امیرحسین
11-15-2010, 08:46 PM
با سلام
تفسير نمونه
اثر آيت الله مكارم شيرازى
انگيزه تاليف
اين تفسير به اين منظور تأليف شد كه غذاى معنوى و فكرى مناسب و مفيدى براى نسل كنونى باشد و به همين علت مهمترين ديدگاهها و نظريات اسلام در زمينههاى تربيتى و اخلاقى، متناسب با فهم همگان، در آن آورده شده است.
استاد مكارم و همكارانش با ارائه اين اثر، به نسلى كه با عطش زياد به دنبال فهم معارف قرآن و سيراب شدن از سرچشمههاى گواراى آنند، خدمت بزرگ و ارزشمندى نمودند. در مقدمه اين تفسير آمده است:« هر عصرى ويژگيها، ضرورتها و تقاضاهايى دارد كه از دگرگون شدن وضع زمان و پيدا شدن مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصه زندگى سرچشمه مىگيرد. همچنين هر روزگارى، مشكلات و پيچيدگىهايى دارد كه لازمه تحوّل زندگى و گذشت زمان است. افراد پيروز و موفق، كسانى هستند كه هم آن نيازها و تقاضاها را و هم اين مشكلات و گرفتاريها را، كه مىتوان مجموع آنها را« مسائل روز» ناميد درك مىكنند. رسالت دانشمندان هر دورهاى است كه با هوشيارى كامل، اين مسائل، تقاضاها، نيازها و اين خلأ روحى، فكرى و اجتماعى را فورا دريابند و آنها را به شكل صحيحى پر كنند تا با امور ديگرى پر نشود، زيرا خلأ در محيط زندگى ما ممكن نيست.
از مسائلى كه ما به سهم خود به روشنى آن را دريافتهايم تشنگى و عطش نسل حاضر براى درك مفاهيم اسلام و مسائل مذهبى است، نه تنها درك، بلكه چشيدن و لمس كردنو بالاخره عمل كردن به اين مفاهيم و اصول است. اين مسائل، بخش مهمى از روح و جان آنان را فرا گرفته است، اما طبيعى است كه همه اين اشتغالات ذهنى، به صورت استفهام است و نخستين گام براى پاسخگويى به اين خواستهها، برگرداندن ميراث علمى و فرهنگى اسلام و بيان كردن همه آن مفاهيم عالى به زبان روز و ريختن آن در كام روح و جان و عقل نسل كنونى است و گام ديگر، استنباط نيازها و تقاضاهاى ويژه اين زمان از اصول كلى اسلام است، و اين تفسير بر اساس همين دو هدف نگارش يافته است.
مفسر محترم در مقدمه كوتاه خود بر جلد چهارم تفسير با بيانى آشكار مىنويسد: هدف از نوشتن اين تفسير، اين بود كه تفسيرى به زبان فارسى براى قرآن مجيد تهيه شود كه هم« خواص» بتوانند از آن بهره گيرند، و هم براى« عموم» مفيد باشد، تفسيرى روان و دور از اصطلاحات پيچيده علمى، دور از شرح اختلافات مفسران و نقل اقوال پراكنده، بر اساس نزديكترين مفاهيم قرآن به ذهن، و بر اساس دريافتها و برداشتهاى تازهاى كه در پرتو پيشرفت علوم گوناگون از قرآن مىشود، و با استفاده از قرائن تاريخى و شأن نزولها و احاديث متقن و ارزندهاى كه در منابع اسلامى از پيشوايان بزرگ اسلام به ما رسيده است. تفسيرى كه در عين تفسير بودن، جوابگوى پرسشها و مسائل عصرى و حل ايرادهاى گوناگون در اصول و فروع مباحث اسلامى( تا آنجا كه وضع چنين تفسيرى اجازه مىدهد) بوده باشد.
یا حق !
تفسير نمونه
اثر آيت الله مكارم شيرازى
انگيزه تاليف
اين تفسير به اين منظور تأليف شد كه غذاى معنوى و فكرى مناسب و مفيدى براى نسل كنونى باشد و به همين علت مهمترين ديدگاهها و نظريات اسلام در زمينههاى تربيتى و اخلاقى، متناسب با فهم همگان، در آن آورده شده است.
استاد مكارم و همكارانش با ارائه اين اثر، به نسلى كه با عطش زياد به دنبال فهم معارف قرآن و سيراب شدن از سرچشمههاى گواراى آنند، خدمت بزرگ و ارزشمندى نمودند. در مقدمه اين تفسير آمده است:« هر عصرى ويژگيها، ضرورتها و تقاضاهايى دارد كه از دگرگون شدن وضع زمان و پيدا شدن مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصه زندگى سرچشمه مىگيرد. همچنين هر روزگارى، مشكلات و پيچيدگىهايى دارد كه لازمه تحوّل زندگى و گذشت زمان است. افراد پيروز و موفق، كسانى هستند كه هم آن نيازها و تقاضاها را و هم اين مشكلات و گرفتاريها را، كه مىتوان مجموع آنها را« مسائل روز» ناميد درك مىكنند. رسالت دانشمندان هر دورهاى است كه با هوشيارى كامل، اين مسائل، تقاضاها، نيازها و اين خلأ روحى، فكرى و اجتماعى را فورا دريابند و آنها را به شكل صحيحى پر كنند تا با امور ديگرى پر نشود، زيرا خلأ در محيط زندگى ما ممكن نيست.
از مسائلى كه ما به سهم خود به روشنى آن را دريافتهايم تشنگى و عطش نسل حاضر براى درك مفاهيم اسلام و مسائل مذهبى است، نه تنها درك، بلكه چشيدن و لمس كردنو بالاخره عمل كردن به اين مفاهيم و اصول است. اين مسائل، بخش مهمى از روح و جان آنان را فرا گرفته است، اما طبيعى است كه همه اين اشتغالات ذهنى، به صورت استفهام است و نخستين گام براى پاسخگويى به اين خواستهها، برگرداندن ميراث علمى و فرهنگى اسلام و بيان كردن همه آن مفاهيم عالى به زبان روز و ريختن آن در كام روح و جان و عقل نسل كنونى است و گام ديگر، استنباط نيازها و تقاضاهاى ويژه اين زمان از اصول كلى اسلام است، و اين تفسير بر اساس همين دو هدف نگارش يافته است.
مفسر محترم در مقدمه كوتاه خود بر جلد چهارم تفسير با بيانى آشكار مىنويسد: هدف از نوشتن اين تفسير، اين بود كه تفسيرى به زبان فارسى براى قرآن مجيد تهيه شود كه هم« خواص» بتوانند از آن بهره گيرند، و هم براى« عموم» مفيد باشد، تفسيرى روان و دور از اصطلاحات پيچيده علمى، دور از شرح اختلافات مفسران و نقل اقوال پراكنده، بر اساس نزديكترين مفاهيم قرآن به ذهن، و بر اساس دريافتها و برداشتهاى تازهاى كه در پرتو پيشرفت علوم گوناگون از قرآن مىشود، و با استفاده از قرائن تاريخى و شأن نزولها و احاديث متقن و ارزندهاى كه در منابع اسلامى از پيشوايان بزرگ اسلام به ما رسيده است. تفسيرى كه در عين تفسير بودن، جوابگوى پرسشها و مسائل عصرى و حل ايرادهاى گوناگون در اصول و فروع مباحث اسلامى( تا آنجا كه وضع چنين تفسيرى اجازه مىدهد) بوده باشد.
یا حق !