فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه - صفحه 9
صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 789
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 90

موضوع: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

  1. #81
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:
    «نفاق المرء من ذل يجده فى نفسه» «1»
    «نفاق انسان به خاطر ذلت و كمبودى است كه او در خودش مى‏يابد.»

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
    «لايكذب الكاذب الا من مهانة نفسه» «2»
    «دروغگو، دروغ نمى‏گويد مگر بخاطر پستى‏اى كه در خودش هست. (و احساس مى‏كند).»

    امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:
    «ما من احد تكبر او تجبر الا من ذلة وجدها فى نفسه» «3»
    «هيچكس خود خواهى و خود كامگى نمى‏كند مگر به خاطر ذلت و كمبودى كه در وجود خود احساس مى‏نمايد.»

    امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به مؤمن همه‏ى امورش را واگذار كرده، ولى اين را به او واگذار ننموده كه خودش را ذليل و خوار سازد آيا به سخن خداوند توجه ندارد كه مى‏فرمايد:
    «ولِلّهِ العِزّة و لرسوله و للمؤمنين» «4»
    «عزت از آن خدا و رسول خدا و مؤمنان است.»

    سپس فرمود:
    «والمؤمن ينبغى ان يكون عزيزاً و لايكون ذليلًا» «5»
    «سزاوار است كه مومن عزيز باشد، و ذليل نباشد.»
    __________________________________________________
    (1). غرر الحكم، ج 2 ص 777
    (2). بحار، ج 72 ص 249
    (3). اصول كافى/ ج 2 ص 312
    (4). منافقون، 8
    (5). فروع كافى، ج 5 ص 64

  2. #82
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    3- 5- فشارهاى اقتصادى و سركوب غرايز

    از عواملى كه موجب پيدايش عقده وكمبود در انسان مى‏گردد فشارها و رنجهاى اقتصادى و عدم توجه به غرايز و خواسته‏ها و نيازها است.

    بدون ترديد در وجود انسان غرايزى هست كه بايد بطور طبيعى و در حد عادلانه اشباع گردند، افراط و تفريط موجب طغيان غرايز و يا سرخوردگى غرايز خواهد شد كه در هر دو صورت زيانبخش و زمينه‏ساز گناه خواهد گرديد.

    مثلًا فشار دادن به فنر باعث عكس‏العمل شديد آن مى‏شود. آدم هايى كه غذاى كافى در زندگى نديده‏اند وقتى به غذا رسيدند، پرخورى مى‏كنند. يكى از علماى حوزه «1» و از شاگردان امام خمينى قدس سره مى‏گفت:

    امام ما را نصيحت مى‏كرد و مى‏فرمود:
    «راحت زندگى كنيد. به خودتان فشار نياوريد. فشار در طلبگى خطر دارد ممكن است موجب شود كه از مردم توقع داشته باشيد.»

    به هر حال بايد زندگى طبيعى باشد، و خواسته‏هاى مشروع انسانى سركوب و سرخورده نشود.
    مثلًا از ديدگاه اسلام قاضى شرع بايد راحت زندگى كند و زندگيش به طور كافى از بيت‏المال تامين گردد تا مبادا احساس نياز كند و به دنبال آن به رشوه‏خوارى و مال‏هاى حرام آلوده شود.

    در آيه 32 سوره‏ى اعراف مى‏خوانيم:
    «قل مَن حَرّم زينَة اللّه الَتّى اخرَج لِعِبادِه و الطَّيّبات من الرّزق»
    «بگو چه كسى زينت‏هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزى‏هاى پاكيزه را حرام كرده است؟»
    اميرمؤمنان على عليه السلام در جريان فتنه خوارج پسر عمويش عبداللّه‏بن عباس را نزد ابن كوّا و يارانش (گروه خوارج) براى مذاكره فرستاد، وقتى آنها ابن عباس را ديدند، به او گفتند: تو در نزد ما بهترين فرد ما هستى، در عين حال چنين لباسى فاخر و نيك پوشيده‏اى؟!

    __________________________________________________
    (1). آيت الله محمدى گيلانى‏

  3. #83
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    ابن عباس به آنها گفت: همين نخستين موضوعى است كه درباره‏ى آن با شما بحث و گفتگو مى‏كنيم، قرآن مى‏فرمايد:
    «قل من حرم زينة الله ...» و نيز مى‏فرمايد:
    «خذوا زينتكم عند كل مسجد» «1»
    «زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برداريد». «2»

    همچنين: «ان الله جميل يحب الجمال و يحب ان يرى اثر النعمة على عبده» «3»
    «خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد. و دوست دارد كه اثر نعمتش بر بنده‏اش آشكار باشد.»

    نگاهى به چند روايت ديگر

    يكى از امورى كه بايد مورد توجه قرار گيرد وسعت بخشيدن به زندگى همسر و فرزندان است در اين باره به روايات زير توجه كنيد:

    1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
    «ليس منا من وسع عليه ثم قتر على عياله» «4»
    «از ما نيست كسى كه داراى وسعت زندگى است ولى زندگى را بر خانواده‏ى خود تنگ مى‏گيرد.»
    __________________________________________________
    (1). اعراف/ 31
    (2). فروع كافى، ج 6 ص 442
    (3). فروع كافى، ج 6 ص 438
    (4). وسائل الشيعه، ج 5 ص 135

  4. #84
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    2- حضرت رضا عليه السلام مى‏فرمايد:
    «ينبغى للرجل ان يُوسِّع على عَيالِه لِئلَّا يَتَمنّوا مَوته» «1»
    «سزاوار است براى مرد كه زندگى خانواده‏اش را توسعه دهد تا افراد خانواده‏اش آرزوى مرگ او را نكنند.»

    3- امام صادق عليه السلام فرمودند:
    سزاوار است كه انسان شبانه‏روز خود را به چهاربخش تقسيم كند:
    در يك بخش آن با خدا مناجات كند و در يك بخش آن اعمال خود را حساب كند و رسيدگى نمايد و در يك بخش درباره مخلوقات خدا بينديشد و بخشى از زندگى خود را در امور خوراك و نوشيدنى (تهيه و مصرف) بگذراند. «2»

    4- اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:
    «انّ هذه القُلوب تَملُّ كما تَملّ الابدان فابتَغوا لها طَرائف الحِكَم» «3»
    «براستى كه اين دل‏ها خسته مى‏شوند چنانكه بدن‏ها خسته مى‏شوند پس تازه‏هاى حكمت را براى آن دل‏ها بجوييد.»
    يعنى با لطيفه‏هاى زيبا آن دل‏ها را شاد سازيد.

    نتيجه اينكه روح انسان نيازهايى دارد كه بايد بطور مشروع اشباع شود و بسيارى از سختگيرى‏ها در لباس و غذا و زندگى درست نيست. اعتدال در همه چيز خوبست، و راه افراط و تفريط راه جاهلان مى‏باشد و به راه تفريط رفتن و تعطيل غرايز نتيجه‏اش سرخوردگى غرايز و عقده و انحرافات روانى خواهد شد.
    __________________________________________________
    (1). وسائل الشيعه، ج 5 ص 135
    (2). اخلاق شبّر، ص 284
    (3). غرر الحكم، ج 1 ص 234

  5. #85
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    4- 5- اميد و آرزوى كاذب و بيهوده‏

    يكى ديگر از زمينه‏هاى روانى گناه آرزوهاى بيهوده و بى اساس است كه انسان بدون حركت و عمل در انتظار خوشبختى و پاداش و ترقى باشد كه معمولًا افراد خيالاتى به اين حالت دچار مى‏شوند و مرتكب هر گناهى شده و مى‏گويند خدا «ارحم الراحمين» است.

    اين‏گونه اميد نه تنها عامل تكامل نيست بلكه انسان را از درون تهى كرده و زمينه سستى و بى‏عارى را كه بذرهاى گناه هستند، در انسان پديد مى‏آورند.

    در آيه 218 سوره‏ى بقره مى‏خوانيم:
    «ان الذين آمنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله و الله غفور رحيم»
    «تنها كسانى كه ايمان آورده و مهاجرت نموده‏اند و در راه خدا جهاد كرده‏اند آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
    در اين آيه اميد در كنار ايمان، هجرت و جهاد آمده است.

    يك داستان تكان دهنده‏

    طاووس يمانى مى‏گويد: كنار كعبه رفتم ديدم شخصى زير ناودان كعبه مشغول نماز و مناجات و گريه و زارى است. بعد از نماز به پيش رفتم ديدم امام سجاد عليه السلام است. عرض كردم اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله چرا شما را اين‏گونه گريان و ترسان مى‏نگرم با اينكه شما داراى سه امتياز هستى و اين سه امتياز شما را نجات مى‏دهد:
    فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله هستى و شفاعت جدت رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان است و رحمت خداوند وسيع است. در پاسخ فرمود:

    اى طاووس! اما در مورد «نسب» قرآن مى‏فرمايد:
    «فاذا نفخ فى‏الصور فلا انساب بينهم يومئذ و لايتسائلون» «1»
    «وقتى كه در صور دميده شود، هيچگونه نسبى در ميان آنها در روز قيامت نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى كمك نمى‏كنند.» بنابراين نسب مرا حفظ نخواهد كرد.

    اما در مورد «شفاعت» خداوند در قرآن مى‏فرمايد:
    «و لا يشفعون الا لمن ارتضى» «2»
    «اولياى خدا شفاعت از كسى نمى‏كنند مگر آنكه بدانند خداوند از آن كس خشنود است.» بنابراين شفاعت مرا از خوف خدا ايمن نمى‏نمايد.

    اما در مورد «رحمت خدا» قرآن مى‏فرمايد:
    «ان رحمت الله قريب من المحسنين» «3»
    «قطعاً رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.» من نمى‏دانم كه نيكوكار باشم (منظور مقام عالى عصمت است) «4»
    نتيجه اينكه بايد اميدوار بود، اما در كنار ايمان و عمل صالح، و گرنه با حلوا حلوا دهان شيرين نمى‏شود و به قول شاعر:

    رفته بگوشت كه كردگار كريم است-----صاحب عفو است و لطف و رحمت و احسان‏
    ليك ندانى كه مى‏كشد سوى دوزخ-----معصيت كردگار و اطاعت شيطان‏
    __________________________________________________
    (1). مؤمنون/ 101
    (2). انبيا/ 28
    (3). اعراف/ 56
    (4). القرآن يواكب الدهر، ج 2 ص 18

  6. #86
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    6- زمينه‏هاى سياسى گناه‏

    يكى از زمينه‏هايى كه گاهى موجب گناهان بزرگ مى‏شود، زمينه‏هاى سياسى گناه است كه بيشتر به كارگزاران و مسئولين مربوط مى‏شود.

    1- در آيه 205 و 206 سوره‏ى بقره مى‏خوانيم:
    «و إذا تَولّى سَعى‏ فِى الأرضِ لِيُفسِد فيها و يُهلِك الحَرث و النّسل و اللّه لا يحبّ الفَساد* وَ إذا قيلَ لَه اتّقِ اللّه أخَذَته العِزّة بِالاثم فَحَسبُه جهنّمَ و لَبِئس المِهاد»
    « (منافقان) هنگامى كه حاكم و رئيس مى‏شوند «1» در راه فساد در زمين كوشش مى‏كنند و زراعت‏ها و نسل‏ها را نابود مى‏سازند، خداوند فساد را دوست ندارد. هنگامى كه به آنها گفته شود، از خدا بترسيد لجاجت و غرور آنها را به گناه مى‏كشاند، آتش دوزخ براى آنها كافى است و چه بد جايگاهى است.»

    اين آيه بيانگر آن است كه آدم غير مؤمن كه اسير هوس‏هاى نفسانى است اگر بر راس امور قرار گيرد و مسايل سياسى بدستش بيفتد جامعه را به فساد و تباهى مى‏كشاند و موجب نابودى كشاورزى و هلاكت نسل مى‏گردد.
    __________________________________________________
    (1). واژه «تولى» هم به معنى روگردانى آمده و هم به معنى حاكميت و سرپرستى. مجمع‏البيان، ج 1

  7. #87
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    2- در آيه 34 سوره‏ى نمل مى‏خوانيم:
    «إنّ الملوك اذا دَخلوا قَريةً أفسَدوها و جَعلوا أعزّة أهلها أذلّة و كذلك يَفعلون»
    «پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند، آن را به فساد مى‏كشند و عزيزان آنها را ذليل مى‏كنند، آرى كار آنها همين است.»

    اين سخن گرچه از زبان «بلقيس» ملكه سبا نقل شده، ولى يك موضوع حساب شده است و تجربه آن را ثابت كرده و مورد قبول همه است، كه حكومت حاكمان مستبد و زورگو زمينه و عامل ويرانگرى خواهد بود.

    3- حضرت يوسف عليه السلام از پيامبران معروف و بزرگ بود، او در زندگى مقابل صحنه‏هاى مختلفى قرار گرفت مانند جفاى برادران به او، و انداختن او را در چاه، ورود او به كاخ عزيز مصر، صحنه‏ى زندان و صحنه‏اى در پست وزارت دارايى تا اينكه در آخر عمر حاكم و رئيس كشور مصر گرديد. او در هر صحنه‏اى دعايى داشت ولى وقتى كه در پست رياست قرار گرفت اسير رياست نشد. همواره مى‏دانست كه بايد به ملك ابدى پيوست و رياست دنيا فانى شدنى است. دعاى او در اين هنگام اين بود:

    «تَوفَّنى مُسلِماً» «1»
    ، «خدايا مرا مسلمان بميران.»

    آرى يوسف عليه السلام وقتى كه رئيس شد گفت: «توفنى مسلماً»، «مرا در حالى كه تسليم محض فرمان تو هستم بميران.»

    يعنى رياست‏به قدرى خطرناك است كه حتى مى‏تواند پاى يوسف را نيز بلغزاند لذا اين دعا را مى‏كند كه در راه فرمان خدا ثابت قدم بماند.
    يوسف شك نداشت كه در راستاى فرمان خدا مى‏ميرد ولى فتنه‏هاى‏ رياست و زرق و برق‏ها و چراغ سبز نشان دادن‏هاى آن نيز خطرناك است لذا از درگاه خدا استمداد جست كه در برابر خطرها استوار و پابرجا بماند.

    __________________________________________________
    (1). يوسف/ 101

  8. #88
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    4- در آيه 83 سوره‏ى قصص مى‏خوانيم:
    «تِلك الدّارُ الآخِرة نَجعلها لِلَّذين لا يُريدونَ عُلوّاً فِى الارض و لا فساداً و العاقِبة لِلمتّقين»
    «اين سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏دهيم كه اراده برترى جويى در زمين و فساد را ندارند و عاقبت نيك براى پرهيزكاران است.»

    اين آيه حاكى است كه برترى‏جويى شاخه‏اى از رياست طلبى است و آنان كه رياست را بخاطر رياست مى‏خواهند و آن را هدف قرار داده‏اند بهره‏اى در آخرت نخواهند داشت.

    اين آيه بقدرى وسيع است كه حضرت على عليه السلام در سخنى فرمودند:
    «ان الرجل ليعجبه ان يكون شراك نعله اجود من شراك نعل صاحبه فيدخل تحتها» «1»
    «گاه انسان شاد مى‏شود كه بند كفشش از بند كفش دوستش بهتر است به خاطر همين مشمول اين آيه است.»
    رياست بر دو گونه است: رياست ممدوح و رياست مذموم.

    رياست ممدوح آن است كه وسيله‏اى براى احقاق حق و ابطال باطل گردد و رياست مذموم آن است كه خود هدف واقع گرديده و پلى براى هواوهوس و انحرافات باشد.
    آنچه در روايات از آن مذمت شده «حبّ رياست» است يعنى دلبستگى به رياست و خواستن مقام به خاطر مقام.
    __________________________________________________
    (1). جوامع الجامع، ذيل آيه‏

  9. #89
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    براى توضيح بيشتر به اين روايات توجه كنيد:

    1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
    «لكل شيى آفة تفسده و آفة هذا الدين ولاة السوء» «1»
    «براى هر چيزى آفتى هست كه آن را تباه مى‏سازد و آفت اين دين رهبران ناشايسته مى‏باشند.»

    2- حضرت على عليه السلام به يكى از كارگزارانش (اشعث بن قيس) كه او را فرماندار آذربايجان قرار داده بود چنين نوشت:
    «و ان عملك ليس لك بطعمة و لكنه فى عنقك امانة» «2»
    «فرماندارى براى تو لقمه و وسيله آب و نان نيست بلكه امانتى است بر گردنت.»

    3- در حضور امام معصوم درباره شخص رياست طلبى سخن به ميان آمد، آن حضرت فرمود:
    «ما ذئبان ضاريان فى غنم قد تفرق رعاؤها بأضرّ فى دين المسلم من طلب الرياسة» «3»
    «زيان دو گرگ به گله گوسفندى كه چوپانانش متفرق شده‏اند بيشتر از زيان رياست طلبى در دين مسلمان نيست.»
    __________________________________________________
    (1). نهج الفصاحه، ص 478
    (2). نهج البلاغه/ نامه 5
    (3). سفينة البحار، ج 1 ص 492

  10. #90
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    بهلول فقيهى مبارز و حق پرست‏

    وهب بن عمرو، مشهور به بهلول مجنون از خواص شاگردان امام صادق عليه السلام و از فقها و علماى برجسته و عارف كامل بود، نقل مى‏كنند هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسى) مى‏خواست براى بغداد قاضى‏ القضاة تعيين كند، با اصحاب خود در مورد شخص شايسته‏اى كه عهده‏دار منصب قضاوت گردد مشورت كرد همه گفتند: هيچ كس مانند بهلول شايستگى اين كار را ندارد.

    هارون، بهلول را طلبيد و به او گفت: اى فقيه هوشمند، مارا در مورد قضاوت يارى كن. بهلول گفت: من صلاحيت اين كار را ندارم.
    هارون گفت: تمام مردم بغداد تو را براى اين كار شايسته مى‏دانند.
    بهلول گفت: عجبا! من به خودم از آنها آگاهترم. وانگهى من يا راست مى‏گويم كه صلاحيت ندارم يا دروغ مى‏گويم، از اين دو حال خارج نيست.

    اگر راست مى‏گويم پس صلاحيت ندارم، و اگر دروغ مى‏گويم آدم دروغگو صلاحيت مقام قضاوت را نخواهد داشت!!.
    گفتند: تو را آزاد نمى‏كنيم تا اينكه اين مقام را قبول كنى.

    بهلول گفت: اكنون كه ناگزير هستم يك شب به من مهلت بدهيد در اين باره بينديشم. به او مهلت دادند. بهلول از آنجا بيرون آمد و آن شب را به سر برد. فرداى آن شب چوبى بلند به دست گرفت و خود را به ديوانگى زد و وارد بازار شد. مردم ديدند بهلول لباس و عبا و عمامه‏اش كج و معوج شده و چوبى به دست گرفته و سوار آن شده و فرياد مى‏زند: از جلو من رد شويد اسبم شما را لگد نزند ...
    مردم گفتند: حضرت بهلول ديوانه شده است!.

    اين خبر به هارون رسيد، هارون گفت: «ما جَنّ و لكن فَرّ بدينه منّا»
    «او ديوانه نشده بلكه به اين وسيله به خاطر دينش از ما فرار كرد.»

    بهلول تا آخر عمر به همين وضع بسر برد تا مبادا طاغوت‏هاى عباسى او را به استخدام خود در آورند. او مى‏دانست كه قبول چنان رياستى زمينه جنايت‏ها و گناهان است براى نجات از آن، خود را به ديوانگى زد.

صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 789

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •