PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعاری در باب محبت اهل بیت (علیه السلام)



پرواز
06-02-2012, 12:04 PM
به نام خدا
در این تاپیک اشعار مربوط به اهل بیت (ع) را قرار میدهیم

طاهره وحیدیان
06-03-2012, 02:58 PM
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

****

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين

به علي شناختم به خدا قسم خدا را

****

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را

****

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

****

برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن

که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را

****

بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من

چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا

****

بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهداي کربلا را

****

چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان

چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را

****

طاهره وحیدیان
06-03-2012, 03:00 PM
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

****

بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت

که ز کوي او غباري به من آر توتيا را

****

به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت

چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

****

چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

****

چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم

که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

****

«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي

به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»

****

شهریار



ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

طاهره وحیدیان
06-07-2012, 02:12 PM
(http://mirzabeigi.com/post/951/%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%87%d8%b1-%d8%af%d9%85-%d8%af%d9%85-%d8%b2-%d9%85%d9%80%d9%80%d9%80%d9%80%d9%80%d9%88%d9%84%d 8%a7-%d9%85%db%8c%d8%b2%d9%86%db%8c-%d9%be%d8%b3-%da%86%d8%b1%d8%a7-%d9%88%d9%82%d8%aa-%d8%b9%d9%85%d9%84-%d8%ac%d9%80%d9%80%d8%a7-%d9%85%db%8c%d8%b2%d9%86%db%8c-)ای که هر دم دم ز مـــــولا میزنی!

پس چرا وقت عمل جــا میزنی!؟


ای که گویی در پناه مهدی ام!

مستحق یک نگاه مهدی ام!

نام مهدی جان من بازیچه نیست!

عاشق مهدی خدا داند که کیست.....

طاهره وحیدیان
06-17-2012, 08:42 PM
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up6/17498243150238321649.jpg






http://www.rohama.org/files/fa/news/1388/12/8/6135_488.gifماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد



قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد


وعده دیدار هرکسی به قیامت
لیلة اسری شب وصال محمد

http://www.rohama.org/files/fa/news/1388/12/8/6135_488.gifآدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد

عرصه گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر جمال محمد

طاهره وحیدیان
06-17-2012, 08:43 PM
http://www.rohama.org/files/fa/news/1388/12/8/6135_488.gifوانهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد

http://www.rohama.org/files/fa/news/1388/12/8/6135_488.gifشمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد

شاید اگر آفتاب و ماه نتابد
پیش دو ابروی چون هلال محمد

http://www.rohama.org/files/fa/news/1388/12/8/6135_488.gifچشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمی گیرد از جمال محمد

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد

طاهره وحیدیان
06-17-2012, 08:46 PM
شعر بانگِ یا ایها الرسول (http://www.qurangloss.ir/fa/news/14941/%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%90-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84)


روح الامین به غار حرا آمد و بگفت /این آیه را بخوان كه دل از او جلا گرفت/«اقرأ باسم ربك» یا ایها الرسول/ كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت

به گزارش رحماء (http://www.rohama.org/fa) شعر زير بانگِ یا ایها الرسول از ژولیده نیشابورى به مناسبت عيد سعيد مبعث تقديم مي گردد:


http://rohama.org/files/fa/news/1390/4/8/25259_580.jpg



شب گشت و تیرگى همه جا را فراگرفت وز نور ماه دامن گیتى ضیاء گرفت






در هفده ربیع به شوق وصال حق جا در درون غار حرا مصطفى گرفت






مهد صفا به غار حرا تا نهاد پاى غار حرا ز یمن قدومش صفا گرفت

طاهره وحیدیان
06-17-2012, 08:48 PM
پاسى ز شب گذشت كه از ماوراى عرش نورى جهید و جلوه‌اش ارض و سماء گرفت






روح الامین به غار حرا آمد و بگفت این آیه را بخوان كه دل از او جلا گرفت






«اقرأ باسم ربك» یا ایها الرسول كز خواندنش سزاست ره هر خطا گرفت






باید براى كُشتَن نمرودیان دَهر جا در درون آتش عشق خدا گرفت






تا بگسلى ز پاى تو زنجیر بردگى باید به دست خویش چو موسى عصا گرفت






بهر نجات خلق ز گرداب هَمُّ و غم باید ره از جنایت و ظلم و جفا گرفت






محكم ببند دامن همت كه ز امر حق باید به دست خود عَلَم اقتدار گرفت

طاهره وحیدیان
06-17-2012, 08:48 PM
كاخ بتان خراب كن و كاخ معدلت آباد كن كه دست تو را كبریا گرفت






تاج رسالتى كه به فرقت نهاده حق ارض و سماء ز قدر و بهایش بها گرفت






برخیز گو به خلق جهان این كلام نغز باید براى درد خود از حق دوا گرفت






بانگى برآر از دل و برگو خدا یكى است آن خالقى كه خلق ز وجودش نوا گرفت






«ژولیده» شاد زى كه براى نجات خلق احمد به دست خویش كتاب خدا گرفت

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:15 PM
فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است


گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است



به لطف دوست منم از تبار احبابش



محبّ کوی حسینم که قبله ام عشق (http://www.yasgroup.ir/) است


به رسم عشق دعا گوی جمع عشّاقم


که راه پوی حسینم که قبله ام عشق است



چو پرچمی که نشان از طریقتی دارد



رهی به سوی حسینم که قبله ام عشق است



سر قنوت نمازم هر آن چه می گویم



به گفتگوی حسینم که قبله ام عشق است



من از سبوی ولایت شراب می نوشم



خراب خوی خسینم که قبله ام عشق است



مرا پناه به جز کشتی نجاتش نیست



پناه جوی حسینم که قبله ام عشق است



حسین کیست که در هر بلا هو التسلیم

همان که در وصف قالو بلا هو التسلیم


من از دیار حبیبم که مست دلدارم



هزار بار برای حسین جان دارم

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:19 PM
من آن غلام سیاهم که رو سفید شوم



چو سر به خاک قدوم حسین بگذارم



ز جان نثاری عابس گرفته ام الهام



که در جهاد شجاعانه راه بسپارم



منم که فطرس پر سوخته به محضر دوست



همیشه وقت سلامش گرفته آمارم



قسم به بوسۀ احمد به زیر غبغب او



برای بوسه ای از گرد پاش بیمارم



بعه زلف باد صبا آشیانه می سازم



که هست حامل انفاس قدسی یارم



دخیل بادۀ سقّای تشنه می بندم



چنانچه تشنۀ صهبای آن علمدارم



خوشم که بر سر خود تاج انّما دارم

ز آل فاطمه ارباب انبیاء دارم



ز کوی دوست خوشم هر بلا بگیرم من



دلی دهم جگری مبتلا بگیرم من



هزار سر شوم و روی نیزه بنشینم



پیاله ای چو ز جام بلا بگیرم من



به اعتبار چهل سال نوکری اینک



سزاست تذکرة کربلا بگیرم من

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:21 PM
خدا نیاورد آندم که در همه عمرم



به غیر راه شهید ولا بگیرم من



نه در خوشی بشوم گم نه در بلا نا شکر



پیام لطف ز هر ابتلا بگیرم من



پل صراط که مشکل ترین گذرگاه است




به سادگی ز حبیبم صلا بگیرم من



چو داد هم وزن موی او نقره



نشسته ام ز قدومش طلا بگیرم من



سؤال رزق خدا هم سلیقه می خواهد



گدا ز لقمه ای از آن عقیقه می خواهد



میان خانۀ زهرا عجب صفایی بود



سرور و شرور و شعف ورد آشنایی بود



ز طاق عرش معلّی ستاره می بارید



هبوط نور در آن بیت روشنایی بود



ز آسمان به زمین نه که از زمین به سما



شعاع تابش خورشید ماجرایی بود



قدوم عرشی سلطان عشق در یثرب



به روی بال ملائک عجب خدایی بود



بنای روضه از آن جا گذاشت پیغمبر



که بوسه زد به گلویش چه روضه هایی بود



به سینه می فشرد مصطفی حسینش را



که روی سینۀ احمد چه کربلایی بود



چه مایه ای ز سر انگشت جدّ خود نوشید



ز (http://www.yasgroup.ir/) رنگ می الوان لبش حنایی بود



ولادت پسر فاطمه تماشایی است



شهادت پسر بوتراب غوغایی است



محمود ژولیده

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:26 PM
من به هر گم گشته ای تا حشر مصباح الهدایم



من همه آزاد مردان را امام و مقتدایم



من به ذات اقدس حق عبد پیش از ابتدایم



من کیم وجه خدا نور خدا خون خدایم



من کیم مولای خلقت هستی هست آفرینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من کیم حجر و حطیمم من کیم رکن و مقامم



من کیم صبر و ثباتم من کیم خون و قیامم



من کیم شمس ولایت من کیم ماه تمامم



من رکوعم من سجودم من صلاتم من صیامم



من جوادم من کریمم من امانم من امینم


من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من کیم من کعبه ام من زمزمم سعیم صفایم



من کیم من باغبان گلبن عشق و وفایم



من خلیل صد ذبیحم من ذبیحاً بالقفایم



من عزیز فاطمه نجل علیِ مرتضایم

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:27 PM
من نبی را جان شیرین خلق را شور آفرینم


من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



خون من خون خداوند جهان آراست آری



جد محمد(ص) ، باب حیدر ، مادرم زهراست آری



روز من هر روز روز محشر کبراست آری



سوم شعبان نه ، میلاد من عاشوراست آری



چون خدا در قلب خلق اولین و آخرینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



بارها ختم رسل بوسید از پا تا سرم را



شستشو با (http://www.yasgroup.ir/) اشک چشم خویش داده پیکرم را


کرده پیش از شیر مادر ذات حق پر ساغرم را



دوست دارم دوست دارم دوست دارم زائرم را



در گلستان جنان با زائر خود همنشینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من شهادت را ز خون پاک خود اقبال دادم



من به عاشورائیان تا صبح محشر حال دادم



من بقا بر دین و قرآن و رسول و آل دادم



من نخورده شیر از مادر به فطرس بال دادم

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:28 PM
من خدا را دست لطف و مرحمت در آستینم


من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



گاه روی قلب پیغمبر چو قرآن جای دارم



گه به پشت و گه به زانو گه به دوش او سوارم



گاه سر بر دامن زهرای اطهر می گذارم



گاه در گودال خون بر خاک مقتل سجده آرم



گه به خاکستر بود ماه جمال نازنینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من کیم من رمز قرآن ، من کیم من سر هویم



من کیم من مصطفا را رنگ و بوی و خلق و خویم



من کیم آن کو نبی گفت اوست از من من از اویم



من به کل انبیا با روی خونین آبرویم



من به خیل اولیا با مهر خود حبل المتینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من به درد بی دوای خلق عالم چاره سازم



من کیم من دلفروزم من کیم من دلنوازم

طاهره وحیدیان
06-22-2012, 06:30 PM
من کیم حکمم ، کتابم ، من کیم حجم ، نمازم


من وضو را آبرو بخشیدم از خون جبینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم



من کیم آنم که آمد ارجعی در باره ی من



روح پیغمبر طواف آورده بر گهواره ی من



کاروان دل بود از هر طرف آواره ی من



مصحف پیغبران اعضای پاره پاره ی من



اولیا آرند حاجت از یسار و از یمینم


من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم


من دعای مستجاب آیه ی امن یجیبم



من به درد عالمی از تربت پاکم طبیبم



من شما را آشنایم ، (http://www.yasgroup.ir/) دوستم ، یارم ،حبیبم



من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم



من به میثم سوز دادم با کلام آتشینم



من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم

طاهره وحیدیان
06-24-2012, 01:28 PM
ای که هر دم دم ز مـــــولا میزنی!
پس چرا وقت عمل جــا میزنی!؟

ای که گویی در پناه مهدی ام!
مستحق یک نگاه مهدی ام!

نام مهدی جان من بازیچه نیست!

عاشق مهدی خدا داند که کیست.....

http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/12-05-0/ff28050793151731212ed7f948d13e8f-300

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 10:04 AM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341126197.jpg



بسم الله الرحمن الرحیم



با همه‌ی لحن خوش‌آوائیم



در به‌در کوچه‌ی تنهایی‌ام



ای دو سه تا کوچه زما دورتر



نغمه‌ی تو از همه پرشورتر



کاش که این فاصله را کم کنی



محنت این قافله را کم کنی



کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی



مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی



هر که به دیدار تو نائل شود



یک‌شبه حلّال مسائل شود

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 10:09 AM
دوش مرا حال خوشی دست داد



سینه‌ی ما را عطشی دست داد



نام تو بردم، لبم آتش گرفت



شعله به دامان سیاوش گرفت



نام تو آرامه‌ی جان من است



نامه‌ی تو خطّ امان من است



ای نگهت خواستگه آفتاب



بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب



پرده برانداز ز چشم ترم



تا بتوانم به رخت بنگرم



ای نفست یار و مددکار ما



کی و کجا وعده‌ی دیدار ما…

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 10:11 AM
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد



به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد



به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم



تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم



کدام گوشه‌ی مشعر، کدام کنج منا



به شوق وصل تو در انتظار بنشینم



روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی



روا مباد که ارباب جز تو بگزینم



چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم



ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 01:02 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341136863.jpg




بسم الله الرحمن الرحیم


خبر آمد خبری در راه است



سر خوش آن دل که از آن آگاه است



شاید این جمعه بیاید شاید



پرده از چهره گشاید شاید



دست افشان پایکوبان میروم



بر در سلطان خوبان میروم



میروم بار دگر مستم کند



بی سر و بی پا و بی دستم کند



میروم کز خویشتن بیرون شوم



در پی لیلا رخی مجنون شوم



هر که نشناسد امام خویش را



بر که بسپارد زمام خویش را



دست ساقی چون سر خم را گشود



جز محمد هیچ کس آنجا نبود

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 01:06 PM
جام آن آیینه را سیراب کرد



وز جمالش خویش را بیتاب کرد



موج زلف مصطفی را تاب داد



ذوالفقار غیرتش را آب داد



در پی احمد علی آمد پدید



در کف او بود میزان و حدید



بوالعجب بین روح حق را در دو جسم



هر دو یک معنی ولی کن در دو اسم



در حقیقت هر دو یک آیینه اند



یک زبان و یک دل و یک سینه اند



یک نظر بر پرده نقاش کن



تاب گیسوی قلم را فاش کن

طاهره وحیدیان
07-01-2012, 01:08 PM
آفرین گو پنجه معمار را



تا نماید بر تو این اسرار را



فاش میگوید به ما لوح و قلم



از وجود چهارده بی بیش و کم



چهارده گیسوی در هم ریخته



چهارده ..... فلک آویخته



چهارده ماه فلک پرواز کن



چهارده خورشید هستی ساز کن



http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341137287.gif

رویا
07-02-2012, 01:12 PM
یک عمر به دل‏دادگی یار نشستیم

افسوس و دریغا به وصالش نرسیدیم

هر جمعه به سر شد به هلال رخ ماهش

هیهات به جز حسرت و زاری نچشیدیم
در عطر گلستان ولایت همه در حسرت دیدار

عمری به صفای گل نرگس چو هزاریم
در دایره عشق مگر منتظران را نظری نیست

ما را نظری کن که گرفتار سرابیم
این برکـــــه بی‏آب نه جولان‏گه ما هســـــــت

ما ماهی دریای فرج تشنه آبیم
ما چشم نداریم به جز درگه پرفیض ربوبی

یا رب فرجی کن که بسی غرق گناهیم
ما منتظر مقدم یار و قدمش منتظر ما

من در عجبم تا به کجا در تب و تابیم
یا رب مددی کن که این عشق نمیرد

گر عشق بمیرد همه در دام فناییم
یاران به وصالش نرسیدند ولی نیک رهیدند

ما در چه مرامیم؟ نه اینیم و نه آنیم
یاران! به خود آییم و نگاهی به خود آریم

این وصل نشاید که تا ما، من و ماییم
سید محمد علی اردهالی

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 02:46 PM
http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/07/nime-shaban-yasgroup-13.gif





دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟





و ای کاش که این جمعه بیایی
!



دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟





تو کجایی؟ تو کجایی
...



و تو انگار به قلبم بنویسی
:



که چرا هیچ نگویند





مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟





و عجیب است





که پس از قرن و هزاره





هنوزم که هنوز است





دو چشمش به راه است





و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است





که گویند





به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد
!



و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد
!






http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/07/nime-shaban-yasgroup-38.gif

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 02:59 PM
جواب امام زمان علیه السلام:





تو خودت
!



مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،





ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟





تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟





باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ،زمحبت،زغمخوارگی و مهر و عطوفت





تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟





چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟





چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟





چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟





چه کسی راه به روی تو گشوده؟





چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد





چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد
...



و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی

...



تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی
!



هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی
...



هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی
.



خواهش نفس شده یار و خدایت ،





و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،





و به آفاق نبردند صدایت





و غریب است امامت





من که هستم ،





تو کجایی؟


تو خودت ! کاش بیایی





به خودت کاش بیایی
...!













امین عابدینی




http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2012/07/nime-shaban-yasgroup-21.gif

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 04:00 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341580222.jpg






گفتم که از فراقت عمریست بی قرارم




گفت ا (http://www.yasgroup.ir/)ز فـــراق یاران من نیز بی قرارم



گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم



گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم



گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند



گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم



گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند



گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم



گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو



گفتا که من شب و روز در انتظار یارم



گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری



گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم



گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی



گفتا به چشم محرم همواره آشکارم



گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری



گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 04:15 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341580446.jpg

الا که راز خدایی، (http://www.yasgroup.ir/) خدا کند که بیایی
تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید
سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی
دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید
الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی
فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها
تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی
ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن
تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی
نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی
یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی
تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی
تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی
دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته
تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی
به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری
به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی
ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری
دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 04:19 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341580761.jpg
چشمم به جز بروی تو بینا نمی شود

مایل به سیر و گشت و تماشا نمی شود
عالم اگر به طنز شود چون تو نیستی
لبهای من به خنده دگر وا نمی شود
خواهان حرکتیم ولی غیر ممکن است
پایی که سست گشت توانا نمی شود
با جان و دل قبول نمودیم بار عشق
گفتیم پشتمان که دگر تا نمی شود !
غافل از اینکه عارضه عشق در جهان
تنها غمی بود که مداوا نمی شود
آنگه به ا (http://www.yasgroup.ir/)شتباه خود آگه شدم که هیچ
راهی برای فیصله پیدا نمی شود
حالا نه اینکه پشت من از دوریت خمید
طوری خمیده است که بالا نمی شود
یار غریب ، این کلام تو در خاطرم پرید
حق با تو بود ، فاصله معنا نمی شود

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 04:25 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01341580907.gif


ای یادگار عترت طاها، ظهور کن
آرام جان زهره ی زهرا، ظهور کن
از رخ بگیر معجر غیبت، عزیز دل
روشن ترین ستاره ی دنیا، ظهور کن
عمری در انتظار نگاهت نشسته ایم
ای تکسوار سینه ی سینا، ظهور کن
ای آنکه عرش، بسته به پایت کمند خویش
وی باده نوش ساغر ادنی، (http://www.yasgroup.ir/) ظهور کن
هرگز بهانه از لب و خالی نجسته ایم
“تنها” تویی بهانه ی دلها، ظهور کن

طاهره وحیدیان
07-06-2012, 08:46 PM
ما با تو که روبرو شدیم آقا جان!


.پیش تو بی آبرو شدیم آقا جان!.

خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم.


چوپان دروغگو شدیم آقا جان!....


نه شرم و حیا ، نه عار داریم از تو.


اما گله بی شمار داریم از تو.


ما منتظر تو نیستیم آقاجان.


تنها همه «انتظار» داریم از تو...

طاهره وحیدیان
07-08-2012, 05:11 AM
http://img.tebyan.net/big/1388/12/9251635694202250621682452231604716222914.jpg


ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن

یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن

آهی در این بساط به غیر از امید نیست

یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن

از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی

این کودک فراری خود را قبول کن

رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!

مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن

گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه

اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن

گندم که نه، مقام شما بود لاجَرَم

رمز هبوط آدم و حوّا، قـبول کن

طاهره وحیدیان
07-08-2012, 05:13 AM
با سلام ای آقا ...

شبتان مهتابی ...

روز میلاد شماهم آمد ورفت

عرض تبریک آقا ...

و کمی بیتابی ...

چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! ...

کوچه ها منتظرند ...

دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...

پس چرا دیر آقا ؟! ...

ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ! ...

اندکی تند قدم بردارید

(اللهم عجل لولیک الفرج)

http://meme.zenfs.com/u/00c1abefadeeaec14f7963650c7fd1fff848d4bb.png

طاهره وحیدیان
07-08-2012, 05:14 AM
http://www.img4up.com/up2/48843782486763221282.jpg
http://www.sahebzaman.org/images/logo/mohr.jpg
.
.
.
هـمه در انـتظار

نـه نـشانه ای از قـدوم بـهار

سـاعتهای سـنگین ، زمـان بـه مـیان آمـدن مـعیار ها و مـحکهاست ..

خـجسته بـاد لـحظاتی کـه یـار غـایب از در درآیـد

مـبارک بـاد زمـانی کـه دلـهای بـیقرار قـرار گـیرد ...!

.
❊ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّ

طاهره وحیدیان
07-08-2012, 05:19 AM
http://www.img4up.com/up2/06884276905689825131.jpg
http://www.sahebzaman.org/images/logo/mohr.jpg
.
.
.
و ایـنک تـو ای عـهد دیـرین !

بـا هـمان روشـنایی بـی ریایت چـراغانی مان کن
.
❊ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ❊

آســـــمان
07-15-2012, 10:44 PM
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است


به من اجازه در اوج پر زدن داده است



در ان کرانه که همواره یک نفر آنجاست

که در پذیرش مهمان همیشه آماده است




در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد

بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است




همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است

شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است




سوال می کند از خود هنوز آهویی


که بین دام و نگاهت کدام صیاد است




دلم که دست خودم نیست این دل غمگین


همان دلی است که جامانده در گوهر شاد است



بدون فن غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است...


http://www.qurangloss.ir/uploaded/91_01342381252.jpg

غریبه
08-01-2012, 09:40 PM
داشتم بیتی از قصیده ابوطالب عموی پیامبر در وصف حضرت رسول را می خواندم (قصیده لامیه). حیفم آمد که با شما قسمت نکنم:


وَ أَبْیَضُ یُسْتَسْقَى الغَمَامُ بِوَجههِ ثِمَالُ الیَتامَى عِصْمَةٌ لِلأرَامِل


(او) سفیدرویى است که مردم به برکت روى او طلب باران می کنند، و فریادرس یتیمان و پناه بیوه زنان است


لَعُمری لقد کَلّفت وجداً باحمدِ و احبَبتُه حُبّ الحبیبِ المواصل


به جان خودم! به قدری به خاطر وجود احمد (ص) در وجد و سرور غوطه ورم که وجد را به زحمت انداخته ام! او را آنقدر دوست می‌دارم مانند کسی که حبیب خود را (از شدت علاقه) به سینه می چسباند.


گریه ام گرفت از خواندن این همه عشق.


پیامبر فرمود: «روز قیامت ابو طالب در قامت پادشاهان و به سیماى پیامبران محشور مى شود.»




پی نوشت:
زمانی در مدینه خشک سالى شد. پیامبر دعاى طلب باران خواند و باران سیل آسا از آسمان فرو ریخت. تبسمى کرد و فرمود: «اگر ابو طالب زنده بود دیدگانش روشن مى شد. ...» امیرمؤمنان علیه السلام برخاست و قصیده ابوطالب را خواند و پیامبر برای عموی بزرگوارش طلب مغفرت کرد (به نقل از مقاله (http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6601&id=77027) آقای على اکبر مهدى پور)

طاهره وحیدیان
08-03-2012, 03:04 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01343995203.jpg

می شود این رمضان موعد فردا باشد؟



آخرین ماه صیام غم مولا باشد؟



می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند



که همین سال ظهور گل زهرا باشد؟

طاهره وحیدیان
08-08-2012, 06:05 PM
فرسنگ به فرسنگ علی ماند وعلی




افتاده ام به گوشه ای از رهگذارتان

اوجم دهید تا که شوم خاکسارتان

اصل و اصالت من از اول اصیل بود

اصلا خدا سرشته مرا از غبارتان

هرچند دورم از تو… عجیب است چون دلم

حس می کند نشسته کناری کنارتان

چیزی برای عرضه ندارم به ساحتت

آقا دل شکسته می آید به کارتان؟

خرمافروش کوچه و بازار می شوم

شاید به جرم عشق شوم سر به دارتان

ای ناشناس نیمه شب کوچه های شهر

یک تکه نان به ما بده از کوله بارتان

میلش دگر به هیچ بهشتی نمی کشد

هرکس نشسته کنج بهشت مزارتان

شرمنده ایم بی خبریم ای بزرگوار

از آخرین امانت تان؛ یادگارتان

******


**
http://www.alamto.com/wp-content/uploads/2012/08/90.jpg





امشب منادی کوفه


از امامی غریب می خواند

گوشه خانه دختری تنها

دارد اَمن یجیب می خواند

طاهره وحیدیان
08-08-2012, 06:10 PM
مثل اینکه دوباره مثل قدیم

چشم اَز خون دل تری دارد

این پرستار نازنین گویا

باز بیمار بستری دارد

**
چادر پُر غبار مادر را

سرسجاده برسرش کرده

بین سر درد امشب بابا

یاد سر درد مادرش کرده
**
آه در آه چشمه در چشمه

متعجب زبان گرفته!پدر

خار درچشم اُستخوان به گلو!

درگلوم اُستخوان گرفته پدر

**
آه بابا به چهره ات اصلاً

زخم ودرد و وَرم نمی آید

چه کنم من شکاف زخم سرت

هرچه کردم به هم نمی آید

**
باز سر درد داری وحالا

علت درد پیکرم شده ای

ماه «اَبرو شکسته» باباجان

چه قَدَر شکل مادرم شده ای

**
سرخ شد باز اَز سر این زخم

جامه تازه تنت بابا

مو به مو هم به مادرم رفته

نحوه راه رفتنت بابا

**
پاشو اَز جا کرامت کوفه

آنکه خرما به دوش می بردی

زوددر شهر کوفه می پیچد
که شما بازهم زمین خوردی
**
دیشب اَز داغ تا سحر بابا

خواب دیدم وَگریه ها کردم

اَز همان بُغچه ای که مادر داد

کَفنی باز دست وپا کردم

طاهره وحیدیان
08-08-2012, 06:11 PM
کودکانی که نانشان دادی

روزگاری بزرگ می گردند

می نویسند نامه اَمّا بعد

بی وفا مثل گرگ می گردند

**
یا زمین دار گشته و آن روز

همه افراد خیزران کارند

یاکه اهنگری شده ان جا

تیرهای سه شعبه می ارند


**
وای اَز مردمان بی احساس

دردهای بدون اندازه

وای اَز آن سوارکارانُ

نعل اسبی که می شود تازه

**
وای اَز دست های نامَحرم

آتش ودود وچادر ودامان

وای اَز کوچه یهودی ها

سنگ باران قاری قرآن..

******

غریبه
08-10-2012, 10:25 AM
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود


دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟


زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد


آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود


یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید


اشک شبش به غربت روزش گواه بود


دستش برای مردم دنیا نمک نداشت


عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود


هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب


حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود


مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود


وقتی که از محاسن او می‌چکید خون


عباس را به صورت بابا نگاه بود


«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون


رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

طاهره وحیدیان
02-27-2013, 06:46 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01361979978.jpg

نیست هرگز یک مسلمان باورش //فاطمه غافل شود از شوهرش // بین دشمن یار را تنها نهد// بهر حفظ جان علی را وانهد // او از اول پشت در استاده بود // بر دفاع شیر حق آماده بود // دید دشمن گشته زهرا سدّ راه // تازیانه رفت بالا آه آه // سدّ راه خویش را برداشتند // پای در بیت خدا بگذاشتند// داشت زهرا دامن حیدر به دست// زان غلاف تیغ دستش را شکست// قتل ناموس خدا افسانه نیست// قصۀ شمع و گل و پروانه نیست

طاهره وحیدیان
02-27-2013, 07:07 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01361981190.jpg




ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

امروز اگر سینه و زنجیر می زنیم

فردا به عشق فاطمه(سلام الله علیها) شمشیر می زنیم

ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد

روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد

از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم



ما مثل کوه پشت علی(علیه السلام) ایستاده ایم

غریبه
07-28-2013, 11:03 PM
http://www.beytoote.com/images/stories/economic/en1349.jpg






کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را
این منم در میزنم بگشا در کاشانه را
خدای من....

آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا
لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا

خدای من....آمدم تا بگذری از جرم بی پایان من
حیّ من معبود من یکتای من یزدان من

خدای من....نامه ی اعمال من با تباهی ها قرین
کن گذر از بنده ات حقّ امیرالمومنین

خدای من...کن گذر از ما به حقّ ناله های حیدری
که نمی آید دگر سوز صدای حیدری

علی جانم...مسجد کوفه بگو مولای مظلومان چه شد
حُجّت الَّه،جانِ احمد،ناطق قرآن چه شد

علی جانم....مسجد کوفه بگو از فرق مجرح علی(ع)
پر زده از بام تن تا به خدا روح علی(ع)


علی جانم...دو سه روزی هست مولا میهمان فاطمه(س) است
همدم سوز دل و اشک روان فاطمه(س)استگوید ای زهرای(س) من تا که سرم بکسته شد

گرچه دست صبر عالَم از غم من بسته شدلیک من یاد تو افتادم که پهلویت شکست
تازیانه خوردی و از کینه بازویت شکست

یاد آن روزی که دل با سوز غم آغشته شد
بین آتش بودی و محسن همانجا کشته شد

غریبه
07-28-2013, 11:15 PM
از لطف زهرا(س)علی علی ذکر لبامه

گوهر اشک محبتش نور چشامه

با نام حیدر دل پر می گیره

سراغ کوی دلبر می گیره

علی علی جان... علی علی جان...

*سوز غمش در دل خراب سینه زنها

پر پر شدن از خزون داغش یاسمنها

حزین به یاد غم تو زهرا(س)

غریب کوفه تویی یا مولا

علی علی جان....علی علی جان...

*ای لَیلَةُ القَدرِ همه نام تو آقا

مرغ دلم پر می زد سر بام تو آقا

با عشق تو قلبم مُنجَلیّه

نوای قلبم علی علیّه

علی علی جان....علی علی جان...

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 10:44 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01377805599.jpg





مرحوم شیخ رجبعلی خیاط شعری را در وصف امام علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) در دهه 1330 سروده که اگر چه از نظر قافیه و عروض دچار مشکل است اما ابیات آن چینش جالبی دارد.
به نظر می‌رسد این شعر بیش از آن که نوشته‌ای ادبی باشد،‌ یک دلنوشته در راستای ستایش امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.





الف اولی ما خلق الله علی است


از ازل تا به ابد مقصد و مقصود علی است


ب بسم الله قرآن به بیانات علی است


باب علم نبی و مظهر علام علی است


ت تولای علی قلعه امن الله است


تاج تقوی به قیامت ز خدا بهر علی است


ث ثناخوان و ثناگوی خداوند علی است


ثمن هشت بهشت ار طلبی حُب علی است


ح حبیب‌الله و محبوب خداوند علی است


حاکم جمله مخلوق ز اخلاق علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 10:49 PM
خ خالی ز نواقص بر خلاق علی است

خیمه چرخ و فلک گردش او بهر علی است

د داروی دوای همه امراض علی است

دین اسلام که کامل شده از نصب علی است

ذ ذکر است که قرآن همگی ذکر علی است
زبده عالم هستی علی و آل علی است

ر روح و نبی و باعث و ایجاد علی است

راه حق گر طلبی شاه روش راه علی است

ز زبان همه اشیاء ز بیانات علی است
زر عالم همگی ذره‌‌ای از جود علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 10:53 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01377805995.jpg


س سید بوصیهای نبی جمله علی است
سید هشت بهشت علی و آل علی است



ش شیر است که شیر اسدالله علی است
شای از او به شهان است شهنشاه علی است



ص صبر است که ترویج شریعت همه از صبر علی است
صادق واهب مُصلح علی و آل علی است



ض ضوء‌است و ضیاء همه از نور علی است
ضابط عالم هستی علی و آل علی است



ط طاهر بود آیه تطهیر علی است
طهر و طاهر بود آن‌کس که پسر عم علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 10:56 PM
ظ ظاهر بود و مظهر الله علی است
ظلّ ممدود الهی علی و آل علی است


ع عارف بود از مبداء و میعاد علی است
عالم کون و مکان واسطه فیض علی است


غ باشد غنی و مغنی اشیاء علی است
غنی آخر آن است که محبوب علی است


ف فتح است که عالم همه از فتح علی است
فوق ایدیهم قرآن و یدالله علی است


ق قرآن بود و جملگی‌اش مدح علی است
قسمت دوزخ و فردوس به تقسیم علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 11:00 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01377806396.jpg


ک باشد کرم و باعث اکرام علی است
کُل اشیاء که موجود شد از بهر علی است


ل لطف است ز خلاق به مخلوق که از بهر علی است
لغت خالق و مخلوق بر آن‌کس ز اعداء علی است


م میزان صراط است که در شأن علی است
مدح شیاء به شینی است که محبوب علی است


ن ناصر به نبی‌های خدا جمله علی است
ناجی و مُنجی عالم علی و آل علی است


و والی به ولایت ولی‌الله علی است
واجب الطاعه عالم علی و آل علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 11:03 PM
ه هواخواه خدا و نبی و دین علی است

هادی ار می‌طلبی یازده از نسل علی است

لا لا رطب و لا یابس از بهر علی است

لا الله گوی الا الله مخلوق همه از بهر علی است

ی یفعل مایشاء و یحکم از حب علی است

یا که گویم خلقت مخلوق از بهر علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 11:05 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01377806680.jpg

من چه گویم گر چه اشیاء جمله مداح علی است

کی خلایق می‌توان باشد که این مدح علی است

آن‌که مداحش خداوند پسر عم علی است

دیگران را کی سزد گویند مداح علی است

آنچه را گویند مداحان عالم کین همه مدح علی است

مدح پیغمبر بود بالاتر از مدح علی است

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 11:09 PM
http://www.qurangloss.ir/uploaded/231_01377806883.jpg





اتـاق بـسـته و دري كه تكـیه گاه مي شـود

ز پشت پـرده كوچه اي كه راه راه مي شود


كدام راه،راه تو به سمت خانه ي من است؟

به هر كـــدام مي روم كه اشتباه مي شود


تكـان خـودنـويــس مـن در آفــتاب اسـم تو

به روي سقف خـانه ام شبيه ماه مي شود


و اين شـروع بـازي دوبـاره دل گرفتن است

ظهور كن سـپيد مـن، دلـم سياه مي شود


زخوشه هاي گندمي كه روي پـرده مي تپد

دوبــاره ذهن بــادهـا پـــر از گناه مي شـود

طاهره وحیدیان
08-29-2013, 11:10 PM
بيا كه بي تو روزها چو رشته هاي مـوي من

يكي سپيد مي شود، يكي سياه مي شود


چه رسم نرگسانه اي به نقطه اي رسيده ام

كه دل به جــاي گفتگو فقط نگــاه مي شود


تمام دلخــوشي من به چهره هـــاي عابران

كه فكر مي كنم تويي كه اشـتباه مي شود




رزیتا نعمتی

طاهره وحیدیان
03-16-2014, 05:45 AM
http://www.ammariyon.ir/files/fa/news/1392/8/2/18051_627.jpg (http://www.ammariyon.ir/files/fa/news/1392/8/2/18051_627.jpg)




سخت است آه خـــــانه نشـــینی نـــــــورها

شــــیطان به روی منبــــــر و دورش جسورها

بیست و سه سال طی شده امــــا نداشتند

چشــــمی بـــرای دیـــدن خورشــــید، کورها

این ادعای فضل و شـرافت چه مضحک است

از نـســـل بـی اصـــــــالت زنــــده به گورهــا

حــــــالا به پــــــای قتل سلیمان نشسته اند

در بـــــازی زمــــانه ‌ی نـــــــــــامـــــرد مورها

حـــــــــالا که وقت، وقتِ دفاع از ولایت اسـت

خــــــــــالی شده ست معرکه ها از حضورها


دیگر اســــاس ظلــــم و تبــــــــاهی بنا شده

بر پــــــــــایه‌ ی خـــــــــــیانت زرهــا و زورهــا

بســــــــتند دســـــــت مـــــرد خدا را حقیرها

یعنی شکسته قــــــــــامت صبر و غــــــرورها

با دست بســـــته در دل کوچه چه می کشید

بســـــتند روی فــــــــــاطمـــــه راه عـــــبورها

از بـــی کسی او در و دیـــــــــوار نـــــــاله کرد
انگار نیـــــــــــــزه رفتـــــــه به قلب صـــــبورها

در بین کوچـــــه هـای مــــــــدینه مگر چه شد

لطمه زنـان به چـــــــهره رســــیدند حــــــورها

سیلی به روی عصمت حق! نه دگر بس است

صــــــاحب عـــــزا نشسته! خــــــدای غیورها

بالای قــــــبر محسن شش مـــــاهه، مــادری
چـــــشم انتــــظار لحظه‌ ی ســـــرخ ظهور، آه

یوسف رحیمی