آســـــمان
07-15-2012, 08:09 PM
ساعات اخر ماه مبارك قبلي را به ياد مي آورم !
اشك هايش ، حسرت تمام شدنش ، دعاي شب قدرش كه خدا اين آخرين دعوت براي مهمانيت نباشد .
انگار دارد انتظار به پايان ميرسد .
انگار دارد دوباره دعوتم ميكند !
با تمام بدي هاي يك ساله ام ، با تمام غفلت هايم ، ولي انگار باز دلش برايم تنگ است !
براي من !
و او در اين يك سال باز هم بر سر قرار هايمان ايستاد و من ...
او هم مثل من انگار منتظر است !
منتظر اينكه به بهانه ي مهمانيش اندكي با او باشم ...
دعا كنيم براي هم كه برسيم دوباره به مهمانيش ...
فقط 5 روز ديگر
خدايا مهلت بده ...
اشك هايش ، حسرت تمام شدنش ، دعاي شب قدرش كه خدا اين آخرين دعوت براي مهمانيت نباشد .
انگار دارد انتظار به پايان ميرسد .
انگار دارد دوباره دعوتم ميكند !
با تمام بدي هاي يك ساله ام ، با تمام غفلت هايم ، ولي انگار باز دلش برايم تنگ است !
براي من !
و او در اين يك سال باز هم بر سر قرار هايمان ايستاد و من ...
او هم مثل من انگار منتظر است !
منتظر اينكه به بهانه ي مهمانيش اندكي با او باشم ...
دعا كنيم براي هم كه برسيم دوباره به مهمانيش ...
فقط 5 روز ديگر
خدايا مهلت بده ...