طاهره وحیدیان
01-20-2012, 08:21 AM
بررسی حدیث «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان…» و سوء استفاده عرفا و متصوفه از آن
میرزای قمی رحمة الله علیه : سَلّمنا که اسرار انبیا و ائمّه آن باشد که شما می گویید،
لکن امر کرده اند به کتمان اسرار ایشان و نهی کرده اند از افشای آن ها در کمال تأکید. پس
این فریاد کردن های این جماعت و این سخن ها را در میان مردم عوامّ گفتن، بلکه دشمنی
با ایشان است؛ چنان که احادیث بسیار دلالت دارد بر حرمت افشای اسرار.و من هر چند
قبول ندارم که آن اسرار این باشد که این جماعت می گویند؛ لکن اگر همین باشد که این ها
می گویند، پس جواب امامهای خود را چگونه می دهند که ایشان گفتند: پنهان کنید، و این ها افشا می کنند؟
از جمله مستمسک های اهل فلسفه و عرفان برای اثبات مطلوبیت این دو مسلک، روایتی از امام سجاد علیه السلام است که فرمود
:لوعلم* ابوذر ما فی* قلب* سلمان* لقتله* (۱)ـ
اگر ابوذر بر آنچه* در دل* سلمان* بود اطلاع* می*یافت*، او را می*کشت*.
حقیقت این است که از این روایت تنها این مطلب استفاده می شود که بعضی از انسانها ظرفیت تحمل
شنیدن و دانستن برخی معارف عالی را ندارند و در مقابل برخی دیگر از چنین ظرفیتی برخوردارند اما
این ادعا *که* مقصود از آن* معارف* بلند و عالی*ای* که* برخی* طاقت* و استعداد دریافت* آن*
راندارند، از سنخ معارف* فلسفی* و یا عرفانی* یونانی* و مثلا نظریه وحدت وجود و دیگر نظریات
فلسفی و عرفانی است*، نیاز به دلیل دیگری دارد و این روایت نمی تواند مثبت آن باشد.آیا به*
سلمان*، معارف* فلسفی* و یا عرفانی* مصطلح* از جانب* رسول* گرامی اسلام صلی الله علیه و
آله و یا از جایی دیگر القاء شده* بود که* ابوذر ظرفیت* دریافت* و فهم* آن*ها را نداشت*؟! و مثلا
سلمان هم مثل عرفا و صوفیه قائل به این بود که هر بت و معبودی و حتی گوساله سامری را اگر
کسی عبادت کند، خداوند را عبادت کرده و ابوذر تاب شنیدن این لطیفه! عرفانی را نداشت و اگر از
سلمان می شنید او را تکفیر می کرد و می کشت؟!
پی نوشت:
۱٫ الصفار، محمد بن* الحسن*، بصائر الدرجات/ *۴۵
میرزای قمی رحمة الله علیه : سَلّمنا که اسرار انبیا و ائمّه آن باشد که شما می گویید،
لکن امر کرده اند به کتمان اسرار ایشان و نهی کرده اند از افشای آن ها در کمال تأکید. پس
این فریاد کردن های این جماعت و این سخن ها را در میان مردم عوامّ گفتن، بلکه دشمنی
با ایشان است؛ چنان که احادیث بسیار دلالت دارد بر حرمت افشای اسرار.و من هر چند
قبول ندارم که آن اسرار این باشد که این جماعت می گویند؛ لکن اگر همین باشد که این ها
می گویند، پس جواب امامهای خود را چگونه می دهند که ایشان گفتند: پنهان کنید، و این ها افشا می کنند؟
از جمله مستمسک های اهل فلسفه و عرفان برای اثبات مطلوبیت این دو مسلک، روایتی از امام سجاد علیه السلام است که فرمود
:لوعلم* ابوذر ما فی* قلب* سلمان* لقتله* (۱)ـ
اگر ابوذر بر آنچه* در دل* سلمان* بود اطلاع* می*یافت*، او را می*کشت*.
حقیقت این است که از این روایت تنها این مطلب استفاده می شود که بعضی از انسانها ظرفیت تحمل
شنیدن و دانستن برخی معارف عالی را ندارند و در مقابل برخی دیگر از چنین ظرفیتی برخوردارند اما
این ادعا *که* مقصود از آن* معارف* بلند و عالی*ای* که* برخی* طاقت* و استعداد دریافت* آن*
راندارند، از سنخ معارف* فلسفی* و یا عرفانی* یونانی* و مثلا نظریه وحدت وجود و دیگر نظریات
فلسفی و عرفانی است*، نیاز به دلیل دیگری دارد و این روایت نمی تواند مثبت آن باشد.آیا به*
سلمان*، معارف* فلسفی* و یا عرفانی* مصطلح* از جانب* رسول* گرامی اسلام صلی الله علیه و
آله و یا از جایی دیگر القاء شده* بود که* ابوذر ظرفیت* دریافت* و فهم* آن*ها را نداشت*؟! و مثلا
سلمان هم مثل عرفا و صوفیه قائل به این بود که هر بت و معبودی و حتی گوساله سامری را اگر
کسی عبادت کند، خداوند را عبادت کرده و ابوذر تاب شنیدن این لطیفه! عرفانی را نداشت و اگر از
سلمان می شنید او را تکفیر می کرد و می کشت؟!
پی نوشت:
۱٫ الصفار، محمد بن* الحسن*، بصائر الدرجات/ *۴۵