PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی



طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:06 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : اشاره
اویس فرزند عامر (عمرو) مرادی یمانی بود که به «اویس بن عامر» و «اویس قرنی» شهرت داشت. او در عهد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان آورد، اما موفق به زیارت حضرت نشد به خاطر اطاعت از فرمان مادرش از مدینه بازگشت. وی در اصل اهل یمن بود، اما در زمان خلافت عمر در کوفه سکنا گزید.(۱) و از بزرگان و اعلام تابعین(۲) است.(۳).
او در زمره یاران با وفای امیرالمومنین علیه السلام بود و با حضرت بیعت کرد که تا پای جان از ولایت امام علیه السلام دفاع کند. وی در جنگ جمل و صفین در رکاب حضرت جنگید و در صفین به شهادت رسید.(۴).
هنگامی که امیر المومنین علیه السلام برای اولین بار وی را دید، از سیمای نورانیش او را شناخت و فرمود: تو باید اویس باشی؟ عرض کرد: بلی، من اویسم. فرمود: باید قرنی باشی؟ گفت: آری، من اویس قرنی ام.(۵).
ذهبی در سیره اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۰ در جریان ملاقات اویس با عمر بن خطاب به این موضوع اشاره کرده است که در پاورقی چند صفحه بعد همین شرح حال آمده است.
*****
ر. ک: همین کتاب، ص ۳۴٫
اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۵۱؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۱۹٫
رجال طوسی، ص ۳۵، ش ۱۵؛ وقعه صفین، ص ۳۲۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۲۱ و ۲۲۲٫
رجال کشی ص ۹۸، ح ۱۵۶٫

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:09 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : منزلت اویس نزد پیامبر
درباره مقام و منزلت معنوی اویس همین کافی است که رسول خداصلی الله علیه و آله آرزو می کرد تا وی را ملاقات کند و می فرمود:
تفوح روایح الجنه من قبل قرن، وا شوقاه الیک یا اویس القرنی، الا و من لقیه فلیقریه منی السلام؛
از جانب «قرن» بادهای بهشت می وزد، چه بسیار مشتاق توام ای اویس قرنی، آگاه باشید، هر کسی که او را ملاقات می کند، سلام مرا به وی برساند.
شخصی پرسید: اویس قرن کیست؟
حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «وی شخص گم نامی است که اگر از شما غایب است، در مقام یافتنش نیستید و اگر نزد شما بود به حسابش نمی آورید، اما بدانید که با شفاعت وی امت دو قبیله «ربیعه» و«مضر» داخل بهشت می شوند، او مرا نمی بیند ولی به من ایمان آورده است و عاقبت در رکاب خلیفه و جانشین شایسته من (علی بن ابی طالب) در صفین به شهادت خواهد رسید.(۱).
در نقل دیگری امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که: «مردی از امت حضرتش را ملاقات خواهم کرد که به او «اویس قرنی» گفته می شود، او از گروه حزب الله است که مرگ او شهادت در راه خداست و به شفاعت او مثل دو قبیله «ربیعه» و «مضر» وارد بهشت می شوند».(۲).
*****
سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۳ ماده اوس.
سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۳ ماده اوس.

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:10 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : زهد و پارسایی اویس
اویس از حواریون امیرالمومنین علیه السلام و از ارکان هشت گانه زهد و تقوا(۱) به شمار می آید. بلکه شان رفیع و منقبت مثال زدنی اش، بسی از مناقب سایر زاهدان و اصحاب برگزیده امیر المومنین علیه السلام بالاتر بوده و به نظر می رسد که کسی از اهل نظر در این مورد تردیدی ندارد.
پیامبر خداصلی الله علیه و آله در باره زهد اویس فرمودند:
ان من امتی من لایستطیع ان یاتی مسجده او مصلاه من العری، یحْجزه ایمانه ان یسال الناس، منهم اویس القرنی؛
در میان امت من افرادی هستند که به خاطر نداشتن لباس نمی توانند، برای نماز در مسجد حاضر شوند و ایمان آنان مانع از آن است که از مردم نیز کمک بخواهند، از جمله این افراد «اویس قرنی» است.(۲).
وی از فیض صحبت پیامبر صلی الله علیه و آله و از برکت ملازمت آن حضرت محروم ماند. با این وجود، رسول خداصلی الله علیه و آله او را برترین «تابعین»(۳) برای امت خود معرفی کرده است.(۴).
*****
زهاد هشت گانه عبارتند از: ۱٫ اویس قرنی ۲٫ ربیع بن خثیم ۳٫ هرم بن حیان ۴٫ عامر بن عبد قیس (این چهار نفر از پیروان حضرت علی اند) ۵٫ ابو مسلم خولانی (از یاران معاویه) ۶٫ مسروق بن اجدع (از ماموران جمع آوری مالیات حکومت معاویه بود) ۷٫ حسن بن ابی الحسن (رییس قدریه و با هر فرقه ای کنار هم می آمد) ۸٫ اسود بن یزید.» (رجال کشی، ص ۹۷، ش ۱۵۴).
حلیه الاولیاء، ج ۲، ص ۸۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۶؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۲۰٫
ر. ک: همین کتاب، ص ۳۴٫
ر. ک: حلیه الاولیاء، ج ۲، ص ۸۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۷؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۴۵۵؛ رجال کشی، ص ۹۹، ش ۱۵۶٫

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:12 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : عبادت اویس
ابو نعیم اصفهانی از «اصبغ بن زید» درباره عبادت اویس نقل می کند که: اویس در عصر (هنگام غروب) می گفت: «امشب، شب رکوع من است.» و پس از ادای واجبات به رکوع می رفت و تا صبح در رکوع می ماند. و گاهی می گفت: «امشب، شب سجود من است.» و آن شب را تا صبح به سجده می رفت. وی هر روز عصر آنچه در خانه از غذا، نوشیدنی و لباس داشت، همه را در راه خدا صدقه می داد و بعد می گفت: «اللهم من مات جوعا فلا تواخذنی به، و من مات عریانا فلا تواخذنی به؛ بار پرودگارا، اگر کسی از گرسنگی مرد، مرا به کوتاهی در حق وی مواخذه نکن و اگر کسی از برهنگی مرد، مرا به آن مورد بازخواست قرار نده».(۱).
*****
حلیه الاولیاء، ج ۲، ص ۸۷؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۷٫

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:13 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : اطاعت اویس از مادر
اویس زمانی که در یمن به سر می برد، از راه شتر بانی امرار معاش می کرد. در یکی از روزها دلش هوای پیامبر را کرد، لذا تصمیم گرفت به مدینه رفته و رسول خداصلی الله علیه و آله را زیارت کند. آن گاه از مادرش اجازه خواست تا برای دیدار با پیامبر روانه سرزمین حجاز شود، مادرش ضمن اجازه یاد آور شد که: هر گاه به مدینه رسیدی، بیشتر از نصف روز توقف نکن و بی درنگ به وطن خود برگرد. وی از طی مسافت بسیار طولانی میان یمن و حجاز سرانجام به مدینه رسید و به خانه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد شد؛ از قضا در آن روز رسول خداصلی الله علیه و آله در مدینه تشریف نداشتند. اویس با وجود خستگی راه و نبود پیامبرصلی الله علیه و آله دستور مادرش را فراموش نکرد و به اهل خانه پیامبرصلی الله علیه و آله چنین گفت: سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله برسانید و بگویید مردی از یمن، برای زیارت شما آمده بود؛ اما از مادرش اجازه توقف، بیش از نصف روز را نداشت لذا نتوانست بماند. اویس این را گفت و رهسپار دیار خود شد.
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله به منزل بازگشت، فرمود: آیا کسی به خانه ما آمده بود؟ گفتند: آری، شتربانی از یمن به نام «اویس قرنی» آمده بود. بر شما سلام و درود فراوان فرستاد و به سرزمین خود بازگشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آری، این نور اویس است که اکنون در خانه به یادگار مانده است.(۱).
*****
ناسخ التواریخ، امیر المومنین علیه السلام، ص ۱۷۶٫

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:14 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : خلیفه در جست و جوی اویس
رسول گرامی اسلام فرمود: بشارت بر شما که در میان امتم، شخصیتی به نام «اویس قرنی» است که در روز قیامت جمعیتی برابر با قبایل بزرگ «ربیعه و مضر» را شفاعت می کند.» سپس خطاب به عمر فرمود: ای عمر، اگر روزی موفق به دیدار او شدی، سلام مرا به او برسان.
روزی عمر او را در مراسم حج یافت و پیام رسول خدا را به او رساند، اویس به محض شنیدن پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله از زبان عمر بر زمین افتاد و در مقابل خداوند سجده کرد، و سجده اش بسیار طول کشید و در آن هنگام، لحظه ای اشک چشمانش بند نیامد، ناظران از دیدن این صحنه شگفت زده شدند و گمان کردند که وی مرده است، لذا او را تکان دادند و صدا زده و گفتند: ای اویس، ای اویس! این خلیفه «عمر بن خطاب» است که بالای سرت ایستاده و نگران حالت است.
اویس سر از سجده برداشت و گفت: ای خلیفه، آیا به راستی من شفیع چنین جمعیتی از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهم بود؟ عمر گفت: آری، ای اویس، حال من هم از تو می خواهم که مرا نیز شفاعت کنی.
این جریان باعث شد که راز اویس فاش شود، لذا همه مردم به سراغ او رفتند و به قصد تبرک، بدن او را لمس می کردند. اویس از این وضعیت به شدت محزون شد و به عمر گفت: «یا امیرالمومنین، شهرتنی و اهلکتنی؛ ای امیرالمومنین، راز مرا افشا کردی و باعث هلا کتم شدی.
وی از آن پس بارها ملاقات خودش را با عمر نقل می کرد (و از این که رازش فاش شده بود، ناراحت بود) تا سرانجام در میان پیاده نظام امیرالمومنین علی علیه السلام در صفین به شهادت رسید.(۱).
*****
رجال کشی، ص ۹۸، ش ۱۵۶؛ ر. ک: سفینه البحار، ج ۱، ص ۵۳ در سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۰ همین داستان را با مقداری تفاوت نقل می کند و می نویسد که: «عمر بن خطاب وقتی گروهی از اهل یمن به مدینه آمدند، از آنان پرسید: آیا در میان شما اویس بن عامر است؟ گفتند: آری، تا آن که اویس را دید، پرسید: آیا تو اویس فرزند عامری؟ گفت: آری، آیا از طایفه مراد و قبیله قرنی؟ گفت: آری – تا آخر حدیث».

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:16 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : بیعت اویس با امیرالمؤمنین در مسیر جنگ جمل
اویس با امیرالمومنین علی علیه السلام بیعت کرد و پیمان بست تا پای جان از ولایت آن حضرت دفاع کند.(۱) و روی شناختی که از آن حضرت داشت به خوبی دریافته بود که اکنون زمان جهاد در راه خدا و دفاع از سنت به یغما رفته پیامبر اسلام است و باید در رکاب جانشین شایسته آن حضرت مجاهدت کرده و علیه غارتگران و بدعت گذاران وارد پیکار شده و راه و روش پیامبر خدا را احیا نماید؛ لذا از کوفه خارج شد و در ذی قار به حضور امیرالمومنین علیه السلام رسید و با ایشان بیعت مجدد کرد و ملتزم شد که تا پای جان در رکاب آن حضرت بجنگد.
امیرالمومنین علیه السلام قبل از رسیدن اویس، زمانی که در «ذی قار» برای اخذ بیعت از سربازانش نشسته، و منتظر پیوستن قبایل و عشایر مناطق مجاور بود فرمود:
یاتیکم من قبل الکوفه الف رجل، لا یزیدون رجلا و لا ینقصون رجلا یبایعونی علی الموت؛
به زودی از جانب کوفه یک هزار نفر(۲) به ما ملحق خواهد شد، نه یک نفر کمتر و نه بیشتر و با من بر سر جان بیعت خواهند کرد.
ابن عباس می گوید: من از قاطع بودن امیر المومنین علیه السلام در تصریح به این رقم، پریشان شدم که نکند از گفته امام، کمتر و یا بیشتر شود تا در این شرایط حساس ما را با مشکل مواجه کند؛ اما نتیجه خوفناک شمارش نهصد و نود و نه نفر تازه وارد بود و دیگر امیدی به تکمیل عدد نبود، زیرا همه گروه ها رسیده بودند و کسی هم از کاروان ها عقب نمانده بود، به همین دلیل اضطراب من شدت یافت و با خود گفتم: «انا لله و انا الیه راجعون» ناگهان متوجه شدم شخصی از آن طرف اردوگاه به سمت ما در حرکت است، وقتی نزدیک شد، دیدم، مردی است پیاده که قبای پشمی بر تن دارد و شمشیر و سپر و دیگر ادوات جنگی را با خود حمل می کند. وی به محض ورود به اردوگاه، خدمت حضرت علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: یا علی، دستت را باز کن، تا با تو بیعت کنم.
امام علیه السلام پرسید: «و علی من تبایعنی؟ بر سر چه امری با من بیعت می کنی؟
عرض کرد: «علی السمع و الطاعه و القتال بین یدیک حتی اموت او یفتح الله علیک؛ با تو بیعت می کنم که کلامت را گوش کنم و فرمانت را گردن نهم و در رکاب تو آن قدر بجنگم که یا شما به پیروزی برسید و یا من به شهادت.»

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:18 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی : بیعت اویس با امیرالمؤمنین در مسیر جنگ جمل
سپس حضرت علی علیه السلام از اسم و نشان او سوال کرد و فرمود: تو کیستی؟ گفت: من اویسم. امام علیه السلام باز پرسید: آیا تو «اویس قرنی» هستی؟ گفت: آری.
امام علیه السلام فرمود:
الله اکبر، اخبرنی حبیبی رسول الله صلی الله علیه و آله انی ادرک رجلا من امته یقال له اویس القرنی، یکون من حزب الله و رسوله، یموت علی الشهاده، یدخل فی شفاعته مثل ربیعه و مضر؛
الله اکبر! حبیبم رسول خداصلی الله علیه و آله به من خبر داد که مردی از امتش به نام «اویس قرنی» را ملاقات خواهم کرد و این مرد جزو حزب خدا و رسول اوست و مرگ او شهادت در راه خدا خواهد بود، و شفاعت او در روز قیامت مثل قبایل ربیعه و مضر داخل خواهند شد.
ابن عباس می گوید: با آمدن اویس مسرور و خوش حال شدم و از پریشانی بیرون آمدم.(۳).
آری، وی همان گونه که با امام و پیشوای خود بیعت کرده بود، در رکاب آن حضرت در جنگ جمل شمشیر زد و تا پیروزی آن حضرت دست از نبرد بر نداشت.
*****
ر. ک: الجمل، ص ۱۰۸ و ۱۰۹٫
در رجال کشی این حدیث را اصبغ بن نباته نقل می کند و عدد و رقمی که امیرالمومنین علیه السلام فرمود، در آن روز با حضرت بیعت می کنند «یک صد» نفر است که نود و نه نفر بیعت کردند و اویس در حالی که لباس پشمی به تن داشت و دو شمشیر حمایل کرده بود، بعدا و تا پای جان بیعت کرد.
ارشاد مفید، ج۱، ص ۳۱۵؛ ر. ک: به رجال کشی، ص ۹۸، ش ۱۵۶٫

طاهره وحیدیان
12-24-2011, 10:26 PM
شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اویس قرنی :شهادت اویس در جنگ صفین
در صفین مردی از میان سپاهیان شام پیش آمد و خطاب به لشکریان امام علی علیه السلام فریاد زد: آیا اویس قرنی در میان شماست؟ گفتیم: آری، وی در میان ماست، با او چه کار داری؟ گفت: من از رسول خداصلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «اویس قرنی بهترین و برترین تابعین امت من است.» آن گاه مرد شامی پس از نقل این حدیث، مرکب خود را به سوی ارتش امام علیه السلام سوق داد و به جمع آنان پیوست و از سپاه معاویه خارج شد.(۱).
ابن شهر آشوب می نویسد: اویس قرنی در میان پیاده نظام سپاه امام علیه السلام شمشیر می زد، وی در حالی به فیض شهادت نایل شد که ضربات کشنده ای بر بدن لاغر ش وارد شده بود. امیرالمومنین علیه السلام پس از شهادت وی، خود بر پیکر مطهر و به خون خفته اش نماز خواند و او را با دست مبارک خود تدفین کرد، و پس از شهادت اویس، عمار یاسر به میدان کارزار صفین قدم گذاشت و جنگ سختی با سپاهیان شام کرد و سرانجام او نیز به شهادت رسید.(۲).
*****
حلیه الاولیاء، ج ۲، ص ۸۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۷۷؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۴۵۵؛ رجال کشی، ص ۹۸، ش ۱۵۵٫
ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۷۷؛ ر. ک: وقعه صفین، ص ۳۲۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۸، ص ۹٫