين گام محسوب مىشود.
2-
«و به وسيله اندرزهاى نيكو» (وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).
يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن مىتوان تودههاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
3-
«و با آنها (مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره پرداز» (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).
و اين سومين گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و بايد از طريق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذيرش حق پيدا كنند.
و در پايان آيه اضافه مىكند:
«پروردگارت از هر كسى بهتر مىداند، چه كسى از راه او گمراه شده است و چه كسانى هدايت يافتهاند» (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ).
اشاره به اين كه وظيفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه كسانى سر انجام هدايت مىشوند، و چه كسانى در طريق ضلالت پافشارى خواهند كرد آن را تنها خدا مىداند و بس.