توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس-الفاظ ملکوتی
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:31 PM
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی ، آن ولی خدا! ، متفکر کبیر و عارف سترگ با ضمیری پاک و زلال! به بیان اشعار فوق العاده و عرفانی در دیوان و مثنوی خود پرداخته و جانهای تشنگان را از دریای معرفت! سیراب نموده است.
اشعار مولوی از روح بزرگ و ملکوتیش! سرچشمه گرفته و مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر اوست و همانطور که خود در مقدمهٔ مثنوی معنوی ادعا کرده : « هذا کِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین!، وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ،
یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ
خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَةٌ عَلى آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً…….
. و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعونن بان لا یمسّه الا المطهرون!»
ترجمه ی بخشی از عبارت فوق: این کتاب اصول اصول اصول دین در گشودن رازهای وصول به حق و یقین و فقه اکبر خداوند است …
شفای سینه ها و زداینده اندوه ها و کشاف رازهای قرآنی و فراخی بخش روزی معنوی و پاک کننده اخلاق است که به دست فرشتگان
کرام نوشته شده و آنان جز پاکان را به حقایق آن راه نمی دهند!
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:35 PM
داستانهای مستهجن الفاظ رکیک در اشعار مولوی اشعار رکیک مولوی اشعار مستهجن مولوی بیان انحرافات و نقد مولوی اعضاء تناسلی آلات تناسلیحال از شما دعوت میکنیم تا با هم از دریای بیکران اشعار ملکوتی مولوی جرعه ای برداشته و از این فیض! بهره مند شویم :
آن یکی نایی خوش نی میزدست******ناگهان از مقعدش بادی بجست
نای را بر (……) نهاد او که ز من******گر تو بهتر میزنی بستان بزن (مثنوی معنوی! دفتر چهارم بخش ۳۱)
آن (……) خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او******صد (……) خر در (……) او صد تیز سگ در ریش او
خر صید آهو کی کند خر بوی نافه کی کشد******یا بول خر را بو کند یا (……) بود تفتیش او
خر ننگ دارد ز آن دغل از حق شنو بل هم اضل******ای چون مخنث غنج او چون قحبگان (……) او (دیوان شمس/۲۱۳۷)
چون افتد شیر نر از حمله حیز و غر******وز زخمه (……) خر کی بانگ نماز آید (دیوان شمس/۶۱۸)
دور باد از رزم شیران چشم سگ******دور باد از مهد عیسی (……) خر (دیوان شمس/۱۱۰۷)
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:37 PM
گلو گشاده چو (……) فراخ ماده خران******که (……) خر نرهد زو چو پیش او برخاست (دیوان شمس/۴۸۳)
آن لب که بود (……) خری بوسه گه او******کی یابد آن لب شکربوس مسیحا (دیوان شمس/۹۶) ای چو خربنده حریف (……) خر******بوسه گاهی یافتی ما را ببر (مثنوی معنوی! دفتر سوم بخش ۱۰۲)
دست زن در کرد در (……)******(……) او بر دست زن آسیب کرد (مثنوی معنوی! دفتر پنجم بخش ۱۴۰)
او اگر دیوانه است و فتنهکاو******داروی دیوانه باشد (……) گاو (مثنوی معنوی! دفتر پنجم بخش ۱۴۷)
مردی این مردیست نه ریش و (……)******ورنه بودی شاه مردان (……) خر
روسپی باشد که از جولان (……)******عقل او موشی شود شهوت چو شیر (مثنوی معنوی! دفتر پنجم بخش ۱۵۸)
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:40 PM
مثنوی معنوی! / دفتر پنجم
بخش ۵۹ – داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و …. کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم (……) دیدی کدو ندیدی ….
یک کنیزک یک خری (……)******از وفور (……) گزند
آن خر نر را (……) خو کرده بود******خر جماع آدمی پی برده بود……الی آخر
مثنوی معنوی! دفتر پنجم بخش ۱۶۸ – آمدن خلیفه نزد آن خوبروی برای جماعآن خلیفه (……)******سوی آن (……)!(……)******(……)!!!(……)******( …)!!!خشت و خشت موش در گوشش رسید******خفت (……ش) شهوتش کلی رمیدوهم آن کز مار باشد این صریر******که همیجنبد بتندی از حصیر _____________________________ تمام نقطه چین های داخل پرانتز ، الفاظ به شدت رکیک و ناپسند میباشد که از ذکر آنها معذوریم/در صورت نیاز میتوانید به آدرس اشعار مراجعه بفرمایید.
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:42 PM
سؤال : نام بردن الفاظ زشت و رکیک مانند اعضاء تناسلی انسان چهحکمی دارد؟
جواب از آیت الله سیستانی : جایز نیست.
مسأله : آیت الله سیستانی : فحش حرام است و مراد از فحش هر کلامی است که تصریح به آن زشت و قبیح شمرده میشود یا نسبت هر فردی یا نسبت به غیر زوجه ، نوع اول آن مطلقاً حرام است …
حکم داستانهای مستهجن موجود در مثنوی هم که واضح است.
گاهی انسان برای بیان پستی و گمراهی برخی نحله های منحرف (علی الخصوص وقتی که ادعای عرفان و وصول به حق میکنند) مجبور به بیان مسائلی میشود . از تمامی دوستانی که از خواندن این مطالب دچار کدورت شدند عذرخواهی میکنم.
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:52 PM
http://www.upsara.com/images/i0uebbdsi450r2htdg.jpg
آیتاللهالعظمی نوری همدانی: کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب انحرافات بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد.
آیتاللهالعظمی نوری همدانی گفت: کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب انحرافات بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد و سبب منحرف شدن جامعه می شود.مُعَظَمٌ لَه در دیدار مسئولین هماهنگ کننده سازمان تبلیغات سراسر کشور با انتقاد از برگزاری مراسم بزرگداشت مولوی گفت:مولوی بینش درستی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) نداشت و برخی از آثار او از اندیشه های انحرافی سرچشمه گرفته است و کلمه مولا را در روایت مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌ مَولاهُ به معنای دوست می گیرد در حالیکه در تفکر شیعی به معنای سرپرست و زعامت جامعه است. آیتاللهالعظمی نوری همدانی گفت: کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب انحرافات بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد و سبب منحرف شدن جامعه می شود.
معظمٌ لَه در دیدار مسئولین هماهنگ کننده سازمان تبلیغات سراسر کشور با انتقاد از برگزاری مراسم بزرگداشت مولوی گفت: مولوی بینش درستی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) نداشت و برخی از آثار او از اندیشه های انحرافی سرچشمه گرفته است.وی بـا اعتراض بـه بـرگزاری کنگـرهی مـولـوی شناسی در تهران و تبریز گفت: « مراسمی که برای مولوی در چند روز اخیر بر پا شد، برای پیامبر و ائمه اطهار برپا نمی شود».آیت الله نوری همدانی، روز چهارشنبه ۹ آبان نیز در حین برگزاری درس خارج فقه، بار دیگر مولانا جلال الدین را مور تهاجم قرار داد و گفت: « بعضی چند صفحه از مثنوی را خواندهاند و تصور کردهاند که کتاب خوبی است، اما اگر با دقت آن را مطالعه کنند با لغزشهای فراوانی مواجه خواهندشد. »
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 08:53 PM
وی گفت: « ملای رومی، شاعر بسیار قوی است و در تمثیل خیلی مهارت دارد، اما نمیتوان مثنوی را به کسی داد تا از راهنماییهای آن استفاده کند. »
آیت الله نوری همدانی در توضیح دلایل منحرف خواندن مولوی، این بار با اشاره به تمجید مولوی از منصورحلاج گفت: «این در حالی است که در جلد پنجاه و یک بحارالانوار توقیعی از امام عصر در انتقاد از حلاج آمده است.»وی علاوه بر مولانا جلالالدین، شاعرانی چون شیخ فریدالدین عطّار نیشابوری را مورد نقد قرار داد و گفت: « در کتاب تذکرة الاولیاء شیخ عطار، با عبارتهای پر آب و تاب، برای صوفی ها چهره سازی شده است و برخی چون، بایزید بسطامی، ذوالنون مصری و منصور حلاج را از ائمه علیهم السلام نیز بالاتر دانسته اند. »آیت الله نوری همدانی، در ادامه ی سخنانش با انتقاد از رواج صوفیگری در کشور، دراویش را از جمله دشمنان امام شیعه معرفی کرد و گفت: « در روایات به نقل از ائمه آمده است که صوفی ها، دشمنان ما هستند. »وی همچنین مدعی شد: « سلاطین جور و جباران روزگار مانند هارون الرشیدها و پادشاهان صفویه برای کسب وجههی دینی خود به تقویت صوفی ها و ساختن خانقاهها روی آوردند. »آیت الله نوری همدانی علّت اصلی مخالفت خود با برگزاری کنگره مولوی شناسی و انتشار آثار مولانا را نیز پنهان نکرد و با بیان اینکه « مولوی، صوفی و سنّی است »، گفت: « او ] مولوی [، ابوطالب ] عموی پیامبر اسلام [ را کافر و مشرک میداند و در اشعار خود، ماجرای غدیرخم را لوث کرده است. »
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 09:13 PM
http://www.upsara.com/images/rha8pa6epl0rj368itx.jpg
آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی: افرادی که کنگره بزرگداشت مولوی را در ایران برگزار کرده اند،باید از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خجالت بکشند.
آیت الله صافی گلپایگانی برگزاری مراسم بزرگداشت مولوی در تهران و دیگر شهرهای کشور را محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی در دیدار برگزار کنندگان کنگره علامه بلاغی
گفت: افرادی که کنگره بزرگداشت مولوی را در ایران برگزار کرده اند و آن حرفها را بیان نمودند، باید از امام
زمان (عج) خجالت بکشند. وی ضمن محکوم کردن برگزاری این کنگره ادامه داد: بنده به شدت کنگره مولوی
را محکوم کرده و مخالف برگزاری آن بودم. این مرجع تقلید افزود: پولهایی که در این مراسم هزینه شد، باید
در مراسم های تبیین شخصیت های علمی و دینی هزینه میگردید.آیت الله صافی گلپایگانی در بخش دیگری
از سخنان خود به برگزاری کنگره علامه بلاغی که اواخر بهمن ماه در قم برگزار میشود، اشاره کرد و گفت:
برگزاری این کنگره بسیار با اهمیت بوده و موجب معرفی شخصیت این عالم به جوانان و حوزویان
میگردد.وی در خصوص شخصیت علامه بلاغی گفت: ایشان فردی بزرگ در تمام عرصه ها بود و در تمام
عمر پربرکتش به دفاع از اسلام پرداخت. استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: جامعیت عقلی ایشان به گونه ای
بود که در زمان زندگیشان مردم فریب خورده ایران را که اسیر فرهنگ غرب شده بودند، نجات داد.وی افزود:
علامه بلاغی در رشتههای تفسیر و فقه جز افراد تراز اول زمان بودند که کتب و آثار ایشان نمونه بارز این
مطلب است.آیت الله صافی گلپایگانی با بیان اینکه افرادی مانند علامه بلاغی باید الگوی ما قرار گیرند گفت:
ایشان هیچ گاه به دنبال مسائل مادی نبوده و همواره با اخلاق و توجه به خدا به مسائل علمی و دینی می
پرداخت.وی گفت: علامه بلاغی جز افتخارات اسلام و ایران است و باید مراسم بزرگداشت ایشان و معرفی
وی به نسل سوم جامعه به صورت باشکوه انجام شود
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 09:31 PM
بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۱ ” – مولوی : سماع برتر و بالاتر از نماز است!
تعدادی از بزرگان صوفیه هستند که به شدت شیفته سماع بوده و آنرا یکی از برترین اعمال یا حتی بهترین عمل نزد خداوند می دانند.
مولوی،شمس،فخرالدین عراقی،اوحد الدین کرمانی و روزبهانی بغلی شیرازی از این دسته اند.
مولوی میگوید:
پس غذای عاشقان باشد سماع
که در او باشد خیال اجتماع
وی حتی سماع را برتر از نماز میداند. افلاکی در مناقب العارفین مینویسد:
روزی در حضور مولانا رباب (یک نوع آلت موسیقی) میزدند و مولانا ذوقها میکرد.از ناگاه عزیزی (یکی از مریدان) در آمد که نماز دیگر (اذان) میگویند. مولوی لحظه ای تن زد (صبر کرد) و فرمود: نِی نِی آن (اذان) نماز دیگر و این سماع نماز دیگر . هر دو داعیان حقند. یکی (اذان و نماز) ظاهر را به خدمت میخواهد واین دیگر (سماع) باطن را به محبت حق میخواند. ( مناقب العارفین ص ۳۴۲)
در جایی دیگر در مقابل حدیث حضرت رسول که می فرمایند:حبب الی من الدنیا النسا والطیب و قرة عینی الصلوه
مولوی میگوید:ما از این عالم سه چیز را اختیار کردیم:یکی سماع ویکی فقاع (آبجو) و یکی حمام (مناقب العارفین ص ۴۰۶ ومولانا جلال لدین ص ۳۴۲).
فرزند خلف مولوی نیز میگوید : انبیا توجه و رویکرد به خدا را در قالب نماز به مردم می رساندند اما اولیاء (صوفیه) آن نماز حقیقی را به صورت سماع به عالمیان رساندند. (ولد نامه ۱۱۲
ومناقب العارفین ص۳۹۴)
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 09:36 PM
این جمله از فرزندش سلطان ولد در ولد نامه امده است :
روز و شب در سماع رقصان شد
بر زمین همچون چرخ گردان شد
نجم الدین کبری می گوید: شیخ جنید بغدادی در سماع حاضر بود و سماع در نمی گرفت ، شیخ فرمود :بنگرید که هیچ عامی در میان ما هست؟
(منظور غیر صوفی) نیافتند و … شیخ فرمود : بهتر طلب کنید ، چون طلب کردند کفش عامی با کفش صوفی عوض شده بود وبه این دلیل در نمی گرفت . (اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن ص ۲۳)و باز از قول مولوی می نویسد: العشق یزید بالسماع . سماع عشق آفرین است . ص ۴۳۶٫مشاهده می شود کسی را که پدر عرفان امروزی می خوانند!! چگونه سماع و رقاصی را بر نماز نازل شده بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ترجیح می دهد. مولوی به عنوان یکی از صوفیان سنّی افراطی است که متاسفانه امروزه در جامعه تشیع تا جایی مورد احترام قرار می گیرد که به عنوان عارفی بزرگ از او نام برده می شود!! باید پرسید که آیا اهل بیت (علیهم السلام) معلم عرفان و اخلاق نیستند که آقایان به اصطلاح روشنفکر!! متمسک به مولوی سنی می شوند؟ آیا این حرکت توهین به ساحت تشیع و ائمه هدی علیهم السلام نیست؟
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 09:48 PM
بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۲ “ http://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gif
مولوی به گواه تاریخ یکی از شخصیتهای افراطی و پر حرص در عرصه ی سماع است.یکی از نویسندگان علاقه مند به مولوی مینویسد :
مولانا عاشق سماع و رقص بوده و آهنگهایی که (مطربان و نوازندگان) هنگام سماع (برای وی) مینواخته اند غالبا شاد و شفاف و پرجنبش و پویا بوده است.۱
مکتب و طریقه ی مولوی در تاریخ تصوف و عرفان نیز به عنوان مکتب “وجد و سماع و عشق و ترانه” شناخته شده است.وی در این راه از هر فرصت و موقعیتی برای برپایی بساط سماع استفاده میکرد:شب۲ ، روز ، خانه ، مدرسه۳ ، کوچه ، بازار۴ ، حمام ۵، بیابان ۶، عروسی ، عزا ۷،وقت نماز ۸،و…. برای او فرق نمیکرد!سلطان ولد – فرزند و شاهد گویای حالات مولوی – وضعیت مولوی را بعد از فراق شمس تبریزی چنین تصویر میکند :یک نفس بی سماع و رقص نبودروز و شب لحظه ای نمی آسود ۹خلاصه از مراسم ختنه ی فرزندش تا مراسم تشییع جنازه ی خلیفه اش (صلاح الدین زرکوب) ، پهنه ی سماع مولوی بوده است.
پی نوشت:
__________________________________________________ ___________________________
۱) موسیقی شعر ص ۴۰۱۲) مناقب العارفین ۴۷۱۳) همان ۴۷۱ و ۵۵۷ و ۲۱۶۴) همان ۳۵۶۵) همان ۲۹۴۶) همان ۴۳۶۷) همان ۲۳۱ و ۲۳۳
۸ ) همان ۳۹۵۹) مولانا جلال الدین ، ۱۴۹ و ۱۵۰
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 09:51 PM
مولوی ، ابوسعید ابوالخیر (صوفی سده ی ۴ و ۵ ) را که هم مسلک وی در رقص و سماع و پایکوبی است ، می ستاید و او را سعادتمندی شایسته ی اقتدا میداند:
این سعادتهای دنیا هیچ نیستآن سعادت جو که دارد بو سعید ۱۰مولوی سماع را “قضای جان عاشقان” ، “نماز عشاق” ، “آرام جان” ، “پیغام پنهانیان دل” ، “برتر از هر دو جهان” ، “نردبان آسمان” ، “رحیق حلال” و …. معرفی میکند :پس غذای عاشقان آمد سماع
که درو باشد خیال اجــــــــتماع ۱۱
*********************
ســــــماع آرام جان زندگان است
کسی داند که او را جانِ جانست ۱۲
*********************
اگر چه بلنــــــد است بام هفتم چـــرخ
گذشته است از این بام نردبان سماع ۱۳
*********************
برون ز هر دو جهانی چو در سماع درآیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع ۱۴
*********************
سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام
دل غریب بیابد ز نــــــامه شان آرام ۱۵
*********************
تن و دلی که بنوشید از این رحیق حلال
بر آتش غم هجران حرام گشت حــــــرام ۱۶
__________________________________________________ ___________________________
پی نوشت:
۱۰ ) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ، ۳۳۶۱۱) مثنوی ، ط وزارت ارشاد ۵۵۲۱۲) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ، غزل ۳۳۹۱۳) همان غزل ۱۲۹۵۱۴) همان غزل ۱۲۹۵
۱۵) همان غزل ۱۷۳۴۱۶) همان غزل ۱۷۳۴
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:03 PM
بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۳ “ http://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gif
سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان معرکه هایی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷
انرژی جنبشی و حرص و ولعِ سیر نشدنیِ وی به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!
نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!
مولوی در سماع بارگی از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.
آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، اشتهای مولوی را سیر نمیکرد ، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴
چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و وی متوجه نمی شد!! ۲۵
معرکه ای داغ بود و پرهیجان! مولوی پای بر زمین میکوبید و نعره ها میزد، شعر میگفت و غزل می سرایید ، داغ میشد و خیره خیره نگاه می کرد.گاه سنایی را در قیافه ی قوٌالان (آوازه خوانان) مجسم میدید
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
۱۷) مناقب العارفین ، ۸۹٫ مولوی با هیجان و حرارت خاصی می چرخید و می رقصید و می گفت:
چون بهشتِ جمله خوبان،شب و روز پایکوبان
ســــر و آســـــتین فشانان،ز نشاط بی قراری (همان غزل ۲۸۴۹)
*******************************************
ما میوه های خامـــیم در تاب آفتابـت
رقصی کنیم رقصی ، زیرا تو میپزانی (همان غزل ۲۹۶۰)
۱۸) مناقب العارفین ۴۰۶
۱۹) افلاکی مینویسد : …بعد از آن به سماع مشغول شد تا نه شبانه روز…. . مناقب العارفین ۴۸۷
۲۰) همان ۲۹۴
۲۱) همان ۲۱۱
۲۲) همان ۴۹۰
۲۳) همان ۴۸۴
۲۴) مولوی به نقل از افلاکی – در پاسخ اعتراض علما ، به علاقه ی مفرط وی به رباب ، می گفت :”والله ثم والله سر گورشان رباب خواهند زد”. مناقب العارفین ۵۶۲٫
۲۵) روزی در مدرسه ی مبارک تواجد نموده در سماع مست شده بود و تمامتِ جامها(جامه ها) به گویندگان(آوازه خوانها) بخشیده با تای پیراهن ، عریان رقص می کرد.از ناگاه گرِهِ آزار(شلوار – لنگ) گشوده شد ، همانا که حضرت چلپی حسام الدین چست (چالاک) برجست و حضرت مولانا رادر کنار گرفته ، فرجی(نوعی لباس) در (وی) پوشانید و به سماع شروع فرمود. مناقب العارفین ۶۰۲٫
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:06 PM
، گاه حسام الدین را در آغوش می کشید و مغازله گرانه می گفت :بیا دین من! بیا ایمان من! بیا جانِ من! بیا سلطان من! ۲۶
باری گویا محفل “دیثی رامب” ۲۷ بود و “آپولو” (الهه ی موسیقی) از کوه های “پارناس” ۲۸ یونان پایین آمده و در سرزمین روم و شهر قونیه ظهور کرده بود:۲۹
امروز سماعـــست و سماعـــست و ســـــــماع
نور است و شعاع است و شعاع است و شعاع ۳۰
*******************************
صــــلا ای صـــوفیان کــــامروز باری
سماعست و نشاط و عیش و آری ۳۱
مولوی خود را “سماع باره” ، “رقصان دین” ، “رقاص ترین درخت” و … میخواند!
قومی شده رقصــان دین با صــد هزاران آفرین
قومی دگر منکر چنین اندر سَفَه رقصان شده ۳۲
*******************************
رقصـــان تر درخت درین باغـــــها منم
زیرا درخت بختم و اندر سرم صباست ۳۳
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
پی نوشت:
۲۶) ….آن شب حضرت مولانا شورهای عظیم میکرد و نعره های پیاپی میزد…همچنان حضرت مولانا به سوی چلپی حسام الدین نگران (نظاره گر) گشته ، فرمود : بیا دین من! بیا ایمان من! بیا جانِ من! بیا سلطان من! پادشاه حقیقی و حضرت چلپی نعره ها میزد و اشکها می ریخت… مناقب العارفین ۱۰۰
۲۷) دیثی رامب Dithyramb در زبان یونانی به معنای آواز و رقص شوریده و دیوانه واری است که در جشنواره های مذهبی یونانیان کهن به افتخار “دیونوسِ” خدا برگزار میشده است.
۲۸) پارناس نام کوهی است که بنا به اسطوره های یونان قدیم ، آپولُن خداوند شعر و نُه خواهری که فرشتگان نگهبان هنرهای زیبا بودند در آن زندگی می کردند (فرهنگ اصطلاحات ادبی ص ۵۳).
۲۹) موسیقی جادوی عشق و عرفان مولوی بود. حتی اگر موسیقی نواز ، ارمنی شراب خوار بود ، مستحق لطف و عطای وی بود.همه نوع هم رقص و هم سماع داشت: پیر مردان ، جوانان و حتی به نقل افلاکی مجلس سماع زنانه نیز داشت و کنیزکانِ آوازه خوان (در آن مجلس) موسیقی و سرود عرفانی مینواختند و میخواندند(مناقب العارفین ۴۹۰ ). اگر هنگام نماز بود و صدای مؤذن به الله اکبر بلند ، (گاه) مولوی –به نقل افلاکی- در گرماگرم رقص بود و بی اعتنا به دعوت مؤذن ، که : سماع داعی جان است و اذان (نماز) داعی جسم!!!(همان ۳۹۵). اگر فقیهان و صوفیانِ معتدل ، فریاد اعتراض بر می آوردند ، باکی نداشت و میگفت : والله آهن سرد می کوبند! (همان ۵۶۲).
۳۰) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ،۱۳۶۱
۳۱) همان غزل ۲۶۶۵
۳۲) همان غزل ۱۲۴۲
۳۳) همان غزل207
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:11 PM
بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۴ “ – ارکستر مولوhttp://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gifی
مولوی برای بساط سماع – و به قول “لویی ماسینیون” کنسرت روحانی- خود یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع کند.
“خوانندگان” ، “نوازندگان” ، از “طبّالان” (طبل زنان) ، “دفّافان” (دایره زنان) ، نی نوازان – به اضافه ی مریدانِ هم سماع و پر حرارات – همه دست به دست هم می دادند و بزم عرفانی مولوی را هر چه بیشتر داغ می کردند!
نام تعدادی از اعضای ارکستر مولوی در تاریخ زندگانی وی – بویژه در کتاب مناقب العارفین – بصورت پراکنده آمده است.
“شرف الدین عثمان” :خواننده و نوازنده ، که مناقب العارفین مهارت او را در حدّ “عبدالمومن” موسیقی دان معرفی میکند و می گوید:
“…ندیم خاص حضرت (مولانا) بود و انگشت نمای جهان ، و ملوک زمانِ مَرَدَه (مریدان) ، صحبت (همنشینی) او بودند.” (مناقب العارفین ۴۸۶ ، رساله سپهسالار ، تعلیقات ۳۴۱).
(عبدالمومن موسیقی دان یکی از موسیقی دانان مشهور و صاحب نظر و دارای تالیف در فن موسیقی است.وی در قرن هفتم میزیسته است.)
در دیوان شمس آمده است :
آمد عثمان شهاب دین هین
واگــــو غـــــزل را مکـــــــرر
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:15 PM
“کمال قوّال” : که – به قول افلاکی – مصنّف شهر و استاد دهر بود (مناقب العارفین ۴۵۴ ).
“زکی قوّال” : که مولانا (درباره ی او) فرمود: …حالیا ، فتوحاتِ زکی (منظور اینجا خوانندگی با حالِ وی است) به از فتوحات مکیست (یعنی بهتر از فتوحات مکیه ی ابن عربیست) و به سماع شروع فرمود.( مناقب العارفین ۴۷۰) .
همچنین : “حمزه ی نای زن” نی نواز ، “سراج الدین” مثنوی خوان و ….( مناقب العارفین ۲۷۲).
آلات موسیقی مولوی نیز متنوع بود : “طبل” (همان ۲۱۱) ، “دفّ” (دایره) (گزیده ی غزلیات مولانا ، ص۱۴۶ از مناقب العارفین ۴۹۰) ، “نِی”
(مناقب العارفین ۴۹۰) و بویژه “رَباب” (یکی از آلات موسیقی شبیه طنبور) که شیفته و دلباخته ی آن بود و در ستایش آن سخنها (غزل و…) گفته است(همان ۴۸۴) .
مولوی میگوید :
رباب مشرب عشق است مونس اصحاب
کــه ابــــر را عـــربان کـــــترده اند رباب
چنانــکه ابــر سقای گل و گلــستان است
رباب قــــوت ضمیـــرست و ساقـــی اَلباب… (کلّیات شمس ، غزل ۳۱۳ )
جلال الدین شخصا و به ابتکار خود فرمود که رباب را شش خانه ساختند ، چه از عهد قدیم رباب عرب چهارسو بوده…( مناقب العارفین ۸۸).
گروهی از صاحب نظران معتقدند که مولوی خود “موسیقی دان” و “موسیقی نواز” بوده است. (مولوی نامه،۵۹۶،موسیقی شعر،۴۰۳).
آقای همایی در مولوی نامه می نویسد : وی (مولوی) در فن موسیقی و ضرب اصول و الحان ، وقوف کامل داشته و خودِ او سازِ رباب را بسیار
خوش و استادانه می زده است.(مولوی نامه ۵۹۶)
__________________________________________________ ______________
* گروه نوازندگان ، با مجموعه ی سازها که با همکاری ، قطعه ای را اجرا کنند.
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:18 PM
انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۵ “ – بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها
بازتاب سماع مولوی در قونیهhttp://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gif
با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و برغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.
حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.مناقب العارفین نقل میکند :«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبل بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :«ای دریغا ! اهل قونیه از سماع چر ذوق ما ملول می شوند و زیر زیر طعنه می زنند….۳ »نشانه های متعدد دیگری از این اعتراض ها در موارد مختلف همان کتاب به چشم می خورد.۴
پی نوشت:
) مناقب العارفین ۱۶۶۲) همان ۱۵۴۳) همان ۲۷۷۴) همان ۲۳۳ ، ۲۹۶ ، ۴۱۵ ، ۴۵۹ ، ۵۷۸ .
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:24 PM
همانطور که اشاره شد جبهه ی ضد سماع مولوی از گروه ها و اقشار مختلف از عالمان ، فقیهان ، صوفیان و … تشکیل شده بود.
بازتاب سماع مولوی در قونیهhttp://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gif
همانطور که اشاره شد جبهه ی ضد سماع مولوی از گروه ها و اقشار مختلف از عالمان ، فقیهان ، صوفیان و … تشکیل شده بود.آقای فروزانفر مولوی شناس معاصر – در مورد تغییر موضع مولوی و روی آوردن به شعر و سماع و موسیقی – می نویسد :«اهل قونیه و اکابر زهاد و علما هم از تغییر روش مولانا خشمگین شدند….»از عالمان اسلامی و فقیهان که موضعی موافق با مولوی نداشتند شخصیت های زیر را میتوان نام برد :دانشمند معروف و نویسنده ی کتابهای متعدد (از جمله کتاب مشهور “مطالع الانوار”) ، قاضی سراج الدین ارموی.۵سید شرف الدین ، عالم سرشناس قونیه ۶، که مبارزه ی سخت و پیگیری بر ضد مولوی به راه انداخته بود.۷فرزند تاج الدین وزیر ، که معین الدین پروانه – حاکم قدرتمند روم –قصد داشت او را به سِمَت قضا منصوب کند.۸از صوفیان نیز ، تعدادی مخالف مولوی بودند که از جمله ی آنها “اخی احمد” از سرشناسان قونیه بود.۹
پی نوشت:
۵) وی در قرن هفتم و در شهر قونیه می زیسته و از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است. سراج الدین در اکثر علوم صاحب نظر و دارای تالیفهایی در این زمینه ها می باشد.البته افلاکی – چنان که شیوه ی اوست – سعی می کند او و سایر مخالفان را در نهایت (و بعد از مخالفت اولیه) موافق و مرید جلوه دهد.
۶) این مرد از دانشمندان نامیِ زمان خود…و فقیه کاملی بوده (تعلیقات رساله ی سپهسالار ، ۳۳۹)
.۷) مناقب العارفین ۱۱۹ ، ۴۶۹
.۸) همان ۴۱۵ . از آن جهت که منصب قضا ویژه ی فقیهان است ، فرد یاد شده را جزء عالمان آوردیم
.۹) همان ۲۷۶ ، ۲۷۷ .
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:41 PM
واکنش مولوی در برابر اعتراض ها
در برابر انتقادها و اعتراض های مکرر و مستمر مخالفان ، مولوی نوعا جواب روشن و قانع کننده (منطقی ) نمی داد. و به بیان های شاعرانه و احساسی ( و گاهی به تحقیر و توهین ) اکتفا می نمود. ۱۰
در پاسخ اعتراض جماعتی از علما نسبت به شیفتگی وی به “رباب” اظهار می داشت :«آهن سرد می کوبند ! والله ثم والله سر گورشان رباب خواهند زد.۱۱ »در جای دیگر می گوید :«اگر “رباب” را که علمای دین حرام کرده بودند به کار آنها می آمد همانند چیزهای دیگر (از مدارس و خوانق و نقود و …)دست از آن می کشیدیم و نثار پیشوایان دین می کردیم. اما چون “رباب” را غریب یافتیم از سر غریب نوازی آن را نواختیم!۱۲ »سید شرف الدین (یکی از علما و مخالفان مولوی) به سخن مولوی که گفته بود - موسیقیِ رباب ، آوازِ درِ بهشت است - اعتراض کرد که :«چرا ما (و دیگران) صدای آن را نمی شنویم؟!»مولوی در جواب گفت:«آن چه ما می شنویم آواز باز شدن درِ بهشت است و آنچه او می شنود صدای بسته شدن درِ بهشت است! ۱۳ »مولوی در گرماگرم سماع ، می چرخید و می گفت:سماع گرم کن و خاطر خران کم جوکه جان جان سماعی و رونق ایام ۱۴بار دیگر یادآوری می شود که علاقه و گرایش افراطی مولوی به سماع (که علامت صوفیه بوده است) دلیل روشنی بر امتزاج تصوف و عرفان در عصر مولوی بوده است. اختلاطی که مولوی نیز از آن مصون نمانده و در موارد متعددی تحت تاثیر آن قرار گرفته است ، چنان که برخی از اساتید مولوی نیز از صوفیان شناخته شده بوده اند.
پی نوشت:
۱۰) دلیل هایی که گهگاه مولوی برای تقدیس سماع بیان کرده است در بخش بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت
.۱۱) مناقب العارفین ۵۶۲
.۱۲) همان
۱۶۷۱۳) همان
۴۸۴۱۴) کلیات شمس تبریزی ، طبع نگاه ، غزل ۱۷۳۴ . مولوی در برخی موارد در مقابل انتقاد دیگران بردباری و تحمل لازم را نداشت و چه بسا با تندی و توهین و دشنام با آنان برخورد می کرد (هر چند از صوفیان و هم مسلکان وی بوده باشد). داستان شخصی که از مثنوی انتقاد کرده بود – و گفته می شود از اصحاب صدرالدین قونوی بوده است – و آن را از نکات دقیق فنی خالی دانسته و غیر قابل قیاس با نوشته های کسانی چون ابن عربی و قونوی و … معرفی کرده بود و متقابلا جواب تند و دشنام آمیز مولوی … (که در مثنوی منعکس شده است) ، نمونه ای از برخورد های ستیز آمیز مولوی است :خر بطی نا گاه از خر خانه یسر برون آورد از طعّانه ی کاین سخن پستست یعنی مثنویقصه ی پیغمبر است و پیروی… ای سگ طاعن تو عوعو میکنیطعن قرآن را برون شو می کنی آن خداوندان که ره طی کرده اندگوش وا بانگ سگان کی کرده اند
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:54 PM
انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۶ “ – سماعِ زنانه !http://www.ebnearabi.com/wp-content/uploads/2011/09/sema2.gif
پدیده شگفتتری از سماع مولوی برپایی «سماع زنانه» با حضور و توسط مولوی است! در این مراسم (یعنی مراسم سماع صوفیانه – زنانه)، مولوی خود ستاره اصلی رقص و وجد عرفانی است و زنان – که برخی از آنها از شاهزادگان و اشراف هستند- بر گرد او پروانهوار حلقه میزنند و بعد از ایراد سخنانی توسّط مولوی، مراسم چرخ و رقص با خوانندگی کنیزکان خواننده و نوازنده درباری آغاز میشود و تا نیمههای شب ادامه مییابد.
اینک متن یکی از گزارشهای «سماع زنانه» مولوی برای آگاهی بیشتر از موضوع درج میشود:
« از کـُمَّلِ [= بـزرگان] اصحاب مـنقول است که: هـر شب آدینه، مجموعه خواتین اَکابر [= همسران بزرگان] قونیه پیش خاتون [= همسر] امینالدّینمیکائیل، که نایب خاص سلطان بود، جمع میآمدند و لابهها[۱] میکردند که البته [از] حضرت خداوندگار [= مولوی]، [برای برپایی مراسم سماع] دعوت کند. چه، حضرتش را بدان خاتون آخرت، از حد بیرون التفات و عنایتها بود و او را شیخ خواتین میگفت. و چون آن جماعت [= زنان] جمع شدندی… بعد از نمازعشاء، حضرت مولانا، بیزحمت [= بیمزاحمت و] تنها و تنها [= به تنهایی] پیش ایشان رفتی و در میانه ایشان [= زنان] نشسته، هَمَشان [= همه آنـها] گرد آن قُطب [= مولوی] حلقه گشتندی و بر او گشتندی… و حضرتش در میان گل و گلاب غرق عرق گشته تا نصفاللیل به معانی و اسرار و نصایح مشغول شدی. آخرالامر کنیزکان گوینده [= آوازهخوان] و دفّافانِ [= دایرهزنان] نادِر و نایزنان [= نی زنان]، از [گروه] زنان، [به خوانندگی و نوازندگی] سرآغاز کردندی و حضرت مولانا به سماع شروع فرمودی و آن جماعت به حالی میشدند که سر از پا و کلاه از سر ندانستندی…» (مناقبالعارفین، ص۴۹۰).
کتاب مولانا جلالالدّین نیز این داستان را نقل کرده است.
طاهره وحیدیان
02-02-2012, 10:55 PM
مورد دیگر از سماع زنانه، برپایی سماع در خانه مریده، «نظامخاتون» است که در همان مدرک آمده است (مناقبالعارفین، ص ۶۰۱).
البته برپایی سماع با حضور زنان در میان صوفیه، کم و بیش وجود داشته است. علاءالدّوله سمنانی در «چهلمجلس» (ص، ۲۵۸) و دیگران اشارههایی به این مطلب دارند. در مفتاح الجنّات آمده است:«… و وقت باشد که مستورات [= زنان] نیز درآرند برخی به نظاره و برخی خود دعوی کنند که ما عین کاریم و مردان و زنان به هم در یک خانه آیند و خود را محرم یکدیگر دانند…(مقدمهمفتاحالجنّا ت، ص ۴۴)».
اوردالاحباب از قول یکی از مشایخ تصوّف مینویسد: « من که ابوطالبام، مروان قاضی را دریافتم، او را کنیزکان بودند مُغَنّیَه [= آوازه خوان] که به جهت اهل تصوّف آماده داشته بود، هر وقت اهل تصوف را جمع کردی و سماع دادی. » آنچه موجب امنیت خاطر و جرأت مولوی در برپایی محافلِ سماعِ اینچنینی و زیاده روی در این موضوعِ نه چندان خوشایند در ذائقه ی مسلمانان می شد (جدا از اعتقاد و عقاید وی) حمایت همه جانبه ی حکم رانان و امیران سلجوقی ، بخصوص “معین الدوله پروانه” حاکم واقعی و پرقدرت و همه کاره ی قونیه و روم بود.
معین الدوله خود گرایش صوفیانه داشت و مشایخ تصوف ، چون فخرالدین عراقی ، صدرالدین قونوی ، مولوی و دیگران را مورد حمایت قرار میداد.بخش زیادی از مخارج مولوی و یاران وی (همچنین هزینه ی محافل سِماع) نیز ، از کمکهای پروانه و شخصیتهای دیگری چون امیر معتزّ خراسانی ، همسر سلطان سلجوقی ، علم الدین قیصر و … تأمین می شد.
[۱] – لابهها = التماسها
صدیقه
08-03-2012, 03:21 PM
سلام. وقت بخیر.
ابتدا از این پست تشکر میکنم که برام نکات جدیدی رو هم داشت.
من هم از جمله کسایی هستم که به مولوی علاقه دارم .این علاقه ام هم از دوران دبیرستان و خصوصا با خواندن نی نامه ایشون که شوری در وجودم برپاکرد، شروع شد.
بله ؛ انحرافات رو هم می پذیرم.
مقدمه کتابش هم الان که نگا میکنم افراطی است... راه و اصول زندگی برا کسی که به حدی از شناخت برسه چارچوبش کم و بیش مشخصه، خب بخاطر این لغزش ها و اشتباهات کلامیش در توصیف دین این شخص نکوهش میشه.
ولی از طرفی کلام زیبا هم کم نگفته... کلامی که به نظرم به حق انگار از تجارب عرفانی و در واقع تجربه ناشی میشن... چرا که تاثیرپذیری و بیان دقیق حالت در آن که آدم رو به شگفتی وا میداره، نمیتونه 100درصدش چیز نظری باشه...
ففط کلامی که از دل برآد، در دل می نشینه ... کلامی که نفس میکشه، رو وجود اثر میگذاره... که خودم هم این دقت و صحتش در توصیف حالاتم مدهوشم میکرد....
ولی همیشه از خودم میپرسیدم چرا انقد که باید حرفی از مولوی زده نمیشه که الان فکر میکنم بخاطر لغزش های نادرست کلام و بعضی اعمالش هست
انتظاری نیست که یک "آدم"، یک "انسان" کلامی بجا بذاره کامل و جامع که دینو کامل و درست و بحق و به دور از خطا و لغزش توصیف کنه که نعوذ بالله بگیم صورتی از قرآنه... البته من نمیگم که اشتباهاتش کمه و قابل صرف نظر... خیر.. میگم اشتباهات زیادی داره و لغزش های خطرناکی در کلامش به نظر میرسه. ولی نکات مثبت و تجارب عرفانی ارزشمند هم داره که تاثیر مثبت زیادی در آدم داشته و داره
طاهره وحیدیان
08-03-2012, 09:44 PM
در پی فرمایشاتت عرض کنم : بله قبول دارم که مولوی یک سری شعرهایی دارد که با خواندن انها لذت وفرحی به انسان دست میده ولی قبول کن که ما نمی خواهیم وتوقع نداریم که آدمها دین کامل و درست وبحق وبدور از خطا ولغزش رو توصیف وارائه بدهند چون ارائه دهنده وتوصیف کننده دین ادمها نیستند بلکه هادیانی هستند که خداوند انها را برای هدایت بشر تعیین نموده.نمی دونم چرا این فکر رو کردی ؟ یااینکه ؛ مطالب ما چنین منظوری رو القاء کرده؟؟ اما می خواهم عرض کنم : شخصی همچون مولوی که باید تاملی شگرف در زندگی او بشود ، میزان وملاک بین معارف وتجربیات عرفانی ما نیست. بلکه ما حضراتی همچون معصومین «علیهم السلام» را داریم که باب علمند وهمان بزرگواران فرموده اند:
طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَیرِ طَریقِنا اَهلَ البَیتِ مُساوٍ لِاِنکارِنا...... جستجوی معارف (علوم عرفانی) از غیر ما اهل بیت مساویست باانکار ما « امام زمان عج ا..»
میبینی که معارف را نمیشه از امثال مولوی که حتی انکار اهل بیت را هم داشته فرا بگیریم.
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.