yalda930
02-21-2012, 11:07 PM
در آيه 60 سوره کهف از دو دريا نام برده شده است که محل ديدار حضرت موسي(عليه السلام) با حضرت خضر(عليه السلام) است و از آن به«مجمع البحرين» تعبير شده است ، در اين آيه ميخوانيم «به خاطر بياور هنگامي را که موسي به جوان همراه خود گفت: دست از جستوجو برنميدارم تا به محل تلاقي دو دريا برسم، هرچند مدت طولاني به راه خود ادامه دهم» بسياري از مفسران اين دو دريا دو درياي«روم و فارس» مي شمارند، اين ويژگي به ميزاني ا ست که حتي منابع اهل سنت از ابن عباس – از اولين مفسران جهان اسلام و از معتبرترين مفسران در ميان شيعه و اهل سنت – نقل ميکنند که «اين دو دريا، درياي فارس و درياي روم است». سند اين بيان از ابن عباس را ميتوان در کتاب«تنوير المقباس من تفسير ابن عباس» منتشر شده توسط انتشارات دارالفکر بيروت، ص249 يافت ، در تفاسير قرن اول هجري که از آن از خليج فارس سخن به ميان آمده است ميتوان به کتاب تفسير الامام مجاهد بن جبر، نوشته مجاهد بن جبر مخزومي، از انتشارات دارالفکر الاسلامي در سال 1368 هجري اشاره کرد.
بر همين اساس ميتوان در تمامي تفاسير شيعه و سني در طول يک هزار و 400 سال تفسير نگاري در تاريخ اسلام، نامي از خليج فارس يافت علاوه بر آيه 60 سوره کهف ، در ميان آيات قرآن ميتوان آيه ديگر در مورد خليج فارس يافت در سوره نمل آيه 61 آمده است : «اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خلالها اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ . آيا کسي که زمين را مستقر و آرام قرار داد و ميان آن نهرهايي را روان ساخت و براي آن کوه هاي ثابت و پا بر جا ايجاد کرد و ميان دو دريا مانعي را قرار داد تا با هم مخلوط نشود، با اين حال آيا معبودي با خداوند است، نه بلکه بيشتر آنها نميدانند و جاهلند.»
منظوراز درياي پارس در اين تفاسير درياي فارس و خليج فارس است که در اسناد مختلف تاريخي به آن اشاره شده است
در برخي از تفاسير، مانند تفيسر سورآبادي تاليف شده در قرن پنجم هجري، تفسير بيضاوي، تفسير البحر المحيط في التفسير، تفسيرمنهج الصادقين همچنين ديگر تفاسير بيان شده است که «در تفسير "وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً" گفتهاند حاجزا جزيرة العرب است که ميان درياي پارس و درياي روم قرار دارد» روشن است که منظوراز درياي پارس در اين تفاسير درياي فارس و خليج فارس است که در اسناد مختلف تاريخي به آن اشاره شده است.
بر همين اساس ميتوان در تمامي تفاسير شيعه و سني در طول يک هزار و 400 سال تفسير نگاري در تاريخ اسلام، نامي از خليج فارس يافت علاوه بر آيه 60 سوره کهف ، در ميان آيات قرآن ميتوان آيه ديگر در مورد خليج فارس يافت در سوره نمل آيه 61 آمده است : «اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خلالها اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ . آيا کسي که زمين را مستقر و آرام قرار داد و ميان آن نهرهايي را روان ساخت و براي آن کوه هاي ثابت و پا بر جا ايجاد کرد و ميان دو دريا مانعي را قرار داد تا با هم مخلوط نشود، با اين حال آيا معبودي با خداوند است، نه بلکه بيشتر آنها نميدانند و جاهلند.»
منظوراز درياي پارس در اين تفاسير درياي فارس و خليج فارس است که در اسناد مختلف تاريخي به آن اشاره شده است
در برخي از تفاسير، مانند تفيسر سورآبادي تاليف شده در قرن پنجم هجري، تفسير بيضاوي، تفسير البحر المحيط في التفسير، تفسيرمنهج الصادقين همچنين ديگر تفاسير بيان شده است که «در تفسير "وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً" گفتهاند حاجزا جزيرة العرب است که ميان درياي پارس و درياي روم قرار دارد» روشن است که منظوراز درياي پارس در اين تفاسير درياي فارس و خليج فارس است که در اسناد مختلف تاريخي به آن اشاره شده است.