توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عید ذبح نفس برعاشقان مبارک
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:03 PM
http://www.upsara.com/images/b9x2i2oz3bgi152hmvr.jpg
بسم الله الرحمن الرحیم
ابراهیم هم چنان به پیش می رود. آسمان خاموش است و تمام کائنات، نگران قدم های او هستند. امروز خداوند بر ملائکه اش آشکار خواهد کرد راز إِنّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ را و راز بار امانتی که بر دوش آدم نهاد، باری که آسمان ها و زمین توان حملش را نداشتند... . و امروز باید ابراهیم، از امتحان بزرگ خداوند، سربلند بیرون بیاید تا خداوند به آفرینش خویش مباهات کند و این روز را عید قرار دهد.
اینک، می روی؛ امّا خودت را جا گذاشته ای. خنجر بر نفست کشیده ای، حالا تویی و لحظه های آخر این تشرف نورانی به محضر عشق، قُربانی شو! بقای هر دو جهان را در لحظه یکی شدن دریاب! در فنای عشق و در عیدی که تسلیم، اولین شرط شادمانی آن است. عیدی که فرشته ها را برای بار چندم به سجده عشق وادار میکند ! عید انسانی که به مرتبه ملکوت میرسد و از خود می گذرد.
دهم ذيحجه روز عيد سعيد قربان و روز بندگی و بخشودگی را به پيشگاه امام عصر حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه و عموم شيعيان جهان تبريك و تهنيت عرض مي نماييم .
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:06 PM
به سوی عاشقی عزیمت کردی؛ با بالهایی که هنوز جوانی میکرد، با چشمهایی که گسترده میشد به روی دشتها و ابراهیم را به شوق میآورد.
از تبار قلههای بلندِ فرزندان یعقوب، نازل شدی و دامان تشنه خاکها تو را در کام گرفت و به شوق کشاند. تو اما بیقراری میکردی؛ مگر نه این که از جای دیگر بودی؟!
مهر بیکرانه پدر در پیشگاه خدایت، دست به کار آزمون تو شد و تو به میعادی بیوقفه با دلدار تن سپردی آن روز.
امامت، ردای فاخری بود که در انتهای سفر طولانی ابراهیم، انتظارش میکشید؛ اما تقدیر چنین بود که این ردای باشکوه، با دستهای تو بر شانههای پدر بنشیند، در اوج یک گزینش دشوار، میان خواستن تو و اطاعت پروردگار تو.
نالهها و دردها از تو میگریختند به وقت لغزش خنجرِ بُرّان در زیر گلویت، از آن رو که عزمِ عظیمِ تسلیم و رضای تو، میترساندشان. پس این بار، تو پشتیبان ابراهیم شدی و دستهای او را جان دادی برای بریدن.
فرشتههای ناظر ماجرا، لب میگزیدند پنهان: «سرانجام چه خواهد شد؟» نفس در سینههای حبس شده بود، نه صدایی بود و نه سکوتی، سراسر، انتظار بود و هول.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:09 PM
http://www.upsara.com/images/b97noq12s7mstjyx9gl.jpg
جشن شیدایی
چه میعادگاه خلوت و زیبایی! اسماعیل، در دستهای اراده ابراهیم. سر اسماعیل، در آغوش پدر و نگاه اسماعیل، نه به چشمهای پدر، که به آن سوی ابرها و آسمانها و خدایی که چند لحظه بعدتر را بهتر از همه میدانست.
آن روز، نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم پدری را بر بندگی ترجیح داد. تنها رضایت و سرسپردگی به «او» بود که بیداد میکرد، پس به رسم نمایش سرفرازی و قبولی، گوسفندی ذبح شد.
از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل و ابراهیم با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار میشود که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست، آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته میشود. مبارک باد!
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:12 PM
میان مهربانی تو و دل خویش، مردد ماندهام. همیشه همینگونه بوده است. پس کی این همه فاصلهای را که با تو به وجود آوردهام، از میان برمیداری؟ تو آنقدر مهربانی که حتی کلمات همتاب از تو نوشتن ندارند. نمیدانم کدام فرشته را در کدام روز میفرستی تا فاصلههای میانمان را قربانی کند. برای من هر روز عید قربان است. من سالهاست همه روزهایم را قربانی میکنم. من سالهایم را قربانی کردهام.
هر شب خواب میبینم که لبخندهایم به پایان رسیدهاند. هر شب خواب میبینم که دستهایم گلوی خندههایم را میبرد. اما من دوست دارم همه اشتباههایم را قربانی کنم. گناهانم را قربانی کنم. هر روز برای من روز قربانی کردن است؛ اما اگر تو کمکم نکنی، هیچ عیدی نخواهد بود. عید، روزیاست که بتوانم همهی اشتباههاتم را سر ببرم.
کمکم کن
من پرنده سرما زدهای هستم که در قفس تنگ دنیا گرفتار شدهام. سالهاست صدایم آوازهای مهربانی را از یاد برده است. یادم نمیآید چگونه سالها پیش از این، صدایت میکردم. کاش دوباره آفتاب، مهربانی تو را بیمضایقه بر من بتاباند! سالهاست آسمان، روی پلکهایم سنگینی میکند. سالهاست که دیگر نمیتوانم در نیهای خسته، شور بدمم. دستگیریام کن تا بتوانم همه فاصلههای با تو را قربانی کنم کمکم کن تا این سفر چند هزار ساله را از میان بردارم.
«پا به پای ابراهیم»
اگر قول بدهم که تا قیامت، شبیه ستارهها باشم، مرا خواهی بخشید؟! کاش میتوانستم دیروزهای خود را در نامعلومترین جای کائنات دفن کنم. کاش بار دیگر ابراهیم را میفرستادی تا رگهای سرخم را ببرد؛ شاید از این همه هوس فاصله بگیرم! سالهاست هراسان به دنبال ابراهیم، این سو و آن سو میدوم. کاش بار دیگر ابراهیم را میفرستادی؛ با چاقویی که گلویم تشنه بوسیدنش است.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:15 PM
ابراهیم به فرمان خداوند هاجر و اسماعیل را از کنعان (فلسطین) به سرزمین سوزان فاران (مکه) که نه جانداری، نه آب و علفی و نه غذایی داشت در میان دره های کوهستانی آن منتقل کرد. ابراهیم در آن دقیقه دست تضرع به درگاه خدای بی نیاز برآورده، عرضه داشت: بار خدایا، فرزندم را در دشتی که قابل کشت و زرع نیست و کسی در آن رفت و آمد نمیکند؛ نزدیک خانه ای که حرم تواست گذاتشتم تا نماز را به پای دارند.هاجر و اسماعیل تنها ماندند! چیزی نگذشت که هوای سوزان مادر و فرزند تبعیدی را تحت فشار قرار گذاشت.به زودی آبهای ذخیره و غذای آنان به اتمام رسید! تشنگی اسماعیل را بیحال و هاجر را پریشان ساخت.
در جستجوی آب به هر سوی میدوید، از صفا به مروه و از مروه به صفا تا آنجا که توانست سعی کرد اما تلاش او به شکست انجامید چون دستش از عوامل ظاهری قطع گردید، برفراز کوه با آفریننده خود مشغول راز و نیاز شد. نگاهی حسرت آمیز به نور دیده اش که در حال احتضار بود کرد ناگهان در کنار او چشمه آبی جاری شد، با دیدن آب اشک شوق در چشمانش حلقه زد، این چشمه که به هاجر و اسماعیل حیات دوباره بخشید، زمزم نام گرفت. زمزم در لغت آب گوارا و شیرینی را که اندکی شور باشد گویند، از زمان حضرت اسماعیل تا کنون (قریب ۳۸۷۲ سال ) آب این چاه جریان داشته و سالی صدها هزار نفر از آن بهره بر داری میکنند.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:20 PM
http://www.upsara.com/images/g4s3ihudbwr1zs7zs8z.jpg
این آب معجزه الهی است که همِیشه موجب شگفتی دانشمندان و محققین بوده و خواهد بود.هر از چند گاهی برخی از متجددین سعی در مخدوش نمودن افکار در خصوص آین آیات الهی دارند. بعنوان مثال در سال ۱۹۷۱ در زمان حکومت شاه فیصل یک دکتر مصری طی نامه ای به مطبوعات اروپایی اظهار داشت که آب زمزم برای آشامیدن مناسب نیست. اظهارات ایشان مبنی بر این فرض بود که چون خانه کعبه در محل گودی (پایین تر از سطح دریا) و در مرکز شهر مکه واقع شده است در نتیجه نفوذ آبهای زائد مختلف شهر به این چاه آب آن آلوده شده است.
هنگامی که شاه فیصل از این موضوع آگاه شد بسیار متأسف و عصبانی گردید و تصمیمی اتخاذ نمود تا کذب اظهارات این دکتر مصری اثبات شود. وی دستور داد تا وزارت کشاورزی و منابع آبی نمونه ای از آب زمزم را جهت آزمایش و صحت قابل شرب بودن این آب به آزمایشگاههای اروپا ارسال نمایند. این وزارتخانه نیروگاهها و تصفیه خانه های موجود در جده را موظف نمود تا این کار را به انجام برسانند و در این زمان بود که این جانب (طارق حسین ریا) به عنوان مهندس شیمی موظف شدم تا این امر مهم را به انجام برسانم، بخاطر دارم آن زمان هیچ تصویری راجع به آب این چاه نداشتم.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:32 PM
http://www.upsara.com/images/c5pfk0t9ohvsllfzyyli.jpg
همینکه برای انجام مأموریتم به مکه مشرف شدم هدف از انجام دیدارم را برای مقامات مسئول خانه کعبه بازگو نمودم و آنها شخصی را تعیین نمودند تا هر کمکی که لازم است در اختیارم قرار دهد. هنگامیکه به چاه رسیدیم برایم مشکل بود باور کنم این چاه که بیشتر به اندازه یک حوض بود و ابعادی در حدود ۱۸ در ۱۴ فوت داشت همان چاهی است که قرن ها پیش در زمان حضرت ابراهیم (علیه السّلام) بوجود آمده و هر ساله حاجیان میلیونها گالن آب از آن برداشت میکنند. تحقیقاتم را با اندازه گرفتن ابعاد چاه شروع نمودم و از دستیارم خواستم تا عمق چاه را به من نشان دهد. وی ابتدا خود را تطهیر نمود و سپس به داخل چاه رفت و ایستاد. سطح آب چاه درست تا بالای شانه هایش بود.
قد این مرد در حدود ۵ فوت و ۸ اینچ بود. سپس برای یافتن هر گونه مجرا و لوله ای که آب را به داخل چاه بیاورد از یک طرف به طرف دیگر چاه رفت. مع الوصف موفق به یافتن هیچ مجرایی نشدیم. فکر دیگری به سرم افتاد. ما میتوانستیم به وسیله پمپ بزرگی که در چاه نصب شده و برای ذخیره کردن آب زمزم در مخزن می بود، آنجا را از آب تخلیه کنیم تا بدین شکل عمق آب موجود در چاه کم شده و میتوانستیم مجرای دخول آب را مشاهده نماییم. تعجب آور بود که در زمان پمپاژ کردن آب، هیچ چیز مشاهده نکردیم
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:34 PM
http://www.upsara.com/images/m779vr0mf2q1kx8g0k8.jpg
اما من به این مسئله واقف بودم این روش راه حل یافتن ورودی آب به چاه است. بنابراین تصمیم گرفتیم تا دوباره این مراحل را تکرار نماییم. اما این بار به دستیارم گفتم که در یک جا بایستد و با دقت هر اتفاق غیر معمول را در نظر بگیرد. پس از مدتی دستانش را بلند کرده و فریاد زد الحمد لله پیدایش کردم. وی گفت در بستر چاه حرکت شنها در زیر پایم، مکانی را که آب از آن تراوش میکند؛ احساس میکنم. سپس در اطراف چاه قدم زد و همان پدیده را در جای جای چاه احساس نمود. در واقع تراوش آب به چاه بطور یک نواخت در هر نقطه از بستر آن وجود داشت و باعث میشد تا سطح آب ثابت بماند. پس از تکمیل مشاهداتم نمونه هایی از آب چاه را جهت انجام آزمایشات در آزمایشگاههای اروپایی برداشتم، قبل از ترک خانه خدا پرسشهایی را در مورد دیگر چاههای موجود در اطراف مکه از مقامات مسئول نمودم و آنها اظهار داشتند که تمامی آن چاهها تقریباً خشک هستند.
پس از مراجعت به دفترم در جده یافته های خویش را برای مدیرم بازگو نمودم و او نیز با علاقه زیادی به آنها گوش میداد، اما وی تعبیر نامعقولی از این مسئله مهم به عمل آورد و اظهار داشت که حتماً این چاه یک راه زیر زمینی به دریای سرخ دارد. چگونه این امر میتواند ممکن باشد در حالی که شهر مکه در فاصله ۷۵ کیلومتری دریای سرخ قرار دارد و عمدتاً تمامی چاههایی که در نزدیکی مکه قرار دارند خشک هستند. نتایج آزمایشات به عمل آمده بر روی نمونه های آب زمزم در اینجا و اروپا تقریباً یکسان بوده و تنها اختلاف مشاهده شده بین آب زمزم و دیگر آبها در مقدار کلسیم و منیزیم آن است.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:38 PM
http://www.upsara.com/images/eo1lt4hed8zn33vuk64y.jpg
که این مقدار در آب زمزم کمی بیشتر بوده و شاید بدین علت باشد که این آب باعث رفع خستگی حاجیان میگردد. اما نکته ای که بیشتر حائز اهمیت میباشد این است که این آب محتوی فلوراید و دارای خاصیت میکرب کشی قوی میباشد. علاوه بر این نتایج آزمایشات به عمل آمده در اروپا نشان میدهد که این آب برای آشامیدن بسیار مفید است. از این رو اظهارات این دکتر مصری کاملاً رد شد. هنگامیکه نتایج آزمایشات به شاه فیصل گزارش شد وی بسیار خرسند گردید و دستور داد این مطلب در مطبوعات اروپا منعکس گردد. به هر حال این مسئله موهبتی شد تا از طریق این تحقیقات به ترکیبات شیمیایی آب زمزم پی ببریم و در حقیقت هر چه بیشتر راجع به آب زمزم تحقیق نمایید شگفتیهای بیشتری را در آن مشاهده خواهید کرد؛ تا آنجا که خود به اعجاز آن پی خواهید برد. آبی که خداوند به عنوان هدیه به مومنانی که از دور دست برای زیارت به این بیابان مشرف میشوند ارزانی شده است.
در اینجا برخی از ویژگیهای آب زمزم را به اجمال بیان میکنیم:
- علیرغم استفاده مداوم از آب زمزم تا به حال این چاه خشک نشده است.
- آب این چاه از زمان بوجود آمدن تا به حال دارای ترکیبات معدنی یکسان بوده است.
- به گفته زائرانی که برای مناسک حج و عمره به خانه خدا مشرف شده اند و از این آب آشامیده اند اذعان داشته اند که آشامیدن این آب باعث شادابی و رفع خستگی در آنان گردیده است.
- این آب در نقاط مختلف دنیا آزمایش شده و دارای تقاضای بالایی در سطح جهان میباشد.
- هیچگونه ترکیبات شیمیایی و یا کلر جهت ضدعفونی به این آب اضافه نشده است.
- بر خلاف چاههای دیگر هیچگونه رشد و زندگی گیاهی و جانوری در این چاه وجود ندارد و علیرغم آن که این موضوع خود باعث طعم بد و بوی نا مطبوع آب میگردد اما آب زمزم بدینگونه نمیباشد.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:44 PM
http://www.upsara.com/images/lg4axnhe2e4en2lleg94.jpg
عید خون همان «عید اضحى»، به معنى قربانى کردن است. در سرزمین مِنا با قربانى گوسفند، «مَنْ» به «ما» تبدیل مىشود؛ زیرا فلسفه عمل حجگزار و قربانى کننده این است که او با تمسک به حقیقت «ورع» گلوى دیوِ طمع را مىبرد و آنچه از قربانى به خداى سبحان مىرسد، گوشت و خون نیست، بلکه روح کردار و جان عمل (تقوا) است و حاجى وارث ابراهیم خلیل الرحمن علیهالسلام است که اسماعیل نفسش را به قربانگاه مىبرد و آن را ذبح مىکند و به لقاءالله مىرسد. این سخن رهبر فقیدمان است که فرموده است:
«عید سعید قربان، عیدى است که انسانهاى آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمى مىاندازد. قربانگاهى که درس فداکارى و جهاد در راه خداى بزرگ را به فرزندانِ آدم و اصفیاء و اولیاء مىدهد.»(۱)
قربانى در مِنا مقدمه رسیدن به غدیر است؛ چرا که اگر هواى نفس در مِنا قربانى نشود، در غدیرخم تسلیم حق شدن مشکل است و حضرت ابراهیم علیهالسلام با ذبح اسماعیل مسلمانان را بیمه کرد که به جاى فرزندانشان، گوسفند قربانى کنند و حضرت محمد صلى الله علیه و آله بشریت را بیمه کرد که به جاى پیروى از ناحق، از حق که همان على است،(۲) تبعیت کنند. و این چنین از پیوند قربان با غدیر، دین کامل شد.
عید سعید قربان، عیدى است که انسانهاى آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمى مىاندازد. قربانگاهى که درس فداکارى و جهاد در راه خداى بزرگ را به فرزندانِ آدم و اصفیاء و اولیاء مىدهد.
پی نوشت:
۱- صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۷ .
۲- رسول اکرم صلى الله علیه و آله: «عَلِىٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ؛ على با حق است و حق با على .»
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:51 PM
http://www.upsara.com/images/o9rg4ugpmwlqlanxso0q.jpg
و در فضیلت این ایام همین بس که امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا علیهالسلام فرموده است:
«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ زُفَّتْ أَرْبَعَهُ أَیَّامٍ إِلَى اللهِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قیلَ ما هذِهِ الاْیّامُ قالَ: یَوْمُ الاَْضْحَى وَ یَوْمُ الْفِطْرِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَهِ وَ یَوْمُ الْغَدِیرِ وَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ بَیْنَالاَْضْحى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَهِ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِى نَجَافِیهِ اِبْرَاهِیمُ الْخَلِیلُ مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُکْرا للهِ وَ هُوَ الْیَومُ الَّذِى اَکْمَلَ اللهُ بِهِ الدِّینَ فِى اِقَامَهِ النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله عَلِیّا اَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلَما وَ اَبَانَ فَضِیلَتَهُ وَ وَصَاءَتَهُ فَصَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ اِنَّهُ لَیَوْمُ الْکَمَالِ وَ یَوْمُ مَرغَمَهِ الشَّیْطَانِ وَ یَوْمُ تَقَبُّلِ اَعْمَالِ الشِّیعَهِ وَ مُحِبِّى آلِ مُحَمَّدٍ.(۳)
در هنگام قیامت، چهار روز را آرایش کرده نزد خداى سبحان مىآورند؛ چنان که عروس را به حجله مىبرند. از حضرت پرسیده شد: این ایام کداماند؟ فرمود: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر است. و روز «غدیر» بین روزِ فطر و روز جمعه مثل ماه است در میان ستارگان. آن روزى است که حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام از آتش نجات پیدا کرد و روزه گرفت و از خدا تشکر کرد. روز غدیر روزى است که خداوند به وسیله آن دین را کامل کرد و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله على علیهالسلام را به عنوان امیرالمؤمنین معرفى کرد و فضائل وى را برشمرد و جانشین بودن وى را [از طرف خداى سبحان به همگان] اعلام کرد و به میمنت این روز، روزه گرفت؛ چرا که روز کمال است و روز ناامیدى شیطان و روز قبولى اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد صلى الله علیه و آله است.»
پی نوشت:
۳- مسند الامام الرضا علیهالسلام، ج ۲، صص ۱۷ ـ ۱۸.
منبع:مجله مبلغان، ش ۷۴ ، سیدعباس رفیعىپور .
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 08:57 PM
http://www.upsara.com/images/rusrkstnh3b33urlwrwu.gif
و روز دهم، روز عید اضحى است و بسیار روز شریفى است و از براى آن چند عمل است:
اوّل: غسل است که سنّت مؤکّد است و بعضى واجب دانسته اند.
دوّم: نماز عید است به همان کیفیّت که در عید فطر به شرح درمفاتیح رفت، ولکن در این روز مستحبّ است که طعام را بعد از نماز تناول کند و نیکو است که از گوشت قربانى باشد.
سوّم: خواندن دعاهایى که وارد شده براى پیش از نماز و بعد از نماز که این رساله را گنجایش ذکر آن ها نیست. و بهترین دعاهاى این روز دعاى چهل و هشتم صحیفه کامله است که اوّلش این است: «اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ»، و اگر دعاى چهل و ششم را که اوّلش: «یَا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لاَ یَرْحَمُهُ العِبادُ» است نیز بخوانند خوب است، و دعاى ندبه بهترین دعاها است در این روز، .
چهارم: قربانى است، و آن سنّت مؤکّد است و بعضى واجب دانسته اند، و از امّ سلمه مروى است که به حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)عرض کرد که: عید قربان مى شود و من قیمت اضحیّه ندارم آیا قرض کنم و قربانى کنم؟ حضرت فرمودند که: «قرض کن که دین او ادا مى شود». و قربانى کردن از براى پدر و مادر و اولاد و خویشان که مرده باشند خوب است. و حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)دو قربانى مى کرد یکى از براى حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)و یکى از براى خود. و اگر جمعى قادر نباشند که هر یک جدا قربانى کنند با یکدیگر شریک شوند تا هفت نفر بلکه تا هفتاد نفر و قربانى کنند.
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 09:05 PM
http://www.upsara.com/images/8594waoi00o28rb9mzps.jpg
پنجم: خواندن تکبیرات است بعد از نماز ظهر و عصر، چنانچه از ائمّه اطهار روایت شده در تفسیر آیه شریفه (وَاذْکُرُوا اللّهَ فی أَیَّام معدودات) که مراد تکبیر گفتن است در ایّام تشریق، پس هرکه در منى باشد، عقب پانزده نماز بگوید که اوّلش ظهر روز عید است و آخرش صبح روز سیزدهم، و در سایر شهرها عقب ده نماز که از ظهر روز عید است تا صبح روز دوازدهم. و مشهور استحباب است و بعضى واجب دانسته اند، واقلش بعد از این نمازها یک مرتبه است; و علاّمه مجلسى فرموده که اگر مکرّر گوید و بعد از نافله نیز اگر بگوید بهتر است. و طریق تکبیر موافق حدیث صحیح این است:
اللّهُ أکْبَرُ اللّهُ أکْبَرُ * لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ * اللّهُ أکْبَرُ وَلِلّهِ الْحَمْدُ * اللّهُ أکْبَرُ عَلى ما هَدانا * اللّهُ أکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَهِ الاَْنْعامِ * وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما اَبْلانا.
و بدان که روز نیمه این ماه به قول مشهور ولادت باسعادت حضرت امام علىّ النّقى(علیه السلام)است. و روزى است که خلیفه سوّم اهل سنّت را محاصره کردند و کار بر او تنگ شد که مشرف به هلاکت شد.
مقام سوّم: در فضایل و اعمال روز عید غدیر و سایر ایّام این ماه است
عید غدیر در هیجدهم این ماه است و عظیم ترین اعیاد است، و احادیث بسیار از طرفین در فضیلت و اعمال آن وارد شده است. شبش نیز شب شریفى است و زیارت حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)در آن مناسب است، و سیّد ابن طاووس(رحمه الله)نماز و دعایى از براى آن شب نقل کرده، چون سند معتبر نداشت نقل نکردم، شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس(رحمه الله)از فیّاض بن محمّد نقل کرده اند که گفت: روز عید غدیر در مرو خدمت حضرت امام رضا(علیه السلام)بودم و آن حضرت در آن روز مخصوصاً خویشان و اصحاب خود را جمع کرده و ایشان را نگاه داشته بود که در شب با آن حضرت افطار کنند و به خانه هاى ایشان طعام و زرها و خلعت ها فرستاد، حتّى انگشتر و کفش نیز فرستاد، و ملازمان و خدمت کاران خود را جامه هاى نو بسیار نفیس پوشانیده بود و فضیلت این روز را براى مردم نقل مى فرمود
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 09:12 PM
http://www.upsara.com/images/o3oagelnybt2oxc3uov9.jpg
از جمله آن ها آن که فرمود که: «در بعض از سال هاى خلافت حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)روز جمعه با روز غدیر جمع شده بود، پس بعد از پنج ساعت که از روز گذشته بر منبر بالا رفت و خطبه اى طولانى خواند و نام هاى بسیار از براى آن روز ذکر کرد، تا آن که حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)به مردم فرمود آن چه حاصلش این است که: «بعد از انقضاى این مجمع برگردید به خانه هاى خود و توسعه کنید بر عیال خود و احسان و نیکى کنید نسبت به برادران مؤمن خود، و در خانه هاى خود برادران مؤمن خود را جمع کنید و نیکویى کنید نسبت به ایشان و یکدیگر را تهنیت و مبارک باد بگویید، و نیکى و احسان کردن در این روز، سال و عمر را زیاد مى کند و مهربانى با یکدیگر کردن موجب مزید رحمت الهى است، و تا توانید بخشش و احسان کنید با عیال خود و برادران مؤمن خود و اظهار شادى و خوشحالى کنید، و هرکه امید احسان از شما دارد در حقّ او تقصیر نکنید، ضعیفان و فقیران و غلامان و کنیزان را با خود برابر کنید، به درستى که دادن یک درهم در این روز برابر است با دویست هزار درهم و حق تعالى زیاده نیز عطا مى کند. و روزه این روز را حق تعالى سنّت گردانیده و ثوابش را مانند ثواب کسى گردانیده که از اوّل دنیا تا آخر دنیا عبادت کند، به آن که روزها روزه بدارد و شبها به عبادت بایستد. و کسى که برآورد حاجت برادر مؤمنى را پیش از آن که او اظهار کند و از روى رغبت و خواهش با او نیکى کند چنان باشد که این روز را روزه داشته باشد و تمام شبش را عبادت کرده باشد، و هرکه در شبش مؤمنى را افطار فرماید چنان باشد که هزار هزار پیغمبر و صدّیق و شهید را افطار فرموده باشد، پس چگونه باشد ثواب کسى که متکفّل احوال چندین نفر از مردان مؤمن و زنان مؤمنه بشود و هرگاه چنین کند من ضامنم بر خدا که امان یابد از کافر شدن و فقیر شدن. و اگر بمیرد در آن شب یا در آن روز یا بعد از آن تا عید غدیرِ آینده بدون آن که کبیره بسیار بدى بکند البتّه آمرزیده است. و هرکه قرضى بکند در این روز براى برادران خود ضامنم بر خدا که اگر او را زنده بدارد تا بمیراند، آن قرض را از او متحمل شود، و از دوش او بردارد. و چون ملاقات کنید با یکدیگر مصافحه کنید و به زبان ها یکدیگر را تهنیت بگویید و آن چه گفتم حاضران به غایبان بگویند. و توانگران رعایت کنند فقیران را و اقویا دستگیرى کنند ضعیفان را. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)مرا به همه این ها امر فرموده».
طاهره وحیدیان
11-06-2011, 09:15 PM
http://www.upsara.com/images/mbjbe2acovmxefos2umi.jpg
و شیخ کلینى به سند معتبر روایت کرده از حضرت صادق(علیه السلام)پرسیدند که: آیا مسلمانان را عیدى هست غیر جمعه و اضحى و فطر؟ فرمود: «بلى، عیدى هست که از همه حرمتش بیشتر است». راوى گفت: کدام عید است؟ فرمود که: «آن روزى است که نصب کرد رسول خدا(صلى الله علیه وآله)امیر المؤمنین(علیه السلام)را به خلافت خود و فرمود که: «هرکه من مولى و آقاى اویم على(علیه السلام)مولى و آقا و پیشواى اوست، و آن روز هیجدهم ذى الحجّه است». راوى گفت: چه کار باید کرد در آن روز؟ فرمود که: «باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد(صلى الله علیه وآله)و آل محمد(علیهم السلام)را یاد کنید و برایشان صلوات بفرستید. و وصیّت کرد رسول خدا(صلى الله علیه وآله)امیر المؤمنین(علیه السلام)را که در این روز را عید گرداند، و هر پیغمبرى وصىّ خود را وصیّت مى کرد که این روز را عید گردانند». و به روایت دیگر فرمود که: «روزه روز غدیر کفّاره شصت ساله گناه است». و به روایت دیگر منقول است که مفضّل از حضرت صادق(علیه السلام)پرسید که: امر مى کنى مرا که روز غدیر را روزه بگیرم؟ فرمود: «آرى واللّه، آرى واللّه، آرى واللّه، به درستى که در این روز خدا توبه حضرت آدم را قبول کرد و به شکر آن این روز را روزه داشت، و در این روز خدا ابراهیم(علیه السلام)را از آتش نجات داد و ] به [ شکر آن این روز را روزه داشت، و در این روز حضرت موسى، هارون را وصى خود گردانید و این روز را به شکر این نعمت روزه داشت، و در این روز حضرت عیسى(علیه السلام)وصیّت وصىّ خود شمعون الصّفا را ظاهر گردانید و این روز را به شکر حق تعالى روزه داشت، و در این روز حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام)را خلیفه و جانشین خود گردانید و فضیلت و وصایت او را بر خلق ظاهر گردانید و این روز را به شکر این نعمت ها روزه داشت، و این روز، روزِ روزه داشتن و روز عبادت است و روز طعام دادن و نیکى کردن با برادران مؤمن است و روزى است که خدا از مؤمنان خشنود مى گردد و بینى شیطان بر خاک مالیده مى شود».
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.