غریبه
05-31-2012, 01:39 PM
داستان دو فرشته ی الهی یعنی هاروت و ماروت که در شهر بابل فرود امدند . خلاصه داستان
از این قرار است که این دو فرشته زمانی که بازار سحر رونق داشت ومردم گرفتارچنگال ساحران
بودند به میان مردم بابل امدند.
انان مامور بودند تا مردم را به باطل کردن راه سحر ساحران اشنا کنند ولی از انجا که لازمه ی
خنثی کردن یک مطلب اکاهی انسان از خود ان مطلب است ان رو فرشته ناچار بودند ابتدا
اسرار وفنون سحر را برای ان مردم شرح دهد . در این میان برخی از مردم یهود از این اموزش
سوء استفاده کردند وان را وسیله ی ترویج سحر قرار دادند .
یهودیان از این ازمایش الهی پیروز بیرون نیامدند وباسوء استفاده از برنامه ی سازنده الهی از ان
دوفرشته مطالبی اموختند تا بتوانند بین زن وشوهر جدایی بیفکنند انان به جای انکه از ان به
عنوان وسیله ی اصلاح ومبارزه با سحر استفاده کنند ان را وسیله ی فسادوضرر قرار دادند.
از این قرار است که این دو فرشته زمانی که بازار سحر رونق داشت ومردم گرفتارچنگال ساحران
بودند به میان مردم بابل امدند.
انان مامور بودند تا مردم را به باطل کردن راه سحر ساحران اشنا کنند ولی از انجا که لازمه ی
خنثی کردن یک مطلب اکاهی انسان از خود ان مطلب است ان رو فرشته ناچار بودند ابتدا
اسرار وفنون سحر را برای ان مردم شرح دهد . در این میان برخی از مردم یهود از این اموزش
سوء استفاده کردند وان را وسیله ی ترویج سحر قرار دادند .
یهودیان از این ازمایش الهی پیروز بیرون نیامدند وباسوء استفاده از برنامه ی سازنده الهی از ان
دوفرشته مطالبی اموختند تا بتوانند بین زن وشوهر جدایی بیفکنند انان به جای انکه از ان به
عنوان وسیله ی اصلاح ومبارزه با سحر استفاده کنند ان را وسیله ی فسادوضرر قرار دادند.