پرواز
07-26-2012, 03:28 PM
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده/به نام خداوند بخشنده ی مهربان
أبوذر فرمود: اى مردم! روزى از روزها با رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله در مسجد نماز مىخواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على عليه السّلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد.
سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه در حال نماز بود جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى.
خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على عليه السّلام را وزير من گردان تا بوسيله او، پشتم قوى و محكم گردد».
أبو ذر مىگويد: هنوز دعاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان انّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا ...
أبوذر فرمود: اى مردم! روزى از روزها با رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله در مسجد نماز مىخواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على عليه السّلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد.
سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه در حال نماز بود جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى.
خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على عليه السّلام را وزير من گردان تا بوسيله او، پشتم قوى و محكم گردد».
أبو ذر مىگويد: هنوز دعاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: بخوان! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان انّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا ...