مناظره با فردی از اهل تسنن

[طاهره وحیدیان]

سلام .در روز نیمه شعبان بعداز نماز صبح رفتم پشت سیستم نشستم که طبق معمول سری به اتاق الثارات در الفور بزنم.اتفاقا بمناسبت روز نیمه شعبان .روز ولادت با سعادت مولا وسرورمون حضرت حجة ابن الحسن العسکری ؛ یکی از سخنرانان داشت بطور زنده سخنرانی میکرد.در حال گوش دادن بودم که دیدم یک صفحه باز شد وپیغامی به این شرح گذاشت:

مرد سنی: سلام .تا زنده هستي با الله{جل جلاله} کسي راشريک قرار ندهید {سوره {نساء آيه 48‏ إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً} ‏

ترجمه :{ بيگمان خداوند ( هرگز ) شرك به خود را نمي‌بخشد ، ولي گناهان جز آن را از هركس كه خود بخواهد مي‌بخشد . و هر كه براي خدا شريكي قائل گردد ، گناه بزرگي را مرتكب شده است}


مرد سنی:

درهنگام مصيبت وبلا کسي را فرياد نکنيد .

من:واعجبا از این اعتقاد!!! در مصیبات وبلاها کسی رو به کمک نگیریم؟؟ عجب منطقی؟؟ پس وقتی میری توی آب وشنا میکنی از اون ناجی غریق استمداد نگیر وبزار غرق شی.




‏ مرد سنی:

{ یا محمد ص}{ یا حضرت غوس}{یا عمر }{یا علی}یا ابول فضل}یا فلان شهید }یافلان زیارت و بارگاه}{یا امام زمان}نگوید اگر کسی بداند وبگوید جاهش را درجهنم برای همیشه درست میکند فقط از( الله)( ج) مدد بخواید فقط {الله ج} قادر مطلق است وپيروي از {قران الله ج وسنت رسول خدا ص} بکند وسجده کردن الله را ول نکنید یعنی نمار فرض را ترک نکنید تا رستگار شوید.


من:پس موقعی که نیاز داری به پدرت .به دوستت.به بانک .به قرض الحسنه ها مراجعه نکن .فقط بگو یاالله.

مراجعه به اونها شرکه !!!





من:این چه حرفیه برادر من . چشاتو باز کن از چاه جهل ونادانی بیرون بیا دوروبرت رو نگاه کن ببین صبح تا شب خودت دچار شرکی.از چاه نفس وخود پرستی بیرون بیا.کمی قکر کن .کمی تعقل کن.





:خداوند بندگان خوبی را قرار داده برای کمک کردن به بندگانش؛ فرموده هروقت نیاز به کمک داشتید درِ خونه اونها رو بزنید.آنها نمایندگان منند.دوست دارم به اونها رجوع کنید واز اونها استمداد بطلبید.اونها عزیز منند.واین بندگان خوب الهی معصومین علیهم السلامند. اِفهم





مرد سنی::

حضرت رسول ع سلام در هنگام مصیبت طرفش را به الله کرده و حضرت ایوب وقت مصیبت از کی کمک ودعا کرده است از خودش خواسته بودند یا از دنیا رفتگان( مردگان) یا از الله ج شما بگو


من:چون اونها عالی تر از خودشونرو سراغ نداشتند

معلومه که باید دست به دامان پروردگار بلند کنند.ما هم گاهی دست به دامان اله میشیم. ولی از دست بلند کردن به دامان این حضرات معصومین هم ابایی نداریم.







من:شما میگی من::فقط الله

من::ولی ما با توجه به فرمایشات الهی در خود قرآن هم میگیم

من:خدا رو هم میگیم.


مرد سنی:

من نمی گم خود الله میگه


من :حضرات معصومین

من:جواب منو ندادی

من::وقتی نیازمند میشی

من::چرا میری بانک وام میگیری

من::اینم شرکه

[طاهره وحیدیان]

من::دکتر هم نرو

:چرا میری سر کار وحقوقت رو از رییست میگیری

:؟؟

:بگو خدایا من نمیرم سرکاراز دیگران هم کمک نمی خوام.فقط خودت.خودت.!!

:از دیگران




مرد سنی:

خیلی دوری دانشمند



من :خیر. خیر.من تا هروقتی که تو بخوای با هم بحث می کنیم یا تو منو متقاعد میکین وبر حق بودن دینت رو می فهمم وگرایش پیدا می کنم ویا تو.









منتهی بدور از هرگونه توهین وجسارتی.



من: :منهم دانشمند نیستم .فقط یک فرد معمولیم وبس. در ضمن دارند قرآن می زارن .باید گوش کنی .مگر نشنیدی در قران کریم خداوند فرموده وقتی قران خونده میشه گوش فرا دارید وساکت باشید؟؟



آخه شماها به حرف قران وخدا هم گوش نمی دید.







مرد سنی:

:من از الله می ترسم که کسی را توهین کنم قران این چیز را به ما نشان نداده

من::اما ما روی محبت به الله به کسی توهین نمی کنیم .نه از روی ترس. از روی عشق به الله به دیگران احترام میزاریم چون اونم بنده ای است از بندگان الهی. نه از روی ترس.



مرد سنی:
:رازق کیه الله است یا کار کردن

من::کار بهانه ایه برایرزقی که الله میده

مرد سنی:
:صدر صد اگر من یقین کنم که کار به من رزقه می ده این خودش راهی است برای جهنم درسته چون دنیا دارل اسبابه دوری از اسباب جاهیلیته ویقین کر دن شرکه

:من وقتی که رزق می خوام از محمد نخوام از الله بخوام دستور الله چه اینه که کار بکنم والله خودش هم قادر است که بدون کار کردن مرا رسکه بدهد همین تور قوم حضرت موسی را داد همین تور که به حضرت مریم داد وووو


من::خب جواب منو ندادی

وقتی که گرفتاری داری چرا روو میندازی به دیگران ؟؟

چرا نمیری یکراست در خونه خدا؟؟

[طاهره وحیدیان]

مرد سنی:

:مشکل اینه که ما یقینمون ضعیفه بر روی یقینمان کار نکردیم مشکل اینجای .دستور الله این نیست که ما بر اسباب یقین کنیم

واز غیر خدا دعا کنیم که بما رزق بده الله خود می گه من رزق شمارا مدهم هر طور که بخواهد می دهد


من:چرا رفتی روی رزق؟؟

:جواب منو بده هر وقت نیاز پیدا کردی

:چرا میری در خونه این واون؟؟


مردسنی:

عزیز الله دستور داده که بریم در این خانه؟


من::آفرین

:خداوند دوست داره

حرف ما هم همینه

:خداوند دوست داره

:بندگان برگزیده اش مطرح بشن


مردسنی:

:مگه حاجت روا ،الله {جل جلاله} نیست اگر مابگیم حادجت روا محمداست این شر ک نیست پس شرگ چیه؟؟


من:چرا توی مشرک میری از پدرت کمک میگیری؟؟

:ما هم از پیامبر کمک میگیریم.


مردسنی:
:کجای قران گفته که حضرت محمد بنده برگزیده من است برید از او بخواید؟؟


من::وابتغوا الیه الوسیله


مردسنی:
:چرا توهین می کنی؟؟


:چرا توهین می کنی

من::وقتی که میگی

:رفتن در خونه پیامبر شرکه

:خب پس چرا ناراحت میشی

که میگم

:میری در خونه پدرت کمک میگیری؟؟

این شرکه علنیه توهین نیست.


مردسنی:
:مُر ده بازنده یکی است

من::مرده؟؟؟
مردسنی:
:من که زنده ام چرا برم سر قبر اهل بیت ؟؟


من:اهل بیت در جهان دیگرند

:مگراعتقاد نداری

[طاهره وحیدیان]

من:مگراعتقاد نداری؟؟ در اون جهان دارند زندگی میکنند.تمام حجابهاشون بر طرف شده.


:ویک پارچه چشمند وما رو میبینند


مردسنی:
:ولی از این جهان خبر ندارند.


:اونها که زنده ترند تا من و تو



چون الان من ترو نمیبینم

:ولی اونها ما رو می بینند

:اینها رو هم یک مسیحی معتقده

:ما که جای خود داریم

:چرا

:چرا

:کاملا با خبرند

:حتی ارواحشون در رفت وآمده

:نمی دونم





مردسنی:
یعنی انها از حاله ما باخبرند

من::100% چون حجاب ظلمانیی که ما داریم اونها ندارند

):اونها سراپا چشم وگوشند

مردسنی:
:کجای قران امده

من::ببین

:وقتی می خوای بری دانشگاه

:آیا نیاز به استاد نداری؟

:چرا نمیگی

:رییس دانشگاه من استاد می خوام چه کنم

:خودم می خونم/

:حالا قرآن هم نیاز به استاد داره

واینو پیامبر اکرم فرمودند

[طاهره وحیدیان]

من :واینو پیامبر اکرم فرمودند

مردسنی:
:استاد محمد کی بو ده

من :حدیثش هم در کتابهایخودتون موجوده

:راستی یک سوال دارم؟؟



:اگر اینقدر به قرآن معتقدی

:چرا رییس مذهب خودتون کتاب داره

:اصلا نیارز به نوشتن کتاب نبود

:استاد پیامبر اکرم خداوند با واسطه جبرییل

:می تونم بپرسم

):چه مذهبی داری؟؟

مردسنی:
:اگر حرفهای کتابمان ازقران حدیث رسول نبود مابه انا توجو نمی کردیم

:مذهبت؟؟

مردسنی:
:مگه در قبر سوال میشه

:مذهبت؟؟

مردسنی:
:دین اسلام.بسه دیگه.



من:جزو کدوم یکی از فرقه هایی؟

حنبلی ؟ مالکی ؟ شافعی؟ویا....؟؟؟

مردسنی:
:ما از رسول خدا بیروی میکنیم

:آفرین

:آفرین

:آفرین

مردسنی:

):به من بگو شرک چی است

[طاهره وحیدیان]

من :همون پیامبر اکرم در کتابهای خودتون موجوده:فرمود:اِنّی تارٌ فیکُمُ الثَقَلَین.ِتابَ الله وَعِترَتی مِن اَهلِ بَیتی

مرد سنی:
:اهل بیت؟؟

من::واَن یَمسَسکَ لا تُضِلُّ اَبَداً

من:من دو چیز گرانبها در بین مشا بعد از خودم بجا میزارم

:اگر به اونها چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشید

:واین حکم همون استاده دانشگاهه

:که درس رو شرح میده

قرآن رو من وتو نمی فهمیم وتنها کسانی می فهمند که معصوم باشند

:وهمخونها شرحش کرده باشند.معصومین علیهم السلام.

مرد سنی:
:یعنی اگر حضر ت علی ض از رسول خدا پیروی نمی کرد ما هم از حضر ت علی پیروی نمیکردیم



من::هرگز

:هرگز

:اگر علی از رسول اکرم پیروی نمی کرد

:ما هرگز

:دنباله رویش نبودیم

:زیرا پیامبر نماینده خداست

خودت داری

:میگی

:هرچه پیغمبر بگه

مردسنی:
:بله

من:ما گوش میکینیم

مردسنی:
:روبه چشم

من:آفرین

:در احادیث متواتر وپی در پی پیامبر اکرم علی رو جانشین خودش معرفی کرده

:اگر برید تاریخ رو از روی کتابهای خوددتون بخونید متوجه خواهیشد

:نمی دونم

[طاهره وحیدیان]

من:نمی دونم

مردسنی:
:اره خلیفه 4

من:علامه امینی رو می شناسی یانه؟

می شناسی علامه امینی رو؟

:21 جلد کتاب داره بنام الغدیر

مردسنی:
:سرعت تایپم کم است

من:تمامی احادیث این کتاب رو از کتب خودتون جمع کرده

:برو تهیه کن بخونش

:برو الغدیر رو بخون بعد بیا با من بحث کن

:چون به قول تو اینجا تایپ کردن مشکله وممکنه قانع نشی

:کتاب الغدیر علامه امینی رو تهیه کن

:بخون

:بعد بیا

مردسنی:
:باشه بگو }مشکل گُشاه ،الله کیه

مردسنی:
:الرحمان، الله{ج} الرحیم ،الله{ج


من:حرفم رو زدم

مردسنی:
:ذی القوة المتین، الله{ج} پادشاهان پادشاه، الله{ج} الاوّل الاوّلین، الله{ج

من:اول برو کتاب الغدیر رو تهیه کن بخون

:اگر انصاف داشته باشی

:میبینی

همه احادیثش از کتب خودتونه

:بعد بیا با هم بحث کنیم

مردسنی:
:روز قیامت انصاف معلوم میشه

من:حواله به قیامت نده الان رو دریاب تا برسه به قیامت

:الان رو دریاب

مردسنی:
:شما بگو شرک چیه؟؟اگر میدانی



من:همه چی رو میدونم

اما اول برو کتاب الغدیر رو بخون

:اگر شجاعت داری

:چون خوندن این کتاب که از احادیث خودتونه شجاعت می خواد

[طاهره وحیدیان]

من:من شنیدم حتی از خوندن کتابهای خودتون منعتون می کنند

:تتااگاهییدا نکنید

مردسنی:
:شما برو سایت عقید را نگاکن معلوم میشه

من:وقتی اون کتاب رو خوندی بیا من در خدمتتم

مردسنی:
:کتاب مال خودتونه

من:بخدای احد و واحد من حاضرم اگر بعد از خوندن اون کتاب حرفی داشتی به مذهب تو گرایش پیدا کنم

اگر حرفی برای گفتن داشتی

مردسنی:
:از رسول خدا است

من :خیر

:خیر

:دیدی که نخوندی؟ اون کتاب هیچ.



:من از اون کتاب صرف نظر میکنم

:باشه

:نخونش

:مگردکتر تیجانی رو نمی شناسی؟

مردسنی:
:می ترسم من هم قاطی کنم


من):دکتر تیجانی یک وهابی دو آتشه بود

که مستبصر میشه

:وبه مذهب شیعه گرایش پیدا می کنه

مردسنی:
:شما اقای الله یاری را مشنا سید

من:وکتابهایی نوشته

:از کتب خودتون

:اونو که دیگه قبولش داری

:از اون اهل تسنن متعصب دو آتشه بود

:برو کتابهاشو بخون

:که منابعش همه اش از اهل تسننه

:جواب منو بده از این شاخه به اون شاخه نپر


مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من:بزار بحثمون یکی یکی تموم شه


مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است



مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من:شما که ادعا داری علی بن ابیطالب خلیفه چهارمه .

[طاهره وحیدیان]

من:بله

مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من ::ما مذهبمون باشما فرق داره

مردسنی:
:اره

من :ما پیرو علی بن ابیطالبیم

:پیرو پیامبریم

:پیرو خداییم

مردسنی:
:مذهب نه دین من وشما فرق داره

من :اشخاصی که خداوند عاشقشونه

:بهشون عشق می ورزه

:اما نگفتی که دکتر تیجانی رو می شناسی یانه؟

:دین =مذهب=آیین= روش= قانون

:الغدیر رو گفتی کتاب خودمونه .در حالیکه نخونده بهش افترا زدی

:نخونده قضاوت میکین

:چطور مسلمونی هستی

:که چیزی رو که نخونده روش قضاوت میکنی؟

:اونو هیچ


مردسنی:
:ما از شما اهل بیت را دوستداریم چون انها را با الله یک سان نمی دانیم

من ):که اینقدر سریع جبهه گیری میکنی

:دکتر تیجانی رو که یک وهابه رو چی میگی؟ از کتب خودتون شاهد اورده.

[طاهره وحیدیان]

من :کتابهایی نوشته که باید بری بخونیش

:نکنه اونم میخوای بگی ؟؟؟



:!!!

مرد سنی:

:شما اخوندی

من :خیر

مردسنی::بله.آخوندی

من :خیر

:دیدی که راحت قضاوت میکینی.



ای مسلمون

:چیزی رو که ندیدی چرا قضاوت میکین

:تو که داعیه اسلام رو داری

:من تا بحال توی این بحث ازت پرسیدم درجه ات چیه؟؟

:اصلا پیش قضاوت راجع بهت داشتم؟

مردسنی:
چون :شما زیاد بلدی.

من:آهان افرین

:این زیاد بلد بودن

:مال مطالعه داشتنه

:چرا که اخوندای ما

:موالیان ما

:ما رو از حقیقت دور نمی کنند

:حتی بما میگن

:برید کتب اهل سنت رو هم بخونید

همین کتاب علامه امینی

:رو ما می خونیم

مردسنی
:ای کاش همشو ن از حرفهای شیر خدا بود علی علی علی

من :در حالی که همه اش از کتب خودتون نسخه برداری شده

[طاهره وحیدیان]

مردسنی:
:از خودمیگی


من:ماآزادیم هر کتابی رو بخونیم


:اما شماها جرات نمی کنید

:یک کتاب شیعه بخونید

:خیر

مردسنی:
:از حر فهای محمد نیست


من::من از خودم هیچی نمیگم.



:من روی تحقیق حرف می زنم



:پیامبر اکرم رو اصلا می شناسی؟


مردسنی:
:بابا چه ته قیقی


من:ایده هاش .نظرش .حرفهاش .میدونی چیه؟

:که ادعا میکین

:من از پیش خود میگم

واز ایشون نمی گم

تمام حرفهایی که زدم

:یا روایت بود یا حدیث



عایشه رو که قبول داری؟
مردسنی:
:قیامت معلوم میشه

من:بابا چرا به قیامت حواله میدی
:الان ور دریاب
:الان

[طاهره وحیدیان]

من : ام المومنین

من :عایشه رو که قبول داری؟


مردسنی:
قیامت معلوم میشه


من: :بابا چرا به قیامت حواله میدی

:الان ور دریاب

:الان

:قیامت

بعدا میاد

:اان جواب بده

:الان دین داشته باش


مردسنی:
:عایشه مادر مومنان است


من: الان خدا رو .پیامبر رو .علی بن ابیطالب رو .امام زمان رو دوست داشته باش

:بله

:بله

می خوام همینو بگم

:احادیثی که عایشه نقل کرده رو بلدی؟

:تمامی احادیثی که ایشون نقل کرده رو در

مردسنی:
:راستی از امام زما ن کمی بگو


من: :کتابهای اقای تیجانی وعلامه امینی رو که در بازار همه اش موجوده رو بهت معرفی کردم





شما که طرفدار ام المومنین هستی.خب باانصاف !!! برو بخونشون چرا هی تفره میری؟






مردسنی:
مادر ماست ام المومنین.




من:بله

:منم

:جسارتی نکردم

:اون فرمایشات گهر بار مادرتونو برید بخونید دیگه

[طاهره وحیدیان]

من : چرا تعلل میکین

:برو فرمایشاتش رو در کتابهای

:دکتر تیجتنی

که بفور دربازار یافت میشه

:بخون

:من نمیگم

:بیا احادیث ما رو بخون


مردسنیک
:تیجانی کیه

من:برو احادیث

علم اليقين (06:50:51 15/04/1391):خودتونو بخون
:تیجانی

:یک وهابیه.اونم نه یک وهابی بی سواد. یک عالم ومبلغ وهابی که بقدری روش حساب می کردند که امام جماعت هم بود..اهل تونس



:دکتر هم هست

جزو مبلغین وهابیت بوده

عالم بوده

خداوند مستبصرش کرد.قلبش رو چرخونده بروی حقیقت وشیعه شده.آقا یک عالم وهابی شیعه شده میدونی یعنی چی؟؟یعنی معجزه.

وایمان اورد


مردسنی:
:وهابی کیها هستند ؟؟


من :ودر ردّ اهل تسنن ووهابت کتاب نوشته

نه یک جلد نه دو جلد نه سه جلد چندین جلد کتاب از منابع خودتون.


مردسنی:
:وهابی کیها هستند


:وهابی کیها هستند ؟؟


من: :بلکه کتابهای فراوونی نوشته

مرد سنی:
:وهابی کیها هستند

وهابی کیها هستند ؟؟


من:از عمر .ابوبکر.عثمانمعاویه

:عایشه

[طاهره وحیدیان]

من:تماما هم از منابع خودتون

از کتب اربعه خودتون


مردسنی:
:وهابی کیها هستند


من::وهابیت


:همون سعودیها


مردسنی:
:بله

من:که مرکزیتش

در عریستان سعودیه

:اونها هم پیرو عمر.ابوبکر.عثمان.معاویه و..... و.... هستند

:یک عالم وهابی بیاد در رد وهابیت کتاب بنویسه

معجزه است

:اعجاز اهل بیته

:خب برو بخون دیگه

:چرا تعلل میکین

:یک مسلمان باید اگاه باشه

:اگهی داشته باشه


مردسنی:
):شما چند سالتونه؟


من:من اگر کتابهای خودمنو

:معرفی کنم

:میگی

):کتتابهای شماست


مردسنی:
:شما چند سالتونه

من:در حالیکه شنماها اگر کتابهای خودتونو معرفی کنید

:ما میریم

:می خونیم

:نمیگیم

:کتابهای شماست

:تعصب نداریم.

[طاهره وحیدیان]

من:می خوایم اگاه شیم

:که اگر دین شما حق بود

:بیایم

مردسنی:
):بابا من سوادم کمه شما انقدر می نویسی


من::طرف دین مشا

):هیچ تعصبی هم نداریم

:خب

بخونش

:من می نویسم

:بخون

:تو هم بنویس

:من می خونم

:منم سوادم کمه


مردسنی:
:بابا من سوادم کمه شما انقدر می نویسی


من: مگر من سواد دارم
؟؟

مردسنی:
:اره

من):سواد من کجا وسواد عالمان کجا

مردسنی:
:اره سواد داری


من:؟منم مثل خودتم


مردسنیک
:الان بس است

من :چشم

:بسه

مردسنی:

:بزار استراحت کنیم


من :چشم

مردسنی:
:شما در این اتاق بیان هم میکنی؟؟


من::خیر

مردسنی: :چرا بیان داری.


من:ببین تو چطور مسلمونی هستی که همش قضاوتهای نادرست میکنی؟ تازه حرف منو هم قبول نمیکین؟