توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فصل هشتم: توبه و پاكسازى
امیرحسین
12-23-2011, 09:50 PM
فصل هشتم: توبه و پاكسازى
توبه و پاكسازى
از نشانههاى رحمت و لطف وسيع الهى، نعمت توبه و پذيرش آن از سوى خداوند.
توبه به معنى ترك گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پيشگاه خداوند است.
عذرخواهى بر سه گونه است؛
گاهى عذر آورنده مىگويد: من اصلًا فلان كار را انجام ندادهام. گاهى مىگويد: من به آن جهت اين كار را انجام دادم. و گاهى مىگويد: اين كار را انجام دادم ولى خطا كردم و بد كردم و اينك پشيمانم. اين همان توبه است.
توبه در اسلام داراى شرايطى است؛ 1- ترك گناه. 2- پشيمانى از گناه.
3- تصميم بر انجام ندادن دوبارهى گناه. 4- تلافى و جبران گناه. «1»
توبه همچون بيرون آوردن لباس چركين از بدن و پوشيدن لباس پاك و تميز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.
قرآن در آغاز سورهى هود مىفرمايد:
«و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه» «2»
«و از پرودگار خود آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد.»
آوردن استغفار و توبه در يك آيه، حاكى از آن است كه اين دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى كسب كمالات است.
و كه انسان نخست بايد خود را از گناهان پاك سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بيارايد، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزدايد و سپس معبود حق را در آن جاى دهد،
به قول حافظ:
تا نفس، مبرّا ز نواهى نكنى-----دل، آئينهى نور الهى نكنى
__________________________________________________
(1). مفردات راغب، ص 76
(2). هود/ 3
امیرحسین
12-23-2011, 09:51 PM
استغفار و توبه در قرآن
در قرآن، ذات پاك خداوند، 91 بار «غفور»، «بسيار آمرزنده» و 5 بار «غفّار»، «بسيار بخشنده» ياد شده و در آيات بسيارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شدهاند. وبيش از 80 بار سخن از توبه و پذيرش توبه به ميان آمده است. در اينجا به ذكر چند آيه مىپردازيم:
1- «و الّذين اذا فَعَلوا فاحِشَة او ظلموا انفُسهم ذكروا اللّه فَاستَغفروا لِذُنوبِهم» «1»
«و از نشانههاى پرهيزكاران آن است كه: هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مىكنند.»
2- «و من يَعمَل سُوء او يَظلِم نَفسَه ثُمّ يَستغفِرِ اللّه يَجد اللّه غَفوراً رَحيماً» «2»
«كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.»
__________________________________________________
(1). آل عمران/ 135
(2). نساء/ 110
امیرحسین
12-23-2011, 09:51 PM
3- «وعد اللَّه الّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و أجرٌ عظيم» «1»
«خداوند به آنها كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعدهى آمرزش و پاداش عظيمى داده است.»
4- «قُل يا عِبادِىَ الَّذينَ أسرفُوا على انفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة اللّه إنّ اللّه يَغفرُ الذُّنوبَ جَميعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحيم» «2»
«بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد، از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بسيار بخشنده و مهربان است.»
تعبيراتى كه در اين آيه آمده مانند: «بندگان من»، «نااميد نشويد»، «رحمت خدا»، «آمرزش همهى گناهان»، «غفور و رحيم بودن خدا»، همه حكايت از وسعت دامنه استغفار و پذيرش توبه و گستردگى رحمت الهى مىكند، بخصوص تعبير به «عبادى» «بندگان من»، كه بيانگر آن است كه همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است كه آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراين چشم انداز اميد به آمرزش، بسيار وسيع و گسترده است.
5- «و اذا سَئَلكَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَريبٌ اجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ اذا دَعانِ فَليَستجيبوا لِى و ليُؤمِنوا بى لَعلَّهُم يَرشُدون» «3»
«هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند، (بگو) من نزديكم به دعا كننده به هنگامى كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند و به مقصد برسند.»
از لطايف و نكات بسيار ظريف در نزديك بودن خدا به انسان اينكه در اين آيه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاك خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزديكم، مرا مىخواند، من پاسخ مىگويم، دعوت مرا اجابت كند، به من ايمان آورد.
يار نزديكتر از من به من است-----وين عجب بين كه من از وى دورم
__________________________________________________
(1). مائده/ 9
(2). زمر/ 53
(3). بقره/ 186
امیرحسین
12-23-2011, 09:55 PM
6- «... و تُوبُوا الى اللّهِ جَمعياً ايُّها المُؤمِنون» «1»
«اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد.»
7- «وَ هُو الّذى يَقبِلُ التَّوبَة مِن عِبادِه» «2»
«و خدا كسى است كه توبه بندگانش را مىپذيرد.»
8- «... انَّ اللّه يُحِبُّ التَّوّابِين» «3»
«قطعاً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.»
9- «يا ايّها الَّذينَ آمَنوا تُوبُوا الَى اللّهِ تَوبَةً نَصُوحاً» «4»
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد توبه حقيقى و خالص كنيد.»
10- «و هُو الَّذى يَقبلُ التَّوبَة عَن عِبادِه و يَعفُوا عَنِ السّيّئات» «5»
«او كسى است كه توبهى بندگانش را مىپذيرد و از گناهان مىگذرد.»
11- «افَلا يَتُوبُونَ الَى اللّه و يَستَغفِروُنَه و اللّهُ غَفُورٌ رَحيم» «6»
«آيا توبه نمىكنند و به سوى خدا باز نمىگردند واز او طلب آمرزش نمىنمايند. خداوند آمرزنده مهربان است.»
در اين آيه با استفهام انكارى كه بيانگر تاكيد است، خداوند انسانها را به سوى توبه و استغفار دعوت مىنمايد و با ذكر دو صفت غفور و رحيم بودنش، عواطف آنها را تحريك مىنمايد تا شايد به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشويند و در پرتو توبه بر كمالات و فضايل انسانى خود بيفزايند.
__________________________________________________
(1). نور/ 31
(2). شورى/ 25
(3). بقره/ 222
(4). تحريم/ 8
(5). تحريم/ 8
(6). مائده/ 74
امیرحسین
12-23-2011, 09:56 PM
توبه از ديدگاه روايات
با بررسى و تجزيه و تحليل روايات مربوط به توبه و استغفار، مطالب متنوع و جامعى، پيرامون توبه به دست مىآيد كه در اينجا به طور خلاصه به بخش مهمى از آن مىپردازيم:
1- توبه راستين
توبهى راستين پنج ركن دارد: 1- ترك گناه. 2- پشيمانى از گناهان سابق.
3- تصميم بر ترك گناه. 4- جبران گناهانى كه قابل جبران است با اداى حق اللَّه و حق النّاس. 5- استغفار با زبان.
*توبه نصوح چيست؟
چنانكه قبلًا ذكر شد در قرآن آمده:
«تُوبُوا الى اللّه تَوبَة نَصُوحاً» «1»
«به درگاه الهى توبه نصوح كنيد.»
امام صادق عليه السلام در تفسير واژه «نصوح» چنين فرمودند:
«هو الذَّنبُ الّذى لا يَعودُ فيه ابداً» «2»
«آن توبهاى است كه هرگز به آن گناه باز نگردد.»
__________________________________________________
(1). تحريم/ 8
(2). كافى، ج 2 ص 432
امیرحسین
12-23-2011, 09:56 PM
و امام هادى عليه السلام در معنى نصوح فرمود:
«ان يكونَ الباطِنُ كالظاهِر و افضِل من ذلك» «1»
«توبهى نصوح، آن است كه باطن انسان مانند ظاهر بلكه بهتر از ظاهر باشد.»
رسول خدا صلى الله عليه و آله در معنى نصوح فرمودند:
«أن يَتُوب التائِب ثمّ لايَرجع فى ذَنبٍ كما لايَعود اللَبن الى الضَّرع» «2»
«توبه كننده، هرگز به گناه باز نگردد، چنانكه شير به پستان باز نمىگردد.»
امام على عليه السلام در معنى نصوح مىفرمايد:
«نَدمٌ بِالقَلب و استِغفار باللّسان و القَصد على ان لا يَعود» «3»
«پشيمانى قلبى و عذرخواهى با زبان، و تصميم جدى و مداوم بر ترك گناه.»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 6 ص 22
(2). مجمع البيان، ج 10 ص 318
(3). تحف العقول/ ص 149
امیرحسین
12-23-2011, 09:57 PM
2- شرائط صحت و كمال توبه
شخصى براى خودنمايى در محضر على عليه السلام گفت: «أستغفر اللّه» على عليه السلام به او فرمود: مادرت به عزايت بنشيند آيا مىدانى استغفار (تنها به زبان نيست و) از درجه اعلى است؟ سپس فرمود:
استغفار و توبه داراى شش ركن است:
1- پشيمانى از گناهان قبل. 2- تصميم بر ترك گناه. 3- اداى حق مردم. 4- اداى حق الله. 5- ذوب شدن گوشت بدن كه از غذاى حرام روييده شده با حزن و اندوه. 6- بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه كه شيرينى گناه را چشيده است. «1» در اين هنگام بگو: «أستغفر اللّه». «2»
امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«انّما تَوبَة، العَمل و الرُّجوع عن الامر و ليستِ التَّوبة بِالكَلام» «3»
«توبه يعنى كار شايسته و بازگشت از انحراف، نه لقلقهى زبان.»
يكى ديگر از شرايط توبه، جبران ضايعات گناه است.
قرآن در اين باره مىفرمايد:
«الّا الَّذينَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِك وَ اصْلحوا»
«مگر كسانى كه بعد از اين توبه كنند و به اصلاح و جبران بپردازند.»
جمله «و اصلحوا» بيانگر اين است كه شرط مهم توبه اصلاح و جبران ضايعات گناه است.
يكى ديگر از شرايط كمال توبه اقرار به گناه است، تا آنجا كه امام باقر عليه السلام فرمودند:
«و اللّه ما ينجو من الذّنب الّا من اقربه»
«سوگند به خدا از گناه نجات پيدا نمىكند، مگر كسى كه به گناه اعتراف كند.» «4»
و حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
«المُقرّ بالذَّنبِ تائِب» «5»
«اعتراف كننده به گناه، توبه كننده است.»
__________________________________________________
(1). از علامه مجلسى قدس سره نقل شده كه چهار ركن اول شرايط صحت توبه است، و دو ركن بعد دو شرط كمال توبه مىباشد
(2). نهج البلاغه، حكمت 417
(3). كشف الغمه، ج 2 ص 313
(4). وسائل الشيعه، ج 11 ص 347
(5). مستدرك الوسائل، ج 2 ص 345
امیرحسین
12-23-2011, 09:58 PM
3- انواع توبه و مراحل آن
امام صادق عليه السلام در ضمن گفتارى فرمودند:
«و كل فرقة من العباد لهم توبة .... و توبة الخاص، من الاشتغال بغير الله تعالى و توبة العام من الذنوب» «1»
«هر گروهى داراى يك نوع توبه هستند .... توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه كردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غير خداست و توبه تودهى مردم، توبه از گناهان است.»
مطلب ديگر اينكه، پشيمانى از گذشته و تصميم بر ترك گناه، مرحلهى نخستين توبه است، مراحل بعد آن است كه توبهكننده از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه درآيد.
همچون بيمار و كسى كه تب دارد، كه با خوردن دارو، تب او قطع مىشود، ولى بعد از اين مرحله نياز به داروهاى تقويتى دارد تا با استفاده از آنها، بنيهى جسمى او به مرحلهى قبل از بيمارى برسد و شايد سخن امام باقر عليه السلام بر همين اساس باشد كه فرمود:
«التائِبُ من الذَّنب كَمَن لا ذَنبَ له و المُقيم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه كالمُستَهز» «2»
«توبه كننده از گناه همانند كسى است كه گناه ندارد و آنكه در گناه بماند و در عين حال استغفار كند همانند مسخره كننده است.»
__________________________________________________
(1). مصباح الشريعه، ص 97
(2). كافى، ج 2 ص 435، در قرآن 8 بار ذات پاك خدا با عنوان «تَوّاب رَحيم» توصيف شده اين عنوان بيانگر آن است كه: اگر بندهاى توبه خود را شكست، باز نااميد نشود و مجدداً توبه كند، چرا كه خداوند بسيار توبه پذير است
امیرحسین
12-23-2011, 09:58 PM
4- وسعت دامنهى پذيرش توبه
چنانكه قبلًا ذكر شد، خداوند مىفرمايد:
«... لا تَقنطوا مِن رَحمَة اللّه انّ اللّهَ يَغفِرالذُّنوبَ جَميعاً» «1»
«از رحمت خدا نااميد نشويد، خداوند همه گناهان را مىآمرزد.»
اين آيه با صراحت بيان مىدارد كه راه توبه به روى همهكس باز است.
تا آنجا كه نقل شده «وحشى» قاتل حضرت حمزه عليه السلام با شنيدن اين آيه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اظهار توبه كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله توبه او را پذيرفت فقط به او فرمود: از من غايب شو، چرا كه من نمىتوانم به تو نگاه كنم.
بعضى سؤال كردند: آيا اين آيه دربارهى وحشى است يا شامل همهى مسلمين مىشود؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: همه را شامل مىشود «2»
وسعت و دامنهى پذيرش توبه تا آنجا است كه روايت شده: شخصى در محضر حضرت رضا صلى الله عليه و آله گفت: خدا لعنت كند كسى كه با على عليه السلام جنگيد. امام رضا عليه السلام به او فرمود:
«قل الّا مَن تاب و اصلح» «3»
«بگو مگر كسى كه توبه كرد و خود را اصلاح نمود.»
و اين بيانگر لطف الهى نسبت به گنهكاران است اصولًا اسلام راه بازگشت به سوى خدا را به روى هيچ كس نمىبندد، حتى در مورد عذاب سخت شكنجه گران مىفرمايد:
«انّ الَّذينَ فَتَنُوا الْمُؤمِنينَ و المُؤمِناتِ ثُمَّ لَم يَتُوبُوا فَلَهم عَذابُ جَهنَّم» «4»
«براى آنانكه زنان و مردان با ايمان را شكنجه دادند، ولى توبه ننمودند عذاب دوزخ است.»
جمله «ثم لم يتوبوا» حاكى از پذيرش توبهى شكنجهگران است.
__________________________________________________
(1). زمر/ 53
(2). سفينة البحار (وحشى). تفسير فخر رازى، ج 27 ص 4
(3). وسائل الشيعه، ج 11 ص 266
(4). بروج/ 10
امیرحسین
12-23-2011, 09:59 PM
5- محبت خاص خدا به توبهكنندگان
در قرآن مىخوانيم:
«انَّ اللّه يُحِبُّ التَّوّابين» «1»
«خداوند قطعاً توبه كنندگان را دوست مىدارد.»
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«هر گاه مردى در شب تاريك شتر و توشهاش را در سفر گم كند و سپس پيدا كند، چقدر خوشحال مىشود، خداوند بيشتر از او نسبت به توبه كننده فرحناك مىشود.» «2»
و در سخن ديگر فرمودند:
«الله افرح بتوبة عبده من العقيم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد» «3»
«خداوند به توبه بندهاش فرحناكتر است از مرد عقيمى كه داراى فرزند شود و از شخصى كه گمشدهاش را پيدا كند، و از تشنهاى كه به آب مىرسد.»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«هيچ موجودى در پيشگاه خدا، محبوبتر از مرد يا زن توبه كننده نيست.» «4»
نيز فرمودند:
«التائبُ حَبيب اللّه» «5»
«توبه كننده، محبوب خدا است.»
__________________________________________________
(1). بقره/ 222
(2). كافى، ج 2 ص 435
(3). ميزان الحكمه، ج 1 ص 541
(4). سفينة البحار، ج 1 ص 127، عيون اخبار الرضا، ج 2 ص 29
(5) بحار ج 6 ص 30
امیرحسین
12-23-2011, 10:00 PM
6- سرزنش از تاخير توبه
انسان، هر لحظه مامور به توبه است و فرمان «توبوا»، «توبه كنيد» او را به تعجيل در توبه دعوت مىنمايد، بنابراين تاخير در توبه تاخير در انجام فرمان الهى است و چنين كسى در هر لحظه به عنوان ترك كنندهى فرمان خدا به حساب مىآيد.
امام جواد عليه السلام مىفرمايد:
«تَاخير التُّوبَة اغتِرار، و طُول التَسويف حَيرَة» «1»
«تاخير توبه نوعى غرور و بىخبرى و طولانى نمودن آن نوعى حيرت و سرگردانى است.»
مردى از اميرمؤمنان على عليه السلام درخواست موعظه كرد، آن حضرت به او فرمود:
«لا تَكُن ممّن يَرجوا الآخِرة بِغَير العَمَل و يُرَجِّى التَّوبَة بِطُول الامَل» «2»
«از كسانى مباش كه بدون عمل، اميد سعادت آخرت را دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخير مىاندازند.»
نيز فرمودند:
«لا دينَ لِمُسَوّف بِتَوبته»
«آنكس كه توبه را به آينده موكول مىكند، دين ندارد.»
__________________________________________________
(1) نهج البلاغه حكمت 150
(2). غرر الحكم، ميزان الحكمة، ج 4 ص 589
امیرحسین
12-23-2011, 10:01 PM
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«ايّاكَ و التَّسويف فَانَّه بَحرٌ يُغرَقُ فيه الهَلْكى» «1»
«از تاخير انداختن (توبه) بپرهيز، زيرا تاخير انداختن (همچون) دريايى است كه درمانده در آن غرق مىگردد.»
بايد توجه داشت كه توبه هنگام مرگ، ارزشى ندارد، چنانكه ايمان و توبه فرعون هنگام غرق شدن پذيرفته نشد و در آيه 18 سوره نساء به اين مطلب تصريح شده است.
محمد همدانى مىگويد، از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم: چرا خدا، فرعون را غرق كرد، با اينكه ايمان آورد و به توحيد اعتراف كرد؟
آن حضرت در پاسخ فرمود:
«لانَّه آمَنَ عند رُؤيَة البَأس، و الايمانُ عِند رؤيَةِ البَأسِ غَير مَقبُول» «2» «3»
«زيرا فرعون هنگام ديدن عذاب، ايمان آورد. و ايمان در اين هنگام پذيرفته نيست.»
و اين را نيز نبايد از نظر دور داشت كه در روايات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتكب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مىشود كه اگر در اين هفت ساعت توبه كرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمىگردد، در بعضى از روايات به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذكر شده است، امام صادق عليه السلام فرمودند:
«إنّ العبد اذا أذنب ذنباً اجِّل من غَدوَةٍ الى الليل فانْ استغفر الله لم يكتب عليه» «4»
«بنده وقتى كه گناه كند، از بامداد تا شب مهلت دارد اگر در اين مدت از درگاه خدا طلب آمرزش كرد، آن گناه بر او نوشته نشود.»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 78 ص 164
(2). بحار، ج 6 ص 23
(3). از آيات 50 و 51 سوره يونس استفاده مىشود كه به هنگام نزول عذاب درهاى توبه بسته است، چرا كه توبه در چنين حالى شبيه توبه اجبارى و اضطرارى است و چنين توبهاى بىارزش است
(4). كافى، ج 2 ص 437
امیرحسین
12-23-2011, 10:02 PM
7- نتايج درخشان توبه
توبه و قبولى آن از نعمتها و مواهب كم نظير الهى است و داراى آثار و نتايج بسيار درخشانى است.
توبه حقيقى آنچنان انسان گنهكار را دگرگون مىكند، كه گويى اصلًا گناه نكرده است. چنانكه امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«التائب من الذنب كمن لا ذنب له» «1»
«توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناهى نكرده است.»
توبهى حقيقى موجب پردهپوشى و نابودى آثار گناه مىگردد، امام صادق عليه السلام فرمودند:
هنگامى كه بنده توبهى حقيقى كرد، خداوند او را دوست مىدارد، و در دنيا و آخرت گناهان او را مىپوشاند، هرچه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او برايش نوشتهاند از يادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مىكند كه گناهان او را پنهان كنيد. و به نقاط زمين (كه او در آن گناه كرده) فرمان مىدهد گناهان او را پنهان كنيد.
«فيلقى اللّه حين القاه و ليس شَيى يَشهد عليه بشىء من الذّنوب» «2»
«پس توبه كننده با خدا ملاقات كند به گونهاى كه هيچ چيز نيست كه در پيشگاه خدا گواهى بدهد كه او چيزى از گناه را انجام داده است.»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 435
(2). كافى، ج 2 ص 431
امیرحسین
12-23-2011, 10:03 PM
در آيهى 8 سوره تحريم كه به توبه نصوح امر شده، به پنج ثمره و نتيجهى توبه حقيقى اشاره شده كه عبارتند از:
1- بخشودگى گناهان.
2- ورود در بهشت پر نعمت الهى.
3- عدم رسوايى در قيامت.
4- نور ايمان و عمل، در قيامت به سراغ توبه كنندگان آمده و پيشاپيش آنها حركت نموده و ايشان را به سوى بهشت، هدايت مىكنند. «1»
5- توجه آنها به خدا بيشتر مىگردد، و تقاضاى تكميل نور و آمرزش كامل گناه خود مىكنند.
بطور خلاصه، توبهى حقيقى انسان را محبوب خدا مىكند، آن هم به عنوان محبوبترين بندگان، چنانكه امام كاظم عليه السلام مىفرمايد:
«و احَبّ العِباد الى اللّه تعالى المُفَتَّنون التَّوابون» «2»
«و محبوبترين بندگان در پيشگاه خدا، آنهايى هستند كه در فتنه (گناه) واقع شوند و بسيار توبه كنند.»
و در روايت ديگرى از امام معصوم نقل شده «3» كه خداوند به توبه كنندگان، سه موهبت عطا كرده كه اگر يكى از آنها را به همهى اهل آسمانها و زمين مىداد همهى آنها نجات مىيافتند:
1- بشارت به آنها كه خداوند آنانرا دوست دارد، «4» و كسى كه خدا او را دوست بدارد او را عذاب نمىكند.
__________________________________________________
(1). نمونه، ج 24 ص 292
(2). كافى، ج 2 ص 432
(3). كافى، ج 2 ص 432
(4). بقره، 222
امیرحسین
12-23-2011, 10:03 PM
2- حاملين عرش خدا و ره يافتگان در جوار عرش كبريايى خداوند براى توبهكنندگان، طلب آمرزش مىكنند و مقامات عالى را براى آنها آرزو مىنمايند. «1»
3- گناهان توبهكنندگان به حسنات و پاداشها، تبديل مىگردد و خداوند به آنها نويد رحمت و امن داده است. «2»
در پايان بحث توبه، با امام سجاد عليه السلام همنوا شويم كه در فرازى از مناجات خود از مناجاتهاى پانزده گانهاش به پيشگاه خداوند چنين عرض مىكند:
«الهى أنت فَتَحت لِعبادك باباً الى عَفوِك، سمّيتَه التّوبه، فقلت:
توبوا الى اللّه توبة نصوحاً، فما عذر مَن أغفل دخول الباب بعد فتحه؟» «3»
«اى خداى من! تو آن كسى هستى كه درى به سوى عفوت براى بندگانت گشودهاى و نام آن را توبه نهادهاى و (در قرآن) فرمودهاى:
به سوى خدا باز گرديد و توجه خالص كنيد، اكنون عذر كسانى كه از وارد شدن به اين در گشوده غفلت كردهاند، چيست؟»
__________________________________________________
(1). مؤمن/ 7- 9
(2). فرقان/ 68- 70
(3). بحار، ج 94 ص 142
امیرحسین
12-23-2011, 10:04 PM
جبران گناه
قبلًا يادآورى شد كه در توبه يكى از اركان مهم، جبران گناه است، كه موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مىگردد.
از اين جبران، در اسلام با عنوان «كفارات و تكفير» «پوشاندن و پاك كردن» ياد مىشود.
«تكفير» در مقابل «احباط» است، احباط يعنى انسان با ارتكاب گناه، كارهاى نيك خود را پوچ و بىاثر كند، ولى تكفير يعنى انسان با كارهاى نيك، آثار گناهان از چهره جان خود بزدايد، به عبارت روشنتر توبه داراى دو مرحله است:
1- قطع و ترك گناه (پاكسازى).
2- تقويت جان با اعمال نيك (بهسازى).
همانند بيمارى كه درمان او داراى دو بعد است، يكى خوردن داروىهاى درمان كننده، دوم خوردن داروهاى نيروبخش، تا آثار و ضايعات بيمارى را از بين ببرد.
چنانكه خواهيم گفت: جبران گناهان گاهى به مرحلهاى مىرسد، كه بايد گناهان سابق را تبديل به نيكىها كند. يعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشويد، بلكه آثار درخشان كارهاى نيك را جايگزين آن بنمايد. به عنوان مثال اگر كسى مدتها پدر يا مادرش را آزرده و اكنون توبه كرده، تنها قطع آزار كافى نيست. بلكه بايد با شيرينى محبت خود، تلخى آزار را جبران كند.
امیرحسین
12-23-2011, 10:04 PM
جبران گناه از ديدگاه قرآن
1- «و يَدْرؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّيّئة» «1»
« (انديشمندان) با كارهاى نيك، كارهاى بد خود را از بين مىبرند.»
2- «الّا مَن تابَ و آمن و عَمل صالِحاً اولئِك يُبدِّل اللّه سيِّئاتِهم حَسَنات» «2»
«مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، كه خداوند گناهان اين گروه را به حسنات تبديل مىكند.»
3- «و اقِم الصَّلوةَ طَرَفَى النَّهار و زُلَفاً مِنَ الليل انَّ الحَسَنات يُذهِبْن السَّيّئات» «3»
«نماز را در دو طرف روز و اوايل شب برپادار، چرا كه نيكىها، بدىها را بر طرف مىسازد.»
4- «انْ تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تَنهَون عَنه نُكَفِّر عَنكُم سيِّئاتِكم» «4»
«اگر از گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شدهايد، اجتناب كنيد گناهان كوچك شما را مىپوشانيم.»
5- «و الَّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَنُكَفِّرنَّ عَنهُم سَيِّئاتِهم» «5»
«كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را مىپوشانيم.»
منظور از پوشاندن گناه محو آثار آن است.
__________________________________________________
(1). رعد/ 22
(2). فرقان/ 70
(3). هود/ 114
(4). نساء/ 31
(5). عنكبوت/ 7
امیرحسین
12-23-2011, 10:05 PM
6- «... فَالَّذينَ هاجروا وَ اخرِجوا مِن دِيارِهم و اوذوا فى سَبيلى و قاتَلوا وَ قُتلوا لُاكَفِّرنَّ عَنهم سَيِّئاتهم» «1»
«پس آنها كه در راه خدا هجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند، و در راه من آزار ديدند و جنگ كردند و كشته شدند سوگند ياد مىكنم كه گناهان آنها را مىپوشانم و محو مىكنم.»
*از آيات فوق چنين نتيجه مىگيريم كه:
توبهاى مورد قبول است و موجب محو گناهان مىگردد كه با ايمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد و گرنه ضايعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.
جبران گناه از ديدگاه روايات
در روايات بطور صريح تاكيد شده كه در توبه ترك گناه و پشيمانى، كفايت نمىكند. بلكه بايد آثارى را كه گناهان در زندگى انسان پديد آوردهاند با كارهاى نيك، جبران و اصلاح نمود.
اين جبران در چهرههاى مخصوصى بروز مىكند، تا عامل تربيت و تكامل انسان گردد. براى تكميل اين بحث، به روايات زير توجه كنيد:
1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«اتَّقِ اللّه حيث كنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا عملت سيئة فاعمل حسنة تمحوها» «2»
«در هر جا هستى از خدا بترس و با مردم با خلق نيك بر خورد كن، و هرگاه گناهى كردى كار نيكى انجام بده كه آن گناه را محو كند.»
__________________________________________________
(1). آل عمران/ 195
(2). بحار، ج 71 ص 242. وسائل الشيعه، ج 11 ص 384
امیرحسین
12-23-2011, 10:05 PM
2- امام صادق عليه السلام در گفتارى فرمودند:
«... مَن عَمل سيّئة فى السّر فليعمل حسنة فى السّر و من عمل سيّئة فى العَلانية فَليَعمل حَسنة فى العلانية» «1»
«كسى كه در پنهانى گناه كند، پس در پنهانى كارنيكى انجام بدهد، و كسى كه آشكارا گناه كرد، پس آشكارا كار نيك انجام دهد.»
3- امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«التّائب إذا لم يَستبن أثر التّوبة فلَيس بِتائب: يرضى الخصماء و يُعيد الصّلوات ويتواضع بين الخَلق يتّقى نفسه عن الشهوات ..» «2»
«هرگاه نشانههاى توبه، از توبهكننده آشكار نگردد، او توبه كننده حقيقى نيست. (آشكار شدن نشانههاى توبه اين است كه:) آنها را كه ادعاى حقى بر او دارند راضى كند، نمازهاى قضا شدهاش را اعاده نمايد، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغيان هوسهاى نفسانى حفظ نمايد ...»
4- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند:
«ثَمَرة التّوبة إستدراك فَوارط النّفس» «3»
«ميوه و اثر توبه، جبران ضايعات نفس است.»
5- امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«ما أحسن الحَسنات بَعد السّيئات» «4»
«چقدر كارهاى نيك، بعد از گناهان شايسته و زيبا است.»
__________________________________________________
(1). وسائل الشيعه، ج 11 ص 383
(2). بحار، ج 6 ص 35، ميزان الحكمة، ج 1 ص 548
(3). مستدرك الوسائل، ج 2 ص 348
(4). وسائل الشيعه، ج 11 ص 384
امیرحسین
12-23-2011, 10:06 PM
6- امام كاظم عليه السلام فرمودند:
«من كفارات الذّنوب العِظام إغاثة المَلهوف و التّنفيس عن المَكروب» «1»
«از كفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسانهاى پريشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگين است.»
7- شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: كفارهى گناه غيبت چيست؟
حضرت فرمودند:
«تَستَغفر لِمَن إغتَبته» «2»
«براى كسى كه او را غيبت كردهاى، از خدا طلب آمرزش كن.»
8- امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«ثلاث كفّارات: إفشاء السّلام و إطعام الطّعام و التّهجُد باللّيل و النّاس نيام» «3»
«سه كار كفاره و جبران كنندهى گناه است: 1- بلند سلام كردن 2- اطعام دادن 3- نماز شب و عبادت در آن هنگام كه مردم خوابيدهاند.»
9- امام باقر عليه السلام فرمودند:
«أربع مَن كنّ فيه و كان مِن قَرنه الى قَدمه ذُنوباً بَدّلها اللّه حَسنات: الصِّدق و الحَياء و حُسنُ الخُلق و الشّكر» «4»
«اگر كسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نيكى تبديل مىكند:
1- راستگويى. 2- شرم وحيا. 3- نيك خلقى. 4- روحيهى شكرگزارى.»
__________________________________________________
(1). شرح نهج البلاغه (حديدى)، ج 18 ص 135
(2). وسائل الشيعه، ج 15 ص 583
(3). بحار، ج 77 ص 52
(4). بحار، ج 71 ص 332
امیرحسین
12-23-2011, 10:14 PM
10- شخصى به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: گناهانم بسيار شدهاند و اعمال نيكم اندك است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«أكثر السّجود فانّه يحطّ الذّنوب كما تحطّ الرّيح وَرق الشجر» «1»
«سجدههاى بسيار بجا بياور چرا كه سجده، گناهان را آنچنان مىريزد كه باد برگهاى درخت را مىريزد.»
هماهنگى جبران با گناه
جبران گناه، با كارهاى نيك، ممكن است به صورتهاى گوناگون مانند كمكهاى مالى، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زندهدارى و ... انجام گيرد، ولى مناسب آن است كه جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد.
مثلًا بىحجابى و ناپاكى را با حفظ كامل عفت و پاكدامنى، جبران كرد. گناه غيبت را با كنترل و مراقبت زبان، جبران نمود. گناه ظلم و بىرحمى را با احسان به مظلومان و دستگيرى از بينوايان، تلافى نمود. گناه چشم چرانى را با عفت چشم و نگاههايى كه براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و چهره عالم ربانى و نگاه به چهرهى پدر و مادر، جبران نمود. چنانكه از بعضى روايات اين مطلب استفاده مىشود؛
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«كفارة عمل السّلطان قَضاء حوائِج الاخْوان» «2»
«كفاره و جبران (گناه) كارمندى حاكم ظالم، رسيدگى و برآوردن نيازمندىهاى برادران است.»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 85 ص 162، ميزان الحكمة، ج 3 ص 477
(2). وسائل الشيعه، ج 15 ص 584
امیرحسین
12-23-2011, 10:16 PM
چند داستان در رابطه با جبران گناه
1- پيشنهاد ابولبابه
ابولبابه يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله بود، ولى يهود بنىقريظه با او خويشاوندى و آشنايى داشتند.
در جريان كارشكنىهاى يهود، پيامبر صلى الله عليه و آله تصميم گرفت تا همهى طوايف يهود را كه همچون ستون پنجم دشمن در داخل مركز اسلامى عمل مىكردند، از اطراف مدينه تبعيد كند و گردنكشان آنها را بقتل رساند.
يهودِ بنى قريظه در قلعهى خود در محاصره بودند، بعضى از مسلمانان از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند آنها را ببخشد، رسول خدا صلى الله عليه و آله به آنها فرمود: آيا راضى هستيد، حَكميّت در مورد آنها را به يكى از افراد شما واگذارم.
طايفه اوس جواب مثبت دادند، پيامبر صلى الله عليه و آله سعدبن معاذ را براى اين كار تعيين كرد، ولى بنىقريظه حَكميت سعد را نپذيرفتند. پيام دادند ابولبابه را بفرست تا با او مشورت كنيم، پيامبر صلى الله عليه و آله ابولبابه را به سوى آنها فرستاد تا با او مشورت كنند. آنها اطراف ابولبابه را گرفتند و اظهار ناتوانى كردند. از جمله به او گفتند: آيا ما به حكميت سعدبن معاذ راضى شويم؟
ابولبابه گفت: مانعى ندارد ولى با دست اشاره به گردن كرد، يعنى تسليم شدن به حكم سعد همان و گردن زدن همان.
به اين ترتيب او يكى از اسرار نظامى را نزد دشمن فاش ساخت. ولى بىدرنگ به گناه خود متوجه شد و دريافت كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمين خيانت كرده است، همان لحظه توبه كرد. اما آيه 27 و 28 سورهى انفال در نهى از خيانت به خدا و رسول، نازل گرديد.
امیرحسین
12-23-2011, 10:17 PM
ابولبابه از شدت ناراحتى و خجلت، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله نرفت و مستقيم به مسجد پيامبر رفته و خود را به يكى از ستونهاى مسجد بست و مدت ده تا پانزده روز به همين منوال ماند و با مناجات و راز و نياز، از خدا مىخواست تا توبهاش را بپذيرد. سرانجام آيه 102 سوره توبه نازل شد و قبول شدن توبه ابولبابه اعلام گرديد.
نكته اينجا است كه ابولبابه براى جبران گناه خود، به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد مىخواهم به شكرانهى قبولى توبهام، همهى اموالم را صدقه بدهم، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: همه را اجازه نمىدهم. او عرض كرد: دو سوم اموالم را اجازه بدهيد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آن هم زياد است.
او عرض كرد: اجازه بده يك سوم اموالم را صدقه بدهم.
پيامبر صلى الله عليه و آله اين پيشنهاد را پذيرفت و ابولبابه به قول خود وفا كرد. «1»
__________________________________________________
(1). مجمع البيان، ج 5 ص 67 به نقل از امام باقر عليه السلام، اسدالغابه، ج 5
امیرحسین
12-23-2011, 10:17 PM
2- جبرانِ قطع رحم
دو برادر كه يكى از آنها يعقوب مغربى نام داشت، با هم براى انجام حج به سوى مكه مسافرت كردند. در راه بين اين دو برادر نزاعى در گرفت و به يكديگر بد و ناسزا گفتند. و سرانجام از هم جدا شده و به گناه بزرگ قطع رحم، مبتلا گشتند.
در اين سفر يعقوب در مدينه به حضور امام موسىبن جعفر عليهما السلام رسيد، امام عليه السلام به او فرمود: تو در فلان مكان با برادرت نزاع كردى و به همديگر ناسزا گفتيد و اينگونه رفتار برخلاف دين من و دين پدرانم مىباشد از خدا بترس و اين را بدان كه قطع رحم باعث مىشود كه بزودى مرگ بين شما جدايى اندازد، برادرت در همين مسافرت قبل از رسيدن به وطن مىميرد و تو پشيمان خواهى شد.
يعقوب كه سخت پريشان شده بود، عرض كرد: سرنوشت من چه خواهد شد؟
امام كاظم عليه السلام فرمود:
«امّا انّ أجلك قد حَضر حتّى وَصلت عَمّتك بما وَصلتَها به فى منزل كذا و كذا فَزيد فى أجلك عِشرون»
«پايان عمر تو نيز (به خاطر قطع رحم) فرا رسيده بود، ولى در مسير راه در فلان منزلگاه، به سراغ عمهات رفتى و از او احوال پرسيدى و صلهرحم كردى، بر عمر تو بيست سال افزوده شد»
همانگونه كه امام فرموده بود به وقوع پيوست، برادر يعقوب در سفر از دنيا رفت، و يعقوب بخاطر صلهى رحم ديگر بيست سال عمر كرد. «1»
3- اداى حق به حق دار
يكى از بزرگان دودمان نخع به حضور امام باقر عليه السلام آمد و عرض كرد:
من از زمان حكومت حجاج- استاندار عبدالملك در كوفه- پيوسته فرماندارِ حكومت طاغوتيان اموى بودهام. «فهل لى من توبة»
«آيا راهى براى توبه من هست؟»
امام باقر عليه السلام سكوت كرد.
او دوباره پرسيد. امام باقر عليه السلام فرمود:
«لا حتّى تُؤدّى الى كُلّ ذى حقٍّ حقّه» «2»
«نه، تا حق هر حقدارى را بپردازى.»
__________________________________________________
(1). سفينة البحار، ج 1 ص 516
(2). كافى، ج 2 ص 331
امیرحسین
12-23-2011, 10:18 PM
4- جبران يك گناه بزرگ
ابوخديجه مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمودند: مردى به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: در زمان جاهليت داراى دخترى شدم. او را پروراندم تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر تنش كردم، و او را به كنار چاهى آوردم و در ميان آن چاه انداختم و آخرين سخنى كه از او شنيدم اين بود كه گفت: يا اباه! (اى پدر جان!).
اينك پشيمانم و از شما مىخواهم بفرماييد كه اين گناه را چگونه جبران كنم؟ «فما كفارة ذلك؟».
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: آيا مادرت زنده است؟ او گفت: نه.
فرمود: آيا خاله دارى؟ او گفت: آرى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«فَابرِرها فانّها بمنزلة الامّ يُكَفِّر عنك ما صَنعتَ»
«به او نيكى كن، زيرا خاله همانند مادر است و نيكى به او، آن گناهت را جبران مىكند.»
ابوخديجه مىگويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم، اين حادثه در چه زمانى واقع شد؟
امام فرمودند: در زمان جاهليت كه دختران را مىكشتند تا مبادا اسير گردند و در قبيلهى ديگر، داراى فرزند شوند. «1»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 162
امیرحسین
12-23-2011, 10:18 PM
5- دستور امام به وزير براى جبران
از داستانهاى معروف در مورد جبران گناه، ماجراى علىبن يقطين وزير هارون الرشيد است. وى از دوستان امامان عليهم السلام بود، و مخفيانه از طرف امام عليه السلام اجازه داشت كه در مقام وزارت دستگاه هارون باشد و به مسلمين خدمت كند.
روزى شترچرانى كه ابراهيم نام داشت براى حاجتى نزد علىبنيقطين رفت. ولى مقام وزارت باعث شد كه علىبن يقطين به ابراهيم توجه نكرد و او را تحويل نگرفت و اجازه ورود به او نداد.
سالها بعد، علىبن يقطين عازم حج شد و در اين سفر به مدينه رفت و به در خانهى امام كاظم عليه السلام رفت تا به حضور آن حضرت برسد، ولى امام به او اجازهى ورود نداد.
او هر چه تلاش و كوشش كرد، موفق نشد كه به محضر امام برسد.
سرانجام در بيرون خانه با امام عليه السلام ملاقات كرد و علت بىاعتنايى امام را پرسيد.
امام كاظم عليه السلام به او فرمود: چرا در فلان روز به ابراهيم ساربان بىاعتنايى كردى و اجازهى ورود به او ندادى؟ به خاطر اين گناه، خداوند حج تو را قبول نمىكند، مگر اينكه ابراهيم را راضى كنى. (يعنى با كسب رضايت او گناه خود را جبران نمايى)
علىبن يقطين به كوفه وارد شد و به منزل ابراهيم رفت و در نزد ابراهيم، صورتش را روى خاك زمين گذاشت و ابراهيم را سوگند داد كه پاى خود را روى صورتش بگذارد و به اين ترتيب از ابراهيم رضايت گرفت. آنگاه به مدينه بازگشت و به محضر امام كاظم عليه السلام رسيد. امام اجازه ورود به او داد و از اين عمل علىبن يقطين تقدير كرد. «1»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 48، منتهى الامال، ج 2 ص 165
امیرحسین
12-23-2011, 10:19 PM
6- دستور جبران به قيس
قيسبن عاصم از اشراف قوم خود در جزيرة العرب بود، او در زمان جاهليت دوازده نفر از دختران خود را در فواصل نزديك زندهبهگور كرد، سيزدهمين دخترش را كه همسرش از او پنهان مىداشت، نيز با بىرحمانهترين روش زندهبهگور نمود.
او پس از قبول اسلام به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، در حالى كه از اين عمل شنيع خود پشيمان بود و عذرجويانه، جريان را شرح داد، قطرات اشك از ديدگان پيامبر صلى الله عليه و آله سرازير گشت و زار زار گريست و به قيس فرمود: اى قيس! روز بدى را در پيش دارى، كسى كه رحم نكند مشمول رحمت خداوند نمىشود.
قيس عرض كرد: براى جبران و تخفيف بارگناهم چكنم؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«اعْتِق عن كلّ مَوئُودَة نَسَمة»
«براى جبران گناه هر يك از آنها را كه زندهبهگور كردهاى يك برده آزاد كن.
ابوبكر به قيس گفت: تو با اينكه از ثروتمندان بودى و ترس فقر و گرسنگى نداشتى، چرا دخترانت را كشتى؟
قيس در پاسخ گفت: تا با مثل تويى همبستر نشوند.
پيامبر صلى الله عليه و آله مداخله كرد ونگذاشت نزاع ابوبكر با او ادامه يابد. «1»
__________________________________________________
(1). اسد الغابه، ج 4 ص 220
امیرحسین
12-23-2011, 10:20 PM
نكات و تذكرات
در پايان لازم است بطور فشرده نكاتى را يادآورى كنيم كه نقش بسزايى در شناخت گناهان دارند:
1- سه گونگى ظلم، و كيفر آن
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند:
«ألا و إنّ الظّلم ثلاثة: فَظُلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب»
«آگاه باشيد، ظلم بر سهگونه است: ظلمى كه هرگز بخشيده نمىشود و ظلمى كه بدون مجازات نيست و ظلمى كه (قابل بخشش است و) از آن بازخواست نمىشود.»
اما ظلمى كه بخشيده نمىشود، شرك به خداست. «1» چنانكه خداوند مىفرمايد:
«انَّ اللّهَ لا يَغفِرُ انْ يُشركَ بِه» «2»
«قطعاً خداوند شرك به خود را نمىبخشد.»
اما ظلمى كه بخشيده مىشود، ظلمى است كه انسان با گناهان صغيره، به خود كرده است.
و اما ظلمى كه بدون مجازات نمىماند، ظلم بعضى از بندگان به بعضى ديگر است كه كيفر و قصاص در اين مورد بسيار سخت است، و اين ظلم فقط مجروح ساختن با كارد و يا زدن با تازيانه نيست، بلكه چيزى است كه اينگونه مجازاتها در برابرش كوچك است. «3»
__________________________________________________
(1). البته در صورتى كه انسان بدون توبه بميرد
(2). نساء/ 48
(3). نهج البلاغه، خطبه 176
امیرحسین
12-23-2011, 10:20 PM
2- پستترين گناهان
امام صادق عليه السلام فرمود:
«أقذَر الذّنوب ثلاثة: قَتل البَهيمة و حَبس مَهر السُّنة و مَنع الأجير أجره» «1»
«پست ترين گناهان سه چيز است: كشتن حيوان (بدون ذبح شرعى و بدون جهت) و خوددارى از دادن مهريه زن و ندادن مزد كارگر.»
امام باقر عليه السلام فرمودند:
خداوند براى كارهاى بد قفلهايى قرار داد (مانند عقل و شرع و ...) و كليدهاى آن قفل ها، شراب است، سپس فرمود:
«الكِذب شرّ مِن الشّراب» «2»
«دروغ بدتر از شراب است.»
3- بدترين انسانها
جابربن عبدالله انصارى مىگويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله به اصحاب رو كرد و فرمود: «ألا اخبركم بشرار رجالكم»
«آيا بدترين مردانتان را به شما معرفى كنم؟»
گفتيم: اى رسول خدا! به ما خبر بده. فرمود:
«إنّ مِن شرار رجالكم البَهّات الجَرىء الفحّاش، الآكل وَحدَه، و المانع رِفدَه و الضّارب عَبده و المُلجِىءُ عياله الى غيره» «3»
«از بدترين مردان شما؛ تهمت زنندهى بىباك و بدزبان ناسزاگوست و آن كس كه تنها بخورد و از بخشش دريغ نمايد و بردهاش را بزند و كسى كه عيالش را به ديگران پناه دهد. (در مخارج و نيازهاى آنها كوتاهى كند به طورى كه آنها مجبور شوند به ديگران پناه ببرند.)»
__________________________________________________
(1). بحار، ج 103 ص 169
(2). كافى، ج 2 ص 239
(3). بحار، ج 72 ص 115
امیرحسین
12-23-2011, 10:21 PM
4- ريشههاى كفر
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«اصول الكفر ثلاثة: الحِرص و الاستكبار و الحَسد»
«ريشههاى كفر سه چيز است: حرص و تكبر و حسادت.»
سپس فرمود: حرص، موجب شد كه آدم عليه السلام از درخت مورد نهى خورد و از بهشت رانده شد.
تكبر موجب شد كه ابليس فرمان خدا را در مورد سجدهى بر حضرت آدم نپذيرد. و حسادت باعث شد كه قابيل پسر آدم برادرش هابيل را كشت. «1»
5- نشانههاى منافق
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«ثلاث مَن كنّ فيه كان منافقاً و ان صام و صلّى و زعم انّه مسلم: مَن اذا ائتُمِنَ خانَ و اذا حَدّث كَذِب و اذا وعد اخلَف» سه خصلت است كه اگر در كسى باشد او منافق است گرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است:
هرگاه امانتى به دستش آيد، در آن خيانت كند. هرگاه سخن گويد، دروغ بگويد. و هرگاه كه وعده دهد، خلف وعده نمايد. «2»
__________________________________________________
(1). كافى، ج 2 ص 389
(2). كافى، ج 2 ص 290
امیرحسین
12-23-2011, 10:23 PM
6- بزرگترين گناهان
اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«اعظم الذنوب عند اللّه ذنب صغر عند صاحبه» «1»
«بزرگترين گناهان در پيشگاه خدا، گناهى است كه به نظر صاحبش كوچك باشد.»
شخصى از حضرت على عليه السلام پرسيد: «ما أكبر الكبائر؟»
«بزرگترين گناهان كبيره چيست؟». حضرت فرمودند:
«الَامنُ من مَكر اللّه و اليأس من روح اللّه و القُنوط من رَحمة اللّه»
خود را ايمن دانستن از عذاب مخفى خدا (عذاب مهلت دادن خدا) و نوميدى از لطف خدا و نااميدى از رحمت خدا. «2»
7- جبران گناه
شخصى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: چه چيزى گناه مرا (بعد از توبه) نابود مىكند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمود:
«الدُّموعُ و الخُضوع و الامراض» «3»
«اشك ريختن، خضوع و فروتنى و بيمارىها.»
8- اسباب دورى از خدا
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«أبعد ما يكون العبد من اللّه اذا لم يَهُمُّه الّا بَطنَه و فَرجَه» «4»
«آنچه كه انسان را بيش از هر چيز از پيشگاه خدا دور مىسازد، اين است كه همّت انسان جز شكم و شهوتش نباشد.»
__________________________________________________
(1). غرر الحكم
(2). ميزان الحكمة، ج 3 ص 462
(3). ميزان الحكمة، ج 3 ص 474
(4). وسائل الشيعه، ج 11 ص 318
امیرحسین
12-23-2011, 10:23 PM
9- كيفر گناه و آثار احسان
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«من يموت بالذُّنوب اكثر ممّن يَموت بالآجال و مَن يعيش بِالاحسان اكثَر ممّن يَعيش بَالاعمار»
«آنها كه به خاطر گناه مىميرند، بيش از آنها هستند كه با اجل طبيعى مىميرند، و آنها كه به خاطر نيكى زنده مىمانند (و طول عمر مىيابند) بيش از آنها هستند كه به عمر معمولى باقى مىمانند.».
و نيز فرمودند:
«إنّ العمل السّيى أسرع فى صاحبه من السِكّين فى اللحم» «1»
«كار بد در (فناى) انسان، از كارد در گوشت سريعتر اثر مىكند.»
در پايان همنوا با هم به پيشگاه خدا عرض مىكنيم:
«ربّنا اغفرلَنا ذُنوبنا و إسرافنا فى أمرنا و ثَبّت أقدامنا و انْصُرنا على القوم الكافرين» «2»
«پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروىهاى ما در امور بگذر و قدمهاى ما را ثابت بدار و ما را بر كافران پيروز گردان.»
«و الحمدللَّه اوّلًا و آخراً»
__________________________________________________
(1). سفينة البحار، ج 1 ص 488
(2). آل عمران/ 147
At last He will come
06-19-2013, 01:20 PM
Hi,for the beginning I like to start with this
?Do you know the basic difference between GOD and HUMAN
!!..GOD: gives, gives, gives and 4gives
!!.. HUMAN: gets, gets, gets and 4get
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.