امیرحسین
05-16-2011, 07:20 PM
امام هادي (ع )
حضرت امام على النّقى، ملقّب به هادى، فرزند امام جواد(عليه السلام) در 15 ذىحجّه سال 212 هجرى در مدينه به دنيا آمد.
نام مادر بزرگوارش، سمانه، معروف به سيّده است.
http://www.pic.iran-forum.ir/images/nffkzpgaxlp0hxu54716.gif
آن حضرت و در سوم رجب سال 254 در 42 سالگى در شهر «سامرّا» بر اثر زهرى که به دسيسه «معتزّ»، خليفه عبّاسى، توسط «معتمد» عبّاسى، به آن حضرت خوراندند به شهادت رسيد.امام هادى پس از شهادت پدر بزرگوارش در محيط پر از خفقان و وحشتى که متوکّل عبّاسى به وجود آورده بود به سختى ميزيست.
شش سال و پنج ماه از سن مباركشان سپرى نشده بود كه پدر بزرگوارشان به شهادت رسيدند و سى و سه سال، مدت امامت آن حضرت است. مدت ده سال آخر عمر را تحت نظر متوكل در سامرا گذراندند. شهادت ايشان در ماه رجب به سال 254 ه.ق مىباشد كه در سامرا در خانه خويش به خاك سپرده شدند.
آن امام بزرگوار در طول مدت اقامت خويش با تنى چند از خلفاى عباسى معاصر بودند. نام خلفاى معاصر ايشان به ترتيب: معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز مىباشد.
خليفه غاصب با حمله به ياران امام(عليه السلام)و ويران ساختن قبر حضرت امام حسين(عليه السلام)، شيعيان را بيش از پيش، دچار رعب و وحشت کرد و امام را از آنان دور ساخت و دستور داد تا آن بزرگوار را به سامرّا آوردند.
متوکّل به وسيله يحيى بن هرثمه، يکى از فرماندهان ارتش خود، نامه اى براى امام فرستاد و سپاهى را با يحيى همراه کرد تا به مدينه روند و خانه امام هادى را بازرسى کنند، بلکه مدرکى بجويند تا آن حضرت را محکوم به توطئه و اقدام عليه دولت کند.
هرثمه گويد: سراى امام را بازرسى کردم و در آن جز قرآن و دعا و کتب علمى چيزى نيافتم.
هدف متوکّل از احضار امام(عليه السلام) به سامرّا نزد خود و يارانش، محو کردن او در حاشيه دربار خلافت بود تا آن حضرت را زير نظر گيرد.
امام(عليه السلام) توجّه داشت که سياست ستمگرانه آنان به او، روز به روز، تندتر و بيشتر ميشود، تا جايى که متوکّل در پايان حکومت خود، به علّت سعايتها و خبرچينى ها بر ضدّ امام(عليه السلام)، او را زندانى کرد.
يحيى بن اکثم به متوکّل گفت: دوست ندارم پس از پرسش هاى من از اين مرد چيزى پرسيده شود، زيرا وقتى آشکار گردد که او دانشمند است رافضيان تقويت ميگردند.
امام(عليه السلام) با کوشش خستگيناپذير و فراوان، پايگاه هاى مردمى خود را تا سر حدّ امکان تقويت ميکرد تا در برابر مشکلات، نيرويى پايدار به دست آورد و مجهّز و آماده باشد.
براى امام هادى(عليه السلام) از راههاى پنهانى و آشکار، مبالغى از بابت خمس و زکات و خراج مي رسيد که آنها را در مصالح عمومى اسلام به مصرف مي رسانيد تا جنبش فرو ننشيند.
حضرت امام على النّقى، ملقّب به هادى، فرزند امام جواد(عليه السلام) در 15 ذىحجّه سال 212 هجرى در مدينه به دنيا آمد.
نام مادر بزرگوارش، سمانه، معروف به سيّده است.
http://www.pic.iran-forum.ir/images/nffkzpgaxlp0hxu54716.gif
آن حضرت و در سوم رجب سال 254 در 42 سالگى در شهر «سامرّا» بر اثر زهرى که به دسيسه «معتزّ»، خليفه عبّاسى، توسط «معتمد» عبّاسى، به آن حضرت خوراندند به شهادت رسيد.امام هادى پس از شهادت پدر بزرگوارش در محيط پر از خفقان و وحشتى که متوکّل عبّاسى به وجود آورده بود به سختى ميزيست.
شش سال و پنج ماه از سن مباركشان سپرى نشده بود كه پدر بزرگوارشان به شهادت رسيدند و سى و سه سال، مدت امامت آن حضرت است. مدت ده سال آخر عمر را تحت نظر متوكل در سامرا گذراندند. شهادت ايشان در ماه رجب به سال 254 ه.ق مىباشد كه در سامرا در خانه خويش به خاك سپرده شدند.
آن امام بزرگوار در طول مدت اقامت خويش با تنى چند از خلفاى عباسى معاصر بودند. نام خلفاى معاصر ايشان به ترتيب: معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعين و معتز مىباشد.
خليفه غاصب با حمله به ياران امام(عليه السلام)و ويران ساختن قبر حضرت امام حسين(عليه السلام)، شيعيان را بيش از پيش، دچار رعب و وحشت کرد و امام را از آنان دور ساخت و دستور داد تا آن بزرگوار را به سامرّا آوردند.
متوکّل به وسيله يحيى بن هرثمه، يکى از فرماندهان ارتش خود، نامه اى براى امام فرستاد و سپاهى را با يحيى همراه کرد تا به مدينه روند و خانه امام هادى را بازرسى کنند، بلکه مدرکى بجويند تا آن حضرت را محکوم به توطئه و اقدام عليه دولت کند.
هرثمه گويد: سراى امام را بازرسى کردم و در آن جز قرآن و دعا و کتب علمى چيزى نيافتم.
هدف متوکّل از احضار امام(عليه السلام) به سامرّا نزد خود و يارانش، محو کردن او در حاشيه دربار خلافت بود تا آن حضرت را زير نظر گيرد.
امام(عليه السلام) توجّه داشت که سياست ستمگرانه آنان به او، روز به روز، تندتر و بيشتر ميشود، تا جايى که متوکّل در پايان حکومت خود، به علّت سعايتها و خبرچينى ها بر ضدّ امام(عليه السلام)، او را زندانى کرد.
يحيى بن اکثم به متوکّل گفت: دوست ندارم پس از پرسش هاى من از اين مرد چيزى پرسيده شود، زيرا وقتى آشکار گردد که او دانشمند است رافضيان تقويت ميگردند.
امام(عليه السلام) با کوشش خستگيناپذير و فراوان، پايگاه هاى مردمى خود را تا سر حدّ امکان تقويت ميکرد تا در برابر مشکلات، نيرويى پايدار به دست آورد و مجهّز و آماده باشد.
براى امام هادى(عليه السلام) از راههاى پنهانى و آشکار، مبالغى از بابت خمس و زکات و خراج مي رسيد که آنها را در مصالح عمومى اسلام به مصرف مي رسانيد تا جنبش فرو ننشيند.