امیرحسین
11-26-2011, 09:46 AM
كسی به اين مادر شهيد سر نميیزند
امروز در جنوب کرمان سرداران شهيد «برزو و سهراب قانع» با ديگر همرزمانشان، اوضاع را به درستي رصد ميکنند. اينجا مادري صبور را ميبينيم که دو نگار خود را به نامهاي «برزو و سهراب» راهي کوچههاي پروانهها کرده است.
مادر سرداران شهيد برزو و سهراب قانع که بر اثر بيماري، زباني براي بازگو کردن خاطرات دو فرزند شهيدش ندارد با اشاره، چيزهايي را به زبان ميآورد که خواهر شهيدان قانع، اينگونه برايمان بيان ميکند که بيان و تکرار آنها با عکسالعمل اين مادر به همراه است.
مادر سرداران شهيد قانع ميگويد: هر دوتا شون بچه بودند و قدو نيم قد. برزو در کار کشاورزي به پدرش کمک ميکرد و بسيار خوش اخلاق بودند. دلم ميخواهد، الان بودند و به من سر ميزدند، آخه کسي احوالي از من نميپرسد، مگر کهنوج تا فارياب چقدر فاصله داره.
از وقتي که مريض شدم همهاش منتظرم کسي بيايد بهم سر بزنه. آخه اگر بچههام بودند من را تنها نميگذاشتند، دست خودم نيست، دلتنگشان ميشوم. من توي خونه افتادهام و انتظار دارم بيايند و به من سري بزنند.
اخلاقشان در جبهه مثل خانه بود. دلم ميخواهد خوابشان را ببينم ولي متأسفانه به خوابم نميآيند.
مادر سرداران شهيد قانع با خنده و گريه ميگويد: دلم ميخواهد به کربلا بروم. دوست دارم قبر آقا امام حسين (ع) را زيارت بکنم ولي نميتوانم بروم، چکار کنم.
برزو قانع در سال 67 در منطقه عملياتي کوشک به شهادت رسيد و ديگر برادر و همرزمش سر سهراب قانع در منطقه عملياتي شلمچه شربت را شهادت نوشيد.
خبرگزاري دانشجويان ايران (ایسنا) - كرمان
-پایان-
امروز در جنوب کرمان سرداران شهيد «برزو و سهراب قانع» با ديگر همرزمانشان، اوضاع را به درستي رصد ميکنند. اينجا مادري صبور را ميبينيم که دو نگار خود را به نامهاي «برزو و سهراب» راهي کوچههاي پروانهها کرده است.
مادر سرداران شهيد برزو و سهراب قانع که بر اثر بيماري، زباني براي بازگو کردن خاطرات دو فرزند شهيدش ندارد با اشاره، چيزهايي را به زبان ميآورد که خواهر شهيدان قانع، اينگونه برايمان بيان ميکند که بيان و تکرار آنها با عکسالعمل اين مادر به همراه است.
مادر سرداران شهيد قانع ميگويد: هر دوتا شون بچه بودند و قدو نيم قد. برزو در کار کشاورزي به پدرش کمک ميکرد و بسيار خوش اخلاق بودند. دلم ميخواهد، الان بودند و به من سر ميزدند، آخه کسي احوالي از من نميپرسد، مگر کهنوج تا فارياب چقدر فاصله داره.
از وقتي که مريض شدم همهاش منتظرم کسي بيايد بهم سر بزنه. آخه اگر بچههام بودند من را تنها نميگذاشتند، دست خودم نيست، دلتنگشان ميشوم. من توي خونه افتادهام و انتظار دارم بيايند و به من سري بزنند.
اخلاقشان در جبهه مثل خانه بود. دلم ميخواهد خوابشان را ببينم ولي متأسفانه به خوابم نميآيند.
مادر سرداران شهيد قانع با خنده و گريه ميگويد: دلم ميخواهد به کربلا بروم. دوست دارم قبر آقا امام حسين (ع) را زيارت بکنم ولي نميتوانم بروم، چکار کنم.
برزو قانع در سال 67 در منطقه عملياتي کوشک به شهادت رسيد و ديگر برادر و همرزمش سر سهراب قانع در منطقه عملياتي شلمچه شربت را شهادت نوشيد.
خبرگزاري دانشجويان ايران (ایسنا) - كرمان
-پایان-