PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خوشرويي و ترشرويي



طاهره وحیدیان
02-07-2012, 07:57 PM
http://upsara.com/images/igbeinevmpz7f3qgbc5e.jpg

خوشرويي و ترشرويي



ترشرویی، حاصل مصدر و تعبیری مجازی به معنای اخمو بودن در چهره و عبوس بودن است.[1][2]گشاده‌رویی
نیز حاصل مصدر و به معنای باز بودن چهره است.[3]
برخی لغت‌شناسان فارسی، ترشرویی را به معنای بدخویی و تندخویی دانسته‌اند.

از جمله دستورات ائمه هدی(علیه السلام) این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!![4] خوش‌رویی به قدری با ارزش است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس با داشتن صفت خوش‌رویی به آخرت منتقل شود، خدا او را به بهشت می‌برد.[5]

رابطه ترشرویی، بدخویی، گشاده‌رویی و گشاده خویی در قرآن و روايات
ترشرویی در بیان قرآن، حدیث و منابع اخلاقي ما با بدخویی تفاوت‌هایی دارد؛ همچنان‌که گشاده‌رویی و خوش‌رويي نیز مرادف با خوش‌خلقی و گشاده‌خويي نیست بلکه تنها یکی از مصادیق آن است؛ همانطور که یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان درباره‌ اندازه‌ حسن خلق سوال می‌کند و حضرت(علیه السلام) می‌فرمایند: اندازه این است که با رفتاری متواضعانه و ملایم و گفتاری نیکو و دل‌پسند و چهره‌ای گشاده با او برخورد کنی.[6] بنابراین، ایشان گشاده‌رویی را مصداقی برای حُسن خُلق معرفی می‌فرمایند. بنابراین، می‌توان رابطه‌ گشاده‌رویی و خوش‌رويي با مفاهیمی چون خوش‌خویی و بدخویی را عموم و خصوص من‌وجه دانست. از نظر لغوی نیز خُلق عبارت است از ملکه‌ای راسخ در نفس و در روایات نبوی(ص) صاحب خُلق حَسن را برترین موزون در میزان[7] و همتای روزه­دار شب‌زنده‌دار دانسته‌ شده است[8] و مظاهری چون کلام زیبا[9]، رفق و مدارا[10] تعاون با مومنین[11]، بدزبانی نکردن[12]، صبر بر اذیت[13][14]، اما در مورد گشاده‌رویی و ترشرویی چنین غلظتی وجود ندارد؛ بلکه همانطور که ذکر خواهد شد، آن بزرگوار گشاده‌رویی را کمترین کاری می‌دانست که در مقابل برادر دینی می‌توان انجام داد. و... دارد و آن بزرگوار برای سوء خلق وعده‌ قطعی جهنم داده‌اند
پی نوشت:

[1] . انوری حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، 1383، ج 3، ص 1700.
[2] . معين محمد؛ فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ بيست و يكم، 1383، ج1، ص 1068.
[3] . معين، پیشین، ج 3، ص 3325.
[4] . كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ‏چهارم، 1407 ه­ق، ج‏2، ص 149.
[5] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 103.
[6] . كلينى، همان.
[7] . حِميَرى قمى، عبدالله بن جعفر؛ قرب الإسناد، يك جلد، انتشارات كتابخانه نينوى، تهران،‌ بی‌تا، 143.
[8] . حرانى، حسن بن شعبه؛تحف العقول،يك جلد،انتشارات جامعه مدرسين قم،1404 ه.ق، ص 45.
[9] . بخارى، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الكتاب العربی، بيروت، 1431ق، ص 1236.
[10] . بخارى، پیشین، ص 1237.
[11] . بخارى، پیشین، ص 1236.
[12] . بخارى، پیشین، ص 1238.
[13] . بخارى، پیشین، ص 1239.
[14] . طبرسى ابوالفضل على بن حسن، مشكاة الأنوار، كتابخانه حيدريه نجف اشرف، 1385ق، ص 124.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:00 PM
http://www.pajoohe.com/uploaded_files/44154/1/01.jpg به‌علاوه این‌که ترشرویی، خلق ثابت نیست بلکه یک رفتار است که اولاً تنها در صورت تداوم می‌تواند حاکی از خلق باطنی باشد و ثانیاً ای‌بسا از روی وظیفه باشد؛ همچنان‌که مرتبه‌ای از نهی از منکر، ترشرویی است اما برای بدخلقی هیچ مجوزی وجود ندارد.
همچنین از نظر منابع لغوی، الفاظی که برای ترشرویی در قرآن کریم و روایات وجود دارد - مثل عبس و مشتقات آن- و یا برای گشاده‌رویی وجود دارد -چون حسن‌البشر، بسط‌الوجه و...- نفس انبساط صورت - باز بودن بین دو ابرو و چشم و عضلات پوست چهره که قبل از تبسم در چهره نمایان می‌شود-[15] و یا انقباض و گرفتگی آن‌ها[16] را می‌رسانند نه رفتاری دیگر غیر از این حالت خاص چهره را و منابع اسلامی ما، همان معنا را برای خوش‌رویی و ترشرویی به کار برده‌اند اما برای خوش‌خلقی معنایی جدید در نظر گرفته‌اند و خوش خویی و بدخویی را با نمودهایی دیگر چون خوش‌گویی(طیب‌االکلام)، تبسم، شوخی کردن با مومن و... و بدخویی را با نمودهایی چون فحش و ناسزا و آزار و اذیت و... معرفی نموده‌اند.
برای درک بهتر رابطه این مفاهیم که بر بسیاری خلط شده است، دقت در مدل تجسمی – توصیفی فوق می­تواند راهگشا باشد.
پی نوشت:
[15] . مصطفوى حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360ش، ج 1، ص 273.
[16] . ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار صادر، بيروت، نوبت چاپ‏سوم، 1414 ق، ج 6، ص 127.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:23 PM
http://upsara.com/images/ii9qrshw857wv12av47h.jpg


سرزنش ترشرویی و ستایش گشاده‌رویی در قرآن کریم و روايات شريف



چهار آیه‌ی شریفه در آغاز سوره‌ مبارکه‌ عبس به سرزنش فردی ترشرو که با ترشرویی از فرد نابینایی رویگردان شده بود می‌پردازد؛[17]

ترشرویی صفتی است که اهل جهنم در آخرت نیز با خود دارند همانطور که قرآن مجید، اهل جهنم را ترشرویان می‌خواند.[18]

أنس می‌گوید: من ده ‌سال به پیامبر خدمت کردم اما ایشان هرگز با ترشرویی با من برخورد نکرد.[19] آن بزرگوار هرگز در مواجهه با

مؤمنین یا برای امور دنیوی و شخصی ترشرو دیده نشد.[20] همچنین دعوت خود را نیز با ترشرویی انجام نمی‌داد.[21] نقل است که آن

بزرگوار، همواره خوش‌رو و گشاده‌رو بودند.[22] عایشه می‌گوید فردی درخواست ملاقات با پیامبر(ص) را نمود و پیامبر(صلی الله علیه

واله) با این‌که دیدار او را خوش نداشت، اما وقتی به او اذن داد، با چهره‌ای باز و گشاده با او مواجهه نمود.[23]

ايشان نه فقط در سیره‌ شخصی و تبلیغ رسالت خود ترشرو به معنای اول نبود، بلکه عبوسانِ درهم‌رفته را نیز نکوهش نموده و مکرّر[24]

می‌فرمودند: «خداوند کسانی را که با ترشرویی با برادران خود روبه‌رو می‌شوند دشمن می‌دارد.»[25] و خوشرویانِ شکفته‌رو را به

رحمت واسعه‌ الهی مژده داده و می‌فرمود: «هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ملاقات کنند، یکصد رحمت در میان آن‌ها تقسیم می‌شود که

نود ونه سهم برای کسی است که خوشروتر از دیگری با او ملاقات کند»[26] و می‌فرمود: «شما با اموالتان نمی‌توانید همه‌ مردم را

پوشش دهید[تا جذب شما شوند] اما با گشاده‌رویی می‌توانید همه‌ آن‌ها را دربرگیرید.»[27] ایشان گشاده‌رویی را کمترین کاری می‌دانست که در مقابل برادر دینی می‌توان انجام داد.[28]
همچنین آن بزرگوار می‌فرمود: «مؤمن، خوش مشرب و شوخ است و منافق، ترشرو و خشمگین»[29] یعنی شخصیت مؤمن با ترشرویی

سنخیتی ندارد بلکه با گشاده‌رویی آشناست؛ همان‌گونه که شخصیت کافر، با ترشرویی عجین است.

پی نوشت:
[17] . طباطبايى سيد محمد حسين؛الميزان فى تفسيرالقرآن،دفترانتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم،1417 ق،ج 20، ص 325،ذیل آیات 1- 4 عبس؛ با اينكه فرد ترشرو خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ايمان خود را پاكيزه كرده بود يا نه و يا آمده تا با پندپذیری‌اش از مواعظ رسول خدا(ص) بهره‏مند شده، در نتيجه به تطهير خود موفق گردد.
[18] . مؤمنین/ 104؛ سيوطى، جلال الدين؛ الدر المنثور فى تفسير المأثور، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق، ج 5، ص 16.
[19] . مقريزى تقى الدين؛ إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1420، ج 1، ص 273.
[20] . طبرى محمد بن جرير؛ تاريخ الأمم و الملوك، دار التراث، بيروت، چاپ دوم، 1387، ج 11، ص 579.
[21] . طبرسى فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 2، ص 870.
[22] . لحجى عبد الله بن سعيد محمد عبادى؛ منتهى السؤل على وسائل الوصول إلى شمائل الرسول(صلی‌الله‌علیه‌وآل ه‌وسلّم)، دار المنهاج، جده، چاپ سوم، 1426، ج 2، ص 467.
[23] . بخارى پیشین، ص 1238.
[24] . دلیل برداشت این تکرّر، تعبیر «کان یقول» در لسان روایت است که در کلام عرب، معنی تکرار و اصرار بر یک مضمون را می‌رساند.
[25] . شهيد ثانى؛ كشف الريبة، انتشارات مرتضوى، بی‌جا، 1390ق، ص 82.
[26] . نباطى بياضى على بن يونس؛ الصراط المستقيم، چاپ كتابخانه حيدريه، نجف، 1384ق، ج 2، ص 158.
[27] . ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى؛ تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مكتبه فقيه، قم، چاپ اول، 1410ق، ج 1، ص 90.
[28] . نيشابوري مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بيروت، چاپ دوم، 1428ق، ص 1195.
[29] . حرانی، پیشین، ص49.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:30 PM
انواع خوش‌رویی و موارد منع شده یا توصیه شده به خوش‌ر‌ویی
به طور کلی روایات ما دستور داده‌اند با همه کس خوش‌رو باشیم. و این توصیه‌ عمومی به این جهت مورد سفارش قرار گرفته است که اگر مخاطب ما از مومنین باشند، خوب روشن است که به جهت ایمان ایشان باید با آنان خوش‌رو بود. و اگر مومن نباشند، خوش‌رویی باعث حفظ خود و مومنین و دفع ضرر آنان از خود و مومنین می‌شود.[30]
امام صادق(علیه السلام) فرمود: مدارا با مردم نصف ایمان و رفق با آنان نیمی از زندگی است و سپس به عنوان راهکاری برای آسیب ندیدن معنوی از معاشرت با مردم فاسق فرمود:در آشکار با این افراد بدی که مجبورید با آنان باشید معاشرت کنید اما در نهان با نیکان باشید و بر آنان اعتراض نکنید تا به شما ظلم نکنند.[31] موارد منع خوش‌رویی، همان موارد لزوم ترشرویی است که در بحث بعد ذکر خواهد شد.


انواع ترشرویی و موارد منع، جواز يا لزوم آن
در تحلیل مفهومی، ترشرویی بر چهار قسم قابل تصور است:
1. ترشرويي در مواجهه با حق و حقيقت؛ که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
2. ترشرویی در مواجهه با مؤمنین به جهت هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از روی خودبزرگ‌بینی است؛ همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه‌ سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که ترشرویی او به خاطر تکبر و تحقیر ابن أمّ مَكْتُوم -موذن و مورد علاقه‌ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)- بوده است که نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) می‌آید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود می‌خواند و در نزد آن جناب مردى از سران بنى اميه بوده است که آن فرد از آمدن ابن ام مكتوم و این رفتار پیامبر(صلی الله علیه وآله) با او چهره درهم كشيده و خود را از تماس با او جمع می‌نماید. زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)، ابن أمّ مَكْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای می­دهد.[32]
3. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)، در ایام موسم حج درخواست آب می‌فرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان می‌آورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم می‌کشند.[33] این ترشرویی، نوعی نهی از منکر[34] و حداقل مرتبه‌ آن است.[35] همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهره‌هایی ترش ملاقات کنید.[36] بلکه امام علی(علیه السلام) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانسته‌اند.[37]
4. ترشرویی حاکی از تأسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در پایان خطبه‌ی شعبانیه‌ی ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به درخت زقوم از امت خود را مشاهده‌ می‌فرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخه‌های آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره‌ پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته می‌شود.[38] و یا ترشرویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی؛ چون لحظه‌ای که پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)‌ چهره‌ی جبرییل(ع) را درهم‌رفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.[39]
دو مورد اول ترشرويي جزء رذايل و دو مورد آخر جزء فضايل هستند.
پی نوشت:
[30] . مازندرانى، ملا صالح؛ شرح الكافي، المكتبة الإسلامية، تهران، اول، 1382ق، ج 8، ص 295.
[31] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 117.
[32] . فيض كاشانى ملا محسن، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق، ج 5، ص 284.
[33] . جزرى ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الأثر، اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1367ش، ج 4، ص 80.
[34] . ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنان‌چه در صورت تأثیر منفی، ای‌بسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
[35] . طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ ‏چهارم، 1407ق، ج 6، ص 177.
[36] . كلينى، پیشین، ج‏5، ص 59.
[37] . ورام بن أبي فراس، پیشین، ج 2، ص 124.
باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آن‌هم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم.
[38] . امام حسن عسكرى عليه‌السلام، تفسير امام عسكرى عليه‌السلام، انتشارات مدرسه امام مهدى‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الش ریف، قم، 1409 هجرى قمرى، ص 648.
[39] . مجلسى محمدباقر ، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هجرى قمرى، ج 8، ص 280.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:38 PM
علل و ریشه‌های ترشرویی و خوشرویی
برای ترشرویی، ریشه‌هایی وجود دارد:
1. حب دنیاو شعبه‌های آن؛ مانند برتری جویی و جاه طلبی که در روایتی به عنوان ریشه هر خطا معرفی شده است.[40]
2. کبر و تحقیر مردم[41]
3. تنگی سینه[42] که تحمل مدارا و صبر در برابر مشکلات و ناملایمات را از فرد سلب می‌کند و فرد را به ترشرویی می­دارد.
4. استكبار در برابر حق:[43] مرحوم علامه‌ی طباطبایی در تفسیر ترشرویی ولید‌بن ‌مغیره که در سوره مبارکه عبس که ذکر شد مورد سرزنش قرار گرفته است می‌گوید: ادبار و استكبار از احوالات روحى و درونى است و ترشرو شدن ولید در اثر شنیدن آیات الهی از اين جهت است كه اثر ادبار و استكبار وليد در ظاهر حالش هم اثر گذاشته است.[44]
5. غلظت قلبی و بی‌بهره‌گی از صفات رحمانی الهی: این حالت را می توان ریشه‌ی اصلی ترشرویی دانست که در واقع چهره‌ای دیگر از حب دنیا است. زیرا اساساً بهره‌مند نبودن از کمالات الهی، ریشه‌ هر صفت رذیله‌ای است و خدای متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) می‌فرمایند: به (بركت مظهریت برای صفات) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند.[45] حافظ می‌گوید:


سرم خوش است و به بانگ بلند مي‌گويم




که من نسيم حيات از پياله مي‌جويم
عبوس زهد به وجه خمار ننشيند

مريد خرقه دردي کشان خوش خويم
تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين

خدا گواست که هرجا که هست با اويم [46]


خوش‌رویی دارای ریشه‌هایی ضد موارد فوق یعنی عدم حب دنیا و ... است.
پی نوشت:
[40] . كلينى، پیشین، ج‏2، ص 317.
[41] . صالح بن عبدالله بن حميد؛ موسوعة النضرة النعيم في مكارم أخلاق الرسول الكريم(صلی‌الله‌علیه‌وآل ه‌وسلّم)، دار الوسيلة، جده، چاپ چهارم، 1426 ق، ج 10، ص 4927.
[42] . راغب اصفهانى حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دارالعلم‏‘ الدار الشامية - دمشق‏‘بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ص 545.
[43] . طباطبایی، پیشین، ج 20، ص 143.
[44] . طباطبایی، همان.
[45] . آل‏عمران : 159
[46] . حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد؛ دیوان، انتشارات غزالی، چاپ اول، 1370، ص 254.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:46 PM
http://upsara.com/images/ifmjvm9qny5bheutkyui.jpg

آثار ترشرویی و گشاده‌رویی در تربیت و ارتباطات اجتماعی


این بخش از نوشتار، از زاویه‌ی تحلیل علمی به مطالعه‌ی آثار قرآنی – روایی ترشرویی و گشاده‌رویی می‌پردازد؛ بنابراین دارای رویکردی سه وجهی خواهد بود. به عنوان مقدمه باید متوجه بود که ترشرویی و گشاده‌رویی از مصادیق بارز ارتباط غیرکلامی هستند. ارتباط غیرکلامی( که گاهی «زبان بدنی»[47] نامیده می‌شود)، مبادله‌ اطلاعات و معنی از طریق حالت‌های چهره، اشارات یا حرکات بدن است.[48] «در گذشته، روش‌های تحقیق در زمینه ارتباطات غیرکلامی، مبتنی بر اندازه‌‌گیری حرکات چهره‌ای ناشی از هیجان بود و بر همین اساس طراحی می‌شد اما اکنون یک سیستم پیچیده‌تر و جامع‌تر به نام سیستم رمزگذاری‌های اعمال چهره‌ای(FACS )[49] جایگزین روش تحقیق قبلی شده است. در این روش از همه‌ حرکات چهره که قابل تشخیص باشد یادداشت برداری می‌شود.»[50] و از حالات مهم چهره، همین ترشرویی است که با انقباض عضلات صورت انجام می‌گیرد؛ چنان‌چه گفته شد که «عبس» و دیگر مترادف‌های آن در قرآن و روایات به معنای «جمع شدن ابروها و بین دو چشم» است و درست نقطه‌ی مقابل آن در حرکات چهره، گشاده‌رویی است که باز بودن عضلات صورت و چشم و و گونه‌ها است که مصداق دقیق «حُسن‌ُالبَشر»، «حُسن‌ُالَبسط» که از مهم ترین کلیدواژه‌های خوش‌رویی در روایات هستند و نیز مفهوم دیگر مترادف‌های آن‌ها در موضوع خوش‌رویی در روایات نیز همین است.
از نظریات مهم در عوامل جاذبه‌ میان‌فردی، الگوی عاطفه-مرکزی[51] است که در آن، «جاذبه بر پاسخ‌های عاطفی مبتنی است»[52] و حرکات روان‌تنی و حالات بدنی، از عوامل اساسی در جاذبه‌ میان­فردی هستند که صورت و چهره از نقاط بسیار پرظرفیت در انعکاس احساسات و عواطف انسانی است. از حکمای گذشته نقل شده است: «خوشرویی، مرحله‌ی اول و آغاز دوستی و مهرورزی مرحله‌ دوم و برآوردن نیاز مردم مرحله‌ی سوم است.»[53] بنابراین، گشاده‌رویی، رفتاری عاطفی است که موجب جاذبه‌ی میان‌فردی شده و از بهترین نقطه‌های آغاز ارتباطات دوستانه و اجتماعی است که در دنیای ارتباطات انسانی مورد توجه جدی است؛ زیرا «حرکات غیرکلامی چهره به‌ویژه صورت شاد همراه با لبخند در هنگام ملاقات با دوستان، تاثیری عمیق‌تر از زبان دارد.»[54] و از آن‌چه گفته شد، به خوبي مي‌توان جايگاه مهم اجتماعي و انسان‌سازي اين ارزش رفتاري در منظومه تربیتی اخلاق اسلامی را رصد نمود. گویاترین تعبیر در این زمینه، بیان زیبای امام صادق(علیه السلام) است که فرمود: خوش‌رویی، محبت اجتماعی(یا محبت الهی[55] و یا هردو) را به دنبال دارد.[56]
پی نوشت:
47] . language body
[48] . گيدنز آنتوني، جامعه‌شناسي؛ ترجمه صبوري منوچهر، تهران، انتشارات ني، چاپ چهارم، 1377، ص 101.
[49] . Facial Action Coding System
[50] . محسنیان راد مهدی؛ ارتباط‌شناسی، انتشارات سروش، تهران، چاپ هفتم، 1385، ص 251.
[51]. The Affect – Centered Model
[52] . آذربایجانی مسعود[ ... و دیگران]؛ روانشناسی اجتماعی(با نگرش به منابع اسلامی)، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت، قم، چاپ سوم، 1387، ص 243.
[53] . صالح بن عبدالله، پیشین، ج 7، ص 2701.
[54] . آذربایجانی پیشین، ص 244.
[55] . مازندرانى، پیشین، ج 8، ص 295.
[56] . ديلمى، حسن بن محمد؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ص 120.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 08:51 PM
راه‌های کسب خوش‌رویی و درمان ترشرویی
کسب خوشرویی و درمان ترشرویی تنها در مفهوم از هم جدا هستند اما در مصداق یکی هستند چون در اصطلاح، تقابل ملکه و عدم ملکه دارند مانند بینا نبودن قد یک فرد و نابینا بودن او که در واقع یک چیز هستند. چند توصیه در این زمینه قابل ارائه است گرچه علمای اخلاق بحث مستقلی در این زمینه جز همان مباحث حسن خلق ندارند:
1. توجه به شرافت و ستودگى خوش‌رویی نزد عقل و شرع: که نيرومندترين انگيزه برای كسب آن و مواظبت بر آن است.[57]
2. توجه به عواقب فراوان اخروی و دنیوی و ترشرویی: که در این نوشتار نیز ارائه شدند.
3. بیرون کردن حب دنیا از قلب: که ریشه‌ هر خطا و عداوت از جمله ترشرویی است همانطور که گفته شد.
4. دفع انکار و استکبار در برابر حق از خود.
5. کسب صفت تواضع در برابر مردم.
6. تلاش برای رسیدن به رحمت الهی و اتصاف به صفات او: همانطور که در روایات به ما دستور داده شده است که متصف به اخلاق الهی شویم[58] و گفته شد که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در اثر جوشش رحمت الهی از کانون قلب شریفش بود که با همه خوش‌رو بود.
توصیه‌های مذکور در بحث حسن خلق و درمان سوء خلق نیز در این قسمت قابل توجه است.
پی نوشت:
[57] . نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى(ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چاپ چهارم، 1377، ج 1، ص 375.
[58] . صدر الدين شيرازى، محمد بن ابراهيم؛ شرح أصول الكافي(صدرا)، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383ش، ج‏1 227.

طاهره وحیدیان
02-07-2012, 09:02 PM
آسيب‌شناسي
1. عدم منافات بین گشاده‌رویی و حزن مدام: بشاشت و گشاده‌رویی و نفی ترشرویی مربوط به ظاهر وجود مومن است اما حزن دائم نسبت به از دست دادن کمالات و بدعاقبتی و خوف از عظمت الهی در قلب ایشان همواره وجود دارد همانطور که در روایات وارد است که مؤمن کسی است که حزن او در قلبش و گشاده‌رویی او در چهره‌اش است[59] و اگر لابلای چهره‌ او جستجو شود، حزنی لطیف و نورانی مورد مشاهده است که حاکی از حالات درونی اوست. همانطور که درباره­ پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده است که ایشان هماره و پیوسته دارای حزن و در خود رفته بودند.[60] البته باید دقت کرد که حزن با غم و اندوه بسیار تفاوت دارد؛ اندوه و غم، ظلمانی است و سنگین و حزن، نورانی و سبک و سبک کننده است و تعالی‌بخش. توضیح بیشتر را در مدخل‌های «حزن» و «غم و اندوه» باید جست.
2. رعایت اعتدال در خوشرویی: همواره باید در نظر داشت که بنابر روایات و قواعد مسلم اخلاق اسلامی (http://www.nooreaseman.com/)، بهترین حالت در هر کار میانه­روی است بنابراین در خوشرویی نیز باید اعتدال را از دست نداد همانطور که در روایت از امام علی(علیه السلام) است که فرمود: روترش بودن سبب کسب دشمنی مردم است اما گشاده­رویی ]زیاد و با همه کس[ نیز همنشینان بد را به سوی فرد جلب می­کند؛ بنابراین بین این دو حالت باش. زیرا بهترین در همه­ صفات و کارها، حد وسط است.[61]
پی نوشت:
[59]. ديلمى، پیشین، ص 115.
[60] . طبرسى حسن بن فضل؛ مكارم الأخلاق، انتشارات شريف رضى، چاپ چهارم، قم، 1412 هجرى،‌ ص 12.
[61] . ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله؛ شرح نهج البلاغة، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، چاپ اول، 1404ق، ج 20، ص 286.